جمعه 18 ربیع‌الثانی 1447
۱۸ مهر ۱۴۰۴
10 اکتبر 2025

۵۲ – آیا اسماء الله تعالی محصور هستند؟

۵۲ – از شیخ جزاه الله خیرا سوال شد: آیا اسماء الله تعالی محصور هستند؟

جواب دادند: اسم‌های الله تعالی محصور در عدد معینی نیستند. دلیل آن، فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیح است که فرمود: «پروردگارا، من بنده‌ی تو، و پسر بنده‌ی تو، و پسر کنیز تو هستم»، تا آنجا که فرمود: «از تو به وسیله‌ی هر اسمی که متعلق به توست، خود را به آن نامیده‌ای، یا در کتابت نازل کرده‌ای، یا کسی از مخلوقاتت را به آن آگاه نموده‌ای، یا در علم غیبی که نزد خودت است، آن را برای خود برگزیده‌ای، می‌خواهم…» و آنچه که الله در علم غیب برای خود برگزیده است، امکان آگاهی یافتن به آن وجود ندارد، و هر چیزی که معلوم نباشد، محصور نیست.

اما این فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه وسلم: «الله را ۹۹ اسم است که هر کس آنها را برشمارد، وارد بهشت می‌شود»، معنایش این نیست که الله جز این اسم‌ها، اسم‌های دیگری ندارد. بلکه معنایش این است که هر کس این ۹۹ اسم از اسم‌های الله را برشمارد، وارد بهشت می‌شود. اینکه فرمود: «هر کس آن را برشمارد»، برای تکمیل جمله‌ی اولی است و استئنافی و منفصل از آن نیست. مثل این سخن، سخنی است که عرب می‌گوید: نزد من صد اسب هست که آنها را برای جهاد در راه الله آماده ساخته‌ام. معنای سخن، این نیست که جز این صد اسب، اسب دیگری ندارد؛ بلکه این صد اسب را برای این منظور آماده ساخته است.

همچنین شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله اتفاق اهل علم نسبت به حدیث را نقل می‌کند که شمردن و منحصر کردن اسماء الله، از رسول الله صلی الله علیه وسلم به اثبات و صحت نرسیده است. او رحمه الله در این مورد درست گفته است؛ به دلیل اختلاف بزرگی که در این مورد وجود دارد. پس کسی که می‌خواهد این حدیث را صحیح بداند، می‌گوید: این مساله‌ی بزرگی است که باعث وارد شدن به بهشت می‌شود و صحابه در مورد تعیین آن از رسول الله صلی الله علیه وسلم سوال کرده‌اند. این موضوع دال بر این است که این اسم‌ها از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم تعیین شده است. اما در جواب اینها گفته می‌شود که لازم نیست رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را تعیین کرده باشد و اگر آن را تعیین کرده بود، در این صورت این ۹۹ اسم از خورشید نیز آشکارتر بوده و در صحیحین و دیگر کتب حدیث، نقل می‌شد؛ زیرا این چیزی است که حاجت و نیاز به سوی آن فرا می‌خواند و برای حفظ آن اصرار وجود داشت. پس چطور چنین چیز مهمی فقط از یک طریق نامطمئن و به صورت‌های مختلفی نقل شده است؟ بنا بر این، رسول الله صلی الله علیه وسلم به خاطر حکمت بالای خود آنها را بیان نکرده است تا مردم آن را در کتاب الله و سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم جستجو کنند تا شخص حریص بر این مساله از شخص غیر حریص تشخیص داده شود.

همچنین معنای «برشمردن» این اسم‌ها چنین نیست که در کاغذهایی نوشته شد و سپس آن قدر تکرار شود تا حفظ شود. بلکه معنی آن، این است که:

اول: از لحاظ لفظی به آن احاطه پیدا شود.

دوم: معنای آنها فهمیده شود.

سوم: تعبّد برای الله به وسیله‌ی مقتضای آنها، که این آخری، از دو جنبه است:

جنبه‌ی اول: اینکه به وسیله‌ی این اسماء، الله را بخواند، به دلیل این فرموده‌ی الله تعالی: {فَادْعُوهُ بِهَا}[۱]، یعنی: {پس به وسیله‌ی آنها، او را بخوان}، به این وسیله که آنها را وسیله‌ای برای رسیدن به خواسته‌ات قرار دهی، و اسم مناسب برای خواسته‌ات را اختیار کنی. وقتی از الله طلب آمرزشی می‌کنی می‌گویی: یا غفور، اغفر لی. در اینجا مناسب نیست که بگویی: یا شدید العقاب، اغفر لی. بلکه گفتن چنین چیزی شبیه استهزاست، و بلکه باید بگویی: مرا از عقابت در امان نگهدار.

جنبه‌ی دوم: در عبادتت کارهایی را انجام دهی که مقتضای این اسم‌هاست. مثلا مقتضی رحیم، رحمت است. پس عمل نیکی انجام ده که رحمت الله را برایت جلب کند. این معنای برشمردن آن است. وقتی چنین باشد، پس شایسته است که قیمتی برای داخل شدن به بهشت قرار گیرد.


[۱] – سوره اعراف، آیه «۱۸۰».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(52) سئل فضيلة الشيخ جزاه الله خيراً : هل أسماء الله تعالى محصورة؟

فأجاب بقوله: أسماء الله ليست محصورة بعدد معين، والدليل على ذلك قوله ﷺ في الحديث الصحيح:” اللهم إني عبدك وابن عبدك وابن أمتك” . إلى أن قال :”أسألك بكل اسم هو لك سميت به نفسك، أو أنزلته في كتابك، أو عملته أحداً من خلقك، أو استأثرت به في علم الغيب عندك”. وما استأثر الله به في علم الغيب لا يمكن أن يعلم به، وما ليس معلوماً ليس محصوراً.

وأما قوله ﷺ :” إن لله تسعة وتسعين اسماً من أحصاها دخل الجنة”. فليس معناه أنه ليس له إلا هذه الأسماء، لكن معناه أن من أحصى من أسمائه هذه التسعة والتسعين فإنه يدخل الجنة فقوله : “من أحصاها” تكميل للجملة الأولى وليست استئنافية منفصلة، ونظير هذا قول العرب: عندي مئة فرس أعددتها للجهاد في سبيل الله فليس معناه أنه ليس عنده إلا هذه المئة، بل هذه المئة معدة لهذا الشيء.

وقد نقل شيخ الإسلام ابن تيمية رَحِمَهُ‌الله اتفاق أهل المعرفة في الحديث على أن عدها وسردها لا يصح عن النبي ﷺ أ.هـ وصدق رَحِمَهُ‌الله بدليل الاختلاف الكبير فيها فمن حاول تصحيح هذا الحديث قال : إن هذا أمر عظيم لأنها توصل إلى الجنة فلا يفوت على الصحابة أن يسألوه ﷺ عن تعيينها فدل هذا على أنها قد عينت من قبله ﷺ لكن يجاب عن ذلك بأنه لا يلزم ولو كان كذلك لكانت هذه الأسماء التسعة والتسعون معلومة أشد من علم الشمس ولنقلت في الصحيحين وغيرهما، لأن هذا مما تدعو الحاجة إليه وتلح بحفظه فكيف لا يأتي إلا عن طريق واهية وعلى صور مختلفة فالنبي ﷺ لم يبينها لحكمة بالغة وهي أن يطلبها الناس ويتحروها في كتاب الله وسنة رسوله ﷺ حتى يتبين الحريص من غير الحريص.

وليس معنى إحصائها أن تكتب في رقاع ثم تكرر حتى تحفظ ولكن معنى ذلك:

أولاً : الإحاطة بها لفظاً.

ثانياً : فهمها معنى .

ثالثاً : التعبد لله بمقتضاها ولذلك وجهان:

الوجه الأول: أن تدعو الله بها لقوله تعالى : ( فادعوه بها‌) (سورة الأعراف، الآية “180 “) بأن تجعلها وسيلة إلى مطلوبك، فتختار الاسم المناسب لمطلوبك، فعند سؤال المغفرة تقول: يا غفور اغفر لي، وليس من المناسب أن تقول : يا شديد العقاب اغفر لي بل هذا يشبه الاستهزاء، بل تقول : أجرني من عقابك.

الوجه الثاني: أن تتعرض في عبادتك لما تقتضيه هذه الأسماء، فمقتضى الرحيم الرحمة، فاعمل العمل الصالح الذي يكون جالباً لرحمة الله، هذا هو معنى إحصائها، فإذا كان كذلك فهو جدير لأن يكون ثمناً لدخول الجنة.

مطالب مرتبط:

۷۲ – آیا «منّان» و «منتقم» و «هادی» و «معین» از اسم‌های الله عز و جل هستند؟

صحت اسم «منّان» از رسول الله صلی الله علیه وسلم به اثبات رسیده است. اما اسم «منتقم» از اسم‌های الله نیست. اسم «هادی» را برخی علما گفته‌اند از اسم‌های الله تعالی است، و عده‌ی دیگری گفته‌اند: خیر، بلکه از اوصاف الله تعالی بوده و اسم نیست. «معین» نیز از اسم‌های الله نیست. اما یکی از اوصاف اوست.

ادامه مطلب …

۷۱ – آیا «حنّان» از اسم‌های الله است؟

در هیچ کدام از منابع ذکر شده اسم «حنّان» را نیافتم، به جز یک حدیث نزد امام احمد که در آن لفظ حنّان و منّان آمده است "الترغیب" آمده در آن فقط لفظ منّان آمده است. همچنین شیخ الاسلام ابن تیمیه نمی‌پذیرد که حنّان از اسم‌های الله تعالی باشد. وقتی که چنین است و اکثر روایت‌ها دال بر عدم اثبات آن است، نظرم بر توقف است.

ادامه مطلب …

۷۳ – آیا «دهر» از اسم‌های الله است؟

«دهر» از اسم‌های الله متعال نیست، و کسی که چنین گفته، به دو علت دچار خطا شده است: (۱) اسم‌های الله سبحانه و تعالی همه اسم‌های نیکو هستند. یعنی در بالاترین درجه‌ی نیکویی قرار دارند. پس باید مشتمل بر وصف و معنایی نیکوتر از اوصاف و معانی در دلالت این کلمه باشد، و به همین خاطر است که در میان اسم‌های الله تعالی اسم جامدی وجود ندارد، و دهر اسمی جامد است و حامل هیچ معنایی نیست جز اینکه اسمی برای اوقات است. (۲) سیاق حدیث، این را نمی‌پذیرد؛ زیرا فرمود: «من شب و روز را جابجا می‌کنم»، و شب و روز همان دهر هستند. در این صورت ممکن نیست مقلِّب همان مقلَّب باشد.

ادامه مطلب …

۵۵ – آیا الله همه جا هست؟

از شیخ رحمه الله در مورد سخن برخی مردم سوال شد که وقتی از آنها پرسیده شود: «الله کجاست؟»، می‌گوید: «الله همه جاست»، یا اینکه «موجود است». آیا این جواب به طور عمومی، صحیح است؟

ادامه مطلب …

۶۱ – منظور از معیّت در آیه‌ی ﴿وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ﴾

می‌دانیم که الله بالای هر چیزی است و بر عرش خود قرار گرفته – استوا کرده – است. وقتی این فرموده‌ی او تعالی را شنیدیم: «وَهُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ»، (یعنی: و او با شماست هر جا که باشید)، امکان ندارد کسی آن را چنین بفهمد که او در زمین با ما همراه است. هیچ عاقلی چنین تصوری نمی‌کند چه برسد به مومن. اما او سبحانه و تعالی با ما همراه است در حالی که بر بالای عرشش بر بالای آسمان‌هاست.

ادامه مطلب …

۶۵ – درباره‌ی سخن کسی که می‌گوید: یک‌چشم بودنِ دجال، اثبات نمی‌کند که الله دارای دو چشم است. بلکه فقط ثابت می‌کند او همه چیز را می‌بیند.

اگر در حدیث دجال تامل کنید، خواهید دید که به وضوح دلالت بر این دارد که الله تعالی دارای دو چشم است. در صحیح بخاری از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد دجال فرمودند: «یک چشم است، و چشمش مانند حبه‌ی انگوری بر آمده است»، و در صحیح مسلم آمده که: «الله یک چشم نیست، و مسیح دجال یک چشم است. چشمش مانند حبه‌ی انگوری بر آمده است».

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه