۳۱۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم تصویر چیست؟ حکم جمع آوری تصاویر چیست؟ حکم تصاویری که شامل بالا تنه و صورت هستند، چیست؟
جواب دادند: تصویر دو نوع است:
اول: تصویری که با دست کشیده میشود.
دوم: تصویری که به وسیلهی دوربین گرفته میشود.
کشیدن عکس با دست، حرام و یکی از گناهان کبیره است. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم کسی که این کار را بکند، لعنت کرده است، و بنا بر قول راجح به خاطر عموم حدیث، فرقی بین اینکه تصویر دارای سایه باشد یا رسم خالی باشد، وجود ندارد. پس وقتی کشیدن تصویر، یکی از گناهان کبیره است، اگر انسان به کسی دیگر اجازه دهد که نقاشیاش را بکشد، کمک بر گناه و عدوان است، و جایز نیست.
اما عکس گرفتن به وسیلهی دوربین که به واسطهی آن، عکس چاپ میشود، بدون اینکه عکاس با کشیدن خطوط و نشانههای عکس، دخالتی در آن داشته باشد؛ بین متاخرین محل اختلاف است: برخی آن را جایز ندانسته و برخی دیگر جایز دانستهاند. آنهایی که به لفظ حدیث نگاه میکنند، آن را منع کردهاند؛ زیرا عکس گرفتن با دوربین، شامل تصویر میشود و اگر شخص با انگشت خود دکمه را فشار ندهد و سپس عکس را ظاهر نکند، عکسی گرفته نمیشود. آنهایی که به معنا و علت حدیث نظر کردهاند، آن را جایز دانستهاند. زیرا علت، خلق کردنی مثل خلقت الهی است، و گرفتن عکس با دوربین، چنین چیزی به حساب نمیآید، بلکه فقط انتقال صورتی است که الله تعالی آن را خلق کرده. بنا بر این، عکس گرفتن با دوربین، خلقت کردن مثل خلقت کردن الله نیست، بلکه همان چیزی است که الله خلق کرده و دوربین فقط آن را انتقال داده است. آنها میگویند: یک مثال، این را توضیح میدهد: اگر کسی از نوشتن شخص دیگری تقلید کند، نوشتهی دومی، غیر از نوشتهی اولی است، ولی به آن شباهت دارد. اما اگر با دوربین از همین نوشته عکس گرفته شود، با اینکه کسی دیگر عکس گرفته، اما این عکس همان نوشتهی اولی است. گرفتن عکس با دوربین نیز همین گونه است. همان تصویری است که الله خلق کرده و به واسطهی دوربین، منتقل شده است.
اما برای احتیاط بهتر است از آن خود داری شود. زیرا یکی از متشابهات است و هر کس که از متشابهات دوری کند، دین و آبروی خود را مبرا نموده. اما اگر به منظور خاصی مثل اثبات شخصیت به عکس نیاز داشت، اشکالی ندارد عکس بگیرد. چون احتیاج، رفع شبهه میکند. چون مفسده در این امر مشتبه محقق نشده، پس احتیاج آن را رفع میکند.
اما گرد آوری عکس، دو نوع است:
نوع اول: تصویر دارای جسم باشد. در این صورت حرام است. ابن العربی رحمه الله اجماع را بر این مساله نقل میکند که آن را حافظ ابن حجر در «فتح الباری»[۱] از او نقل کرده، میگوید: «این اجماع، شامل بازیهای دختران نمیشود، که آن را در باب «من صوَّرَ صورة» ذکر خواهم کرد»، و در باب مذکور به کتاب ادب حواله داده، و در کتاب ادب، در باب «الإنبساط إلی الناس»[۲] در شرح حدیث عایشه رضی الله عنها ذکر کرده که میگوید: «من با عروسکهایی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم بازی میکردم، و دوستانی داشتم که با هم بازی میکردیم. وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد میشدند، دوستان از ایشان پنهان میشدند. رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را یکی یکی دوباره نزدم میفرستاد و با هم بازی میکردیم».
در شرح این حدیث میگوید: «با این حدیث به جواز بازی با عروسک برای دختران استدلال شده است، و از عموم نهیای که در این باره آمده، استثنا یافته است، و قاضی عیاض این را گفته و آن را از جمهور، نقل میکند. میگوید: و برخی نیز بر این هستند که این حدیث منسوخ شده، و برخی دیگر نیز آن را خاص دختران کوچک دانستهاند».
متاسفانه امروزه برخی مردم این مجسمهها را خریده و در مجالس یا ورودی خانههایشان میگذارند و با این کار، خود را تا درجهی دختران خردسال پایین میآورند و در کنار آن، گناه نافرمانی و عصیان را نیز کسب میکنند. از الله بر خود و آنان هدایت میطلبیم.
نوع دوم: تصویر دارای جسم نباشد. یعنی روی چیز دیگری مرقوم شده باشد. این خود بر چند نوع است:
اول: عکسهای که برای تعظیم و اجلال صاحبان آنها زده شده. مثل عکس ملوک و رؤسا و وزرا و علما و بزرگان و پدران و برادران و غیره؛ این نوع به خاطر غلوّ در مخلوق و تشبه به بت پرستان، حرام است، و نیز در صورتی که عکس متعلق با عالم یا زاهد یا عابدی باشد، ممکن است منجر به شرک شود.
دوم: برای یاد آوری خاطرات زده شده باشد. مثل کسانی که عکس دوستانشان را اتاقهای شخصی خودشان میزنند. این نیز به دو علت حرام است:
علت اول: باعث تعلق قلب به این دوستان میشود. تعلقی که هیچ وقت از او جدا نمیشود. این تاثیر زیادی بر محبت الله و رسول و دین الله میگذارد و موجب تقسیم محبت بین این دوستان و بین آنچه که شرعا محبتش واجب است، میشود، و چنان است که وقتی وارد اتاقش میشود، یکی قلبش را میزند و به او میگوید: حواست باشد، حواست باشد، دوستت، دوستت. در حالی که ضرب المثل میگوید:
دوستت را طوری دوست بدار که شاید روزی دشمنت شود.
علت دوم: در صحیح بخاری از حدیث ابوطلحه رضی الله عنه ثابت که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: «ملائکه وارد خانهای که در آن سگ یا عکس وجود دارد، نمیشوند». این عقوبت است و عقوبت فقط بر عمل حرام مترتب میشود.
سوم: برای زیبایی و زینت آویزان شده باشد. این نیز حرام است. به دلیل حدیث عایشه رضی الله عنها که میگوید: (قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ سَفَرٍ، وَقَدْ سَتَرْتُ بِقِرَامٍ لِي عَلَى سَهْوَةٍ لِي فِيهَا تَمَاثِيلُ، فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَتَكَهُ وَقَالَ: «أَشَدُّ النَّاسِ عَذَابًا يَوْمَ القِيَامَةِ الَّذِينَ يُضَاهُونَ بِخَلْقِ اللَّهِ» قَالَتْ: فَجَعَلْنَاهُ وِسَادَةً أَوْ وِسَادَتَيْنِ).
رسول الله صلی الله علیه وسلم از سفر بازگشت. من پارچهای که در آن تصاویر بود را روی طاقچه انداخته بودم. وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را دید، جمعش کرده و گفت: «سختترین عذاب در روز قیامت برای کسانی است که شبیه مخلوقات الله را میکِشند». عایشه میگوید: آن پارچه را تبدیل به یک یا دو بالش کردم. روایت بخاری.
قِرام: پارچهای است که داخل هودج یا روی آن انداخته میشود و در آن ارقام و نقوش وجود دارد.
سهوة: خزانهی کوچکی که در گوشهی اتاق میگذارند و وسایل را در آن قرار میدهند.
همچنین از عایشه رضی الله عنها روایت شده: أَنَّهَا اشْتَرَتْ نُمْرُقَةً فِيهَا تَصَاوِيرُ، فَقَامَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالْبَابِ فَلَمْ يَدْخُلْ، فَقُلْتُ: أَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِمَّا أَذْنَبْتُ، قَالَ: «مَا هَذِهِ النُّمْرُقَةُ» قُلْتُ: لِتَجْلِسَ عَلَيْهَا وَتَوَسَّدَهَا، قَالَ: «إِنَّ أَصْحَابَ هَذِهِ الصُّوَرِ يُعَذَّبُونَ يَوْمَ القِيَامَةِ، يُقَالُ لَهُمْ: أَحْيُوا مَا خَلَقْتُمْ، وَإِنَّ المَلاَئِكَةَ لاَ تَدْخُلُ بَيْتًا فِيهِ الصُّورَةُ»
عایشه میگوید: بالشی خرید که در آن تصاویری وجود داشت. رسول الله صلی الله علیه وسلم میخواست وارد خانه شود. دم در ایستاد و داخل نیامد. گفتم: توبه میکنم به سوی الله، چه گناهی مرتکب شدهام؟ گفت: «این بالش چیست»؟ گفتم: تا بر آن بنشینی و هم به عنوان بالش از آن استفاده کنی. گفت: «کسانی که این نقاشیها را کشیدهاند، روز قیامت عذاب میشوند. به آنها گفته میشود: آنچه را خلق کردهاید، زنده کنید. همچنین، ملائکه وارد خانهای که تصویر در آن باشد، نمیشوند».
نمرقه: بالش پهنی است که هم برای تکیه زده و هم برای نشستن بر آن به کار میرود.
چهارم: عکسی باشد که مورد اهانت قرار گرفته. مثلا در گلیم و بالش، و در ظرفها و سفرهی غذا و امثال آن باشد. نووی از جمهور علمای صحابه و تابعین، جواز آن را نقل کرده، و گفته: این قول ثوری و مالک و ابوحنیفه و شافعی، و همچنین مذهب حنابله است.
همچنین در «فتح الباری»[۳] میگوید: «حاصل آنچه در این زمینه از ابن العربی نقل شده، این است که گفته: نتیجه اینکه در مورد تصاویر؛ اگر تصاویر موجوداتی باشد که دارای روح هستند، به اجماع، حرام است. اما اگر نقش و نگار هستند، چهار قول در مورد آن وجود دارد:
قول اول: مطلقا جایز است. به خاطر ظاهر حدیث که فرموده: «به جز نقش و نگار در لباس».
قول دوم: مطلقا ممنوع است؛ حتی نقش و نگار.
قول سوم: اگر تصویر هیئت و شکل تصویر، باقی و معلوم است، حرام است. اما اگر سر آن نباشد، یا اعضای آن متفرق باشند، جایز است. میگوید: و قول صحیحتر، همین است.
قول چهارم: اگر از تصاویری است که اهانت میشود،[۴] اشکالی ندارد، و اگر تصویری است که آویزان میشود، جایز نیست».
قولی را که صحیحتر از بقیه دانسته، ظاهر حدیث «نُمرقه: بالش» است، و قول چهارم، ظاهر حدیث قرام است. اما امکان جمع بندی بین آنها نیز وجود دارد. این گونه که وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم پرده را پاره کرد، اجزای تصویر از یکدیگر جدا شدند، بر خلاف بالش که تصویر در آن کامل بود. به همین خاطر استفاده از آن را حرام دانست. در حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «جبریل نزدم آمده و گفت: دیروز نزدت آمدم. اما نیامدم داخل چون بر درتان، تمثالهایی وجود داشت، و پردهای جلوی در خانه بسته بود که در آن مجسمه وجود داشت، و سگی در خانه بود. دستور بده سر مجسمهای که دم در است را بزنند تا شکل آن مثل درخت شود، و دستور بده پردهی خانه را بکَنند و آن را تبدیل به دو بالش کنند که زیر پا باشند و روی آن خوابیده شود، و دستور بده سگ را بیرون کنند». رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز این کارها را انجام دادند. این حدیث را اهل سنن روایت کرهاند، و در روایت نسائی آمده: «یا سرهایش را قطع کنید، یا به عنوان فرش از آن استفاده کنید». ابن حجر رحمه الله این حدیث را «فتح الباری»[۵] ذکر کرده و در صفحهی ۳۹۰ گمان برده که این حدیث، موید چیزی است که گفتیم، اما نزد من این سخن محل نظر است. زیرا حدیث و به خصوص روایت نسائی دال بر این است که تصویر اگر روی چیزی باشد که مورد اهانت است، اشکالی ندارد، حتی اگر کامل باشد، و چنان که قبلا آمد، این رأی جمهور است.
پنجم: از تصاویر فراگیری است که دوری از آن مشکل است. مانند عکسهایی که در روزنامهها و مجلات و برخی کتابها وجود دارد، و کسی که آنها را میخرد اصلا به خاطر وجود تصاویر نیست، بلکه از کسانی است که از تصاویر بدش میآید، اما ناچار است و راحت شدن از دست آن نیز مشکل و دارای مشقت است. همچنین عکسهای ملوک و رؤسای جمهوری که روی پول چاپ میشود، از امور دیگری است که امت اسلامی به آن مبتلا شده، و به نظر من، حرجی برای کسی که این چیزها به دستش میرسد، در این مورد وجود ندارد و قصد او نیز به دست آوردن این چیزها به خاطر تصاویری که در آن وجود دارد، نیست، بلکه او از کسانی است که بیشترین بغض و اکراه را نسبت به تصاویر دارند، اما دوری از چنین چیزهایی نیز مشکل است. این موارد مشکلی ندارد، و الله تعالی نیز دین را بر بندگانش سخت نگرفته و آنها را به چیزی که استطاعتش را ندارند، جز با مشقت زیاد و از بین رفتن مال، مکلف نکرده است. بر چنین شخصی نیز صدق نمیکند که در موردش گفته شود: او به دنبال عکس و جمع آوری آن است.
اما سوالتان در مورد تصویری که صورت و بالاتنه را به تصویر میکشد؛ حدیث ابوهریره که به آن اشاره کردیم، دال بر این است که باید سر تصویر را قطع کرده و به طور کامل از بقیهی جسم جدا کرد. اما زمانی که تصویر فقط شامل سر و سینه باشد، مثل مردی است که نشسته، بر خلاف وقتی که سر به صورت کامل از جسم جدا شود، و به همین خاطر امام احمد رحمه الله میگوید: «تصویر، سر است»، و وقتی میخواست تصویری را از بین ببرد، سرش را پاک میکرد. همچنین از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که گفت: تصویر، سر است. وقتی سر از بین رفت، دیگر تصویر به حساب نمیآید.
برخی مردم در این مورد سهل انگاری کردهاند که باید از این چنین سهل انگاریهایی بر حذر بود.
از الله برای خود و شما و برادران مسلمانمان سلامت و عافیت خواهانیم. بدون شک او جواد و کریم است.
[۱] – (ج۱۰ ص۳۸۸). چاپ «السلفیة».
[۲] – فتح الباری، (ج۱۰ ص۵۲۷).
[۳] – (ج۱۰ ص۳۹۱).
[۴] – منظور از اهانت، یعنی تصاویری است که زیر دست و پاست. مثلا نقش و نگارهای روی گلیم و فرش، و یا تصاویر داخل ظروف غذا خوری و غیره… (مترجم)
[۵] – (ج۱۰ ص۳۹۲).