(۶۳۲۰) سوال: ای شیخ بزرگوار، میخواهیم حکم قطعی و نهائی را دربارهی بالا بردن دستها هنگام دعا و در قنوت بدانیم؟
جواب:
حکم نهائی در اینباره این است که اصل در آداب دعا آن است که انسان دستهایش را مانند فقیرِی که درخواست میکند، به سوی پروردگارش بلند کند و این قول رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم بدان دلالت دارد که فرمودند: «إِنَّ رَبَّكُمْ تَبَارَكَ وَتَعَالَى حَيِيٌّ كَرِيمٌ يَسْتَحْيِي مِنْ عَبْدِهِ إِذَا رَفَعَ يَدَيْهِ إِلَيْهِ أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْرًا» : (قطعاً پروردگار شما بسيار با حيا و بخشنده است، وقتی بنده دستهايش را به سوی او بلند کند، شرم میکند که آنها را خالی برگرداند) و نیز سخن رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا، وَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِينَ، فَقَالَ: {يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ} [المؤمنون: ۵۱]، وَقَالَ: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ} [البقرة: ۱۷۲]، ثُمَّ ذَكَرَ الرَّجُلَ يُطِيلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ يَمُدُّ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ: يَا رَبِّ يَا رَبِّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِيَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى يُسْتَجَابُ لِذَلِكَ» : (ای مردم الله پاک است و فقط پاکيزه را می پذيرد، الله به مؤمنان همان دستوری را داده که به پيامبران داده است؛ چنانکه میفرمايد: «ای پيامبران، از نعمت های پاکی که نصيبتان کرده ايم، بخوريد و کارهای شايسته انجام دهيد؛ همانا من به کردارتان دانا هستم» و میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزهای که روزیِ شما کردهایم بخورید» سپس دربارهی شخصی سخن گفت که سفری طولانی کرده و ژوليده موی و غبارآلود است؛ دستانش را به سوی آسمان بلند میکند و میگويد: پروردگارا، پروردگارا؛ درحالی که آب و غذا و لباسش (از مال) حرام بوده و با حرام تغذيه شده است؛ چگونه دعای چنين شخصی پذيرفته میشود؟) مگر آنکه سنت بر عدم بلند کردن دستها دلالت دهد و این مسأله دارای اقسامی است:
قسمت اول: آنچه در سنت، ترک بلند کردن دست در آن وارد شده است، مانند بالا بردن دست هنگام دعا در خطبهی جمعه؛ چرا که صحابه به بِشر بن مروان در بالا بردن دستهایش هنگام دعا در خطبهی جمعه انکار کردند، جز در یک مورد، و آن هنگام دعا طلب باران (استسقاء) یا درخواست توقف باران (الاستصحاء) است، که در این مورد از رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم ثابت شده است که در خطبهی جمعه دستهایش را بلند کرده است چنانکه از انس بن مالک رَضِيَاللهُعَنْهُ روایت شده است: «أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مِنْ بَابٍ كَانَ نحوَ دارِ القضاءِ، وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَائِمًا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَتِ الْمَوَاشِي، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُغِيثُنَا، قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَيْهِ فَقَالَ: اللَّهُمَّ اسْقِنَا، اللَّهُمَّ اسْقِنَا، اللَّهُمَّ اسْقِنَا. قَالَ أَنَسٌ: وَلَا وَاللَّهِ مَا نَرَى فِي السَّمَاءِ مِنْ سَحَابٍ، وَلَا قَزَعَةً، وَلَا شَيْئًا وَمَا بَيْنَنَا وَبَيْنَ سَلْعٍ مِنْ بَيْتٍ وَلَا دَارٍ، قَالَ: فَطَلَعَتْ مِنْ وَرَائِهِ سَحَابَةٌ مِثْلُ التُّرْسِ، فَلَمَّا تَوَسَّطَتِ السَّمَاءَ انْتَشَرَتْ، ثُمَّ أَمْطَرَتْ، قَالَ: وَاللَّهِ مَا رَأَيْنَا الشَّمْسَ سِتًّا، ثُمَّ دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ ذَلِكَ الْبَابِ فِي الْجُمُعَةِ الْمُقْبِلَةِ وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَهُ قَائِمًا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَتِ الْأَمْوَالُ، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُمْسِكْهَا. قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلَا عَلَيْنَا، اللَّهُمَّ عَلَى الْآكَامِ، وَالْجِبَالِ، وَالْآجَامِ، وَالظِّرَاب، وَالْأَوْدِيَةِ، وَمَنَابِتِ الشَّجَرِ. قَالَ: فَانْقَطَعَتْ وَخَرَجْنَا نَمْشِي فِي الشَّمْسِ» : (مردی در روز جمعه از دروازهای که در جهت خانهی قضا بود، وارد شد که رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم ايستاده در حال ايراد خطبه بود، پس رو به رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم ايستاد و سپس گفت: ای رسول الله [در اثر خشکسالی] اموال و دارايی ها از بين رفت و راه ها قطع شد، از الله بخواه تا بر ما باران نازل کند، انس بن مالک میگوید: آنگاه رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود: «اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا»: «بار الهی، بر ما باران نازل فرما؛ بار الهی، بر ما باران نازل فرما؛ بار الهی، بر ما باران نازل فرما»، انس میگوید: به الله قسم هيچ ابر يا تکه ابر کوچکی در آسمان نمی ديديم و بين ما و کوه سلع (کوه کوچکی در مدینه که تا الان معروف است) هيچ خانه و منزلی وجود نداشت، آنگاه از پشت کوه سلع تکه ابری مانند سپر جنگی ظاهر شد؛ هنگامی که به وسط آسمان رسيد گسترده شد و سپس شروع به ريزش باران کرد، به الله قسم يک هفتهی کامل خورشيد را نديديم، وضعیت به همین منوال بود که در جمعه ی آينده، از همان در مردی درحالی وارد مسجد شد که رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم ايستاده در حال ايراد خطبه بود، پس رو به رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم کرد و گفت: يا رسول الله، [در اثر ريزش زياد باران] اموال و دارايی ها از بين رفت و راه ها ويران شد؛ از الله بخواه تا ريزش باران را قطع کند، انس میگويد: رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و دست به دعا برداشت و فرمود: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلا عَلَيْنَا, اللَّهُمَّ على الآكَامِ وَالظِّرَابِ وَبُطُونِ الأَوْدِيَةِ وَمَنَابِتِ الشَّجَر»: «بارالهی اين باران را بر اطراف مدينه نازل فرما نه بر خود مدينه؛ بار الهی، آن را بر کوه ها و تپه ها و در دل دره ها و محل رويش درختان نازل فرما»، انس رَضِيَاللهُعَنْهُ میگوید: آنگاه آسمان از بارش باران باز ايستاد و درحالی از مسجد خارج شديم که خورشيد بر ما میتابيد) پس در استسقاء، انسان دستهایش را حتی در خطبهی جمعه بهسوی پروردگارش بلند میکند.
قسمت دوم: آنچه ظاهر سنت در آن، ترک بلند کردن دست است، مانند دعا در داخل نماز؛ زیرا ظاهر حال آن است که رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم در آن حالت دستهایش را بلند نمیکرد، چنانکه در نشستن میان دو سجده میفرمود: «رَبِّ اغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي»، و از او نقل نشده که دستهایش را بلند کرده باشد، با آنکه صحابه بر دنبال کردن و نقل اقوال و افعال او را در نماز حریص بودند.
قسمت سوم: آنچه صریحاً در آن بلند کردن دست در سنت وارد شده است؛ مانند دعا بر صفا و مروه، و دعا در عرفه، و موارد دیگر، برخی از علما این موارد را به بیش از سی موضع رساندهاند که سنت صریحا در آن بلند کردن دست آمده است، و در این موارد واضح است که انسان دستهایش را بلند میکند.
قسمت چهارم: آنچه در سنت نه به بلند کردن و نه به ترک آن اشارهای نشده است، که در این صورت اصل بر این است که انسان دستهایش را بلند کند؛ و اگر هم بلند نکند اشکالی ندارد، بدون شک، بلند کردن دستها موجب اظهار تضرع بیشتر به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و طمع بیشتر به رحمت اوست؛ و به همین سبب، از آداب دعا بهشمار میآید، مگر در مواردی که سنت برخلاف آن وارد شده باشد.