(۶۳۸۸) سوال: جناب شیخ، بدون تردید دعوتگر بهسوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ باید شروطی داشته باشد، اگر این شروط را برای دعوتگران به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بیان بفرمایید، بسیار نیکو خواهد بود.
جواب:
از جمله شروط دعوتگر به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى این است که در دعوت خود خالص باشد، یعنی هدف او از دعوت، اقامهی دین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و اصلاح بندگان الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ باشد، نه یاری و نصرت خودش باشد یا سخن خود را بر سخن دیگران غالب گرداند؛ زیرا اگر هدفش پیروزی برای خود و چیرهشدن سخنش بر سخن مردم باشد، در واقع دعوتگر به سوی خودش است، نه دعوتگر به سوی راه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى، پس اخلاص شرطی ضروری است.
و آنکس که در دعوتش به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى مخلص باشد، اگر برایش روشن شود که حق بر خلاف سخن اوست، به آن حق بازمیگردد و تسلیم آن میشود و از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى برای خطایی که مرتکب شده آمرزش میطلبد، هرچند که اگر از روی اجتهاد چنین گفته باشد، مأجور است؛ زیرا ممکن است در اجتهاد خود کوتاهی کرده یا تمام جوانب را بررسی نکرده باشد.
دوم: اینکه هدفش از دعوت، اصلاح بندگان الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ باشد، و این نیز داخل در مفهوم اخلاص در دعوت است، اگر هدفش اصلاح بندگان الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ باشد، ناگزیر باید بهترین راه را برای تحقق این هدف بزرگ برگزیند؛ یعنی مردم را با نرمی و مدارا به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى دعوت کند، نه با مماشات زیرا مدارا چیز دیگری است و مماشات چیز دیگر؛ مماشات یعنی ترک حق بهخاطر طرف مقابل، اما مدارا یعنی رساندن حق به طرف مقابل از آسانترین راه ممکن و چهبسا برخی افراد در این شرط دچار خلل میشوند، چنانکه هدفشان از دعوت، انتقاد از آنچه دیگران بر آن هستند میشود؛ در این صورت دعوت آنها فاسد شده و برکت از آن برداشته میشود، زیرا کسی که هدفش انتقاد از دیگران باشد، در حقیقت دعوتگر نیست، بلکه سرزنشگر و عیبجوی کار آنهاست، و فرق است میان کسی که برای اصلاح دعوت میکند و کسی که تمام خشم و نکوهش خود را بر دیگری فرو میریزد به بهانهی اینکه میخواهد او را اصلاح کند.
سوم از آداب واجب: آن است که دعوتگر به شریعت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى علم داشته باشد، نه اینکه از روی جهل دعوت کند، زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى به رسولش صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرموده است: {قُلۡ هَـٰذِهِۦ سَبِیلِیۤ أَدۡعُوۤا۟ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِیرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِی} [سوره يوسف: ۱۰۸]: ((ای پیامبر!) بگو: «این راه من است، من با بصیرت (کامل) به سوی الله دعوت میکنم، و کسانیکه از من پیروی کردند (نیز چنین میکند)).
پس باید دعوتگر علمی داشته باشد که با آن دعوت کند؛ چرا که علم، سلاح است، و دعوتگر جاهل ممکن است بیشتر از آنکه اصلاح کند، فساد ایجاد نماید؛ ممکن است چیزی را حلال بشمارد در حالیکه حرام است، یا چیزی را حرام بداند در حالیکه حلال است، یا چیزی را بر بندگان الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى واجب بداند که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى آن را واجب نکرده است، پس لازم است علم، برگرفته از کتاب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم باشد، اگر خودِ دعوتگر توانایی آن را دارد، وگرنه باید از کسی که مورد اعتماد از اهل علم است تقلید کند، در این صورت، اگر در دعوت خود حکمی از احکام را بیان میکند، باید آن را به صاحب نظر نسبت دهد؛ مثلاً بگوید: فلان عالم چنین گفته است، اگر این را از زبان او شنیده یا از کتابش خوانده باشد اما اگر آن را از نوار صوتی شنیده، نگوید: فلانی چنین گفت، بلکه بگوید: از نوار صوتیای شنیدم که به فلانی نسبت داده شده بود زیرا این، دقیقتر و درستتر است.
و از آداب دعوتگر به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى آن است که نسبت به حال کسانی که آنان را دعوت میکند، بینش و آگاهی داشته باشد تا هر یک را در جایگاه مناسبش قرار دهد دلیل این، حدیثی است که در آن رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم زمانیکه معاذ رَضِيَاللهُعَنْهُ را به یمن فرستاد، به او فرمود: «إِنَّكَ تَأْتِي قَوْمًا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ، فَادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّي رَسُولُ اللَّهِ» : (تو به سوی گروهی از اهل کتاب میروی، پس آنان را به شهادت دادن به اینکه هیچ معبود بحقی جز الله نیست و اینکه من رسولِ الله هستم، دعوت کن) و ادامهی حدیث را ذکر فرمود.
نکتهی مهم این است که رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم او را از حال آنان باخبر کرد تا آمادگی مواجهه با ایشان را داشته باشد، و هرکدام را در جایگاه مناسب علمیشان قرار دهد، دعوتگر به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى همین گونه عمل کند؛ لذا شایسته است که از احوال دعوتشوندهها آگاه باشد، تا بتواند متناسب با حال آنان آماده شود.
و از آداب دعوتگر این است که خود نخستین کسی باشد که به دعوتش عمل میکند؛ یعنی همان کارهایی را که بدان امر مینماید، انجام دهد و آنچه را نهی میکند، ترک نماید چرا که این امر، مقتضای عقل و شرع است؛ چنانکه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى میفرماید: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ* كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُوا۟ مَا لَا تَفۡعَلُونَ} [سوره الصف: ۲-۳]: (ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی را میگویید که [به آن] عمل نمیکنید؟* نزد الله سخت ناپسند [و موجب خشم] است که چیزی را بگویید که [به آن] عمل نمیکنید) و نیز الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَى در نکوهش بنیاسرائیل میفرماید: {أَتَأۡمُرُونَ ٱلنَّاسَ بِٱلۡبِرِّ وَتَنسَوۡنَ أَنفُسَكُمۡ وَأَنتُمۡ تَتۡلُونَ ٱلۡكِتَـٰبَۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ} [سوره البقرة: ۴۴]: (آیا در حالی که کتاب [تورات] را میخوانید، مردم را به نیکی فرمان میدهید و خود را فراموش میکنید؟ آیا نمیاندیشید؟).
پس دعوتگر باید به این ادب بزرگ آراسته باشد، که خود عامل به آنچه بدان امر میکند باشد، و ترککنندهی آنچه است که دیگران را از آن نهی میکند، این کار علاوه بر آنکه مقتضای شرع و عقل است، برای قبول دعوتش از سوی مردم نیز مؤثرتر است؛ چرا که اگر مردم ببینند که دعوتگر خود پیشگام در عمل به دعوت خویش است، به او اعتماد میکنند و میگویند: این شخص در دعوتش صادق و امین است، پس از او پیروی کرده و دعوتش را میپذیرند اما اگر خلاف آن را ببینند، منزلت او نزد آنان فرو میریزد و از او پیروی نمیکنند و در دعوتش دچار تردید میشوند، پس از مهمترین آداب دعوتگر این است که خودش نخستین کسی باشد که به آنچه بدان دعوت میکند عمل کرده و از آنچه نهی میکند، دوری نماید.