جمعه 18 ربیع‌الثانی 1447
۱۸ مهر ۱۴۰۴
10 اکتبر 2025

(۶۱۷۴) ادعای بدهکاری بدون مدرک پس از وفات متوفی

(۶۱۷۴) سوال: عمویی داشتم که فوت نموده و بعد از گذشت مدتی از وفاتش شخصی بلند شد و گفت: عموی تو بدهکار من است، لذا آن را پرداخت کن! گفتم: این بدهکاری را با مدرک ثابت کن! چیزی نداشت سپس از او درخواست نمودم قسم یاد کند اما قبول نکرد؛ در این حالت چه کاری انجام دهم؟ آیا آنچه از بدهکاری که ادعا می‌‌کند را به او پرداخت کنم؟

جواب:

کسی که ادعا نموده از عموی تو طلبکار است؛ بر تو لازم نیست به آن وفا کنی مگر دلیلی بیاورد و اگر دلیلی نیاورد لازم نیست به آن وفا کنی، به دلیل فرموده‌‌ی رسول الله ﷺ: «البینة على المدعي»[۱]: (بر  ادعا کننده لازم است دلیل بیاورد) زیرا کوتاهی از او بوده که آن را با دلیل اثبات نکرده است و چیزی بر شما نیست مگر اینکه بدانید این مرد مورد اعتماد بوده و امکان ندارد ادعای چیزی که مال او نیست را بکند؛ در این صورت بر کسی که به سخنش اعتماد دارد واجب بوده آنچه از میراث به او می‌‌رسد، به او بدهد اما کسی که به او اعتماد ندارد بر او لازم نیست چیزی به او پرداخت کند.

اینکه از او درخواست قسم نمودی و او بنابر اینکه حق با او بوده قسم یاد نکرده؛ خودش حق خود را ساقط نموده است، زیرا مستحق چیزی نمی‌‌شود مگر اینکه قسم یاد کند اما همان‌‌طور که گفتم: اگر به او اعتماد داری و از مال عموی خود چیزی را به ارث بردی از میراث عموی خود که به تو رسیده از سهم خود قسمتی را به او پرداخت کن به همین‌‌ صورت تمام میراث بران دیگر که به او اعتماد دارند پرداخت کنند، زیرا بر آنها لازم بوده قسمتی از سهم خود از میراث را بدهند. مثال: اگر فرض کنیم عموی تو دختری دارد و تو عصبه (در میراث) هستی، لذا نصف مال به دخترش رسیده و باقیمانده یعنی نصف دیگر به تو می‌‌رسد. اگر طلبکار ادعا دارد طلب او ده هزار ریال است در حالی که تو به او اعتماد داری؛ از آنچه از عموی خود به ارث بردی پنج هزار ریال می‌‌دهی، زیرا در مقابل سهم تو است سپس دخترش اگر حرف او را باور دارد باقیمانده را پرداخت می‌‌کند ولی اگر حرف او را باور ندارد، چیزی بر او لازم نیست. این حکم این مسئله است.


[۱] ترمذی: کتاب الأحکام، باب ما جاء فی أن البینة علی المدعی و الیمین علی المدعی علیه، شماره­ی (۱۳۱۴).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: كان لي عم، وقد توفاه الله، وبعد مضي مدة على وفاته قام أحد الأشخاص وقال: إن لي على عمك دينا فأوفنيه، فقلت: أثبت هذا الدين بوثيقة أو نحوها، فلم يكن عنده شيء، ثم طلبت منه أن يحلف بالله فرفض، فما العمل في هذه الحالة ؟ هل أعطيه ما ادعاه من الدين أم لا؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: هذا الذي ادعى أن له دينا على عمك لا يَلْزَمُك وفاؤه إلا إذا أقام بينة، وإذا لم يقم بينة فإنه لا يَلْزَمُكم أن تُوفُوه؛ لقول النبي صلى الله عليه وسلم: «البينة على المدَّعِي»، إذ يكون هو المفرط حيث لم يثبت هذا ببينة، وليس عليكم شيء، اللهم إلا إذا علمتم أن هذا الرجل ثقة لا يمكن أن يدعي ما ليس له، فحينئذ يجب على من وثق بقوله أن يؤدي إليه ما ينال نصيبه من الميراث، وأما من لم يثق بقوله فإنه لا يَلْزَمُه أن يؤدي إليه شيئًا.

وكونك طلبت منه اليمين فلم يحلف بناء على أنه يعتقد أن الحق له فإنه يكون هو الذي أسقط حقه؛ لأنه لا يستحق شيئًا إلا بيمين، ولكن كما قلتُ قبل قليل: إذا أنت كنت تثق في صدق هذا الرجل وقد ورثت من مال عمك شيئًا فأد له نصيبا أو قسطًا ما يكون من نصيبك في ميراث عمك، وهكذا كل من صدقه من الورثة؛ فإنه يَلْزَمُهم أن يعطوه قسط نصيبهم من التركة، مثال ذلك لنفرض أن عمك له بنت وأن العاصب أنت، فيكون للبنت النصف، ولك الباقي وهو النصف، فإذا كان صاحب هذا الدين يدعي عشرة آلاف ريال، وأنت تثق من صدقه، فإنك تعطيه من الذي ورثت من عمك تعطيه خمسة آلاف ريال؛ لأنها مقابل نصيبك، ثم البنت إن صدقته أيضًا دفعت الباقي، وإن لم تصدقه فإنه لا يَلْزَمُها شيء. هذا هو حكم هذه المسألة.

مطالب مرتبط:

(۶۱۷۶) حکم اشتغال به وکالت از دیدگاه شریعت

وکالت که به معنای توکیل از جانب یک نفر برای دفاع از او در برابر خصم او است به دو قسمت تقسیم می‌‌شود: قسمتی که شخص می‌‌خواهد به حق دفاع کند و از حقی حمایت نماید. ورود به این قسمت اشکالی ندارد....

ادامه مطلب …

(۶۱۷۱) بررسی صحت حدیث: «خیر الشهداء من یشهد بالحق قبل أن یسأل»

(۶۱۷۱) سوال: آیا این حدیث صحیح است: «خیر الشهداء من یشهد بالحق قبل أن یسأل أو تسأل شهادته»: (بهترین شاهدان کسی است که شهادت به حق می‌‌دهد قبل از اینکه از او خواسته شود)؟ جواب: بله، سؤال کننده این حدیث را با معنا گفت و گر نه این حدیث صحیح بوده و لفظ آن این […]

ادامه مطلب …

(۶۱۷۵) حکم شکایت از بدهکاران بابت تأخیر در پرداخت اقساط

اگر کسی که قسط بر او واجب شده توانایی پرداخت آن را دارد می‌‌توانی حق خود را مطالبه کنی و موضوع را به متولیان امر برای گرفتن حق خودت از آنها بسپاری. اما اگر تنگدست باشد؛ تو حق نداری آن را بخواهی یا مطالبه کنی  و موضوع را به متولیان امر بسپاری...

ادامه مطلب …

(۶۱۷۸) نظر شما در مورد شغل وکالت چیست؟

وکالت به معنای توکیل انسان از جانب یک نفر برای دفاع از او در مقابل خصمش است. اصل وکالت در اسلام به دلالت قرآن و سنت جایز است.....

ادامه مطلب …

(۶۱۷۰) شروطی که واجب بوده در یک قاضی مسلمان فراهم شود چیست؟

در هر مسئولیتی دو رکن اساسی یا دو شرط اساسی لازم است که آن دو شرط قدرت و امانت است و این دو رکن باید در هر کاری باشند....

ادامه مطلب …

(۶۱۷۷) حکم شریعت در مورد وکالت

وکالت، دفاع از صاحب حق بوده و در اصل اشکالی ندارد و این از بخش وکالات جایز است مگر اینکه برخی اوقات واجب و برخی اوقات حرام می‌‌باشد....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه