چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۶۳۲۰) حکم بالا بردن دست‌ها هنگام دعا و در قنوت

(۶۳۲۰) سوال: ای شیخ بزرگوار، می‌خواهیم حکم قطعی و نهائی را درباره‌ی بالا بردن دست‌ها هنگام دعا و در قنوت بدانیم؟

جواب:

حکم نهائی در این‌باره این است که اصل در آداب دعا آن است که انسان دست‌هایش را مانند فقیرِی که درخواست‌ می‌کند، به سوی پروردگارش بلند کند و این قول رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم بدان دلالت دارد که فرمودند: «إِنَّ رَبَّكُمْ تَبَارَكَ وَتَعَالَى حَيِيٌّ كَرِيمٌ يَسْتَحْيِي مِنْ عَبْدِهِ إِذَا رَفَعَ يَدَيْهِ إِلَيْهِ أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْرًا» : (قطعاً پروردگار شما بسيار با حيا و بخشنده است، وقتی بنده دست‌هايش را به سوی او بلند کند، شرم می‌کند که آنها را خالی برگرداند) و نیز سخن رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا، وَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِينَ، فَقَالَ: {يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ} [المؤمنون: ۵۱]، وَقَالَ: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ} [البقرة: ۱۷۲]، ثُمَّ ذَكَرَ الرَّجُلَ يُطِيلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ يَمُدُّ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ: يَا رَبِّ يَا رَبِّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِيَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى يُسْتَجَابُ لِذَلِكَ» : (ای مردم الله پاک است و فقط پاکيزه را می پذيرد، الله به مؤمنان همان دستوری را داده که به پيامبران داده است؛ چنانکه می‌فرمايد: «ای پيامبران، از نعمت های پاکی که نصيب‌تان کرده ايم، بخوريد و کارهای شايسته انجام دهيد؛ همانا من به کردارتان دانا هستم» و می‌‌فرماید: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیِ شما کرده‌ایم بخورید» سپس درباره‌ی شخصی سخن گفت که سفری طولانی کرده و ژوليده موی و غبارآلود است؛ دستانش را به سوی آسمان بلند می‌کند و می‌گويد: پروردگارا، پروردگارا؛ درحالی که آب و غذا و لباسش (از مال) حرام بوده و با حرام تغذيه شده است؛ چگونه دعای چنين شخصی پذيرفته می‌شود؟) مگر آنکه سنت بر عدم بلند کردن دست‌ها دلالت دهد و این مسأله دارای اقسامی است:
قسمت اول: آنچه در سنت، ترک بلند کردن دست در آن وارد شده است، مانند بالا بردن دست هنگام دعا در خطبه‌ی جمعه؛ چرا که صحابه به بِشر بن مروان در بالا بردن دست‌هایش هنگام دعا در خطبه‌ی جمعه انکار کردند، جز در یک مورد، و آن هنگام دعا طلب باران (استسقاء) یا درخواست توقف باران (الاستصحاء) است، که در این مورد از رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم ثابت شده است که در خطبه‌ی جمعه دست‌هایش را بلند کرده است چنان‌که از انس بن مالک رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ روایت شده است: «أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ مِنْ بَابٍ كَانَ نحوَ دارِ القضاءِ، وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَائِمًا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَتِ الْمَوَاشِي، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُغِيثُنَا، قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَيْهِ فَقَالَ: اللَّهُمَّ اسْقِنَا، اللَّهُمَّ اسْقِنَا، اللَّهُمَّ اسْقِنَا. قَالَ أَنَسٌ: وَلَا وَاللَّهِ مَا نَرَى فِي السَّمَاءِ مِنْ سَحَابٍ، وَلَا قَزَعَةً، وَلَا شَيْئًا وَمَا بَيْنَنَا وَبَيْنَ سَلْعٍ مِنْ بَيْتٍ وَلَا دَارٍ، قَالَ: فَطَلَعَتْ مِنْ وَرَائِهِ سَحَابَةٌ مِثْلُ التُّرْسِ، فَلَمَّا تَوَسَّطَتِ السَّمَاءَ انْتَشَرَتْ، ثُمَّ أَمْطَرَتْ، قَالَ: وَاللَّهِ مَا رَأَيْنَا الشَّمْسَ سِتًّا، ثُمَّ دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ ذَلِكَ الْبَابِ فِي الْجُمُعَةِ الْمُقْبِلَةِ وَرَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَهُ قَائِمًا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَتِ الْأَمْوَالُ، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُمْسِكْهَا. قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَدَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلَا عَلَيْنَا، اللَّهُمَّ عَلَى الْآكَامِ، وَالْجِبَالِ، وَالْآجَامِ، وَالظِّرَاب، وَالْأَوْدِيَةِ، وَمَنَابِتِ الشَّجَرِ. قَالَ: فَانْقَطَعَتْ وَخَرَجْنَا نَمْشِي فِي الشَّمْسِ» : (مردی در روز جمعه از دروازه‌ای که در جهت خانه‌ی قضا بود، وارد شد که رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم ايستاده در حال ايراد خطبه بود، پس رو به رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم ايستاد و سپس گفت: ای رسول الله [در اثر خشکسالی] اموال و دارايی ها از بين رفت و راه ها قطع شد، از الله بخواه تا بر ما باران نازل کند، انس بن مالک می‌گوید: آنگاه رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و فرمود: «اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا»: «بار الهی، بر ما باران نازل فرما؛ بار الهی، بر ما باران نازل فرما؛ بار الهی، بر ما باران نازل فرما»، انس می‌گوید: به الله قسم هيچ ابر يا تکه ابر کوچکی در آسمان نمی ديديم و بين ما و کوه سلع (کوه کوچکی در مدینه که تا الان معروف است) هيچ خانه و منزلی وجود نداشت، آنگاه از پشت کوه سلع تکه ابری مانند سپر جنگی ظاهر شد؛ هنگامی که به وسط آسمان رسيد گسترده شد و سپس شروع به ريزش باران کرد، به الله قسم يک هفته‌ی کامل خورشيد را نديديم، وضعیت به همین منوال بود که در جمعه ی آينده، از همان در مردی درحالی وارد مسجد شد که رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم ايستاده در حال ايراد خطبه بود، پس رو به رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم کرد و گفت: يا رسول الله، [در اثر ريزش زياد باران] اموال و دارايی ها از بين رفت و راه ها ويران شد؛ از الله بخواه تا ريزش باران را قطع کند، انس می‌گويد: رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم دستان خود را به سوی آسمان بلند کرده و دست به دعا برداشت و فرمود: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلا عَلَيْنَا, اللَّهُمَّ على الآكَامِ وَالظِّرَابِ وَبُطُونِ الأَوْدِيَةِ وَمَنَابِتِ الشَّجَر»: «بارالهی اين باران را بر اطراف مدينه نازل فرما نه بر خود مدينه؛ بار الهی، آن را بر کوه ها و تپه ها و در دل دره ها و محل رويش درختان نازل فرما»، انس رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ می‌گوید: آنگاه آسمان از بارش باران باز ايستاد و درحالی از مسجد خارج شديم که خورشيد بر ما می‌تابيد) پس در استسقاء، انسان دست‌هایش را حتی در خطبه‌ی جمعه به‌سوی پروردگارش بلند می‌کند.
قسمت دوم: آنچه ظاهر سنت در آن، ترک بلند کردن دست است، مانند دعا در داخل نماز؛ زیرا ظاهر حال آن است که رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم در آن حالت دست‌هایش را بلند نمی‌کرد، چنان‌که در نشستن میان دو سجده می‌فرمود: «رَبِّ اغْفِرْ لِي وَارْحَمْنِي»، و از او نقل نشده که دست‌هایش را بلند کرده باشد، با آنکه صحابه بر دنبال کردن و نقل اقوال و افعال او را در نماز حریص بودند.
قسمت سوم: آنچه صریحاً در آن بلند کردن دست در سنت وارد شده است؛ مانند دعا بر صفا و مروه، و دعا در عرفه، و موارد دیگر، برخی از علما این موارد را به بیش از سی موضع رسانده‌اند که سنت صریحا در آن بلند کردن دست آمده است، و در این موارد واضح است که انسان دست‌هایش را بلند می‌کند.
قسمت چهارم: آنچه در سنت نه به بلند کردن و نه به ترک آن اشاره‌ای نشده است، که در این صورت اصل بر این است که انسان دست‌هایش را بلند کند؛ و اگر هم بلند نکند اشکالی ندارد، بدون شک، بلند کردن دست‌ها موجب اظهار تضرع بیشتر به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و طمع بیشتر به رحمت اوست؛ و به همین سبب، از آداب دعا به‌شمار می‌آید، مگر در مواردی که سنت برخلاف آن وارد شده باشد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: فَضِيلَةَ الشَّيْخِ، نريد القول الفضل في رفع اليدين في حال الدعاء، وعند القنوت؟

فأجاب رحمه الله تعالى: القول الفصل في هذا أن الأصل أن من آداب الدعاء أن يَمُدَّ الإنسان يديه إلى ربه كالفقير المستجدي، ويدل لذلك قوله صلى الله عليه وعلى آله وسلم: «إِنَّ رَبَّكُمْ -تَبَارَكَ وَتَعَالَى – حَبِيٌّ كَرِيمٌ، يَسْتَحْيِي مِنْ عَبْدِهِ إِذَا رَفَعَ يَدَيْهِ إِلَيْهِ، أَنْ يَرُدَّهُمَا صِفْرًا». وقول النبي صلى الله عليه وسلم: «أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ طَيِّبٌ لَا يَقْبَلُ إِلَّا طَيِّبًا، وَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِينَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِينَ، فَقَالَ ﴿ يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴾ [المؤمنون: ٥١] وَقَالَ ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ ﴾ [البقرة: ۱۷۲] ثُمَّ ذَكَرَ الرَّجُلَ يُطِيلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، يَمُدُّ يَدَيْهِ إِلَى السَّمَاءِ يَا رَبِّ، يَا رَبِّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِيَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى يُسْتَجَابُ لِذَلِكَ؟». إلا إذا دلت السُّنَّة على عدم الرفع، وهذه المسألة لها أقسام:

القسم الأول: ما وردت السُّنَّة بتركه مثل رفع اليدين في الدعاء حال خطبة الجمعة، فإن الصحابة رضي الله عنهم أنكروا على بِشْرِ بن مَرْوَانَ رَفْعَ يديه في خطبة الجمعة حين الدعاء، إلا في شيء واحد وهو الدعاء بالاستسقاء، أو الاستصحاء، فإنه ثبت عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه رفع يديه في خطبة الجمعة، فَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكِ رضي الله عنه أَنَّ رَجُلًا، دَخَلَ المَسْجِدَ يَوْمَ جُمُعَةٍ مِنْ بَابِ كَانَ نَحْوَ دَارِ القَضَاءِ، وَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَاتِها، ثُمَّ قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلَكَتِ الأَمْوَالُ وَانْقَطَعْتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُغِيتُنَا، فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَدَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ أَغِتْنَا، اللَّهُمَّ أَعِتْنَا، اللَّهُمَّ أَعْتُنَا». قَالَ أَنَسٌ : وَلاَ وَاللَّهِ، مَا نَرَى فِي السَّمَاءِ مِنْ سَحَابٍ، وَلَا قَزَعَةً وَمَا بَيْنَنَا وَبَيْنَ سَلْعِ مِنْ بَيْتٍ وَلَا دَارٍ، قَالَ: فَطَلَعَتْ مِنْ وَرَائِهِ سَحَابَةٌ مِثْلُ التُّرْسِ فَلَمَّا تَوَسَطَتِ السَّمَاءَ انْتَشَرَتْ، ثُمَّ أَمْطَرَتْ، فَلا وَاللَّهِ، مَا رَأَيْنَا الشَّمْسَ سِتَّا، ثُمَّ دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ ذَلِكَ البَابِ فِي الْجُمُعَةِ، وَرَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قَائِمٌ يَخْطُبُ، فَاسْتَقْبَلَهُ قَاتِهَا، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكَتِ الأَمْوَالُ وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُمْسِكْهَا عَنَّا، قَالَ: فَرَفَعَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يَدَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ حَوَالَيْنَا وَلَا عَلَيْنَا اللَّهُمَّ عَلَى الْأَكَامِ وَالظَّرَابِ، وَبُطُونِ الْأَوْدِيَةِ، وَمَنَابِتِ الشَّجَرِ». قَالَ: فَأَقْلَعَتْ، وَخَرَجْنَا نَمْشِي فِي الشَّمْسِ».

ففي حال الاستسقاء يرفع الإنسان يديه إلى ربه -عز وجل- ولو في خطبة الجمعة.

القسم الثاني: ما كان ظاهر السنة فيه عدم الرفع، وذلك في الدعاء في الصلاة، فإن الظاهر أن الرسول صلى الله عليه وعلى آله وسلم كان لا يرفع يديه، فهو يجلس بين السجدتين، ويقول: رب اغفر لي وارحمني. ولم يُنقل عنه أنه رفع يديه، مع حرص الصحابة على تتبع أقواله وأفعاله في صلاته ونقلها.

القسم الثالث: أن تكون السنة قد وردت بالرفع فيه، كما ثبت ذلك في

الدعاء على الصفا، وعلى المروة، وفي الدعاء في عرفة، وغير ذلك، حتى أوصلها بعض العلماء إلى أكثر من ثلاثين موضعا مما جاءت السنة فيه صريحة بالرفع، والأمر في هذا ظاهر أن الإنسان يرفع يديه.

القسم الرابع: ما لم ترد السُّنة به لا بهذا، ولا بهذا، فالأصل الرفع، وإن لم يرفع فلا بأس، ولا شك أن الرفع فيه زيادة ابتهال إلى الله -عز وجل- وطمع في رحمته، ولهذا كان من آداب الدعاء إلا ما وردت السنة بخلافه.

مطالب مرتبط:

(۶۳۱۵) حکم تکرار در دعا و مشروعیت دعا یک‌باره در خطبه جمعه

برای انسان جایز است که فقط یک بار دعا کند و جمله‌ای را که با آن دعا کرده تکرار نکند، پس تکرار، جزو آداب است، نه شروط....

ادامه مطلب …

(۶۳۱۷) حکم استثنا کردن در دعا با گفتن «إن شاء الله» چیست؟

استثنا در دعا دو نوع است: یکی جایز و دیگری ممنوع....

ادامه مطلب …

(۶۳۵۰) معنای دعای رسول الله صَلّى‌اللهُ‌عَلَیهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم چیست که فرمود: «اللهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَع»

دعای «اللهم إني أعوذ بك من علم لا ينفع» به این معناست که علم در اینجا مقیّد شده به‌این‌که نافع نباشد، چون علم یا نافع است یا مضر...

ادامه مطلب …

(۶۳۳۰) حکم فرستادن صلوات بر پیامبر در دعای میان اذان و اقامه

هر دعایی شایسته است دو چیز را دربرداشته باشد:....

ادامه مطلب …

(۶۳۰۶) شروط دعای مستجاب چیست؟

از مهم‌ترین شروط استجابت دعا، اخلاص برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است؛ به این معنا که انسان هنگام دعا، با احساس فقر و نیاز خود را به پروردگارش، و بی‌نیازی پروردگارش از او دعا کند...

ادامه مطلب …

(۶۳۲۴) حکم خواندن دعا پس از پایان هر جزء قرآن

از روش رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم نبود که هرگاه از خواندن قرآن فارغ می‌شد دعا کند...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه