۴۳ – از شیخ رحمه الله در مورد حکم رقیه و حکم نوشتن آیات و آویزان کردن آن در گردن مریض سوال شد.
جواب دادند: رقیه خواندن بر مریضی که دچار سحر یا مرض دیگری شده، در صورتی که از قرآن کریم یا از ادعیهی مباح باشد، اشکالی ندارد. زیرا ثابت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم اصحابشان را رقیه میکردند و از جمله دعاهایی که با آن، یارانش را رقیه میکردند، این بود: «رَبُّنَا اللَّهُ الَّذِي فِي السَّمَاءِ، تَقَدَّسَ اسْمُكَ، أَمْرُكَ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ، كَمَا رَحْمَتُكَ فِي السَّمَاءِ، فَاجْعَلْ رَحْمَتَكَ فِي الْأَرْضِ، أَنْزِلْ رَحْمَةً مِنْ رَحْمَتِكَ، وَشِفَاءً مِنْ شِفَائِكَ عَلَى هَذَا الْوَجَعِ»، یعنی: «پروردگارمان الله، که در آسمان است، اسمت مقدس شد، امر تو در آسمان و زمین است. چنان که رحمتت در آسمان است، رحمتت را در زمین نیز قرار ده. رحمتی از رحمتت را و شفائی از شفایت را فرو فرست»، و خوب میشد. همچنین از ادعیهی مشروع این است: «بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ، مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يُؤْذِيكَ، مِنْ شَرِّ كُلِّ نَفْسٍ، أَوْ عَيْنِ حَاسِدٍ، اللَّهُ يَشْفِيكَ»، یعنی: «به نام الله تو را رقیه میکنم، از شر هر چیزی که تو را اذیت میکند، از شر هر شخص یا چشم حسودی، الله تو را شفا دهد»، و یکی از روشهای آن این است که انسان دستش را بر روی محل درد بگذارد، و بگوید: «أَعُوذُ بِاللَّهِ وَعِزَّتِهِ تِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ وَأُحَاذِرُ»، یعنی: «پناه میبرم به الله و عزتش از شر دردی که حس میکنم و دردی که از آن احتراز دارم – و ممکن است به سراغم بیاید –»، و دیگر ادعیهای که اهل علم از احادیث وارده از رسول الله صلی الله علیه وسلم نقل کردهاند.
اما در مورد نوشتن آیات و اذکار و آویزان کردن آن، اهل علم اختلاف دارند: گروهی از آنها اجازه میدهند، و گروهی دیگر هم آن را منع میکنند، و نظری که به صواب نزدیکتر است، منع آن است. زیرا چنین عملی از رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد نشده است. تنها چیزی که در این زمینه وارد شده است، خواندن آن بر مریض است. اما آویزان کردن آیات یا ادعیه به گردن یا دست مریض یا زیر بالش او و غیره، از اموری است که طبق قول راجح نزد اهل علم، ممنوع است؛ به خاطر اینکه در شرع وارد نشده است، و هر انسانی که امری را بدون اینکه شرع به آن اجازه داده باشد، سببی برای امری دیگر بداند، عملش نوعی شرک به حساب میآید؛ زیرا کارش، اثبات سببی است که الله سبحانه و تعالی آن را سبب قرار نداده است.