سه‌شنبه 23 جمادی‌الثانی 1446
۴ دی ۱۴۰۳
24 دسامبر 2024

۳۸ – اخلاص در دعا به چه معناست؟

۳۸ – از شیخ رحمه الله در مورد معنی اخلاص پرسیده شد، و نیز سوال شد که اگر بنده از عبادت خود، چیز دیگری را منظور داشته باشد، حکمش چیست؟

جواب دادند: معنای اخلاص برای الله تعالی چنین است: «اینکه شخص با عبادت الله، قصد تقرب به او سبحانه و تعالی و رسیدن به دار کرامت او را داشته باشد».

اما هنگامی که بنده منظور دیگری از عبادت کردن داشته باشد، بر حسب اقسامی که ذکر می‌شود، دارای تفصیل است:

قسمت اول: بخواهد با این کار، به غیر الله تعالی تقرب جوید و به وسیله‌ی آن توسط مخلوقات مورد مدح و ثنا قرار گیرد. چنین کاری باعث از بین رفتن عمل می‌شود، و شرک به حساب می‌آید. در حدیث صحیح از ابو هریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «الله تعالی فرموده است: من بی نیازترین کسان از شریک هستم. کسی که عملی انجام دهد و در آن، کسی را با من شریک قرار دهد، او و شرکش را ترک می‌کنم».

قسمت دوم: منظور از آن عبادت، رسیدن به هدفی دنیوی مثل ریاست و جاه و مال باشد و قصد تقرب به الله را نداشته باشد. چنین شخصی عملش نابود شده و او را به الله نزدیک نمی‌گرداند. الله تعالی می‌فرماید: (مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ . أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُون[۱])، یعنی: (کسی که به دنبال زندگی دنیا و زینت آن باشد، پاداش اعمالش را به تمام و کمال به آنها می‌دهیم، و چیزی از آنها کاسته نخواهد شد. اینان کسانی هستند که در آخرت، جز آتش نصیبی نخواهند داشت، و آنچه را در دنیا انجام داده‌اند، بر باد رفته است، و آنچه را عمل می‌کردند، باطل است).

فرق بین این قسمت با قسمت اولی در این است که اولی به دنبال این است که به خاطر عبادت الله، از طرف مورد مورد مدح و ثنا قرار گیرد و گفته شود او بنده‌ی عابدی است. اما نفر دوم به دنبال این نیست که از طرف مردم مورد مدح و ثنا قرار گیرد و گفته شود که او شخصی عابد است، و اصلا مدح و ثنای مردم برای او هیچ ارزشی ندارد.

قسمت سوم: قصدش از آن کار، تقرب جستن به الله تعالی و همچنین به دست آوردن غرضی دنیوی باشد که به وسیله‌ی آن کار حاصل می‌شود. مثلا در هنگام طهارت، همراه با نیت تعبّد برای الله تعالی، نیت این را هم داشته باشد که جسمش با نشاط و تمیز باشد، و نماز خواندنش علاوه بر نیت تقرب به الله، نیت تمرین جسمی و حرکت دادن آن را هم داشته باشد، و منظورش از روزه گرفتن، کم کردن وزن و کاستن چربی‌هایش باشد، و منظورش از به حج رفتن، دیدن مشاعر مقدسه و حجاج باشد. چنین چیزی از اجر اخلاص می‌کاهد، ولی اگر نیت تقرب به الله بر او غالب باشد، به کمال اجر و پاداش دست نمی‌یابد، ولی این کار با ارتکاب گناه یا جرمی، ضرری به او نمی‌رساند. زیرا الله تعالی در مورد حجاج می‌فرماید: (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ[۲])، یعنی: (هیچ ایرادی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان بجویید).

اما اگر آنچه بر نیتش غالب است، چیزی غیر از تعبد باشد، هیچ ثوابی در آخرت ندارد و ثوابش همان است که در دنیا برایش حاصل شده است، و می‌ترسم که به خاطر آن، گناهکار شود. زیرا عبادتی که از برترین اهداف است را وسیله‌ای برای دنیای ناچیز قرار داده است. چنین شخصی مانند کسی است که الله تعالی در موردشان فرموده است: (وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ[۳])، یعنی: (و از آنها کسانی هستند که در – تقسیم – صدقات به تو خرده می‌گیرند. پس اگر از آن به آنها داده شود، راضی می‌شوند، و اگر از آن داده نشود، فورا خشمگین می‌شوند). و در سنن ابوداود از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که مردی گفت: یا رسول الله، مردی می‌خواهد جهاد کند، و در کنار آن به دنبال این است که کالایی از کالاهای دنیا را نیز به دست آورد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هیچ اجری ندارد». آن مرد سخنش را سه بار تکرار کرد، و هر بار رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هیچ اجری ندارد». همچنین در صحیحین از عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «کسی که هجرتش به خاطر دنیا باشد یا به خاطر زنی باشد که با ازدواج کند، هجرتش به سوی همان چیزی است که به خاطر آن هجرت کرده است».

و اگر نیت تعبد و نیت غیر تعبد به یک اندازه و با هم مساوی بودند، محل نظر و تامل است. ولی آنچه به حق نزدیک‌تر است، این است که هیچ ثوابی ندارد؛ مانند کسی که هم برای الله و هم برای غیر الله عملی را انجام می‌دهد.

فرق بین این قسمت با قسمت قبل در این است که غرض عدم تعبد در قسمت قبل، ضرورتا حاصل شده است. زیرا اراده‌ی او، اراده‌ای است که به خاطر عمل به ضرورت به وجود آمده است؛ یعنی مثل اینکه آنچه از عمل دنیوی که مقتضی بوده باید انجام می‌داده و با انجام دادن آن، این عبادت حاصل شده است – که در واقع، نیت تعبد در آن وجود نداشته، بلکه هدف از آن به دست آمدن یک امر دنیوی بوده است – .

اگر گفته شود: میزانی که به وسیله‌ی آن مشخص شود در این قسمت، تعبد یا غیر تعبّد غالب شده است، چیست؟

می‌گوییم: میزان این است که وقتی برای شخص اهمیتی نداشته باشد که از عملش، غرضی دنیوی به دست آید یا خیر، دال بر این است که نیت تعبد در این عمل بر او غالب است، و عکس آن نیز، بر عکس این موضوع است.

به هر حال، نیت که همان سخن قلبی است، دارای اهمیتی بسیار و شانی خطیر است. چنان که گاهی بنده را تا درجه‌ی صدیقین بالا می‌برد و گاهی نیز او را به اسفل السافلین می‌افکند. یکی از سلف گفته است: «در مورد هیچ مسئله‌ای با نفسم جهاد نکرده‌ام که از اخلاص بالاتر باشد». پس از الله برای خود و شما اخلاص در نیت و صلاح در عمل را خواهانم.


[۱] – سوره هود، آیات «۱۵و۱۶».

[۲] – سوره بقره، آیه «۱۹۸».

[۳] – سوره توبه، آیه «۵۸».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(38) وسئل فضيلة الشيخ: عن معنى الإخلاص؟ وإذا أراد العبد بعبادته شيئاً آخر فما الحكم؟

فأجاب بقوله : الإخلاص لله تعالى معناه: ” أن يقصد المرء بعبادته التقرب إلى الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ والتوصل إلى دار كرامته”.

وإذا أراد العبد بعبادته شيئاً آخر ففيه تفصيل حسب الأقسام التالية:

القسم الأول : أن يريد التقرب إلى غير الله تعالى في هذه العبادة ونيل الثناء عليها من المخلوقين فهذا يحبط العمل، وهو من الشرك. وفي الصحيح من حديث أبي هريرة رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ أن النبي ﷺ قال : قال الله تعالى : ” أنا أغنى الشركاء عن الشرك من عمل عملاً أشرك فيه معي غيري تركته وشركه”.

القسم الثاني : أن يقصد بها الوصول إلى غرض دنيوي كالرئاسة والجاه، والمال دون التقرب بها إلى الله تعالى فهذا عمله حابط لا يقربه إلى الله تعالى لقول الله تعالى : ( من كان يريد الحياة الدنيا وزينتها نوف إليهم أعمالهم فيها وهم فيها لا يبخسون. أولئك الذين ليس لهم في الآخرة إلا النار وحبط ما صنعوا فيها وباطل ما كانوا يعملون‌) (سورة هود، الآيتان “15-16″).

والفرق بين هذا والذي قبله أن الأول قصد أن يثنى عليه من قبل أنه عابد لله تعالى وأما هذا الثاني فلم يقصد أن يثنى عليه من قبل أنه عابد لله ولا يهمه أن يثنى الناس عليه بذلك.

القسم الثالث : أن يقصد بها التقرب إلى الله تعالى والغرض الدنيوي الحاصل بها مثل أن يقصد مع نية التعبد لله تعالى بالطهارة تنشيط الجسم وتنظيفه ، وبالصلاة تمرين الجسم وتحريكه ، وبالصيام تخفيف الجسم وإزالة فضلاته، وبالحج مشاهدة المشاعر والحجاج فهذا ينقص أجر الإخلاص، ولكن إن كان الأغلب عليه نية التعبد فقد فاته كمال الأجر، ولكن لا يضره ذلك باقتراف إثم أو زور لقوله تعالى في الحجاج : ( ليس عليكم جناح أن تبتغوا فضلاً من ربكم‌) (سورة البقرة، الآية ” 198″) .

وإن كان الأغلب عليه نية غير التعبد فليس له ثواب في الآخرة وإنما ثوابه ما حصله في الدنيا، وأخشى أن يأثم بذلك لأنه جعل العبادة التي هي أعلى الغايات وسيلة للدنيا الحقيرة ، فهو كمن قال الله فيهم : ( ومنهم من يلمزك في الصدقات فإن أعطوا منها رضوا وإن لى يعطوا منها إذا هم يسخطون) (سورة التوبة، الآية ” 58 “). وفي سنن أبي داود عن أبي هريرة رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ أن رجلاً قال : يا رسول الله رجل يريد الجهاد وهو يريد عرضاً من عرض الدنيا .

فقال النبي ﷺ : “لا أجر له ” . فأعاد ثلاثاً والنبي ﷺ يقول :: “لا أجر له” وفي الصحيحين عن عمر ابن الخطاب رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ أن النبي ﷺ قال : ” من كانت هجرته لدنيا يصيبها أو امرأة ينكحها فهجرته إلى ما هاجر إليه” .

وإن تساوى عنده الأمران فلم تغلب نية التعبد ولا نية غير التعبد فمحل نظر، والأقرب أنه لا ثواب له كمن عمل لله تعالى ولغيره.

والفرق بين هذا القسم والذي قبله أن غرض غير التعبد في القسم السابق حاصل بالضرورة فإرادته إرادة حاصلة بعمله بالضرورة وكأنه أراد ما يقتضيه العمل من أمر الدنيا .

فإن قيل : ما هو الميزان لكون مقصوده في هذا القسم أغلبه التعبد أو غير التعبد ؟

قلنا: الميزان أنه إذا كان لا يهتم بما سوى العبادة حصل أم لم يحصل فقد دل على أن الأغلب نية التعبد والعكس بالعكس .

وعلى كل حال فإن النية التي هي قول القلب أمرها عظيم وشأنها خطير فقد ترتقي بالعبد إلى درجة الصديقين وقد ترده إلى أسفل السافلين، قال بعض السلف: “ما جاهدت نفسي على شيء مجاهدتها على الإخلاص”. فنسأل الله لنا ولكم الإخلاص في النية، والصلاح في العمل.

مطالب مرتبط:

۴۶ – حکم دمیدن در آب

دمیدن در آب بر دو نوع است. نوع اول: منظورش از دمیدن در آب، تبرک جستن به آب دهان شخص دمنده باشد. بدون شک این کار حرام و نوعی از شرک است. نوع دوم: انسان با نفسی که با آن قرآن تلاوت کرده است، در آب بدمد. این اشکالی ندارد و برخی از سلف آن را انجام داده‌اند.

ادامه مطلب …

۳۶ – چرا بعضی دعاها استجابت نمی‌شود، در حالی که الله فرموده است: «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؟

الله عز و جل می‌فرماید: «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ»، (یعنی: و پروردگارتان گفت: مرا بخوانید، شما را اجابت می‌کنم. همان کسانی از خواندن من رویگردانی می‌کنند، به زودی با خواری وارد جهنم می‌شوند). سوال کننده می‌گوید که دعا می‌کند و از الله عز و جل می‌خواهد، اما الله دعایش را اجابت نمی‌کند...

ادامه مطلب …

۳۹ – مذهب اهل سنت و جماعت در مورد خوف و رجا

علما بر اینکه آیا خوف بر رجا یا رجا بر خوف مقدم هستند، دارای اختلاف هستند و اقوال مختلفی از آنها نقل شده است. مثلا امام احمد رحمه الله می‌گوید: «شایسته است که خوف و رجائش با هم مساوی باشد. نه خوف غالب باشد و نه رجا»...

ادامه مطلب …

۴۹ – حکم پوشیدن دستبند یا النگو برای درمان

زمانی که فقط مجرد اوهام و خیالاتی باشد که مریض آن را تصور می‌کند و به این وسیله دچار آرامش روحی می‌شود و تحمل مریضی برایش آسان می‌شود و چه بسا باعث ايجاد نشاط روحی شده و مرض را از بین ببرد؛ جایز نیست به چنین چیزی اعتماد شده و آن را به عنوان دارو به حساب آورد تا انسان به دنبال این اوهام و خیالات راه نیفتد.

ادامه مطلب …

۳۴ – جمع بین دو حدیث درباره‌ی «إن شاء الله»

جمع بین این فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم: «هیچ یک از شما نگوید: پروردگارا، اگر خواستی مرا بیامرز، پروردگارا، اگر خواستی بر من رحم فرما. خواسته‌اش را با عزم بخواهد و رغبتش را بزرگ گرداند. زیرا هیچ کسی نمی‌تواند الله تعالی را مجبور کند»، و این فرموده‌ی ایشان: «تشنگی رفع شد، و رگ‌ها خیس شدند، و إن شاءالله اجر، ثابت گشت»، چگونه است؟

ادامه مطلب …

۳۷ – ساختن دعای مخصوص معلّمان برای شوخی

برخی از دانش آموزان دعاهایی برای شوخی و خنده بین همدیگر نقل می‌کنند. به طوری که برای معلم هر درسی دعای خاصی مربوط به درس او درست کرده‌اند. حکم این کار چیست؟

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه