(۵۳۱۵) سوال: من جوانی ۲۶ ساله هستم و ازدواج کردهام ولی از وقتی که ازدواج کردهام زندگی خوشی ندارم چون با این زن به خاطر برادر کوچک خود ازدواج کردهام چون او میخواست با خواهر کوچکترش ازدواج کند و پدرش اجازهی ازدواج او را نمیداد مگر این که دختر بزرگش ازدواج کند و من هنگامی که احساس کردم برادرم زندگی آیندهاش ضایع میشود با دختر بزرگش ازدواج کردم و من از او بدم میآید و الان میخواهم که او را طلاق دهم، آیا به خاطر آن گناهی دارم چون من میدانم که منفورترین حلال نزد الله طلاق است با وجود این که من ۷ سال با او زندگی کردم و از بدترین سالهای عمرم بوده است و به سبب او سرزمینم را رها کردم تا اینجا در عربستان کار کنم و به مدت ۴ سال پشت سرهم نزد او برنگشتم در صورتی که از او یک دختر دارم، آیا این برای من جایز است؟ آیا در هجر او در این مدت طولانی گناهی دارم؟
جواب:
مادامی که میتوانی بر او صبر کنی پس صبر خیر است زیرا اللهÀ میفرماید: {فَإِن كَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰۤ أَن تَكۡرَهُوا۟ شَیۡـࣰٔا وَیَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِیهِ خَیۡرࣰا كَثِیرࣰا}[سوره النساء: ۱۹] : (و اگر از آنان (خوشتان نیامد و) کراهت داشتید، پس چه بسا چیزی را خوش نمیدارید، و الله در آن خیر بسیار قرار میدهد): مخصوصا که از یک دختربچه داری که اگر او را طلاق دهی، برای این دختر خطرناک است که بین تو و مادرش یا بین تو و مادرش و زن بعدی که میخواهی با او ازدواج کنی، ضایع گردد و برای همین بهتر است که صبر نمایی.
اما دور بودن تو به مدت ۴ سال متوالی از او، حق او است (که نزد او باشی) مادامی که آن را از تو طلب نکرده و خیال تو از او در سرزمینش راحت است (که در امنیت است)، اشکالی ندارد که این مدت را از او دور بمانی اما اگر بر او در جایی که ساکن است میترسی یا از تو خواسته است که نزدش بروی باید نزدش بروی مگر این که ماندن تو در اینجا برای به دست آوردن احتیاجات زندگی امری ضروری باشد که معذور میباشی و میتوانی بعد از این او را مخیر کنی و بگویی: اگر خواستی بر این صبر کن و اگر خواستی نیز راه را بر تو باز گذاشتهام.
سوال کننده: شیخ بزرگوار این عادتی که برخی از اولیای دختران دارند که دختر کوچکترشان را اگر قبل از دختر بزرگترشان خواسته شود به ازدواج در نمیآورند، اشکالی دارد؟
جواب: اما این عادتی که ذکر کردی، عادت بدی است و برای هیچکس حلال نیست که زنی را که خواستگاریاش کردند در حالی که خواستگار کفء و همردیف او است و زن نیز راضی است از ازدواج منع کند به خاطر اینکه دختر بزرگتر ازدواج نکرده است و این دشمنی در حق دختر کوچکتر که خواستگاری شده است میباشد و گناه او چیست که از ازدواج منع شود تا این که دختر بزرگتر ازدواج کند و چه بسا اللهÀ برای دختر بزرگتر همسری میسر نکرد و خواستگاری او امری حتمی نیست بلکه محتمل است و آیندهی دختر کوچکتر به خاطر دختر بزرگتر ضایع میگردد و این جنایت و خطا است و در صورتی که دختر کوچکتر به خواستگار راضی است و همردیف و کفء او میباشد، (به ازدواج در نیاوردن او) جایز نیست.