۳۸ – از شیخ رحمه الله در مورد معنی اخلاص پرسیده شد، و نیز سوال شد که اگر بنده از عبادت خود، چیز دیگری را منظور داشته باشد، حکمش چیست؟
جواب دادند: معنای اخلاص برای الله تعالی چنین است: «اینکه شخص با عبادت الله، قصد تقرب به او سبحانه و تعالی و رسیدن به دار کرامت او را داشته باشد».
اما هنگامی که بنده منظور دیگری از عبادت کردن داشته باشد، بر حسب اقسامی که ذکر میشود، دارای تفصیل است:
قسمت اول: بخواهد با این کار، به غیر الله تعالی تقرب جوید و به وسیلهی آن توسط مخلوقات مورد مدح و ثنا قرار گیرد. چنین کاری باعث از بین رفتن عمل میشود، و شرک به حساب میآید. در حدیث صحیح از ابو هریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «الله تعالی فرموده است: من بی نیازترین کسان از شریک هستم. کسی که عملی انجام دهد و در آن، کسی را با من شریک قرار دهد، او و شرکش را ترک میکنم».
قسمت دوم: منظور از آن عبادت، رسیدن به هدفی دنیوی مثل ریاست و جاه و مال باشد و قصد تقرب به الله را نداشته باشد. چنین شخصی عملش نابود شده و او را به الله نزدیک نمیگرداند. الله تعالی میفرماید: (مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ . أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُون[۱])، یعنی: (کسی که به دنبال زندگی دنیا و زینت آن باشد، پاداش اعمالش را به تمام و کمال به آنها میدهیم، و چیزی از آنها کاسته نخواهد شد. اینان کسانی هستند که در آخرت، جز آتش نصیبی نخواهند داشت، و آنچه را در دنیا انجام دادهاند، بر باد رفته است، و آنچه را عمل میکردند، باطل است).
فرق بین این قسمت با قسمت اولی در این است که اولی به دنبال این است که به خاطر عبادت الله، از طرف مورد مورد مدح و ثنا قرار گیرد و گفته شود او بندهی عابدی است. اما نفر دوم به دنبال این نیست که از طرف مردم مورد مدح و ثنا قرار گیرد و گفته شود که او شخصی عابد است، و اصلا مدح و ثنای مردم برای او هیچ ارزشی ندارد.
قسمت سوم: قصدش از آن کار، تقرب جستن به الله تعالی و همچنین به دست آوردن غرضی دنیوی باشد که به وسیلهی آن کار حاصل میشود. مثلا در هنگام طهارت، همراه با نیت تعبّد برای الله تعالی، نیت این را هم داشته باشد که جسمش با نشاط و تمیز باشد، و نماز خواندنش علاوه بر نیت تقرب به الله، نیت تمرین جسمی و حرکت دادن آن را هم داشته باشد، و منظورش از روزه گرفتن، کم کردن وزن و کاستن چربیهایش باشد، و منظورش از به حج رفتن، دیدن مشاعر مقدسه و حجاج باشد. چنین چیزی از اجر اخلاص میکاهد، ولی اگر نیت تقرب به الله بر او غالب باشد، به کمال اجر و پاداش دست نمییابد، ولی این کار با ارتکاب گناه یا جرمی، ضرری به او نمیرساند. زیرا الله تعالی در مورد حجاج میفرماید: (لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ[۲])، یعنی: (هیچ ایرادی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان بجویید).
اما اگر آنچه بر نیتش غالب است، چیزی غیر از تعبد باشد، هیچ ثوابی در آخرت ندارد و ثوابش همان است که در دنیا برایش حاصل شده است، و میترسم که به خاطر آن، گناهکار شود. زیرا عبادتی که از برترین اهداف است را وسیلهای برای دنیای ناچیز قرار داده است. چنین شخصی مانند کسی است که الله تعالی در موردشان فرموده است: (وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ[۳])، یعنی: (و از آنها کسانی هستند که در – تقسیم – صدقات به تو خرده میگیرند. پس اگر از آن به آنها داده شود، راضی میشوند، و اگر از آن داده نشود، فورا خشمگین میشوند). و در سنن ابوداود از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده است که مردی گفت: یا رسول الله، مردی میخواهد جهاد کند، و در کنار آن به دنبال این است که کالایی از کالاهای دنیا را نیز به دست آورد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هیچ اجری ندارد». آن مرد سخنش را سه بار تکرار کرد، و هر بار رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هیچ اجری ندارد». همچنین در صحیحین از عمر بن خطاب رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «کسی که هجرتش به خاطر دنیا باشد یا به خاطر زنی باشد که با ازدواج کند، هجرتش به سوی همان چیزی است که به خاطر آن هجرت کرده است».
و اگر نیت تعبد و نیت غیر تعبد به یک اندازه و با هم مساوی بودند، محل نظر و تامل است. ولی آنچه به حق نزدیکتر است، این است که هیچ ثوابی ندارد؛ مانند کسی که هم برای الله و هم برای غیر الله عملی را انجام میدهد.
فرق بین این قسمت با قسمت قبل در این است که غرض عدم تعبد در قسمت قبل، ضرورتا حاصل شده است. زیرا ارادهی او، ارادهای است که به خاطر عمل به ضرورت به وجود آمده است؛ یعنی مثل اینکه آنچه از عمل دنیوی که مقتضی بوده باید انجام میداده و با انجام دادن آن، این عبادت حاصل شده است – که در واقع، نیت تعبد در آن وجود نداشته، بلکه هدف از آن به دست آمدن یک امر دنیوی بوده است – .
اگر گفته شود: میزانی که به وسیلهی آن مشخص شود در این قسمت، تعبد یا غیر تعبّد غالب شده است، چیست؟
میگوییم: میزان این است که وقتی برای شخص اهمیتی نداشته باشد که از عملش، غرضی دنیوی به دست آید یا خیر، دال بر این است که نیت تعبد در این عمل بر او غالب است، و عکس آن نیز، بر عکس این موضوع است.
به هر حال، نیت که همان سخن قلبی است، دارای اهمیتی بسیار و شانی خطیر است. چنان که گاهی بنده را تا درجهی صدیقین بالا میبرد و گاهی نیز او را به اسفل السافلین میافکند. یکی از سلف گفته است: «در مورد هیچ مسئلهای با نفسم جهاد نکردهام که از اخلاص بالاتر باشد». پس از الله برای خود و شما اخلاص در نیت و صلاح در عمل را خواهانم.
[۱] – سوره هود، آیات «۱۵و۱۶».
[۲] – سوره بقره، آیه «۱۹۸».
[۳] – سوره توبه، آیه «۵۸».