(۱۲۹۳) سوال: کسی هست که خود را اهل علم نشان میدهد ولی فتوا میدهد بدون اینکه دلیلش را ذکر کند. اگر هم کسی از او دلیل خواست، عصبانی میشود و میگوید: یعنی من باید عمرم را در جستجوی دلیل، تلف کنم؟ عجیب اینجاست که جملهی عجیبی به شاگردان و مریدانش میآموزد به این مضمون که از عالم نباید درخواست کرد تا دلیلش را بیان کند. حکم این سخن چیست؟ همچنین حکم فتوایش چیست؟ حکم اینکه وقتی از او دلیل میخواهند، عصبانی میشود چیست؟ نیز حکم این جمله که شاگردان و مریدانش همیشه میگویند که از عالم، طلبِ دلیل نمیشود، چیست؟ همچنین فتوا گرفتن از کسی که چنین است، چه حکمی دارد؟
جواب:
حقیقتا چیزی که سائل ذکر کرد، در بعضی از مردم پیدا میشود. خصوصا کسی که بزرگترین خواستهاش این است که بین مردم جایگاه داشته باشد. هستند کسانی که فتوا میدهند. چه فتوایشان مستند به دلیل باشد یا فقط به تقلید از علمای سابق و لاحقی باشد که آنها را تعظیم میکند. ابن عبدالبَرّ رَحِمَهُالله اجماع اهل علم را نقل میکند مبنی بر اینکه مقلد، در زمرهی علما به حساب نمیآید.[۱] چون مقلد فقط کپی یک کتاب از مذهبی است که از آن تقلید میکند و جزء علما به حساب نمیآید.
به خاطر همین نظر من بر این است که تقلید فقط در هنگام ضرورت جایز است. شیخ الاسلام ابن تیمیه رَحِمَهُالله تقلید را به خوردن مردار در هنگام ضرورت تشبیه میکند. اما در صورتی که شخص، توانایی استدلال به ادله را داشته باشد، تقلید دیگر جایز نیست. این مفهوم آیهی: {فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ} [نحل: ۴۳]: (پس از اهل علم بپرسید اگر نمیدانید)، است.
اما حال این شخص که وقتی از او طلب دلیل شود، خشمگین میشود و میگوید: چطور عمرم را برای جستجوی دلیل، تلف کنم؟ این حرف دال بر جهل و جهالت این شخص است. چون شخص عالم وقتی کسی از او طلب دلیل کند، خوشحال میشود. زیرا اگر طلب دلیل توسط سائل به نیت عناد و به سختی انداختن عالم باشد، دلالت بر محبت او میدهد. چون نشان میدهد که او میخواهد عقیده یا قول و عملش را بر مبنای قرآن و سنت رسول اللهﷺ قرار دهد که بتواند الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را از روی بصیرت عبادت نماید.
علم در حقیقت، شناختن هدایت به وسیلهی دلیل است و انسان در روز قیامت بازخواست میشود که چه جوابی به پیامبران داده است: {وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ} [قصص: ۶۵]. (و روزی که ندا داده میشود و گفته میشود پیامبران را چه پاسخی دادید) و از کسی سوال نمیشود که چه جوابی به فلان شخص و بهمان شخص دادید. بلکه فقط در مورد جواب انسان به پیامبران سوال میشود.
نصیحتم به چنین عالمی این است که از الله بترسد و هر وقت فتوا میدهد، با استناد به قرآن و سنت فتوا بدهد. شاگردانش را نیز تشویق کند که طالب دلیل از قرآن و سنت پیامبرﷺ باشند. او باید آنها را بر این روش و بر استنباط احکام از ادله تمرین دهد تا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به وسیلهی او به دیگران نفع برساند. ما خودمان این را تجربه کردهایم. گاهی میشود که مسالهای اتفاق میافتد و ما برای یافتن جوابش به کتابهای اهل علم مراجعه میکنیم، ولی نمیتوانیم حکمی برایش پیدا کنیم. بعد به قرآن و سنت پیامبرﷺ مراجعه میکنیم و میبینیم که با الفاظ نزدیک به آن در این دو مصدر آمده که به صورت عموم یا مفهمومی یا اشاره یا دیگر انواع دلالت معروف در قرآن یا سنت، به آن دلالت میدهد.
این نشان میدهد که بنی آدم چقدر تقصیر دارد و نشان میدهد که هر چقدر انسان باهوش و در مسالهی احکام مستدل، قوی باشد، بازهم نمیتواند به خواستههای مردم و آن چیزی که بر آنها واجب است احاطه کامل پیدا کند. اما قرآن و سنت حاوی همهی اینها هستند. این نیز به قوت فهم قرآن و سنت تکیه دارد. قوت فهم نیز هدیهای از جانب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ برای بنده است که یا آن را همینگونه به او عطا میکند یا او را هدایت میکند تا در نگریستن به قرآن و سنت و تامل در آنها و نظر در دلالتهای این دو، ممارست ورزد و بدین گونه دارای قوت فهم شود.
من به همین خاطر برادران و به خصوص طلاب علم را تشویق میکنم که مرجعشان همیشه قرآن و سنت باشد و برای فهم این دو و استنباط احکام از آنها به قواعد و ضوابطی که اهل علم نوشتهاند و به طالب علم برای استنباط احکام از ادله کمک میکنند، مراجعه کنند. چون حقیقتا هیچ طالب علمی از آنچه که سلف در مورد کیفیت استخراج احکام از ادله نوشتهاند، بی نیاز نیست.
اما سخن این شیخ که میگوید نباید از عالم، دلیل طلبید. این اشتباه است. عالم حقیقی آن است که از اول به قدر استطاعت و بر حسب فهم سائل، با دلیل صحبت میکند. اما اگر چنین نکرد و سائل خودش طلب دلیل نمود، باید با سینهی گشاده، سوال سائل و دلیلی که طلب میکند را پاسخ گوید و دلیل بیاورد. همان طور که قبلا هم گفتیم، عادت دادنِ طلاب به اینکه احکام را از ادلهی موجود در قرآن و سنت استخراج نمایند، در حقیقت یکی از بزرگترین وسیلههایی است که به انتشار احکام و استخراج احکامِ مسائل جدید که در زمان سلف صالح معروف نبودهاند، کمک میکند.
***
[۱] جامع بیان العلم و فضله (۱۲۰۲۷).