دوشنبه 21 ربیع‌الثانی 1447
۲۱ مهر ۱۴۰۴
13 اکتبر 2025

۳۱۳ – حکم تصویر چیست؟ حکم جمع آوری تصاویر چیست؟

۳۱۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم تصویر چیست؟ حکم جمع آوری تصاویر چیست؟ حکم تصاویری که شامل بالا تنه و صورت هستند، چیست؟

جواب دادند: تصویر دو نوع است:

اول: تصویری که با دست کشیده می‌شود.

دوم: تصویری که به وسیله‌ی دوربین گرفته می‌شود.

کشیدن عکس با دست، حرام و یکی از گناهان کبیره است. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم کسی که این کار را بکند، لعنت کرده است، و بنا بر قول راجح به خاطر عموم حدیث، فرقی بین اینکه تصویر دارای سایه باشد یا رسم خالی باشد، وجود ندارد. پس وقتی کشیدن تصویر، یکی از گناهان کبیره است، اگر انسان به کسی دیگر اجازه دهد که نقاشی‌اش را بکشد، کمک بر گناه و عدوان است، و جایز نیست.

اما عکس گرفتن به وسیله‌ی دوربین که به واسطه‌ی آن، عکس چاپ می‌شود، بدون اینکه عکاس با کشیدن خطوط و نشانه‌های عکس، دخالتی در آن داشته باشد؛ بین متاخرین محل اختلاف است: برخی آن را جایز ندانسته و برخی دیگر جایز دانسته‌اند. آنهایی که به لفظ حدیث نگاه می‌کنند، آن را منع کرده‌اند؛ زیرا عکس گرفتن با دوربین، شامل تصویر می‌شود و اگر شخص با انگشت خود دکمه را فشار ندهد و سپس عکس را ظاهر نکند، عکسی گرفته نمی‌شود. آنهایی که به معنا و علت حدیث نظر کرده‌اند، آن را جایز دانسته‌اند. زیرا علت، خلق کردنی مثل خلقت الهی است، و گرفتن عکس با دوربین، چنین چیزی به حساب نمی‌آید، بلکه فقط انتقال صورتی است که الله تعالی آن را خلق کرده. بنا بر این، عکس گرفتن با دوربین، خلقت کردن مثل خلقت کردن الله نیست، بلکه همان چیزی است که الله خلق کرده و دوربین فقط آن را انتقال داده است. آنها می‌گویند: یک مثال، این را توضیح می‌دهد: اگر کسی از نوشتن شخص دیگری تقلید کند، نوشته‌ی دومی، غیر از نوشته‌ی اولی است، ولی به آن شباهت دارد. اما اگر با دوربین از همین نوشته عکس گرفته شود، با اینکه کسی دیگر عکس گرفته، اما این عکس همان نوشته‌ی اولی است. گرفتن عکس با دوربین نیز همین گونه است. همان تصویری است که الله خلق کرده و به واسطه‌ی دوربین، منتقل شده است.

اما برای احتیاط بهتر است از آن خود داری شود. زیرا یکی از متشابهات است و هر کس که از متشابهات دوری کند، دین و آبروی خود را مبرا نموده. اما اگر به منظور خاصی مثل اثبات شخصیت به عکس نیاز داشت، اشکالی ندارد عکس بگیرد. چون احتیاج، رفع شبهه می‌کند. چون مفسده در این امر مشتبه محقق نشده، پس احتیاج آن را رفع می‌کند.

اما گرد آوری عکس، دو نوع است:

نوع اول: تصویر دارای جسم باشد. در این صورت حرام است. ابن العربی رحمه الله اجماع را بر این مساله نقل می‌کند که آن را حافظ ابن حجر در «فتح الباری»[۱] از او نقل کرده، می‌گوید: «این اجماع، شامل بازی‌های دختران نمی‌شود، که آن را در باب «من صوَّرَ صورة» ذکر خواهم کرد»، و در باب مذکور به کتاب ادب حواله داده، و در کتاب ادب، در باب «الإنبساط إلی الناس»[۲] در شرح حدیث عایشه رضی الله عنها ذکر کرده که می‌گوید: «من با عروسک‌هایی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم بازی می‌کردم، و دوستانی داشتم که با هم بازی می‌کردیم. وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد می‌شدند، دوستان از ایشان پنهان می‌شدند. رسول الله صلی الله علیه وسلم آنها را یکی یکی دوباره نزدم می‌فرستاد و با هم بازی می‌کردیم».

در شرح این حدیث می‌گوید: «با این حدیث به جواز بازی با عروسک برای دختران استدلال شده است، و از عموم نهی‌ای که در این باره آمده، استثنا یافته است، و قاضی عیاض این را گفته و آن را از جمهور، نقل می‌کند. می‌گوید: و برخی نیز بر این هستند که این حدیث منسوخ شده، و برخی دیگر نیز آن را خاص دختران کوچک دانسته‌اند».

متاسفانه امروزه برخی مردم این مجسمه‌ها را خریده و در مجالس یا ورودی خانه‌هایشان می‌گذارند و با این کار، خود را تا درجه‌ی دختران خردسال پایین می‌آورند و در کنار آن، گناه نافرمانی و عصیان را نیز کسب می‌کنند. از الله بر خود و آنان هدایت می‌طلبیم.

نوع دوم: تصویر دارای جسم نباشد. یعنی روی چیز دیگری مرقوم شده باشد. این خود بر چند نوع است:

اول: عکس‌های که برای تعظیم و اجلال صاحبان آنها زده شده. مثل عکس ملوک و رؤسا و وزرا و علما و بزرگان و پدران و برادران و غیره؛ این نوع به خاطر غلوّ در مخلوق و تشبه به بت پرستان، حرام است، و نیز در صورتی که عکس متعلق با عالم یا زاهد یا عابدی باشد، ممکن است منجر به شرک شود.

دوم: برای یاد آوری خاطرات زده شده باشد. مثل کسانی که عکس دوستانشان را اتاق‌های شخصی خودشان می‌زنند. این نیز به دو علت حرام است:

علت اول: باعث تعلق قلب به این دوستان می‌شود. تعلقی که هیچ وقت از او جدا نمی‌شود. این تاثیر زیادی بر محبت الله و رسول و دین الله می‌گذارد و موجب تقسیم محبت بین این دوستان و بین آنچه که شرعا محبتش واجب است، می‌شود، و چنان است که وقتی وارد اتاقش می‌شود، یکی قلبش را می‌زند و به او می‌گوید: حواست باشد، حواست باشد، دوستت، دوستت. در حالی که ضرب المثل می‌گوید:

دوستت را طوری دوست بدار که شاید روزی دشمنت شود.

علت دوم: در صحیح بخاری از حدیث ابوطلحه رضی الله عنه ثابت که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شنیدم که فرمود: «ملائکه وارد خانه‌ای که در آن سگ یا عکس وجود دارد، نمی‌شوند». این عقوبت است و عقوبت فقط بر عمل حرام مترتب می‌شود.

سوم: برای زیبایی و زینت آویزان شده باشد. این نیز حرام است. به دلیل حدیث عایشه رضی الله عنها که می‌گوید: (قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ سَفَرٍ، وَقَدْ سَتَرْتُ بِقِرَامٍ لِي عَلَى سَهْوَةٍ لِي فِيهَا تَمَاثِيلُ، فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَتَكَهُ وَقَالَ: «أَشَدُّ النَّاسِ عَذَابًا يَوْمَ القِيَامَةِ الَّذِينَ يُضَاهُونَ بِخَلْقِ اللَّهِ» قَالَتْ: فَجَعَلْنَاهُ وِسَادَةً أَوْ وِسَادَتَيْنِ).

رسول الله صلی الله علیه وسلم از سفر بازگشت. من پارچه‌ای که در آن تصاویر بود را روی طاقچه انداخته بودم. وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را دید، جمعش کرده و گفت: «سخت‌ترین عذاب در روز قیامت برای کسانی است که شبیه مخلوقات الله را می‌کِشند». عایشه می‌گوید: آن پارچه را تبدیل به یک یا دو بالش کردم. روایت بخاری.

قِرام: پارچه‌ای است که داخل هودج یا روی آن انداخته می‌شود و در آن ارقام و نقوش وجود دارد.

سهوة: خزانه‌ی کوچکی که در گوشه‌ی اتاق می‌گذارند و وسایل را در آن قرار می‌دهند.

همچنین از عایشه رضی الله عنها روایت شده: أَنَّهَا اشْتَرَتْ نُمْرُقَةً فِيهَا تَصَاوِيرُ، فَقَامَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالْبَابِ فَلَمْ يَدْخُلْ، فَقُلْتُ: أَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مِمَّا أَذْنَبْتُ، قَالَ: «مَا هَذِهِ النُّمْرُقَةُ» قُلْتُ: لِتَجْلِسَ عَلَيْهَا وَتَوَسَّدَهَا، قَالَ: «إِنَّ أَصْحَابَ هَذِهِ الصُّوَرِ يُعَذَّبُونَ يَوْمَ القِيَامَةِ، يُقَالُ لَهُمْ: أَحْيُوا مَا خَلَقْتُمْ، وَإِنَّ المَلاَئِكَةَ لاَ تَدْخُلُ بَيْتًا فِيهِ الصُّورَةُ»

عایشه می‌گوید: بالشی خرید که در آن تصاویری وجود داشت. رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌خواست وارد خانه شود. دم در ایستاد و داخل نیامد. گفتم: توبه می‌کنم به سوی الله، چه گناهی مرتکب شده‌ام؟ گفت: «این بالش چیست»؟ گفتم: تا بر آن بنشینی و هم به عنوان بالش از آن استفاده کنی. گفت: «کسانی که این نقاشی‌ها را کشیده‌اند، روز قیامت عذاب می‌شوند. به آنها گفته می‌شود: آنچه را خلق کرده‌اید، زنده کنید. همچنین، ملائکه وارد خانه‌ای که تصویر در آن باشد، نمی‌شوند».

نمرقه: بالش پهنی است که هم برای تکیه زده و هم برای نشستن بر آن به کار می‌رود.

چهارم: عکسی باشد که مورد اهانت قرار گرفته. مثلا در گلیم و بالش، و در ظرف‌ها و سفره‌ی غذا و امثال آن باشد. نووی از جمهور علمای صحابه و تابعین، جواز آن را نقل کرده، و گفته: این قول ثوری و مالک و ابوحنیفه و شافعی، و همچنین مذهب حنابله است.

همچنین در «فتح الباری»[۳] می‌گوید: «حاصل آنچه در این زمینه از ابن العربی نقل شده، این است که گفته: نتیجه اینکه در مورد تصاویر؛ اگر تصاویر موجوداتی باشد که دارای روح هستند، به اجماع، حرام است. اما اگر نقش و نگار هستند، چهار قول در مورد آن وجود دارد:

قول اول: مطلقا جایز است. به خاطر ظاهر حدیث که فرموده: «به جز نقش و نگار در لباس».

قول دوم: مطلقا ممنوع است؛ حتی نقش و نگار.

قول سوم: اگر تصویر هیئت و شکل تصویر، باقی و معلوم است، حرام است. اما اگر سر آن نباشد، یا اعضای آن متفرق باشند، جایز است. می‌گوید: و قول صحیح‌تر، همین است.

قول چهارم: اگر از تصاویری است که اهانت می‌شود،[۴] اشکالی ندارد، و اگر تصویری است که آویزان می‌شود، جایز نیست».

قولی را که صحیح‌تر از بقیه دانسته، ظاهر حدیث «نُمرقه: بالش» است، و قول چهارم، ظاهر حدیث قرام است. اما امکان جمع بندی بین آنها نیز وجود دارد. این گونه که وقتی رسول الله صلی الله علیه وسلم پرده را پاره کرد، اجزای تصویر از یکدیگر جدا شدند، بر خلاف بالش که تصویر در آن کامل بود. به همین خاطر استفاده از آن را حرام دانست. در حدیث ابوهریره رضی الله عنه آمده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «جبریل نزدم آمده و گفت: دیروز نزدت آمدم. اما نیامدم داخل چون بر درتان، تمثال‌هایی وجود داشت، و پرده‌ای جلوی در خانه بسته بود که در آن مجسمه وجود داشت، و سگی در خانه بود. دستور بده سر مجسمه‌ای که دم در است را بزنند تا شکل آن مثل درخت شود، و دستور بده پرده‌ی خانه را بکَنند و آن را تبدیل به دو بالش کنند که زیر پا باشند و روی آن خوابیده شود، و دستور بده سگ را بیرون کنند». رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز این کارها را انجام دادند. این حدیث را اهل سنن روایت کره‌اند، و در روایت نسائی آمده: «یا سرهایش را قطع کنید، یا به عنوان فرش از آن استفاده کنید». ابن حجر رحمه الله این حدیث را «فتح الباری»[۵] ذکر کرده و در صفحه‌ی ۳۹۰ گمان برده که این حدیث، موید چیزی است که گفتیم، اما نزد من این سخن محل نظر است. زیرا حدیث و به خصوص روایت نسائی دال بر این است که تصویر اگر روی چیزی باشد که مورد اهانت است، اشکالی ندارد، حتی اگر کامل باشد، و چنان که قبلا آمد، این رأی جمهور است.

پنجم: از تصاویر فراگیری است که دوری از آن مشکل است. مانند عکس‌هایی که در روزنامه‌ها و مجلات و برخی کتاب‌ها وجود دارد، و کسی که آنها را می‌خرد اصلا به خاطر وجود تصاویر نیست، بلکه از کسانی است که از تصاویر بدش می‌آید، اما ناچار است و راحت شدن از دست آن نیز مشکل و دارای مشقت است. همچنین عکس‌های ملوک و رؤسای جمهوری که روی پول چاپ می‌شود، از امور دیگری است که امت اسلامی به آن مبتلا شده، و به نظر من، حرجی برای کسی که این چیزها به دستش می‌رسد، در این مورد وجود ندارد و قصد او نیز به دست آوردن این چیزها به خاطر تصاویری که در آن وجود دارد، نیست، بلکه او از کسانی است که بیشترین بغض و اکراه را نسبت به تصاویر دارند، اما دوری از چنین چیزهایی نیز مشکل است. این موارد مشکلی ندارد، و الله تعالی نیز دین را بر بندگانش سخت نگرفته و آنها را به چیزی که استطاعتش را ندارند، جز با مشقت زیاد و از بین رفتن مال، مکلف نکرده است. بر چنین شخصی نیز صدق نمی‌کند که در موردش گفته شود: او به دنبال عکس و جمع آوری آن است.

اما سوالتان در مورد تصویری که صورت و بالاتنه را به تصویر می‌کشد؛ حدیث ابوهریره که به آن اشاره کردیم، دال بر این است که باید سر تصویر را قطع کرده و به طور کامل از بقیه‌ی جسم جدا کرد. اما زمانی که تصویر فقط شامل سر و سینه باشد، مثل مردی است که نشسته، بر خلاف وقتی که سر به صورت کامل از جسم جدا شود، و به همین خاطر امام احمد رحمه الله می‌گوید: «تصویر، سر است»، و وقتی می‌خواست تصویری را از بین ببرد، سرش را پاک می‌کرد. همچنین از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که گفت: تصویر، سر است. وقتی سر از بین رفت، دیگر تصویر به حساب نمی‌آید.

برخی مردم در این مورد سهل انگاری کرده‌اند که باید از این چنین سهل انگاری‌هایی بر حذر بود.

از الله برای خود و شما و برادران مسلمانمان سلامت و عافیت خواهانیم. بدون شک او جواد و کریم است.


[۱] – (ج۱۰ ص۳۸۸). چاپ «السلفیة».

[۲] – فتح الباری، (ج۱۰ ص۵۲۷).

[۳] – (ج۱۰ ص۳۹۱).

[۴] – منظور از اهانت، یعنی تصاویری است که زیر دست و پاست. مثلا نقش و نگارهای روی گلیم و فرش، و یا تصاویر داخل ظروف غذا خوری و غیره… (مترجم)

[۵] – (ج۱۰ ص۳۹۲).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(313) سئل فضيلة الشيخ : عن حكم التصوير. وحكم اقتناء الصور وحكم الصور التي تمثل الوجه وأعلى الجسم.

فأجاب- حَفِظَهُ‌الله – بقوله : التصوير نوعان :

أحدهما : تصوير باليد .

والثاني : تصوير بالآلة .

فأما التصوير باليد فحرام بل هو كبيرة من كبائر الذنوب لأن النبي ﷺ ، لعن فاعله ، ولا فرق بين أن يكون للصورة ظل أو تكون مجرد رسم على القول الراجح لعموم الحديث ، وإذا كان التصوير هذا من الكبائر ، فتمكين الإنسان غيره أن يصور نفسه إعانة على الإثم والعدوان فلا يحل .

وأما التصوير بالآلة وهي (الكاميرا) التي تنطبع الصورة بواسطتها من غير أن يكون للمصور فيها أثر بتخطيط الصورة وملامحها فهذه موضع خلاف بين المتأخرين فمنهم من منعها ، ومنهم من أجازها فمن نظر إلى لفظ الحديث منع لأن التقاط الصورة بالآلة داخل في التصوير ولولا عمل الإنسان بالآلة بالتحريك والترتيب وتحميض الصورة لم تلتقط الصورة ، ومن نظر إلى المعنى والعلة أجازها لأن العلة هي مضاهاة خلق الله ، والتقاط الصورة بالآلة ليس مضاهاة لخلق الله بل هو نقل للصورة التي خلقها الله – تعالى – نفسها فهو ناقل لخلق الله لا مضاه له ، قالوا: ويوضح ذلك أنه لو قلد شخص كتابة شخص لكانت كتابة الثاني غير كتابة الأول بل هي مشابهة لها ولو نقل كتابته بالصورة الفوتوغرافية لكانت الصورة هي كتابة الأول وإن كان عمل نقلها من الثاني فهكذا نقل الصورة بالآلة الفوتغرافية (الكاميرا) الصورة فيه هي تصوير الله نقل بواسطة آلة التصوير. والاحتياط الامتناع من ذلك ، لأنه من المتشابهات ومن اتقى الشبهات فقد استبرأ لدينه وعرضه ، لكن لو احتاج إلى ذلك لأغراض معينة كإثبات الشخصية فلا بأس به ، لأن الحاجة ترفع الشبهة لأن المفسدة لم تتحقق في المشتبه فكانت الحاجة رافعة لها.

وأما إقتناء الصور فعلى نوعين :

النوع الأول: أن تكون الصورة مجسمة أي ذات جسم فاقتناؤها حرام وقد نقل ابن العربي الإجماع عليه نقله عنه في فتح الباري ص 388 ج10ط . السلفية قال : “وهذا الإجماع محله في غير لعب البنات كما سأذكره في باب من صور صورة” وقد أحال في الباب المذكور على كتاب الأدب وذكره في كتاب الأدب في باب الانبساط إلى الناس ص 527 من المجلد المذكور على حديث عائشة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُا- قالت : كنت ألعب بالبنات عند النبي ، ﷺ ، وكان لي صواحب يلعبن معي فكان رسول الله ، ﷺ ، إذا دخل يتقمعن منه فيسربهن إلي فيلعبن معي.

قال في شرحه: “واستدل بهذا الحديث على جواز اتخاذ صور البنات واللعب من أجل لعب البنات بهن ، وخص ذلك من عموم النهي عن اتخاذ الصور وبه جزم عياض ونقله عن الجمهور ، قال : وذهب بعضهم إلى أنه منسوخ وخصه بعضهم بالصغار” .

وإن المؤسف أن بعض قومنا الآن ، صاروا يقتنون هذه الصور ويضعونها في مجالسهم أو مداخل بيوتهم ، نزلوا بأنفسهم إلى رتبة الصبيان مع اكتساب الإثم والعصيان نسأل الله لنا ولهم الهداية.

النوع الثاني : أن تكون الصورة غير مجسمة بأن تكون رقماً على شيء فهذه أقسام :

القسم الأول : أن تكون معلقة على سبيل التعظيم والإجلال مثل ما يعلق من صور الملوك ، والرؤساء، والوزراء، والعلماء، والوجهاء، والآباء، وكبار الإخوة ونحوها ، فهذا القسم حرام لما فيه من الغلو بالمخلوق والتشبه بعباد الأصنام والأوثان ، مع أنه قد يجر إلى الشرك فيما إذا كان المعلق صورة عالم أو عابد و ونحوه.

القسم الثاني : أن تكون معلقة على سبيل الذكرى مثل من يعلقون صور أصحابهم وأصدقائهم في غرفهم الخاصة فهذه محرمة فيما يظهر لوجهين :

الوجه الأول: أن ذلك يوجب تعلق القلب بهؤلاء الأصدقاء تعلقاً لا ينفك عنه وهذا يؤثر تأثيراً بالغاً على محبة الله ورسوله وشرعه ويوجب تشطير المحبة بين هؤلاء الأصدقاء وما تجب محبته شرعاً وكأن قارعاً يقرع قلبه كلما دخل غرفته. انتبه .انتبه. صديقك صديقك وقد قيل:

أحبب حبيبك هوناً ما * فعسى أن يكون بغيضك يوماً ما.

الوجه الثاني : أنه ثبت في صحيح البخاري من حديث أبي طلحة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ- قال سمعت النبي ، ﷺ ، يقول : : “لا تدخل الملائكة بيتاً فيه كلب ولا صورة” وهذه عقوبة ولا عقوبة إلا على فعل محرم.

القسم الثالث: أن تكون معلقة على سبيل التجميل والزينة ، فهذه محرمة أيضاً لحديث عائشة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُا – قالت : قدم رسول الله ، ﷺ ، من سفر وقد سترت بقرام لي على سهوة لي فيها تماثيل، فلما رآه رسول الله ، ﷺ ،هتكه وقال : “أشد الناس عذاباً يوم القيامة الذين يضاهون بخلق الله” . قالت : فجعلته وسادة أو وسادتين رواه البخاري . والقرام : خرقة تفرش في الهودج أو يغطى بها يكون فيها رقوم ونقوش ، والسهوة بيت صغير في جانب الحجرة يجعل فيه المتاع .

وعن عائشة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُا – أنها اشترت نمرقة فيها تصاوير فلما رآها النبي ، ﷺ ، قام على الباب فلم يدخل فعرفت في وجهه الكراهية قالت : فقلت : أتوب إلى الله ماذا أذنبت؟ قال : “ما هذه النمرقة؟” قلت : لتجلس عليها وتوسدها فقال النبي ، ﷺ ، : “إن أصحاب هذه الصور يعذبون يوم القيامة يقال لهم :أحيوا ما خلقتم وإن الملائكة لا تدخل بيتاً فيه الصورة” .رواه البخاري .النمرقة:الوسادة العريضة تصلح للاتكاء والجلوس.

القسم الرابع : أن تكون ممتهنة كالصورة التي تكون في البساط والوسادة ، وعلى الأواني وسماط الطعام ونحوها ، فنقل النووي عن جمهور العلماء من الصحابة والتابعين جوازها ، وقال : هو قول الثوري ومالك وأبي حنيفة والشافعي، وهو كذلك مذهب الحنابلة . ونقل في فتح الباري- ص 391- ج 10ط . السلفية – حاصل ما قيل في ذلك عن ابن العربي فقال : حاصل ما في اتخاذ الصور ؛ أنها إن كانت ذات أجسام حرم بالإجماع ، وإن كانت رقماً فأربعة أقوال:

الأول : يجوز مطلقاً على ظاهر قوله في حديث الباب : ” إلا رقماً في ثوب” .

الثاني : المنع مطلقاً حتى الرقم .

الثالث: إن كانت الصورة باقية الهيئة قائمة الشكل حرم ، وإن قطع الرأس أو تفرقت الأجزاء جاز قال : وهذا هو الأصح .

الرابع : إن كان مما يمتهن جاز وإن كان معلقاً لم يجزأ . هـ .

والذي صححه هو ظاهر حديث النمرقة ، والقول الرابع هو ظاهر حديث القرام ويمكن الجمع بينهما بأن النبي، ﷺ ، لما هتك الستر تفرقت أجزاء الصورة فلم تبق كاملة بخلاف النمرقة فإن الصورة كانت فيها كاملة فحرم اتخاذها وفي حديث أبي هريرة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ – أن النبي ، ﷺ ، قال : “أتاني جبريل فقال : أتيتك البارحة فلم يمنعني أن أكون دخلت إلا أنه كان على الباب تماثيل ،وكان في البيت قرام ستر فيه تماثيل ، وكان في البيت كلب فمر برأس التمثال الذي على باب البيت يقطع فيصير كهيئة الشجرة ، ومر بالستر فليقطع فليجعل منه وسادتان منبوذتان توطأان ، ومر بالكلب فليخرج” ففعل رسول الله ، ﷺ ، رواه أهل السنن وفي رواية النسائي “إما أن تقطع رؤوسها أو تجعل بسطاً توطأ” . ذكر هذا الحديث في فتح الباري ص 392من المجلد العاشر السابق وزعم في ص390 أنه مؤيد للجمع الذي ذكرناه وعندي أن في ذلك نظراً فإن هذا الحديث ولا سيما رواية النسائي تدل على أن الصورة إذا كانت في شيء يمتهن فلا بأس بها وإن بقيت كاملة وهو رأي الجمهور كما سبق .

القسم الخامس: أن تكون مما تعم به البلوى ويشق التحرز منه كالذي يوجد في المجلات والصحف وبعض الكتب ولم تكن مقصودة لمقتنيها بوجه من الوجوه بل هي مما يكرهه ويبغضه ولكن لا بد له منها والتخلص منها فيه عسر ومشقة وكذلك ما في النقود من صور الملوك والرؤساء والأمراء مما ابتليت به الأمة الإسلامية فالذي يظهر لي أن هذا لا حرج فيه على من وقع في يده بغير قصد منه إلى اتخاذه من أجل صوره بل هو يكرهه أشد الكراهة ويبغضه ويشق عليه التحرز منه فإن الله – تعالى – لم يجعل على عباده في دينهم من حرج ولا يكلفهم شيئاً لا يستطيعونه إلا بمشقة عظيمة أو فساد مال ، ولا يصدق على مثل هذا أنه متخذ للصورة ومقتن لها .

وأما سؤالكم عن الصورة التي تمثل الوجه وأعلى الجسم ، فإن حديث أبي هريرة الذي أشرنا إليه يدل على أنه لا بد من قطع الرأس وفصله فصلاً تاماً عن بقية الجسم ، فأما إذا جمع إلى الصدر فما هو إلا رجل جالس بخلاف ما إذا أبين الرأس إبانة كاملة عن الجسم ، ولهذا قال الإمام أحمد –رَحِمَهُ‌الله – : الصورة الرأس . وكان إذا أراد طمس الصورة حك رأسها وروي عن ابن عباس – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما- أنه قال: الصورة الرأس فإذا قطع الرأس فليس هو صورة . فتهاون بعض الناس في ذلك مما يجب الحذر منه . نسأل الله لنا ولكم ولإخواننا المسلمين السلامة والعافية مما لا تحمد عقباه إنه جواد كريم.

مطالب مرتبط:

۳۲۵ – اجبار دانش آموزان به رسم کردن تصویر

۳۲۵ – از شیخ رحمه الله سوال شد: در فتوای قبل گفتید: «و اگر دانش آموز حتما باید چیزی نقاشی کند، حیوانی را نقاشی کند که سر نداشته باشد». اما اگر دانش آموز، سر را نقاش نکند، ممکن است مردود شود. چکار کند؟ جواب دادند: اگر چنین است، پس دانش آموز ناچار به این کار […]

ادامه مطلب …

۳۱۹ – رسم کردن عکس برای امتحان چه حکمی دارد؟

۳۱۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم تصویر چیست؟ کسی که در امتحان از او خواسته می‌شود عکس بکشد، چه کار کند؟ حکم مشاهده‌ی تصاویری که در مجلات و تلویزیون هستند، چیست؟ جواب دادند: سوالتان در مورد تصویر؛ تصویر دو نوع است: اول: تصویر موجودات جاندار نباشد. مثل کوه‌ها و رودخانه‌ها و خورشید […]

ادامه مطلب …

۳۲۰ – آیا نگاه کردن مرد به تصویر، حتی اگر تصویر زن بیگانه باشد، جایز است؟

در فتوای قبلی، فتوای شماره‌ی (319) در مورد مسائلی که متعلق به مشاهده‌ی تصاویر است، آمد: «اما اگر از تصاویری است که نگاه کردن به آن حلال نیست؛ مانند نگاه کردن مرد به زن نامحرم، در این حالت، محل شک و تردید. احتیاط این است که از ترس فتنه به آن نگاه نکند». این پاسخ چنین به مخاطب القا می‌کند که شما اشکالی در نگاه کردن مرد به تصویر، حتی اگر تصویر زن بیگانه باشد، نمی‌بینید. امیدواریم در این مورد توضیح بدهید؟

ادامه مطلب …

۳۲۱ – نگاه کردن مرد به عکس زنان نامحرم

۳۲۱ – از شیخ رحمه الله سوال شد: بسیاری از مردم در نگاه کردن به تصویر زنان نامحرم، تساهل به خرج می‌دهند، و می‌گویند: اینها عکس است و حقیقت ندارد. حکم این کار چیست؟ جواب دادند: این سهل انگاری بسیار خطرناک است. چون وقتی انسان به زنی نگاه کند، فرقی نمی‌کند که در تلویزیون باشد […]

ادامه مطلب …

۳۲۴ – حکم کشیدن تصاویر در مدارس و استفاده از عکس‌ها برای دانش آموزان

۳۲۴ – از شیخ رحمه الله سوال شد: در بعضی مدارس از دانش آموز می‌خواهند که تصویر جانداری را بکشد، یا مثلا قسمتی از تصویر مرغ به آنها داده می‌شود، و گفته می‌شود: آن را کامل کنید. گاهی نیز از آنها خواسته می‌شود که تصویر را قیچی کرده و آن را روی کاغذ بچسباند، یا […]

ادامه مطلب …

۳۳۹ – حکم ضبط کردن سخنرانی‌ها با دوربین

۳۳۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم ضبط کنفرانس‌ها و سخنرانی‌ها با دوربین‌های ویدیویی چیست؟ جواب دادند: نظرم این است که ضبط کردن کنفرانس‌ها و سخنرانی‌ها با دستگاه‌های ویدیویی و تلویزیونی، اگر نیاز به وجود آن وجود داشته باشد، اشکالی ندارد. به چند دلیل: اول: زیرا هر کس تامل کند، برایش واضح می‌شود […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه