سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۵۲۵۸) حکم ادامه‌ی زندگی با شوهر فاسق

(۵۲۵۸) سوال: من با یکی از مردان نزدیکانم که از من بزرگ‌تر است ازدواج کرده‌ام و از او پسران و دخترانی دارم و او نماز می خواند و روزه می‌گیرد ولی برخی اوقات محرماتی را انجام می‌دهد که دین و انلش را فراموش می‌کند و همه چیز را رها می‌کند و با ما معاشرت خوبی در خانه ندارد و اخلاقش بد است و من از او یک کلمه سخن خوش نمی‌شناسم و هنگامی که وارد خانه می‌شود سلام نمی‌کند اگر که یک هفته نیز غایب باشد و به خاطر این امور از او زسیار بدم می‌آید و تمنا دارم که تا ابد مرا ترک کند یا این که بمیرد و پسر بزرگم نیز در این کارهای حرام از پدرش تقلید می‌کند و برای همین من از او نیز به خاطر تقلیدش در کارهای حرام از پدرش بدم می‌آید و این که از اللهÀ نمی‌ترسد لذا من برای او دعای مرگ می‌کنم، برای همین سوال می‌کنم:

اول: حکم استمرار در زندگی کردن با این شوهر‌.

دوم: حکم دعا بر علیه پسر، آیا در این فرق گذاشتن بین فرزندان در تعامل با آن‌ها است زیرا بعصی از فرزندانش را دوست دارد و به آن‌ها لطف دارد؟

سوم: این زن می‌خواهد عملی انجام دهد که حامله نگردد از این مرد خبیث همانطور که وصف نمود و او بدش می‌آید که از این مرد بچه‌دار شود چون ترس این را دارد که مثل پدرش گردند.

چهارم: اگر از او جدا شود فرزندان نزد چه کسی خواهند بود؟ چون او می‌ترسد که اگر همراه پدرشان بماندند از او تأثیر بگیرند و اخلاقشان را فاسد کند؟

جواب:

قبل از جواب دادن به این سوال نصیحتم به این مرد (اگرکه آنگونه که زنش گفته است باشد) این است که به سوی اللهÀ توبه کند و دست از آنچه زنش او را وصف نمود بکشد تا زندگی او درست گردد و زندگی پاکی نصیبش شود لذا اللهÀ با تأکید وعده داده است هر کسی از زن و مرد که اعمال صالح انجام دهد و مؤمن باشد اللهÀ به زندگی پاکی خواهد بخشید: {مَنۡ عَمِلَ صَـٰلِحࣰا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنࣱ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةࣰ طَیِّبَةࣰۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُوا۟ یَعۡمَلُونَ} [سوره النحل: ۹۷] : (هر کسی‌که کار شایسته‌ای انجام دهد، (خواه) مرد باشد یا زن، در حالی‌که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم، و مسلماً پاداش‌شان را به (حسب) بهترین اعمالی که انجام می‌دادند؛ به آن‌ها می‌دهیم): پس اگر به سوی اللهÀ برگشت و توبه نمود و بر چیزهایی که اللهÀ بر او واجب گردانیده است محافظت نمود، لذت ایمان را خواهد چشید و شعائر سلام را با آسودگی خاطر به جا می‌آورد و زندگی برای او پاک می‌گردد به گونه‌ای که انگار الان متولد شده است.

سپس در مورد آنچه آن زن در تلاش جدایی او می‌باشد نظر من این است که از او جدا نگردد مادامی مه با گناهانش از اسلام خارج نگشته است و به خاطر فرزندانش صبر نماید و آن‌ها را جدا نکند و در نصیحت کردن شوهرش استمرار ورزد شاید اللهÀ او را بر دست او هدایت کرد.

اما دعای مرگ به فرزند خود کردن اشتباه است و شایسته نیست که انسان هنگامی که گمراهی را دید دعای مرگ بر او کند بلکه شایسته است که در نصیحت کردن او به قدر امکان تلاش کند و از اللهÀ بخواهد که او را هدایت کند لذا امور به دست اللهÀ است و قلوب بندگان بین دو انگشت از انگشتان اللهÀ می‌باشد و آن را طوری که بخواهد تغییر می‌دهد و چقدر از چیزهایی که انسان از تصور کردن آن نیز ناامید بوده است ولی اللهÀ آن را میسر نموده است پس ای زن بعید ندان که اللهÀ فرزندت را هدایت کند پس برای او دعای هدایت کن و در نصیحت کردن او استمرار ورز و اللهÀ بر همه چیز توانا است.

اما تلاش او برای جلوگیری از فرزندآوری نظری اشتباه است چون فرزندآوری در شریعت امری محبوب است و هرآنچه امت زیاد گردد افضل است و هیبت آن نیز زیاد می‌گردد و برای همین اللهÀ بر بنی اسرائیل منت می‌گذارد به خاطر زیاد کردنشان هنگامی که می‌‌فرماید: {وَجَعَلۡنَـٰكُمۡ أَكۡثَرَ نَفِیرًا} [سوره اﻹسراء: ۶] : (و (تعداد) نفرات شما را بیشتر (از دشمن) گردانیم): و شعیبÄ به قومش فرمود: {وَٱذۡكُرُوۤا۟ إِذۡ كُنتُمۡ قَلِیلࣰا فَكَثَّرَكُمۡ} [سوره اﻷعراف: ۸۶] : (و به یاد آورید زمانی را که اندک بودید، و او شما را بسیار گرداند): و رسول اللهﷺ امر به ازدواج نمودن با زنی که با محبت و فرزندآور است می‌کند تا مباهات رسول اللهﷺ به امتش در روز قیامت متحقق گردد.

هرچه امت زیادتر شود از لحاظ مادی و معنوی قوی‌تر می‌گردد همانطور که ظاهر است و عکس گمان کسانی می‌باشد که به اللهÀ گمان بد دارند کسانی که گمان می‌کنند زیاد بودن سبب تنگی زندگی می‌گردد آن‌ها به اللهÀ گمان بد بردند و با واقعیت مخالفت نمودند و اللهÀ می‌‌فرماید: {وَمَن یَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ} [سوره الطلاق: ۳] : (و هرکس بر الله توکل کند، پس همان او را کافی است): و : {وَمَا مِن دَاۤبَّةࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَیَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَا} [سوره هود: ۶] : (و هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست؛ مگر اینکه روزی‌اش بر (عهدۀ) الله است، و (او) قرار گاه و مکان دفنش را می‌داند):آنان امت‌هایی هستند که با زیاد بودنشان زندگی بر آن‌ها سخت گردیده است و آن به خاطر کم بودن اعتماد و توکلشان به اللهÀ بوده است و اگر به اللهÀ توکل می‌کردند و وعده‌ی او را تصدیق می‌نمودند زندگی بر آنان سخت و تنگ نمی‌گردید.

اما سوال چهارم در مورد فرزندانش که بعد از جدایی چه می‌کنند؟ امر آن به دادگاه برمی‌گردد و نظر می‌دهد و به حال و واقع می‌نگرد یعنی این که کدام بهتر می‌باشد، نزد پدرشان باشند یا نزد مادرشان.

مجری: شیخ بزرگوار در این‌باره اعتبار صلاح و بهتر بودن چیست؟

جواب: اعتبار به صلاح فرزندان است زیرا حضانت به خاطر حمایت و حفاظت از بچه واجب گردیده است و برای همین اهل علم گفته‌اند: حضانت به دست کسی که از آن حفاظت نمی‌کند و صلاح او را ندارد سپرده نمی‌شود اگرچه از جهت ترتیب از دیگری مستحق‌تر باشد زیرا مدار آن همانطور که گفتم بر اساس صلاح فرزند و حفاظت او از آنچه به او صرر می‌رساند است.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول السائلة: أنا امرأة متزوجة من رجل من أقاربي يكبرني في السن، وقد أنجبت منه الأبناء والبنات وهو يصلي ويصوم، ولكنه أحيانًا يرتكب بعض المحرمات التي تنسيه دينه وأهله، فيترك كل شيء، إضافة إلى سوء عشرته معنا في البيت وسوء أخلاقه فلا أعرف منه الكلمة الطيبة، ولا السلام عندما يدخل البيت، ولو كان غائبا عني مدة أسبوع، وقد جعلتني هذه الأمور أكرهه كثيرًا، وأتمنى أن يفارقني إلى الأبد، أو يفارق الحياة، وقد أخذ ابني الأكبر يقلد أباه في فعل بعض المحرمات، ولذلك فأنا أكرهه أيضًا لتقليده أباه في فعل الحرام، وعدم خوفه من الله، فأدعو عليه بالموت، لذلك فأنا أسأل:

أولا: عن حكم الاستمرار في الحياة مع هذا الزوج.

ثانيا: عن حكم الدعاء على الولد وهل في ذلك تفريق بين الأولاد في المعاملة؛ لأن من أولادها من تحبهم وتعطف عليهم؟

ثالثًا: تريد أن تعمل عملية تمنعها من الحمل من هذا الرجل الخبيث – كما تصفه – فهي تكره أن تنجب منه زيادة، خوفًا أن يسلكوا مسلكه. رابعا: إن هي فارقته فمع من يكون الأولاد؟ فهي تخشى عليهم إن بقوا مع والدهم عليهم أن يُؤثر عليهم، ويفسد أخلاقهم؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: قبل الجواب على هذا السؤال نوجه نصيحة إلى هذا الرجل – إن كان ما قالته زوجته فيه صدقا- أن يتوب إلى الله -عز وجل- وأن يرجع عما وصفته به زوجته حتى تستقر له الحياة، وتطيب له، فإن الله -عز وجل- وَعَد وَعْدًا مؤكدًا؛ بأن من عمل صالحا من ذكر أو أنثى وهو مؤمن أن يحييه حياة طيبة، قال الله -عز وجل-: ﴿ مَنۡ عَمِلَ صَـٰلِحࣰا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنࣱ فَلَنُحۡیِیَنَّهُۥ حَیَوٰةࣰ طَیِّبَةࣰۖ وَلَنَجۡزِیَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُوا۟ یَعۡمَلُونَ ﴾ [النحل: ۹۷] . وإذا رجع إلى الله -عز وجل- وتاب إليه وأناب، وحافظ على ما أوجب الله عليه، فسيجد لذة وطعما للإيمان، وانشراحا لشعائر الإسلام، وتطيب له الحياة، ويكون كأنه ولد من حينه.

ثم إن ما سألت عنه هذه المرأة من محاولة فراق زوجها أرى ألا تفارقه، ما دام لم يخرج عن الإسلام بذنوبه، ولكن تصبر وتحتسب من أجل الأولاد، وعدم تفرقهم، وعليها أن تكرر النصيحة لزوجها، فلعل الله -سبحانه وتعالى أن يهديه على يديها.

وأما الدعاء على ولدها بالموت فهذا خطأ، ولا ينبغي للإنسان إذا رأى ضالا يدعو عليه بالموت بل الذي ينبغي أن يحاول النصيحة معه بقدر الإمكان، ويسأل الله عز وجل له الهداية، فإن الأمور بيد الله سبحانه وتعالى، والقلوب بين أصبعين من أصابعه -سبحانه وبحمده- يقلبها كيف يشاء، وكم من شيء أيس الإنسان منه في تصوره، فيسر الله تعالى حصوله، فلا تستبعدي أيتها المرأة أن يهدي الله -سبحانه- ولدك، فادعي له بالهداية، وكرري له النصح، والله على كل شيء قدير.

وأما محاولتها أن تمتنع من الإنجاب منه فهذه نظرية خاطئة؛ وذلك لأن الإنجاب أمر محبوب في الشريعة، وكل ما كَثُرت الأمة كان ذلك أفضل، وأكثر هيبة لها، ولهذا امتن الله عز وجل على بني إسرائيل بالكثرة؛ حيث قال سبحانه وتعالى: ﴿ وَجَعَلْنَكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا ﴾ [الإسراء: ٦] وقال شعيب لقومه: ﴿ وَٱذۡكُرُوۤا۟ إِذۡ كُنتُمۡ قَلِیلا فَكَثَّرَكُمۡ ﴾ [الأعراف: ٨٦]. وأمر النبي -عليه الصلاة والسلام – بتزوج الودود الولود لتحقيق مباهاة النبي صلى الله عليه وسلم بأمته يوم القيامة.

والأمة كلما كثرت قَوِيَت ماديًا ومعنويا، كما هو ظاهر، وهو على العكس من تصور بعض الظانين بالله ظنَّ السوء، الذين يظنون أن الكثرة توجب ضيق المعيشة، وهؤلاء أساءوا الظن بالله عز وجل، وخالفوا الواقع، وقد قال الله تعالى: ﴿ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ﴾ [الطلاق: ٣]. وقال سبحانه وتعالى: ﴿ وَمَا مِن دَاۤبَّةࣲ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَیَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَا ﴾ [هود: ٦]. وأولئك الأمم الذين ضاقت عليهم العيشة بكثرتهم إنما أتوا من حيث قلة اعتمادهم على الله عز وجل، وتوكلهم عليه، ولو أنهم توكلوا على الله، وصدقوا بوعده، ما ضاقت عليه المعيشة.

وأما سؤالها الرابع عن أولادها ماذا يكونون لو فارقت زوجها؟ فهذا أمره إلى المحكمة هي التي تبت في هذا الأمر، وتنظر في الحال والواقع؛ أي الأمرين أصلح: أن يكونوا عند أبيهم، أم عند أمهم.

فضيلة الشيخ ما المعتبر في هذا الصلاح؟

فأجاب -رحمه الله تعالى-: المعتبر في هذا صلاح الأولاد؛ لأن الحضانة إنما وجبت من أجل حماية الطفل، وصيانته وإصلاحه، ولهذا قال أهل العلم: إن المحضون لا يُقِرُّ بيد مَن لا يصونه ويصلحه ولو كان أحق من غيره من حيث الترتيب؛ لأن المدار كما قلت على إصلاح الولد وصيانته عما يضره.

مطالب مرتبط:

(۵۲۳۵) حکم امتناع زن از حقوق زناشویی

برای زن حلال نیست هنگامی که شوهرش از بخواهد که با او هم‌خوابی کند...

ادامه مطلب …

(۵۲۵۱) حکم هجر شوهر سالخورده در صورت ترک نفقه

شایسته است که او را نصیحت کند و اللهÀ را به یاد او بیاندازد و برای او واضح کند که خطر ظلم و جور بزرگ است ...

ادامه مطلب …

(۵۲۶۰) حکم ترک زوجه به‌ سبب امتناع ولی از تسلیم وی به شوهر پس از عقد نکاح

اگر در هنگام عقد بر شوهر چنین شرطی صورت گرفته یا قبل از عقد با اتفاق شده است که همسرش در خانه‌ی پدرش می‌ماند پس واجب است که به این شرط وفا کند و جایز نیست که از او بخواهد خانه‌ی پدرش را ترک کند....

ادامه مطلب …

(۵۲۸۱) حکم شرعی غیبت طولانی شوهر با تأمین نفقه

زن بر شوهر خود حقی دارد که از او بهره بجوید و او نیز از زن او خود بهره بجوید همانطور که در عادت وجود دارد و اگر از زن خود با رضایتش برای طلب رزق وروزی دور بماند و زنش در مکان امن باشد و ترسی بر او نباشد اشکالی ندارد...

ادامه مطلب …

(۵۲۵۴) حکم برخورد با همسر سالمندِ ناتوان از حافظه

نصیحت من به تو این است احسان و نیکی خود را بر او تمام کنی و صبر نمایی...

ادامه مطلب …

(۵۲۶۸) حکم خروج زن نزد خانواده با علم به رضایت شوهر

این به حسب علم زن به حال شوهر خود برمی‌گردد...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه