چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۵۰۰۴) آیا دختر دیندار باید به‌ خاطر انحراف خانواده‌اش طرد شود؟

(۵۰۰۴) سوال: برخی از جوانان پایبند به دین در مورد دینداریمان می شنوند و قصد می کنند که با ما ازدواج کنند، اما بعد از آن زمانی که متوجه می­شوند پدرمان و برادرانمان از راه حق دور هستند، از ازدواج با ما منصرف می­شوند، گناه ما در این جا چیست؟ از جنابعالی تقاضا داریم دراین باره مسلمانان را مورد خطاب قرار دهی.

جواب:

تنها چیزی که برای مرد مهم است، این است که فقط به خود زن توجه کند، نه به خانواده و پدر ومادرش، زیرا رسول اللهﷺ می­فرمایند: «تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ لِأَرْبَعٍ: لِمَالِهَا ، وَلِحَسَبِهَا ، وَلِجَمَالِهَا ، وَلِدِينِهَا ، فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّينِ تَرِبَتْ يَدَاكَ»[۱].

« با زن به خاطر چهار چیزش ازدواج می­شود: مالش، جاه ومنسبش، زیبایی اش، و دینداری اش، پس دینداری را انتخاب کن، دستانت پر از خاک شود[۲] ».

و ایشان نفرمودند: با زن بخاطر دینداری خانواده و پدر و مادرش ازدواج می­شود.

چیزی که آشکار است اللهù زنده را می میراند و مرده را زنده می­کند، و از گروه فاسق، عادل ترین و دیندارترین را هدایت می­کند، بلکه از کافران ، انسان هایی را که به الله و رسولش ایمان دارد، هدایت می­کند. از آنان مردانی بودند که در زمان رسول الله ﷺ اسلام آوردند درحالیکه که پدرانشان مشرک بودند، اسلام آوردند و آن را به بهترین شکل اظهار کردند، و با اسلام آنان اسلام و مسلمانان مصلحت بزرگی از آنشان شد.

توصیه­ی من به برادرانم این است که اگر قصد ازدواج با زن دینداری داشتند، به خانواده و پدر و مادر زن اهمیتی ندهند، چرا که خیر و شر آنان برای خودشان است، مهم این است که ، زنی که قصد ازدواج با آن را دارند، دین دار باشند، اگر دین دار بود با توکل بر الله با او ازدواج کند.

اما بعضی اوقات مانعی که رخ می دهد این است که برخی از اولیای اگر فردی دین دار  به خواستگاری دخترشان آمد که دخترشان هم موافق است، مانع این ازدواج می­شوند، چون دوست دارند افرادی فاسق أمثال خودشان به خواستگاری دخترشان بیاید مخالفت می کنند، به آنان می گویم : این کارشان حرام است و آنان گناهکارند و از حدود تجاوز کردند، زیرا رسول الله ﷺ می فرمایند: «إذا أتاكُم من تَرضونَ خُلقهُ ودينهُ فزوّجوهُ»[۳]« هرگاه فردی به خواستگاری آمد که از دین و اخلاقش راضی بودید، پس آن را به ازدواج در آورید».

زیرا ازدواج تنها حق زن است که پدر و مادر حق دخالت کردن در آن را ندارند، دخترشان است که قصد زندگی کردن و ازدواج با این فرد دارد و نه شما.

پس از الله بترسید و آنان را از ازدواج با کسانی که از دین واخلاقشان راضی هستید، منع نکنید، و اگر نزدیکترین سرپرست این زن از ازدواج با فردی که دیندار و با اخلاق بود منع کرد، درنتیجه سرپرستی این زن به سرپرست بعدی موکول می­شود، پس اگر باز هم مخالفت کردند، درنهایت سرپرستی آن به حاکم شرعی انتقال پیدا می­کند.

و این قضیه معروف است که هیچ فردی دوست ندارد، اقدام به ازدواج دختری فردی کند که در جهت ازدواج دخترش مقدم است، این برادر مثلا می­گوید: خواهرم را به ازدواج در نمی آورم، تا زمانیکه پدرم وجود دارد، و عموی این دختر می­گوید: دختر برادرم را به ازدواج در نمی آورم تا زمانیکه که برادرم در قید حیات است.در اینجا حاکم شرعی موظف است که این دختر را به ازدواج فردی در آورد که دیندار و با اخلاق است .

اما قبل از آن شایسته است که حاکم شرعی سرپرست اصلی این دختر را خطاب قرار دهد و بگوید: دخترت را به ازدواج در بیاور. اگر مخالفت کرد، سرپرست بعدی ، تا اینکه فردی نباشد که او را به ازدواج در آورد، در اینجا حاکم شرعی او را به ازدواج در می آورد، و امکان ندارد که بخاطر مخالفت کردن اولیاء،  زنانی پاکدامن بدون شوهر بمانند.

از الله خواهانم کسانی که قصد خیر دارند، آنان را کمک کند، و کسانی را که  درموازات دستورات الله قصد اصلاح دارند کمک کند، و ما از شر انسان های شرور نگه دارد.


[۱] – به تخریج آن اشاره شد.

[۲] – مقصود رسول اللهﷺ از به کاربردن این جمله این است که اگر فردی که با زن غیر دین دار ازدواج کند، گویا دو کف دستانش را پر خاک کرده است.

[۳] – به تخریج آن اشاره شد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول مجموعة من السائلات: يسمع عَنَّا كثير من الشباب الصالحين وعن التزامنا فيرغبون في الزواج منا، ولكن بعد ذلك يتراجعون، وذلك عندما يعرفون ابتعاد والدنا وإخواننا عن طريق الحق، فما ذنبنا نحن في ذلك، ولهذا نرجو من فضيلتكم توجيه كلمة للمسلمين تجاه هذا الموضوع.

فأجاب رحمه الله تعالى : الذي ينبغي للخاطب الذي يريد خطبة امرأة أن ينظر إليها نَفْسِها، لا إلى أهلها وأوليائها؛ وذلك لأن النبي صلى الله عليه وسلم يقول: «تُنْكَحُ الْمَرْأَةُ لِأَرْبَعِ: لَيَالِهَا وَلَحَسَبِهَا وَجَمَالِهَا وَلِدِينِهَا، فَاظْفَرُ بِذَاتِ الدِّينِ، تَرِبَتْ يَدَاكَ». ولم يقل صلى الله عليه وسلم: تُنكح المرأة لدين أهلها وأوليائها.

ومن المعلوم أن الله -عز وجل- يُخْرِج الحي من الميت، ويخرج الميت من الحي، وأنه قد يُخرج من القوم الفاسقين من هم أعدل وأقوم بدين الله، بل قد يُخرج من الكافرين من هم مؤمنون بالله ورسوله. وهاهم الرجال الذين أسلموا في عهد الرسول صلى الله عليه وسلم ممن كان آباؤهم من المشركين، قد أسلموا، وحَسُنَ إسلامهم، وصار فيهم مصلحة عظيمة للإسلام والمسلمين. فأنصح أخواني من الذين يريدون الزواج من امرأة صالحة ألا يهتموا بأهلها وأوليائها، فإن صلاحهم لأنفسهم، وفسادهم على أنفسهم، والمهم أن تكون المرأة التي يريد الزواج بها صالحةً، فإذا كانت صالحة فليقدم على خطبتها، وليستعن بالله -عز وجل-. ولكن هنا عقبة قد تظهر؛ وهو أن بعض الأولياء إذا تقدم إليهم رجلٌ صالح يريد المرأة وتريده أبوا أن يُزوجوها؛ لأنهم يريدون أن يزوجوها من كان على شاكلتهم من الفسق، وفي هذه الحال نقول لهؤلاء الأولياء: إن هذا حرام عليكم، وإنكم آئمون ومعتدون؛ لأن رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ وَخُلُقَهُ فَأَنْكِحُوهُ». ولأن الزواج حق للمرأة نفسها، ليس لأوليائها فيه حقٌّ، هي التي تريد أن تتزوج، وهي التي تريد أن تخالط هذا الزوج، وليس إياكم.

فعليكم أن تتقوا الله عز وجل، وألا تمنعوهُنَّ مَن تَقدَّم إليهم من الأكفاء في دينه وخُلقه، وإذا قُدِّرَ أن الولي الأقرب امتنع أن يُزوِّجَها خاطبًا كُفْتًا لها في دينه وخُلقه فإن الولاية تنتقل منه إلى من يليه من الأولياء، فإن أبوا أن يزوجوا فإن الولاية تنتقل إلى الحاكم الشرعي.

وكما هو معروف عند الناس فإنه لا يوجد أحد يحب أن يتقدم على من هو أولى منه لتزويج ابنته، أو ما أشبه ذلك، فإنَّ الأخ يقول مثلا: لن أزوج أختي مع وجود أبي. ويقول العم: لن أزوج ابنة أخي مع وجود أخي. وما أشبه ذلك. فعلى الحاكم الشرعي أن يُزوِّجَها مَن خَطَبها ممن تريده، وهو كُفْءٌ في دينه وخُلقه.

لكن ينبغي للحاكم الشرعي قبل أن يتقدم بتزويجها أن يُخاطب أولى أوليائها بالتزويج ويقول له: زَوِّجْهَا. وإن أبى فلْيُخاطِبُ مَن يَليه، حتى إذا لم يُقدم أحدٌ على تزويجها فإنه يجب على القاضي الحاكم الشرعي أن يُزوجها، ولا يمكن أن تُترك هؤلاء النساء الطَّيِّبات المؤمنات بدون زواج بسبب احتكار أوليائهن.

وأسأل الله – سبحانه وتعالى- أن يُعين كلَّ مَن يريد الخير، وأن يُعين كلَّ من يريد الإصلاح على ما أراد، وأن يكفينا جميعًا شر أشرارنا.

مطالب مرتبط:

(۴۹۹۹) آیا سخت‌گیری در انتخاب همسر دیندار، گناه محسوب می‌شود؟

شکالی ندارد این زن در ازدواج تاخیر کند به این دلیل که منتظر بماند فرد مورد علاقه­اش را بیابد....

ادامه مطلب …

(۴۹۹۵) حکم تحقیق کردن از خواستگار

تحقیق کردن در مورد خواستگار از ضروریات است، خاصتا امروزه که انسان های خوب و بد با همدیگر قاطی شدند، و درغگویی و حیله و شهادت دروغی زیاد شده است....

ادامه مطلب …

(۴۹۸۵) حکم مخالفت پدر با ازدواج دختر به‌دلیل دوری محل خدمت داماد آینده

اگر مرد دینداری به خواستگاری دختر آید، اصل این است که قبول کنند، اما سببی که پدر دختر جهت مخالفت بیان کردند، مانع ازدواج پسر با دخترش نمی شود، و جایز نیست که پدرش با این دلیل غیر شرعی با این ازدواج مخالفت کند...

ادامه مطلب …

(۴۹۹۸) در انتخاب همسر، دینداری مهم‌تر است یا تناسب سنی؟

در صورتی که خواستگار زیادی ندارد چنانچه در سوال مطرح شد، به نظر من با فردی که بزرگسال و اهل دین است ازدواج کند، پس معیار اصلی در ازدواج دین و اخلاق است...

ادامه مطلب …

(۴۹۹۲) حکم ازدواج با دختری که توبه کرده و به راه راست بازگشت

بنده هیچ فتوایی نمی­دهم، چرا که اگر فتوایی دهم ترس آن دارم که دری برای دیگران گشوده شود که مرتکب اشتباه این فرد شوند، پس لازم است که توبه و استغفار کنی وبخاطر ارتباطی که میان وشما و این زن بوده و گمان نمیکنم این ارتباط کوتاه مدت بوده، از الله تقاضای مغفرت کنی....

ادامه مطلب …

(۴۹۹۴) حکم تحقیق کردن از فردی که به خواستگاری آمده است

باید در مورد خواستگار سوال شود، خصوصا  امروزه که حیله و فریب زیاد شده است...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه