(۱۱۱) سوال: یکی از سلف رَضِيَاللهُعَنْهُم دربارهی اسماء و صفات پرسیده شد؛ گفت: «أَمِرُّوها كما جاءَت» معنای این سخن چیست؟ آیا این گفته به یکی از سلف، منسوب است؟
جواب:
این گفته منسوب به عموم سلف است. دربارهی آیات و احادیث صفات میگویند: «أَمِرُّوها كما جاءَت بلاكيف» یعنی (این نصوص را بدون بیان کیفیت و همان طور که وارد شده اثبات کنید) بدین مفهوم: با تحریف، به آن تعرّض و دستدرازی نکنید؛ به عبارت دیگر، با تأویل و تفسیری که آن را از ظاهر خودش خارج کند، مفهومش را تغییر ندهید. این گفته معانی اسماء و صفات را نیز اثبات میکند. یعنی هدف فقط اثبات لفظ نیست؛ زیرا نصوص صفات در کتاب الله و سنت رسولش، الفاظی است که برای اثبات معانی آن بیان شده نه این که بدون درک معنا، فقط با زبان تکرارش کنیم. انگار میگویند: آن را بر معنای مورد نظرش قرار دهید و تغییرش ندهید.
«بلا کیف» یعنی (کیفیتی برای آن بیان نکنید) البته اسماء و صفات الله دارای کیفیتی است که اثبات آن ضروری است؛ زیرا اثبات چیزی که کیفیتی ندارد، ممکن نیست؛ پس «بلا کیف» یعنی (بدون تعیین کیفیت) کیفیتی برای آن مشخص نکنید و نگویید: کیفیت وجه و چهرهی الله چنین و چنان است، کیفیت دو دستش چنین و چنان است و دو چشمش چنین و چنان است؛ زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بلند مرتبهتر و بزرگتر از این است که بندگان بخواهند کیفیت صفاتش را درک کنند.
این گفتهی سلف، ردی بر دو فرقهی منحرف است: فرقهای که تمام معانی صفات الله را از ذاتش سلب کردند و آنها را الفاظی بدون معنا قلمداد کردند یا برایش معنایی مخالف ظاهر لفظ، بیان میکنند؛ زیرا کسانی که اسماء و صفات الله را مطابق با نصوص در نظر نمیگیرند، دو دسته هستند؛ دستهای گفتند: اسماء و صفات، مطلقاً دارای معنا نیست و ما فقط باید الفاظ را مدّ نظر قرار دهیم و از معنا صرف نظر کنیم. دستهی دوم گفتند: به معنا میپردازیم و به دنبال معنای آن میرویم؛ ولی معنا را برخلاف ظاهرش تأویل کردند و معناهای خود ساخته اثبات نمودند که از قرآن، سنت، اقوال خلفا و صحابه، دلیلی برایش ندارند. دستهی اول، فرقهی معتزله و جهمیه و رهروانشان از معطله هستند و دستهی دوم، روش اشاعره و رهروانشان از تحریف کنندگان هستند که معانی نصوص اسماء و صفات را با عقلهای خویش ابتکار و اختراع کردند؛ معانی و مفاهیمی که الله هیچ گونه دلیلی بر حقانیت آن نازل نکرده است. آنها فقط صفاتی را اثبات کردند که ادعا میکنند مقتضای دلالت عقل است؛ مثل: صفات هفتگانهای که فرقهی اشاعره اثباتش میکنند و صفاتی را انکار کردند که دلالت عقل بر اثباتش بیش از دلالتش بر صفاتی است که آنان اثبات نمودهاند.
جملهی اول، ردی بر دو فرقه است:
فرقهی اول: کسانی که معانی را مطلقا و به طور کلی تعطیل کردند؛ فرقهی دوم: کسانی که معانی را اثبات کردند که دلیلی برای اثباتش وجود ندارد. چه بسا فرقهی دوم، مخالفتش از فرقهی اول بیشتر باشد؛ زیرا فرقهی اول دست نگه داشته و گفتهاند: (معنا را اثبات نمیکنیم) شکی نیست که این نفی و انکار، بدون علم است.
دستهی دوم: معنای که مقصود است را نفی کرده و به جای آن، معنای دیگری را اثبات کردند که لفظ، دلالتی بر آن ندارد. پس دو جنایت و گناه در آن صورت گرفت: جنایت اول: نفی معنایی است که ظاهر لفظ باشد؛ جنایت دوم اثبات معنایی است که لفظ بر آن دلالت نمیکند. از الله خواستار هدایت برای همه هستیم.
عبارت «بلا كيف» ردی بر فرقهای منحرف در مقابل دو فرقهی معطله است؛ فرقهی ممثله و اهل تمثیل که میگویند: (صفات را برای الله اثبات میکنیم؛ ولی آن صفات مانند صفات مخلوقات است) بنابراین وجه و چهرهی اللهسُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به گمان آنها، -الله از گفتهی آنها منزه و متعالی است- مانند زیباترین چهرهی بشری است و بقیهی صفات اللهسُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را همینگونه میدانند.
الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرمود: ﴿ليس كمثله شيء و هو السميع البصير﴾ [شوری: ۱۱] : (هیچ چیز همانند او نیست و او شنوای بینا است) ممثله با این فرمایش الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ مخالفت کردهاند و فرمانش را نپذیرفتهاند که فرمود: ﴿فَلَا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثَالَ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ﴾ [نحل: ۷۴] : (برای الله، مثالها نزنید؛ یقیناً الله میداند و شما نمیدانید).
***