چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۵۲۴۰) حکم فسخ نکاح در صورت کشف تخلف اخلاقی و دینی زن پس از عقد

(۵۲۴۰) سوال: با دختری ازدواج کردم که او را ندیدم مگر بعد از نوشتن عقد و من به سبب این که خانواده‌ی او بسیار به تعالیم دین حنیف‌مان اهمیت می‌دادند و در قول و عمل مقید به شریعت بودند، رغبت بسیاری در او داشتم و بعد از گذشت یک سال کامل از عقد ازدواج با او جماع شرعی نمودم و از لحظه‌ی اول زندگی‌مان بر ما مشکل عارض گردید و آن بود که من در او شک کردم چون ندیدم که او بکر یا از مانند این قبیل باشد و به خود گفتم: شاید این چیز طبیعی است اما بعد از آن چیزهای بسیاری را درک کردم که موقف را تغییر داد:

اول: بعد از آن او محجبه بود و لباس شرعی می‌پوشید، بعد از ازدواج بدون آن بیرون می‌رفت و هنگامی که آن را به والدینش عرض کردم، موقف‌شان تغییر کرد و گفتند: او آزاد است.

دوم: رمضان آمد و من دیدم که او برای سحر بلند می‌شود و چندین بار در منزل مصادف شدم که در روز می‌خورد و می‌نوشد و دخانیات مصرف می‌کند و هنگامی که  در مورد آن از او سوال کردم، می‌گوید: من مریض هستم ولی این گونه نیست.

سوم: در روز‌های خواستگاری ملاحظه می‌نمودم که والدینش همه‌ی افراد خانواده را به نماز امر می‌نمودند اما هنگامی که او را به نماز امر کردم می‌گوید: تو برای خودت نماز بخوان و چکار به دیگران داری.

چهارم: و ملاحظه نمودم که او میل دارد که در زندگی روزمرگی بسیار با مردان صحبت کند و بعضی اوقات جلوی با ایشان می‌خندد و هنگامی تلاش کردم که آنچه انجام می‌دهد را اصلاح کند، از من اطاعت نمی‌کند و به یاد می‌آورم که در یکی از دفعات مرا مورد شتم قرار داد و همه‌ی اینها را به مدت پنجاه روز تحمل کردم و بعد از آن این‌ها را به ولی او گفتم تا شاید مرا در اصلاح وضع کمک کند و او جانب درست را گرفت از جهتی که جوابی نداشت و امر را زنش سپرد یعنی مادر همسرم و او همه‌ی حرف را رد کرد بر این اساس که دختر او شریف است و من دروغ می‌گویم و به دادگاه رفتم از این قبیل ولی دوست داشتم که بدانم در این‌باره چه می‌گویید.

جواب:

من این برادر سوال کننده و کسی مانند او می‌باشد را نصیحت می‌کنم که این سوال‌های دقیق را در معرض گوش همه نگذارد مانند برنامه‌ی نور علی الدرب یا مانند آن بلکه نزد عالم موثق در بلد خود و یا غیر بلد خودشان بروند و به صورت خاص از آن‌ها در این امر مشورت بطلبند و آن نیز هرآنچه بهتر و درست‌تر می‌بیند را بگوید.

مسئله‌ی اول: توجیه عام است که متعلق به این سوال نیست و آن در مورد مردی است که برای اولین بار با زن خود جماع می‌کند و بعضی اوقات آنچه در زنان بکاره می‌بینند را نمی‌بینند که در جواب این سوال می‌گوییم: شایسته نیست که این موجب شک در آن زن گردد و آن چندین سبب می‌تواند داشته باشد:

اول: شاید جماع به با رفق و سهولت انجام گرفته است لذا آنگونه که در زنان بکاره دیده می‌شود دیده نشود.

دوم: از بین رفتن بکارت زن دلالت بر فاسد بودن آن زن نمی‌دهد شاید از بین رفتن آن به سبب غیر از جماع بوده است مانند عادت آن زن یا افتادن او یا جست و خیز کردن او یا مانند آن‌ها و این‌ گونه نیست با این وجود مجالی را برای دختران به عبث باز کرده باشم ولی می‌خواهم که این شبهه‌ای که برای این شوهر در مثل این حالت پیش آمده است رفع کنم.

بسیاری از مردم این حدیث صحیح به آن‌ها رسیده است: «أَنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ : يَا رَسُولَ اللَّهِ، وُلِدَ لِي غُلَامٌ أَسْوَدُ. فَقَالَ : ” هَلْ لَكَ مِنْ إِبِلٍ ؟ “. قَالَ : نَعَمْ. قَالَ : ” مَا أَلْوَانُهَا ؟ “. قَالَ : حُمْرٌ. قَالَ : ” هَلْ فِيهَا مِنْ أَوْرَقَ ؟ “. قَالَ : نَعَمْ. قَالَ : ” فَأَنَّى ذَلِكَ ؟ “. قَالَ : لَعَلَّهُ نَزَعَهُ عِرْقٌ . قَالَ : ” فَلَعَلَّ ابْنَكَ هَذَا نَزَعَهُ»[۱]: (مردی نزد رسول الله ﷺ آمد و گفت: ای رسول الله، برای من پسر بچه ای سياه پوست به دنيا آمده است. رسول الله ﷺ به او فرمود: آيا شتر داری؟ گفت: بله. فرمود: چه رنگی دارند؟ گفت: قرمز هستند. فرمود: آيا در ميان آنها شتر خاکستری هم وجود دارد؟ گفت: بله. فرمود: اين شتر خاکستری از کجا آمده است؟ گفت: شايد به يکی از اجدادش شباهت پيدا کرده است. فرمود: شايد اين فرزند هم به يکی از اجدادش شباهت پيدا کرده است): لذا دلالت می‌دهد که شایسته نیست که انسان اجازه دهد در مورد خانواده‌اش شبه‌ای وجود داشته باشد مگر این که قرائن قوی و اضحی وجود داشته باشد که حکم دیگری دارد.

مسئله‌ی دوم: اگر مرد برای اصلاح همسرش تلاش نموده مخصوصا آنچه متعلق به نماز می‌باشد اما موفق نشده است و انواع روش‌ها را به کار برده باز هم نتوانسته است پس اللهÀ برای او راه بیرون رفتی از این را که طلاق است را برایش قرار داده است و اگر به این خاطر او را طلاق دهد، اللهÀ بهتر از آن را نصیبش می‌کند زیرا اگر کسی چیزی را به خاطر اللهÀ ترک کند، اللهÀ بهترش را برای او جایگزین می‌کند اما کسی نماز را ترک کرده و نماز را به جا نمی‌آورد پس جدا شدن برای او واجب می‌گردد زیرا که با آن کافر می‌گردد و برای مؤمن جایز نیست که با کافر در حالت ازدواج باقی بماند.


[۱] تخریج آن گذشت.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: تزوجت من فتاة لم أرها إلا بعد أن كتبت عقد الزواج، وكانت رغبتي فيها عظيمة لما لمسته من أهلها – والديها- من المحافظة على تعاليم ديننا الحنيف والتقيد بالشريعة قولا وعملا، وبعد سنة كاملة من كتب عقد الزواج دخلت بها الدخول الشرعي، واعترض حياتنا الزوجية منذ اللحظة الأولى مشكلة؛ وهي أنني قد شككتُ فيها؛ لأني لم أر ما يُظهر أنها بكر أو من هذا القبيل، فقلت في نفسي: لعل ذلك شيء طبيعي. ولمست بعد ذلك أشياء كثيرة جعلتنى أُعيد موقفي:

أولا بعد أن كانت متحجبة، وتلبس اللباس الشرعي، أصبحت بعد الزواج تخرج سافرة، وعندما عرضتُ ذلك على والديها تبدل موقفهم، فقالوا: هي حرة.

وثانيا: جاء رمضان، ورأيت أنها كانت تقوم إلى السحور، وفي النهار صادفتها داخل المنزل مرارًا تأكل وتشرب وتدخن، وعندما سألتها عن ذلك كانت تقول: أنا مريضة. ولكن ذلك لم يكن صحيحًا.

ثالثا: في أيام الخطوبة كنت ألاحظ على والديها أنهما يأمران جميع أفراد العائلة بالصلاة، وهي من ضمنهم، وعندما تزوجنا كنت أقوم إلى الصلاة وهي جالسة، وعندما أمرتها بالصلاة كانت تقول: أنت تصلي لنفسك، فما عليك من الآخرين.

رابعا: لاحظت أنها كانت تميل إلى زيادة الكلام مع الرجال في الحياة العامة، وأحيانًا تتصنع الضحك معهم أمامي، وعندما كنتُ أحاول إصلاح ما كانت تعمله لا تطيعني وأذكر أنها إحدى المرات شتمتني، وتحملت كل هذا مدة خمسين يوما، بعدها عرضتُ ما تقدم على ولي أمرها، لعله يساعدني في إصلاح الوضع، إلا أنه جانب الصواب؛ حيث لم يستطع الإجابة، وأحال الأمر إلى زوجته أم زوجتي، والتي راحت تقلب كل الكلام على أساس أن ابنتها شريفة، وأنني كاذب ذهبتُ إلى المحكمة من هذا القبيل، لكني أحببت أن أطلع على ما تقولونه في ذلك.

فأجاب رحمه الله تعالى: إني أنصح هذا الأخ السائل ومن شابهه أَلَّا يلقوا مثل هذه المسائل الدقيقة على مسمع عام من الناس؛ كتوجيهها إلى برنامج نور على الدرب، أو نحو ذلك، بل ينظروا إلى عالم يثقون به في بلدهم، أو غير بلدهم، ثم يذهب إليه بصفة خاصة، ويستشيره في الأمر فيشير عليه، الذي قصده بما يراه أنفع، وبما يراه أصلح.

المسألة الأولى: لنا توجيه عام لا يتعلق بهذا السؤال؛ وهو أنه يكثر السؤال عن الرجل يدخل بأهله لأول مرة، فلا يرى فيهم ما يرى في الأبكار أحيانًا، وهذا السؤال نقول في الجواب عليه إن هذا لا ينبغي أن يكون مُوجِبًا للشك في المرأة، وفي نزاهة المرأة للأسباب التالية:

أولا: لأن هذه العملية – أعني الجماع – قد تكون برفق وسهولة، فلا يرى فيه ما يُرى في المرأة التي تكون بكرا.

وثانيا: أن زوال البكارة من المرأة لا يعني أنها كانت فاسدة؛ إذ قد يكون زوال بكارتها لسبب غير الجماع، كعادتها هي، أو سقوطها، أو قفزتها، أو ما أشبه ذلك، وليس مع ذلك أنني أفتح بابا للفتيات بالعبث، ولكنني أريد أن أزيل شبهة تقع للزوج في مثل هذه الحال.

وكثير من الناس قد بلغهم ما صح في الحديث عن رسول الله صلى الله عليه وسلم أَنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، وُلِدَ لِي غُلَامٌ أَسْوَدُ. فَقَالَ: «هَلْ لَكَ مِنْ إِبل؟» قَالَ: نَعَمْ قَالَ: «مَا أَلْوَانُهَا؟ قَالَ: حُمَّرٌ. قَالَ: «هَلْ فِيهَا مِنْ أَوْرَقَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَأَنَّى ذَلِكَ؟ قَالَ: لَعَلَّهُ نَزَعَهُ عِرْقٌ. قَالَ: «فَلَعَلَّ ابْنَكَ هَذَا نَزَعَهُ عِرْقُ». فدل ذلك على أن الشُّبهة لا ينبغي أن تحوم حول المرء في أهله، إلا إذا رأى قرائن قوية بينة، فهذا له حكم آخر.

المسألة الثانية: إذا حاول الرجل إصلاح زوجته، ولا سيما فيما يتعلق بالصلاة، فلم يتمكن، وسلك شتى الطرق، فلم يتمكن، فقد جعل الله له منها فرجا ومخرجا بالطلاق، وإذا طَلَّق من أجل هذا الغرض، فإن الله تعالى سيعوضه عنها خيرًا؛ لأن من ترك شيئًا لله عوضه الله خيرًا منه. أما من تركتِ الصلاة، ولم يتمكن من إقامتها ومن إقامة هذه الصلاة، فإنه يجب عليها المفارقة؛ لأنها بذلك تكون كافرة ، والكافر لا يجوز للمؤمن أن يبقى معه على زواج.

مطالب مرتبط:

(۵۲۶۸) حکم خروج زن نزد خانواده با علم به رضایت شوهر

این به حسب علم زن به حال شوهر خود برمی‌گردد...

ادامه مطلب …

(۵۲۲۳) کم ترتیب نوبت میان همسران پس از بازگشت از سفر

عدل آن است که به نزد زنی برود که در آن شب از نزدش سفر کرده است...

ادامه مطلب …

(۵۲۹۴) آیا صحیح است که اگر زن در حالی بخوابد که شوهرش از او ناراحت باشد ملائکه تا صبح او را لعنت می‌کنند؟

صحیح می‌باشد که برای زن جایز نیست که بخوابد و شوهرش از او عصبانی باشد و اگر چنین کرد مستحق این وعید می‌باشد

ادامه مطلب …

(۵۲۳۱) حکم رفتار تبعیض‌آمیز شوهر در میان همسران

ین مرد و امثال او از کسانی که بعضی از همسرانشان را بر دیگری برتری می‌دهند از وعید برحذر باشند...

ادامه مطلب …

(۵۲۹۵) حکم زندگی با همسری نیک‌سیرت اما مبتلا به شرب خمر

معاشرت تو به نسبت این مرد حرام و ممنوع نیست چون که نوشیدن خمر مقتضای کفر نیست ولی او را زیاد نصیحت کن شاید اللهÀ با آن نفع رساند اما هجر تو در بستر اگر که مصلحت ترک نوشیدن خمر در آن می‌باشد و این که از آن دست بکشد، جایز است و اگر در آن مصلحتی نمی‌باشد برای تو جایز نیست ...

ادامه مطلب …

(۵۲۱۸) حكم عدالت بین زنان در ازدواج و حدود آن

بر شوهری که چند همسر دارد واجب است که با مساوات بین آن رفتار کند لذا کوچک‌تر را بر بزرگ‌تر، زیبا را بر غیر زیبا، برتری ندهد...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه