(۴۸۱۵) سوال: پدری مرفه میشناسم که فرزندان پسر و دختر دارد و همه ازدواج کردهاند. این پدر دایما بین پسران و دخترانش فرق میگذارد، چه پیش از ازدواج و چه پس از آن. برای پسر زمینی خریده و به دخترها چیزی نداده است. آیا با علم به این که این پدر به امور دین خود آگاه است، با این فرقی که بین این فرزندان گذارده مرتکب گناه شده؟
جواب:
در کتب صحیحین و دیگر کتب از نعمان بن بشیر نقل شده است که پدرش بشیر مالی به او هدیه داد، اما مادرش یعنی همسر بشیر به او گفت: تاپیامبرﷺ بر آن شهادت ندهد، من رضایت نخواهم داد. سپس بشیر به نزد پیامبرﷺ رفت تا او را راهنمایی کند. پیامبرﷺ از او پرسید:”هل أعطی أبناءه مثل ما أعطی النعمان”“آیا به فرزندان دیگرش نیز همانند آنچه به نعمان داده را عطا کرده است؟” گفت: خیر. پس ایشان فرمودند: : “أشهد علی هذا غیری” “شاهد دیگری برای این پیدا کن” “إنی لا أشهد علی جور” “من بر کاری که در آن ستمی جاری باشد شهادت نخواهم داد” “إتقوا الله، واعدلوا بین أولادکم” “تقوای خدا را پیشه کنید و میان فرزندانتان عدالت برقرار نمایید”
اما عدالت در نفقه یعنی به هر فرزند به اندازه نیازش پول داده شود، حال چه این پول مساوی پول داده شده به فرزندان دیگر باشد چه نباشد. آشکار است که نیاز فرزندان به پول یکسان نیست. فرزندی که بی نیاز است نیاز به پول ندارد وآن که فقیراست نیازمند است. فرزند بزرگتر که وارد مدرسه شده است برای کتاب و درس و لباس به نفقه نیاز دارد و فرزند کوچکتر که وارد مدرسه نشده، به این نفقه نیازی ندارد. پس آنچه را فرزند بزرگ به آن نیاز دارد به او میدهد، هرچند همانند مقداری که به فرزند کوچک داده میشود هم نباشد. یا مثلا فرزند بالغش را که موعد ازدواج او فرا رسیده و توانایی مالی ندارد را به خانه بخت میفرستد اما آنچه برای او خرج کرده را برای دیگر فرزندانش خرج نمیکند.
خلاصه اینکه عدل در نفقه بدین معناست که به هر کسی به اندازه احتیاجش داده شود، حال چه این مقدار برابر با مقداری باشد که به سایر فرزندان داده میشود یا خیر!
اما در این بین مسالهای که مردم زیاد به آن توجه نمیکنند آن است که گاهی ممکن است فرزند بزرگتر به ماشینی نیاز پیدا کند که با آن به مدرسه برود یا سایر نیازهای دیگر خود را به کمک آن مرتفع نماید در حالی که فرزندان کوچکتر به ماشین نیاز ندارند. آیا در این حالت باید برای فرزند ارشد اتوموبیل خرید یا خیر؟ در جواب میگوییم: پدر باید برای فرزندش ماشین نخرد بلکه برای خودش ماشین بخرد و آن را به فرزندش امانت دهد، زیرا فرزند به فایده و منفعت ماشین نیاز دارد نه خود ماشین. پس اگر تقدیر چنین شد که فرزند پیش از پدر فوت کند که ماشین به پدر میرسد و اگر پدر زودتر فوت کرد که ماشین به وراث رسیده و به صورت عادلانه بین فرزندان تقسیم میگردد.
مسالهای دیگری نیز در این بین وجود دارد: گاهی پیش میآید که فردی چندین پسر داشته باشد و یکی از آنها به ازدواج نیاز پیدا کند و پدر این امکان را برای او فراهم کرده و او را به خانه بخت بفرستد، اما دیگر فرزندان به سن ازدواج نرسیده باشند. در این حالت بعضی اشخاص برای آن دسته از فرزندانشان که به سن ازدواج نرسیدهاند و تا پدر در قید حیات بوده نیز درخواست ازدواج نداشتهاند، پیش از مرگ مبلغی مال جهت صرف برای ازدواج آنها وصیت میکنند که این کار بدون شک حرام است، زیرا وصیت برای وارث است که از این حیث نیز باطل است و ورثه باید این وصیت را باطل کنند و آنچه که پدر وصیت کرده را به ما بقی ماترک الحاق نمایند.
اما در مورد این سوال: اختصاص یک زمین به یک پسر به صورت ویژه و جدا از فرزندان دیگر حرام است و بر او حلال نیست. پس باید یا زمین را از او پس بگیرد یا به پسران دیگر نیز همانند آنچه به او داده و به دختران نصف ایشان، زمین اعطا کند. زیرا تعدیل در بین فرزندان بدین گونه است که چنان که الله تعالی امر فرموده است باید سهم دختران نصف پسران باشد، و هیچ تقسیمی عادلانهتر از تقسیم الله متعال نیست. این راه حل این مساله است. یعنی یا باید آن را پس بگیرد یا اینکه به فرزندان دیگر نیز بر پایه عدالت سهم اعطا کند. یا اینکه قیمتی منصفانه و مطابق با قیمت روز بازار نه کمتر و نه بیشتر بر آن بنهد و بدون تخفیف پدر – فرزندی این زمین را به او بفروشد. راه دیگر این است که فرزندان دیگر چه دختر و چه پسر از صمیم قلب و از روی محبت و نه از روی شرم و رودربایستی که با پدر دارند بر این امر رضایت دهند. اما چنان که از سوال پیدا است دختران بر این امر رضایت ندارند.
و بنابراین باید یکی از این سه راهی را که ذکر کردیم انتخاب کند: یا اینکه زمین را پس بگیرد، یا اینکه به دختران نصف و به پسران دقیقا همانند آنچه به این پسر بخشیده را اعطا کند و یا اینکه این زمین را به قیمتی که به یک فرد خارج از خانواده میفروشد به این پسر بفروشد.