(۴۵۰۸) سوال: من در منطقهای دور از سکن معلم هستم و کارم موجب شده است که در خانهای که حکومت برای ما در نظر گرفته با معلمی غیر مسلمان در یک اتاق زندگی کنیم و در آب و غذا و آب شست و شو مشترک هستیم چون که ما آب از کنار رودخانه میآوریم و آن را ذخیره میکنیم و من در نماز مغرب مجبورم که از این آب وضو بگیرم چون که میترسم دردر شب به سوی رودخانه بروم مخصوصا که منطقهی روستایی و تاریک است و من چهار سال در این حالت بودم آیا نمازهایم صحیح است و همچنین معاشرتم با او صحیح بوده است؟ لطفاً مرا در این مورد راهنمایی بفرمایید بارک الله فیکم.
جواب:
این سوال متضمن دو سوال است:
سوال اول: حکم استفاده از آب ذخیره شده بین این زن سوال کننده و آن غیر مسلمانی که همراه اوست که این آب پاک و پاک کننده است چون بدن کافر نجس حسی نیست بلکه نجاست کافر نجاست معنوی است به خاطر این قول اللهÀ که میفرماید: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوۤا۟ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسࣱ فَلَا یَقۡرَبُوا۟ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَـٰذَاۚ} [سوره التوبة: ۲۸] : (ای کسانیکه ایمان آوردهاید! بیگمان مشرکان پلیدند، پس نباید بعد از اِمسال، به مسجد الحرام نزدیک شوند): و این قول رسول اللهﷺ که به ابوهریرهJ میفرماید: «إِنَّ الْمُسْلِمَ لَا يَنْجُسُ» : (مسلمان نجس نمیشود).
و برای همین برای انسان مسلمان جایز است از آبی که شخص غیر مسلمان ذخیره و جمع کرده است وضو بگیرد و همچنین برای مسلمان جایز است لباسی که غیر مسلمانی آن را شسته است بپوشد و غذایی که پخته است که را بخورد اما ذبح غیر مسلمان اگر یهود و نصاری باشد حلال است زیرا اللهÀ میفرماید: {ٱلۡیَوۡمَ أُحِلَّ لَكُمُ ٱلطَّیِّبَـٰتُۖ وَطَعَامُ ٱلَّذِینَ أُوتُوا۟ ٱلۡكِتَـٰبَ حِلࣱّ لَّكُمۡ وَطَعَامُكُمۡ حِلࣱّ لَّهُمۡ} [سوره المائدة: ۵] : (امروز پاکیزهها برای شما حلال شده، و (همچنین) طعام اهل کتاب برای شما حلال است، و طعام شما برای آنها حلال است): ابن عباسJ فرمود: غذایشان یعنی ذبائحشان رواه البخاری (به صورت معلق، کتاب الذبائح و الصید، باب ذبائح اهل الکتاب). و چون از رسول اللهﷺ ثابت است که گوسفندی که زن یهودی به ایشان هدیه داد خورند. رسول اللهﷺ دعوت یهودی که ایشان را به نان و روغنی که بوی آن تغییر کرده اجابت میکند و تایید رسول اللهﷺ بر عبدالله بن مغفل است هنگامی که ظرفی از روغن چربی را که در روز فتح خیبر را پرتاب میکند برمیدارد لذا در سنت فعلی و تقرری ثابت شده است که ذبائح اهل کتاب حلال است و شایسته نیست که سوال کنیم چگونه ذبح کردند یا اسم الله را بر آن بردهاند یا نه؟ و در صحیح بخاری ثابت است: «عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، أَنَّ قَوْمًا قَالُوا لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : إِنَّ قَوْمًا يَأْتُونَا بِاللَّحْمِ، لَا نَدْرِي أَذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ أَمْ لَا. فَقَالَ : ” سَمُّوا عَلَيْهِ أَنْتُمْ، وَكُلُوهُ “. قَالَتْ : وَكَانُوا حَدِيثِي عَهْدٍ بِالْكُفْرِ» : (از عايشه È روايت است كه گروهی از مردم گفتند: ای رسول الله، عده ای برای ما گوشت می آورند که نمی دانيم هنگام ذبح كردن بسم الله گفته اند يا خير؟ (تكليف ما چيست؟) رسول اللهﷺ فرمود: بر آن بسم الله بگوييد و بخوريد. عائشهÈ فرمود: آنها به دوران کفر نزدیک بودند (یعنی تازه مسلمان بودند)): و ممکن است احکام فرعی و دقیقی که جز افرادی که در بین مسلمانان زندگی کردهاند نمیدانند،از ایشان مخفی بماند و با این وجود رسول اللهﷺ همین سوال کنندگان را راهنمایی کرد که به فعل خودشان عنایت داشته باشند و فرمود: «سَمُّوا عَلَيْهِ أَنْتُمْ، وَكُلُوهُ» : (بر آن بسم الله بگویید و بخورید): و اما از کسانی غیر شما که ذبح کردن آن صحیح است، ذبح نماید بر صحیح بودن آن حمل میشود و شایسته نیست که از آن سوال شود زیرا آن از عمیق نگاشتن و مبالغه میباشد و اگر خودمان را به این سوالات ملزم کنیم بسیار خود را خسته میکنیم که شاید هر غذایی که نزد ما آمده است احتمال دارد مباح نباشد و اگر کسی شما را به غذایی دعوت کرد و برای شما حاضر نمود، حال آیا پول آن حرام نبوده است یا غصب شده و دزدی نباشد یا گوشتی که ذبح کردهاند بر آن بسم الله گفتهاند و مانند آن که از رحمت اللهÀ بر بندگانش است هنگامی که فعلی از اهل آن سر زد ظاهر آن این است که بر وجه حلال انجام گرفته است و انسان در مورد آن در حرج قرار نمیگیرد.
اما آنچه سوال متضمن آن است: معاشرت این زن با زن کافر: معاشرت با کفرهایی که با عرضه کردن اسلام بر آنها و بیان فضائل و خوبیهایی اسلام و ضرر شرک و آثار و عقوبت آن، امید به اسلام آوردنشان وجود دارد، مشکلی نیست که انسان با آنها معاشرت کند تا به اسلام دعوتشان کند و اگر انسان امیدی ندارد که اسلام بیاورند پس با ایشان معاشرت نکند زیرا مقتضای معاشرت با آنها واقع شدن در گناه میباشد لذا معاشرت غیرت و احساس را از بین میبرد و چه بسا محبت و مودت آنها در قلبش بیاید، اللهÀ میفرماید: {لَّا تَجِدُ قَوۡمࣰا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡـَٔاخِرِ یُوَاۤدُّونَ مَنۡ حَاۤدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوۤا۟ ءَابَاۤءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَاۤءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَ ٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِیرَتَهُمۡۚ أُو۟لَـٰۤىِٕكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِیمَـٰنَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحࣲ مِّنۡهُ} [سوره المجادلة: ۲۲] : ((ای پیامبر!) هیچ قومی را که ایمان به الله و روز قیامت دارند نمییابی که با کسانیکه با الله و رسولش (دشمنی و) مخالفت میورزند، دوستی کنند، اگرچه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خویشاوندانشان باشند، آنها کسانی هستند که اللهÀ ایمان را در (صفحۀ) دلهایشان نوشته است، و به روحی از جانب خود آنها را تقویت (و تأیید) نموده است): و مودت و محبت دشمنان اللهÀ مخالف آنچیزی است که بر مسلمان واجب است و اللهÀ از آن نهی کرده است: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّخِذُوا۟ ٱلۡیَهُودَ وَٱلنَّصَـٰرَىٰۤ أَوۡلِیَاۤءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَاۤءُ بَعۡضࣲۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ} [سوره المائدة: ۵۱] : (ای کسانیکه ایمان آوردید! یهود و نصاری را به دوستی بر نگزینید، آنان دوستان یکدیگرند، و کسانیکه از شما با آنها دوستی کنند، از آنها هستند، همانا اللهÀ گروه ستمکار را هدایت نمیکند): و : {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّخِذُوا۟ عَدُوِّی وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِیَاۤءَ تُلۡقُونَ إِلَیۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ كَفَرُوا۟ بِمَا جَاۤءَكُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ} [سوره الممتحنة: ۱] : (ای کسانیکه ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید که با آنها طرح دوستی میافکنید، در حالیکه آنها به آنچه از حق برای شما آمده کافر شدهاند): و شکی در آن نیست که هر کافری دشمن اللهÀ و مومنین است و اللهÀ میفرماید: {مَن كَانَ عَدُوࣰّا لِّلَّهِ وَمَلَـٰۤىِٕكَتِهِۦ وَرُسُلِهِۦ وَجِبۡرِیلَ وَمِیكَىٰلَ فَإِنَّ ٱللَّهَ عَدُوࣱّ لِّلۡكَـٰفِرِینَ} [سوره البقرة: ۹۸] : (کسیکه دشمن اللهÀ و فرشتگان و پیامبران او، و جبرئیل و میکائیل باشد، پس بدرستی که اللهÀ دشمن کافران است).
بنابراین شایستهی مومن نیست که با دشمنان اللهÀ معاشرت کند و محبت آنها را داشته باشد و این خطر بزرگی بر دین و منهج او دارد و برای همه از اللهÀ هدایت و توفیق و دوری از آنچه دوست ندارد را خواهانیم.