۲۱۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا انکار خالق، کفر به حساب میآید؟
جواب دادند: این سوال مانند این است که بپرسد: آیا خورشید، خورشید است؟ آیا شب، شب است؟ آیا روز، روز است؟ چه کسی این اشکال برایش پیش میآید که آیا کسی که منکر خالق است، کافر است یا نه؟ گر چه این موضوع، یعنی انکار خالق، نزد ملحدین گذشته وجود نداشته و اخیرا به وجود آمده. چطور ممکن است خالق را انکار کرد در حالی که ادلهی وجود او، از خورشید نیز روشنتر است؟
و کیف یصحّ فی الأذهان شیء ….. إذا احتاج النهار إلی دلیل؟
چگونه چیزی در اذهان به صحت میرسد وقتی که روز هم نیاز به دلیل داشته باشد؟
الحمدلله دلایل وجود خالق در فطرتها و عقول و شاهد و محسوس، موجود است، و جز مُکابر، کسی آن را انکار نمیکند. بلکه، حتی کسانی که آن را انکار میکنند، قلبهایشان به وجود او یقین دارند. چنان که الله تعالی در مورد کسانی که خالق را انکار کرده و ادعای ربوبیت نموده، فرموده است: {وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا}[۱]، یعنی: {و نشانههای آشکار را از روى ستم و سركشى انكار كردند؛ در حالى كه دلهايشان به این معجزات باور داشت}، و از قول موسی در حالی که با فرعون مناظره میکرد، میفرماید: {لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ}[۲]، یعنی: {تو میدانی که این نشانههای آشکار را تنها پروردگار آسمانها و زمین فرو فرستاده است}. نکتهی بعد، همین کسانی که منکر خالق هستند، در حقیقت منکر خودشان هستند. چون آنها الان معتقدند خودشان، خود را به وجود نیاوردهاند و این را میدانند، و معتقدند که نه مادران و نه پدرانشان آنها را به وجود نیاوردهاند، و کسی جز رب العالمین آنها را خلق نکرده، چنان که میفرماید: {أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ}[۳]، یعنی: {آیا بدون آفریدگار، آفریده شدهاند یا خودشان آفرینندهاند}، و جبیر بن مطعم تعجب کرد وقتی که این آیات را از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنید، ایمان نیاورد، و گفت: «نزدیک بود پرواز کنم»، چون آن آیات دلیل قاطع و آشکاری بر وجود خالق سبحانه و تعالی بود. اینهایی که منکر خالق هستند، وقتی به آنها گفته شود: آسمانها و زمین را چه کسی آفریده؟ راهی ندارند جز اینکه بگویند: الله آن را خلق کرده. چون قطعا آنها خود، خود را نیافریدهاند، و هر موجودی باید به وجود آورندهای داشته باشد که واجب الوجود است، و واجب الوجود، الله است. اگر کسی بگوید: این قصر بلند که با انواع چلچراغهای برقی مزین شده، خودش، خود را بنا کرده؛ مردم خواهند گفت: این شخص دیوانه است.
وقتی امکان ندارد یک ساختمان، خودش را بنا کرده باشد، پس چطور ممکن است آسمانها و زمین و افلاک و ستارگان که از وقتی خلق شدهاند، بر اساس نظامی بی نظیر تا پایان این دنیا، در حرکتند، خودبه خود این گونه باشند؟ و من معتقدم این مساله بسیار روشنتر و واضحتر از آن باشد که نیازی به دلیل داشته باشد، و بنا بر این، شکی وجود ندارد که هر کس خالق را انکار نماید، عقلش را از دست داده، و نیز، دین ندارد و کافر است و هیچ کسی در کفرش شکی ندارد.
این حکم بر کسانی که از این مذهب پیروی میکنند، اما مسلمان بودهاند نیز مطابقت دارد. چون اسلام این مساله را به شدت رد میکند و بر هیچ مسلمانی بطلان این فکر و مذهب، پوشیده نیست. نیز، چنین اشخاصی معذور نیستند، چون کسانی را دارند که به آنها بیاموزند، و بلکه حتی اگر به فطرتهای خود رجوع کنند، برای این اعتقادشان هیچ اصلی پیدا نمیکنند.
[۱] – سوره نمل، آیه «۱۴».
[۲] – سوره إسراء، آیه «۱۰۲».
[۳] – سوره طور، آیه «۳۵».