(۲۴۵۴) سوال: حکم آن چیست که از امام سهوی رخ دهد و در به رکعت سوم بایستاد بدون این که برای تشهد اول بشیند؟ آیا برای مأمومین واجب است که سبحان الله بگویند یا نه؟
جواب:
انسان برای سهو در نماز سرزنش نمیشود زیرا هر بشری فراموش میکند و برای همین کسی که بیشترین خشوع در نماز را داشت یعنی رسول الله ﷺ نیز در نماز فراموش کرد و یک بار پنج رکعت خواند و یک باری در رکعت دوم نماز عصر با ظهر سلام داد و باری تشهد اول را ترک کرد و بلند شد و ننشست، ایشان فرمودند: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَنْسَى كَمَا تَنْسَوْنَ، فَإِذَا نَسِيتُ فَذَكِّرُونِي» : (ولی من هم بشری چون شما هستم و همچنان كه شما دچار فراموشی می شويد، من نيز دچار فراموشی می شوم. بنابراين هرگاه دچار فراموشی شدم، به يادم بیاورید): حکم سجدهی سهو بر بسیاری از مردم مخفی مانده و نمیگویم: فقط برای عوام بلکه برای عوام و خواص و در بعضی از احکام آن برای اشکال ایجاد شده و این است خاصتا برای امامها واجب است که احکام در این باب را بشناسند تا وقتی که برای آنها واقع شد الله À را با بصیرت عبادت کنند.
و همچنین دوست دارم که در جوابم بر این سوال کننده خلاصهای از احکام آن را بیان کنم لذا اسباب وجود سجدهی سهو سه تا است: زیادت، نقصان و شک.
و اما زیادت: مثل این که انسان رکوع یا سجود یا جلوس یا قیامی را در غیر محلش زیاد کند مثلا در یک رکعت دو رکوع انجام دهد یا سجده کند یا در محل جلوس بلند شود و در محل قیام بشیند این زیادتی است که اگر انسان آن را از روی عمدا انجام دهد نمازش باطل میشود زیرا رسول الله ﷺ میفرماید: «من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو رد» : (هر عملی که امر ما بر آن نیست مردود است): معلوم است که دو رکوع در یک رکعت (غیر از نماز کسوف) یا سه سجده در یک رکعت چیزی نیست که الله À و رسولش امر کرده باشند لذا باطل و مردود است اما اگر سهوا رخ دهد نمازش باطل نمیشود ولی باید برای آن بشیند و بعد از سلام سجدهی سهو به جا آورد و دلیل آن این است که رسول الله ﷺ سهو نماز را پنج رکعت خواند و بعد از سلام دو سجده را به جا آورند زمانی که بعد سلام به یادش آوردند. وجه دلالت از این حدیث، هنگامی که برای زیادت در نماز دو سجده را بعد از سلام به جا آورند نفرمودند: اگر کسی از شما زیادتی به وجود آورد قبل از سلام سجده کند بلکه امر اینگونه که بود بر آن اقرار نمود و دلیل دیگر نیز بر این، رسول الله ﷺ در نماز چهار رکعتی (ظهر یا عصر) بعد از دو رکعت سلام داد پس به یادش آوردند سپس نمازش را تمام کرد و بعد از سلام دادن دو سجده را به جا آورند و این سجود برای زیادت بود چون امام سلام دادن در اثنای را زیاد کرد بنابراین قاعدهای از این میگیریم: اگر سبب سجدهی سهو زیادت در نماز باشد محل آن بعد از سلام است.
همینطور که این مقتضای دلیل اثری (یعنی آنچه در سنت آمده) میباشد مقتضای دلیل نظری نیز میباشد و آن، این است که سجدهی سهو که بعد از انتهای نماز قرار دارد تا دو زیادت در نماز جمع نشود و این حکم سجدهای است که به سبب زیادت در نماز میباشد.
اما سجدهسهو به سبب نقص (فقط نقص در واجبات): محل آن قبل از سلام میباشد، مثال آن: اگر انسان فراموش کرد که در سجده بگوید: سبحان ربی الأعلی، سجدهی سهو قبل از سلام قرار میگیرد و نمازش صحیح است.
و همچنین اگر تشهد اول را فراموش کند (همینطور که سوال سوال کننده است) تا این که بلند شود و بایستاد پس بر نمیگردد و بلکه نمازش را ادامه میدهد و قبل از سلام سجدهی سهو میکند.
و اما شک که سبب سوم است: یا بعد از انتهای نماز به شک میافتاد یا وهمی است که حقیقت ندارد و یا از شخصی است که بسیار بر او شک رخ میدهد به صورتی که نمازی نیست که او در آن شک نکند.
و در این سه حالت این شکها اعتباری ندارد لذا اگر نمازگزار هنگامی که سلام داد شک کرد که نمازش ناقص است یا کامل؟ این شک ضرری به نمازش نمیرساند زیرا عبادتش تمام شده است و اصل این است که آن بر وجه مطلوب به جا آورده است و این شک تأثیری ندارد زیرا اگر این باب را باز کردیم راه تسلط شیطان را بر هر عبادت کنندهای باز کردهایم که آن را بعد از عبادت به شک بیاندازد بنابراین این باب را بر شیطان میبندیم و میگوییم: شک بعد از انتهای عبادت اثری بر آن مترتب نمیشود، بله اگر یقین یافت به یقینش عمل میکند و برای آن مثالی میزنیم: کسی وضو گرفت و بعد از انتهای وضو شک کرد که سرش را مسح کرده یا نه؟ میگوییم: این شک اثری ندارد و وضویش کامل است مگر این که یقین داشته باشد سرش را مسح نکرده است که در این صورت به یقینش عمل کرده و سرش را مسح میکند و پاهایش را میشوید اگر بدون گذشتن زمان زیادی به یاد آورد.
و همچنین در نماز: اگر انسان سلام نماز ظهر را داده و شک کرد که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت؟ میگوییم: این شک اثری ندارد و به آن توجه نمیشود و سجدهی سهو نیز ندارد و یک رکعت دیگر نمیخواند مگر این که به یقین برسد که سه رکعت خوانده است که در این صورت رکعت چهارم را میخواند و سجدهی سهو میکند و سلام میدهد اگر که وقتی کمی گذاشته باشد اما اگر زمان زیادی گذشت تا به یاد آمده است باید نماز را از اول اعاده کند.
شک دوم که اعتباری ندارد: انسانی که بسیار شک میکند که در این صورت نیز به آن توجه نمیشود و اعتباری ندارد زیرا شک زیاد خارج از طبیعت اصلی بشر است و آن بیماری و وسواس میباشد که به آت توجه نمیشود و برای همین: اگر انسانی هر زمانی که نماز میخواند شک میکند که نماز را تمام کرده یا نه؟ میگوییم: به این شک توجه نکن و به طوری که انگار که نبوده است.
سوم این که شک، وهم باشد: یعنی مجرد وهم باشد و در واقع تردید نیست که در این صورت نیز به آن توجه نمیشود و اثر بر آن مترتب نمیشود زیرا که نوعی از وسواس است.
و الان شک حقیقی باقی ماند که در اثنای نماز به وجود میآید که آیا سه رکعت خوانده است یا چهار رکعت؟ میگوییم: این شک از دو حالت خارج نیست:
حالت اول: ترجیحی از دو طرف شک داشته باشد که به راجح نزدش عمل میکند و نمازش را تمام میکند و بعد از سلام سجدهی سهو را به جا میآورد.
حالت دوم: ترجیحی ندارد و دو طرف شک برای مساوی است که نماز را بر حداعقل آن که یقین دارد بنا میکند و بر آن اساس نمازش را پایان میدهد و قبل از سلام سجدهی سهو میکند.
اینگونه فهمیدیم که به سبب شک گاهی سجدهی سهو قبل از سلام قرار میگیرد و گاهی بعد از سلام قرار میگیرد و اگر یکی از دو احتمال برایش ترحیج دارد به راجح نزدش عمل میکند و نماز را با توجه به آن تمام میکند و بعد از سلام سجدهی سهو میکند و اگر شکی دارد که از دو احتمال موجود ترجیحی ندارد و به هر دو به صورت مساوی شک دارد، حداقل را در نظر میگیرد و نماز را تمام میکند و قبل از سلام سجدهی سهو به جا میآورد و این تفصیلی است که در سنت آمده است و برای آن دو مثال میزنیم:
مثال اول: مردی نماز ظهر میخواند و شک میکند که سه رکعت خوانده چهار رکعت؟ و چهار رکعت نزدش ترجیح دارد لذا میگوییم: این آخرین رکعتش میباشد و سلام نماز را میدهد و بعد از سلام سجدهی سهو را به جا آورد و اگر سه رکعت نزدش ترجیح دارد میگوییم: یک رکعت دیگر بخواند و سلام دهد و بعد از سلام سجدهی سهو به جا آورد.
مثال دوم: مردی نماز ظهر میخواند و شک میکند که سه یا چهار رکعت خوانده است؟ و ترجیحی نیز ندارد که در این حالت به او میگوییم: آن را سه رکعت در نظر بگیر زیرا آن کمتر است و نماز با توجه به آن تمام کند و قبل از سلام سجدهی سهو را به جا آورد زیرا که در این شک ترجیحی ندارد و شکی که ترجیحی در آن ندارد آن را بر حداعقل بنا میکند که به آن یقین دارد و قبل از سلام سجدهی سهو را به جا میآورد.
اینجا مسئلهای وجود دارد: اگر انسان نمازش را بر یقین یا ترجیح نزدش بنا کرد سپس برایش واضح شد که آنچه انجام داده است درست میباشد، آیا سجدهی بکند یا خیر؟ اهل علم دو قول دارند: برخی میگویند: سجده نمیکند زیرا که شک با یقین از بین رفته است و واضح گشته که فعل نه زیادتی در آن وجود دارد و نه نقصی.
بعضی دیگر نیز میگویند: سجده میکند چون قسمتی از نماز را با شک ادا کرده است پس برای جبران این تردید سجدهی سهو میکند.
مثال آن: مردی نماز ظهر میخواند پس شک میکند که او در رکعت سوم است یا چهارم؟ و شکی دارد که ترجیحی نزدش نیست، پس به او چه میگوییم؟ میگوییم: نماز را بر یقین بنا کن و آن کمتر میباشد یعنی آن را سه رکعت در نظر بگیر و یک رکعت دیگر بخوان اما هنگامی که در تشهد آخر میباشد به یاد میآورد که یقینا او در رکعت چهارم است (یعنی درست خوانده است)، آیا سجدهی سهو بکند یا خیر؟ که در آن خلافی که ذکر کردم وجود دارد بنابراین اگر سجده کرد که خوب است و اگر نکرد نیز اشکالی ندارد.