(۱۰۴) سوال: مذهب اهل سنت و جماعت دربارهی اثبات صفات برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ چگونه است؟
جواب:
اهل سنت و جماعت –که الله ما و شما را از آنها قرار دهد- الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را بیش از دیگران تعظیم نموده و بزرگ میشمارند. همچنین بیش از دیگران به نصوص قرآن و سنت احترام میگذارند. آنان از چیزی که قرآن و حدیث دربارهی صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آورده است، فراتر نمیروند. از این رو برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ همان چیزی را اثبات میکنند و اعتقاد دارند که الله برای خود اثبات نموده است هر چند که عقلها پیرامونش متحیر بمانند و چیزهایی که الله از خود نفی کرده را نیز نفی میکنند هر چند که عقلها ثبوتش را گمان کنند.
مثال: الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از ازل تا ابد، بالاتر از همه چیز است و او سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ دارای برتری و علوّ مطلق در هر زمان و مکان است، بالاتر از آسمانها و مخلوقاتش و مستقر بر عرش است. از پیامبرﷺ ثابت است که فرمود: «أنه ينزل إلى السماء الدنيا حين يبقى ثلث الليل الآخر»۱: (هنگامی که یک سوم آخر شب باقی بماند، الله به آسمان دنیا میآید» شیطان سراغ انسان آمده و میگوید: چطور فرود میآید در حالی که علو و برتری لازمهی او است و از ذاتش جدا نیست؟ میگوییم: عقل در آن متحیر و عاجز میماند؛ ولی ما باید تصدیق کنیم و بگوییم: الله به کیفیت و چگونگی آن داناتر است. ایمان میآوریم به این که فرود میآید ولی کیفیت را نمیدانیم زیرا در تمامی صفاتی که الله دارد، هیچ چیز مانند او نیست.
بدین خاطر برخی از علما گفتهاند: قرآن و سنت چیزی آورده که عقول از درک آن عاجز میماند نه چیزی که عقول آن را غیر ممکن بداند. در مورد اسماء و صفات الله، تصدیق و ایمان به آنها و حق بودن و حقیقت داشتن آنها، واجب است. هرچند عقلهای ما از درک کیفیت آن سرگردان و عاجز بماند. بنابراین راه میانه و مستقیم اهل سنت و جماعت، این است که هرچه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خود را به آن نامیده یا وصف نموده، واجب است که تصدیق کنیم و به آن ایمان آوریم؛ فرقی ندارد که در قرآن یا در سنت آمده باشد.
الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: ﴿وجاء ربك والملك صفا صفا﴾ [فجر: ۲۲] : (پروردگار تو بیاید و فرشتگان صف کشیده بیایند) شیطان سراغ انسان آمده و میگوید: الله چگونه میآید؟ میگوییم: با کیفیتی میآید که الله خواسته باشد؛ کیفیت و چگونگی آن نامعلوم است. به آن ایمان آورید؛ هرچند عقل از درک آن متحیر و عاجز بماند. در هر حال واجب است که تصدیق کنید. بدین سبب، قومی که عقلهای خود را در اسماء و صفات الله، داور قرار دادند، آن چه الله برای خود اثبات نموده را انکار کرده و نصوص قرآن و سنت را تحریف کردند؛ گفتند: فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ : ﴿استوى على العرش﴾ [أعراف: ٥٤] بدین معنا است که: (بر عرش مستولی و چیره شد) سبحان الله! چطور است که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: ﴿إن ربكم الله الذي خلق السموت والأرض في ستة أيام ثم استوى على العرش﴾ [أعراف: ٥٤] : (همانا پروردگار شما الله است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر عرش مستقر شد) آیا امکان دارد که بگوییم: الله قبل از آن، بر عرش چیره و غالب نبود؟ این مسأله را یک فرد عامی انکار میکند چه برسد به یک علم پژوه؟ اما وقتی انسان عقلش را در اموری داور قرار دهد که خبر محض هستند، گمراه شده و از حق منحرف میشود.
به همین خاطر برادرانم که میگویند استوی به معنای استولی است را نصیحت میکنم که به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ توبه کنند و ایمان آورند که الله بر عرش مستقر شده است؛ یعنی: بر آن علوّ یافته است؛ علوّ خاصی که شایسته و سزاوار جلال و عظمت او است. بدانند که الله در روز قیامت، آنها را دربارهی اعتقاد نسبت به پرودگارشان سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بازخواست مینماید که آیا بر اساس کتاب الله و سنت رسولش چنین اعتقاد داشتهاند یا بنا بر آن چه هوس و عقل اقتضا میکرد؟ نصیحتم به این افراد این است که به سوی الله توبه کنند و از الله میخواهم که توبهی آنها را بپذیرد و به آنان توفیق حق دهد تا به آن چه در کتاب الله آمده مطابق مقصود الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ ایمان بیاورند.
همچنین کسانی که گفتند: (الله با ذات خویش بر بالای مخلوقات علوّ ندارد) و گفتند: (درست نیست بگوییم: الله بالا است) را نصیحت کرده و به آنان میگویم: به سوی پرودگارتان توبه کنید؛ شما اکنون الله را میخوانید درحالی که قلبهایتان به سوی بالا بلند شده و دستهایتان را نیز به سوی بالا دراز میکنید؛ کافی است فطرت خود را قاضی قرار دهید؛ اوهام و چیزهایی که شما را گمراه میکند را رها کنید. چگونه شایسته و سزاوار است برتری و بالا بودن الله را انکار کرده و بگویید: (او با ذات خویش در همه جا است)؟ آیا سزاوار است که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در اتاقی تنگ و کوچک باشد؟ آگاه باشید که این افراد باید از الله بترسند و از این عقیدهی فاسد و باطل به سوی الله بازگردند. میترسم که بمیرند و با این عقیده پروردگار خویش را ملاقات کنند و زیان و خسران بینند.
***
- [أخرجه البخاري: كتاب التهجد، باب الدعاء والصلاة آخر الليل، رقم ١١٤٥؛ مسلم: كتاب صلاة المسافرين، باب الترغيب والدعاء والذكر آخر الليل، شماره ٧٥٨] ↩︎