جمعه 18 ربیع‌الثانی 1447
۱۷ مهر ۱۴۰۴
10 اکتبر 2025

(۶۳۸۸) شروط دعوت‌گر به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى

(۶۳۸۸) سوال: جناب شیخ، بدون تردید دعوت‌‌گر به‌سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باید شروطی داشته باشد، اگر این شروط را برای دعوت‌گران به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بیان بفرمایید، بسیار نیکو خواهد بود.

جواب:

از جمله شروط دعوت‌گر به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى این است که در دعوت خود خالص باشد، یعنی هدف او از دعوت، اقامه‌ی دین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و اصلاح بندگان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باشد، نه یاری و نصرت خودش باشد یا سخن خود را بر سخن دیگران غالب گرداند؛ زیرا اگر هدفش پیروزی برای خود و چیره‌شدن سخنش بر سخن مردم باشد، در واقع دعوت‌گر به سوی خودش است، نه دعوت‌گر به سوی راه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى، پس اخلاص شرطی ضروری است.

و آن‌کس که در دعوتش به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى مخلص باشد، اگر برایش روشن شود که حق بر خلاف سخن اوست، به آن حق بازمی‌گردد و تسلیم آن می‌شود و از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى برای خطایی که مرتکب شده آمرزش می‌طلبد، هرچند که اگر از روی اجتهاد چنین گفته باشد، مأجور است؛ زیرا ممکن است در اجتهاد خود کوتاهی کرده یا تمام جوانب را بررسی نکرده باشد.
دوم: این‌که هدفش از دعوت، اصلاح بندگان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باشد، و این نیز داخل در مفهوم اخلاص در دعوت است، اگر هدفش اصلاح بندگان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باشد، ناگزیر باید بهترین راه را برای تحقق این هدف بزرگ برگزیند؛ یعنی مردم را با نرمی و مدارا به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى دعوت کند، نه با مماشات زیرا مدارا چیز دیگری است و مماشات چیز دیگر؛ مماشات یعنی ترک حق به‌خاطر طرف مقابل، اما مدارا یعنی رساندن حق به طرف مقابل از آسان‌ترین راه ممکن و چه‌بسا برخی افراد در این شرط دچار خلل می‌شوند، چنان‌که هدفشان از دعوت، انتقاد از آنچه دیگران بر آن هستند می‌شود؛ در این صورت دعوت آن‌ها فاسد شده و برکت از آن برداشته می‌شود، زیرا کسی که هدفش انتقاد از دیگران باشد، در حقیقت دعوت‌گر نیست، بلکه سرزنش‌گر و عیب‌جوی کار آن‌هاست، و فرق است میان کسی که برای اصلاح دعوت می‌کند و کسی که تمام خشم و نکوهش خود را بر دیگری فرو می‌ریزد به بهانه‌ی این‌که می‌خواهد او را اصلاح کند.
سوم از آداب واجب: آن است که دعوت‌گر به شریعت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى علم داشته باشد، نه این‌که از روی جهل دعوت کند، زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى به رسولش صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم فرموده است: {قُلۡ هَـٰذِهِۦ سَبِیلِیۤ أَدۡعُوۤا۟ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِی} [سوره يوسف: ۱۰۸]: ((ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت می‌کنم، و کسانی‌که از من پیروی کردند (نیز چنین می‌کند)).
پس باید دعوت‌گر علمی داشته باشد که با آن دعوت کند؛ چرا که علم، سلاح است، و دعوت‌گر جاهل ممکن است بیشتر از آن‌که اصلاح کند، فساد ایجاد نماید؛ ممکن است چیزی را حلال بشمارد در حالی‌که حرام است، یا چیزی را حرام بداند در حالی‌که حلال است، یا چیزی را بر بندگان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى واجب بداند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى آن را واجب نکرده است، پس لازم است علم، برگرفته از کتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم باشد، اگر خودِ دعوت‌گر توانایی آن را دارد، وگرنه باید از کسی که مورد اعتماد از اهل علم است تقلید کند، در این صورت، اگر در دعوت خود حکمی از احکام را بیان می‌کند، باید آن را به صاحب نظر نسبت دهد؛ مثلاً بگوید: فلان عالم چنین گفته است، اگر این را از زبان او شنیده یا از کتابش خوانده باشد اما اگر آن را از نوار صوتی شنیده، نگوید: فلانی چنین گفت، بلکه بگوید: از نوار صوتی‌ای شنیدم که به فلانی نسبت داده شده بود زیرا این، دقیق‌تر و درست‌تر است.
و از آداب دعوت‌گر به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى آن است که نسبت به حال کسانی که آنان را دعوت می‌کند، بینش و آگاهی داشته باشد تا هر یک را در جایگاه مناسبش قرار دهد دلیل این، حدیثی است که در آن رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم زمانی‌که معاذ رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ را به یمن فرستاد، به او فرمود: «إِنَّكَ تَأْتِي قَوْمًا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ، فَادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ» : (تو به سوی گروهی از اهل کتاب می‌روی، پس آنان را به شهادت دادن به این‌که هیچ معبود بحقی جز الله نیست و این‌که من رسولِ الله هستم، دعوت کن) و ادامه‌ی حدیث را ذکر فرمود.
نکته‌ی مهم این است که رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم او را از حال آنان باخبر کرد تا آمادگی مواجهه با ایشان را داشته باشد، و هرکدام را در جایگاه مناسب علمی‌شان قرار دهد، دعوت‌گر به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى همین گونه عمل کند؛ لذا شایسته است که از احوال دعوت‌شونده‌ها آگاه باشد، تا بتواند متناسب با حال آنان آماده شود.
و از آداب دعوت‌گر این است که خود نخستین کسی باشد که به دعوتش عمل می‌کند؛ یعنی همان کارهایی را که بدان امر می‌نماید، انجام دهد و آنچه را نهی می‌کند، ترک نماید چرا که این امر، مقتضای عقل و شرع است؛ چنان‌که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى می‌فرماید: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ* كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لَا تَفۡعَلُونَ} [سوره الصف: ۲-۳]: (ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی را می‌گویید که [به آن] عمل نمی‌کنید؟* نزد الله سخت ناپسند [و موجب خشم] است که چیزی را بگویید که [به آن] عمل نمی‌کنید) و نیز الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى در نکوهش بنی‌اسرائیل می‌فرماید: {أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَـٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ} [سوره البقرة: ۴۴]: (آیا در حالی که کتاب [تورات] را می‌خوانید، مردم را به نیکی فرمان می‌دهید و خود را فراموش می‌کنید؟ آیا نمی‌اندیشید؟).
پس دعوت‌گر باید به این ادب بزرگ آراسته باشد، که خود عامل به آنچه بدان امر می‌کند باشد، و ترک‌کننده‌ی آنچه است که دیگران را از آن نهی می‌کند، این کار علاوه بر آن‌که مقتضای شرع و عقل است، برای قبول دعوتش از سوی مردم نیز مؤثرتر است؛ چرا که اگر مردم ببینند که دعوت‌گر خود پیش‌گام در عمل به دعوت خویش است، به او اعتماد می‌کنند و می‌گویند: این شخص در دعوتش صادق و امین است، پس از او پیروی کرده و دعوتش را می‌پذیرند اما اگر خلاف آن را ببینند، منزلت او نزد آنان فرو می‌ریزد و از او پیروی نمی‌کنند و در دعوتش دچار تردید می‌شوند، پس از مهم‌ترین آداب دعوت‌گر این است که خودش نخستین کسی باشد که به آنچه بدان دعوت می‌کند عمل کرده و از آنچه نهی می‌کند، دوری نماید.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: فضيلة الشيخ، لا شَكٍّ أن الداعي إلى الله يُشترط فيه شروط، فيا حَبَّذا إذا بينتموها للدعاة إلى الله؟

فأجاب رحمه الله تعالى: من شروط الداعي إلى الله -عز وجل- أن يكون مخلصا الله في دعوته، بأن يكون قصده في دعوته إقامة دين الله، وإصلاح عباد الله، لا أن ينتصر لنفسه، وأن يظهر قوله على قول الناس، لأنه إذا كان قصده أن ينتصر لنفسه، وأن يظهر قوله على قول الناس، صار داعية لنفسه لا إلى سبيل الله -عز وجل- فلا بد من الإخلاص.

والمخلص في دعوته إلى الله إذا تبين له أن الحق في خلاف قوله، رجع إليه، وانقاد له، واستغفر الله -تعالى- من الخطإ الذي وقع فيه، وإن كان مأجورًا عليه إذا كان قد صدر منه باجتهاد، لأنه قد يكون فرّط في اجتهاده، ولم يَسْتَقْص.

ثانيا: أن يقصد في ذلك إصلاح عباد الله، وهو داخل في الإخلاص في الدعوة، وإذا كان قصده إصلاح عباد الله، فإنه لا بد أن يسلك الطريق الأمثل لحصول هذا المقصود الأعظم، بحيث يدعوهم إلى الله -عز وجل- على وجه الرفق واللين، والمُدَاراة دون الْمُدَاهَنَة، لأن الْمُدَاراة شيء، والْمُدَاهَنَة شيء آخر، الْمُدَاهَنَة ترك الحق للآخر، أي من أجل الآخر، وأما الْمُدَارَاة فهي إيصال الحق إلى الآخر بالطريق الأسهل فالأسهل، وإن هذا الشرط قد يختل عند بعض الناس، فيقصد بدعوته إلى الله انتقاد ما هم عليه، وحينئذ تفسد دعوته، وتنزع البركة منها، لأن الذي يقصد انتقاد غيره ليس داعيا له في الواقع، ولكنه مُعيّر له، وعائب عليه صنيعه، وفَرْق بين شخص يدعو الآخر لإصلاحه، وبين شخص يَصُبُّ جَامَ اللَّوْم والعتاب على غيره، بحجة أنه يريد إصلاحه.

الثالث من الآداب الواجبة: أن يكون عند الداعية علم بشريعة الله، فلا يدعو على جهل، لقول الله -تعالى- لنبيه صلى الله عليه وسلم ﴿ قُلۡ هَـٰذِهِۦ سَبِیلِیۤ أَدۡعُوۤا۟ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِی ﴾ [يوسف: ۱۰۸]. فلا بد أن يكون عند الإنسان علم يدعو به، لأن العلم هو السلاح، والداعي إلى الله بغير علم قد يُفسد أكثر مما يُصلح، والداعي إلى الله بغير علم ربما يجعل الشيء حلالا، وهو حرام، وربما يجعل الشيء حراما، وهو حلال، وربما يوجب على عباد الله ما لم يوجبه الله عليهم، فلا بد من العلم المتلقى من کتاب الله وسنة رسول الله صلى الله عليه وسلم إن كان الداعي قادرًا على ذلك بنفسه، وإلا فبتقليد من يثق به من أهل العلم وفي هذه الحال – أي فيما إذا كان مقلدا لغيره في الدعوة إلى الله – إذا ذكر حكما من الأحكام، فإنه ينسبه إلى من قلده، فيقول: قال فلان كذا، وقال فلان كذا إذا كان قد سمعه مِن فَمِه، أو قرأه من كتاب بيده، أما إذا سمعه من شريط، فإنه لا يقول: قال فلان. بل يقول: سمعت شريطًا منسوبًا لفلان. لأن هذا أدق في التعبير.

ومن آداب الداعية أن يكون على بصيرة فيمن يدعوه لينزله منزلته، ودليل ذلك أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لما بعث معاذًا إِلى اليمن قال له: «إِنَّكَ تَأْتِي قَوْمًا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ فَادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ». وذكر تمام الحديث.

والشاهد أن النبي صلى الله عليه وسلم أخبره بحالهم، ليكون على استعداد لمواجهتهم، ولينزلهم منزلتهم اللائقة بما عندهم من العلم، وهكذا الداعية إلى الله، فينبغي للداعية إلى الله أن يكون على بصيرة بحال من يدعوهم، حتى يكون مستعدًا للحال التي هم عليها. ومن آداب الداعية أن يكون أول من يمتثل دعوته، فيقوم بما يأمر به، ويدع ما ينهى عنه، لأن هذا مقتضى العقل، ومقتضى الشرع، كما قال الله -عز وجل – ﴿ یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ* كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لَا تَفۡعَلُونَ ﴾ [الصف: ٢-٣] وقال الله -تعالى- موبخًا بني إسرائيل ﴿ أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَـٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ﴾ [البقرة: ٤٤].

فلابد للداعية أن يكون متأدبا بهذا الأدب العظيم، أن يكون فاعلا لما يأمر به، وتاركًا لما ينهى عنه، ومع أن هذا مقتضى الشرع، ومقتضى العقل، فإنه أقرب إلى قبول الناس لدعوته، لأن الناس إذا رأوه يسبق غيره فيما دعا إليه فعلا، أو تركا، وثقوا به، وقالوا: إن هذا صادق فيما دعا إليه، وإنه أمين. فتابعوه على ذلك، وانقادوا له، وإذا رأوه بالعكس سقط من عيونهم، ولم يتابعوه، وشكُوا في دعوته، فكان من أهم آداب الداعية أن يكون أول سابق لما يدعو إليه، فعلا لما دعا إلى فعله، وتركا لما دعا إلى تركه.

مطالب مرتبط:

(۶۴۱۷) ضوابط امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

شرط آن این است که منکر به چیزی بدتر و بزرگ‌تر تبدیل نشود، اگر منکر به چیزی بزرگ‌تر تبدیل شود، در این صورت باید از آن دست برداشت...

ادامه مطلب …

(۶۳۹۸) حکم خواندن احادیث ریاض الصالحین بعد از نماز عصر در مساجد

این کار از بدعت‌ها نیست، بلکه از کارهایی است که موجب نشر علم می‌شود، پس اگر مردم به خواندن احادیث یا تفسیر قرآن کریم هر روز پس از نماز عصر یا عشاء یا مغرب عادت کنند، این کار نیکوست و از بدعت‌ها به شمار نمی‌آید.....

ادامه مطلب …

(۶۴۲۷) بعضی از مردم می‌گویند: ما باید فقط مشغول خودمان باشیم و کاری به دیگران نداشته باشیم، حکم شرع در این مورد اين كلام چیست؟

ترک امر به معروف و نهی از منکر موجب تفرقه و پراکندگی امت می‌شود، و باعث می‌شود که هر کسی راهی جداگانه در پیش گیرد و به‌سوی آن برود و بر همان باقی بماند و نیز از آن‌رو که امر به معروف و نهی از منکر حصار محافظ این امت، و مایه‌ی عزّت و کرامت آن است...

ادامه مطلب …

(۶۴۰۹) حكم تابلوهایی که در جاده‌های طولانی نصب شده‌اند، با عباراتی مانند «الله را یاد کنید»

نظر من این است که چنین کاری جایز است...

ادامه مطلب …

(۶۴۰۰) راهکار شرعی برای غلبه بر ترس از قرائت در جمع و امامت نماز

از جمله راه‌حل‌ها این است که خود را در مکان‌هایی تمرین دهد؛ مثلاً با دو یا سه نفر از هم‌کلاسی‌هایش گفت‌وگو کند و یا چیزی شبیه به آن و اگر حتی این را هم نتوانست، حداقل در اتاق خود با خودش صحبت کند...

ادامه مطلب …

(۶۴۰۱) نظر شما درباره‌ی دعوتگری که وقتی از کسی خشمگین می‌شود، صدایش را بر او بلند می‌کند و خطاهای گذشته‌اش را به‌رویش می‌آورد، چیست؟

دیدگاه ما این است که دعوتگر به‌سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باید نخستین کسی باشد که به آنچه دعوت می‌کند، عمل نماید و پیش از همه، کارهایی را که از آن نهی می‌کند ترک کند ...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه