۴۸۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم گفتن «قاضی القضاة» چیست؟
جواب دادند: قاضی القضاة، با این معنای برای الله عز و جل شایسته است. کسی که خود را این گونه نام گذاری کند، خود را در چیزی شریک الله عز و جل قرار داده که فقط مختص الله تعالی است. او قاضی است که بالاتر از هر قاضیِ دیگری است. حکم از آن اوست و هر حکمی به او باز میگردد. اما اگر این کلمه را مقید به زمان یا مکان کند، جایز است. ولی باز هم بهتر است آن را به کار نبرد. چون منجر به خود بزرگ بینی و غرور میشود، تا جایی که اگر جایی قولش مخالف حق بود، حق را نمیپذیرد. جایز بودن آن فقط از این لحاظ است که قضای الله، مقید نمیشود، و در صورتی که این اسم را مقید به زمان یا مکان کند، ایهام شراکت با الله عز و جل در آن از بین میرود. مثل: قاضی قضات عراق، یا قاضی قضات شام، یا قاضی قضات عصر خود.
اما اگر به فنی از فنون مقیّد شد، به مقتضای تقیّد، جایز است. اما اگر با فقه، مقیّد شد. مثلا گفته شد: عالم العلماء در فقه: فرقی نمیکند که بگوییم فقه، شامل اصول و فروع دین میشود، که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد آن فرمود: «هر کس که الله به او ارادهی خیر داشته باشد، او را در دین فقیه میگرداند»، یا چنان که نزد اصولیان معروف است، بگوییم: منظور از فقه، احکام شرعی عملی است؛ دارای چنان وسعتی میشود که مقتضایش این است که مرجع همهی مردم در شرع، اوست. من در جواز چنین لقبی شک دارم و بهتر است چنین لقبی به کار برده نشود.همچنین، اگر مقید به قبیله شد، جایز است. اما همراه با جواز، بهتر است جانب موصوف را نیز رعایت کرد تا به خود مغرور نشود. به همین خاطر بود که رسول الله صلی الله علیه وسلم به کسی که شخصی را مدح کرد، فرمودند: «گردن دوستت را قطع کردی».