سه‌شنبه 15 ربیع‌الثانی 1447
۱۵ مهر ۱۴۰۴
7 اکتبر 2025

۴۴۶ – آیا درست است بگوییم: «به فضل فلانی، این مساله تغییر کرد»، یا «با تلاش من، چنین شد»؟

۴۴۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا این عبارت بدون اشکال است: «به فضل فلانی، این مساله تغییر کرد»، یا «با تلاش من، چنین شد»؟

جواب دادند: این عبارت در صورتی که شخص مذکور، اثری در حصول آن داشته باشد، صحیح است. زیرا انسان وقتی به برادرش نیکی کند، بر او فضل دارد. پس وقتی انسان دارای اثری حقیقی در امری باشد، اشکالی ندارد که گفته شود: این به فضل فلانی، یا به خاطر تلاش فلانی یا امثال چنین عباراتی است. زیرا اضافه کردن چیزی به سببی که معلوم است، شرعا و حسا جایز است. زیرا در صحیح مسلم آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد عمویش ابوطالب فرمود: «اگر من نبودم، در آخرین طبقه‌ی جهنم بود»؟

اما اگر چیزی به سببی اضافه شد که صحیح نبود، جایز نیست، و گاهی ممکن است شرک باشد. مثلا اگر به وجود آمدن چیزی را که کسی جز الله آن را خلق نکرده، به احدی از مخلوقات نسبت دهد، یا چیزی را به مرده‌ای نسبت دهد و ادعا کند که آن مرده این خیر را به او داده؛ امثال اینها، شرک در ربوبیت است.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(446) وسئل فضيلته: هل هذه العبارة صحيحة “بفضل فلان تغير هذا الأمر، أو بجهدي صار كذا”؟

فأجاب الشيخ بقوله: هذه العبارة صحيحة، إذا كان للمذكور أثر في حصوله، فإن الإنسان له فضل على أخيه إذا أحسن إليه، فإذا كان للإنسان في هذا الأمر أثر حقيقي فلا بأس أن يقال: هذا بفضل فلان، أو بجهود فلان، أو ما أشبه ذلك، لأن إضافة الشيء إلى سببه المعلوم جائزة شرعاً وحساً، ففي صحيح مسلم أن رسول الله، ﷺ، قال في عمه أبي طالب: “لولا أنا لكان في الدرك الأسفل من النار”. وكان أبوطالب يعذب في نار جهنم في ضحضاح من نار، وعليه نعلان يغلي منهما دماغه، وهو أهون أهل النار عذاباً ـ والعياذ بالله ـ فقال النبي، ﷺ: “لولا أنا لكان في الدرك الأسفل من النار”.

أما إذا أضاف الشيء إلى سبب وليس بصحيح فإن هذا لا يجوز، وقد يكون شركاً، كما لو أضاف حدوث أمر لا يحدثه إلا الله إلى أحد من المخلوقين، أو أضاف شيئاً إلى أحدٍ من الأموات أنه هو الذي جلبه له فإن هذا من الشرك في الربوبية.

مطالب مرتبط:

۴۸۳ – حکم این عبارت چیست: «فال الله، بله، اما فال تو، خیر»؟

۴۸۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این عبارت چیست: «فال الله، بله، اما فال تو، خیر»؟ جواب دادند: این تعبیر، صحیح است. زیرا منظور از فالی که از الله است، این است که من تفاؤل به خیر می‌کنم، بدون اینکه به گفته‌ی تو توجهی داشته باشم. این معنای عبارت است، و چنین […]

ادامه مطلب …

۴۱۳ – آیا نام‌گذاری به اسم‌هایی مانند ابرار، ملاک، ایمان، جبریل، جنا، درست است؟

۴۱۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا گذاشتنِ این اسم‌ها درست است: أبرار – ملاک – ایمان – جبریل – جنی؟ جواب: گذاشتن اسم ابرار و ملاک و ایمان و جبریل درست نیست. اما جنی؛ معنایش را نمی‌دانم. تعداد بازدید: ۱

ادامه مطلب …

۴۵۷ – حکم گفتن: «بر تو حرام است که چنین و چنان کنی»

۴۵۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن که برخی مردم می‌گویند، چیست: «بر تو حرام است که چنین و چنان کنی»؟ جواب دادند: چیزی که آن را حرام توصیف می‌کنند، یا از چیزهایی است که الله آن را حرام فرموده؛ مثل اینکه اگر گفتند: حرام است شخصی به حقوق برادرش تجاوز […]

ادامه مطلب …

۴۲۸ – جمع بین قول صحابه: «الله و رسولش آگاه‌ترند»، و انكار پیامبر ﷺ بر مردی که گفت: «آنچه الله و تو بخواهید».

۴۲۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: چگونه بین قول صحابه که می‌گفتند: «الله و رسولش آگاه‌ترند»، که با واو عطف آمده و پیامبر نیز اعتراضی به آنها نمی‌کردند، با انکار ایشان صلی الله علیه وسلم بر مردی که گفت: «آنچه الله و تو بخواهید» جمع بندی کنیم؟ جواب دادند: گفتنِ «الله و رسولش […]

ادامه مطلب …

۴۳۳ – آیا جایز است شخص به همسرش بگویند: ام المومنین؟

۴۳۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: بعضی مردم به همسرانشان می‌گویند: ام المومنین. آیا این درست است؟ جواب دادند: این حرام است. جایز نیست کسی به زنش بگوید: ام المومنین. زیرا مقتضایش این است که او پیامبر است. زیرا به زنانی ام المومنین گفته می‌شود که زنان پیامبر علیه الصلاة و السلام هستند. […]

ادامه مطلب …

۴۶۳ – آیا جایز است به کسی گفته شود: «تو خلیفه‌ی الله بر روی زمینی»؟

۴۶۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن که شخصی به کسی بگوید: «ای فلانی، تو خلیفه‌ی الله بر روی زمینی»، چیست؟ جواب دادند: اگر راست باشد، اشکالی ندارد. یعنی این شخص، خلیفه باشد. یعنی دارای سلطنت کامل بر کشور باشد، و بالاترین مرجع قدرت بر اهل یک کشور باشد. در این […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه