سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۲۴۵۴) حکم ترک تشهد اول توسط امام و وظیفه مأمومین

(۲۴۵۴) سوال: حکم آن چیست که از امام سهوی رخ دهد و در به رکعت سوم بایستاد بدون این که برای تشهد اول بشیند؟ آیا برای مأمومین واجب است که سبحان الله بگویند یا نه؟

جواب:

انسان برای سهو در نماز سرزنش نمی‌شود زیرا هر بشری فراموش می‌کند و برای همین کسی که بیشترین خشوع در نماز را داشت یعنی رسول الله ﷺ نیز در نماز فراموش کرد و یک بار پنج رکعت خواند و یک باری در رکعت دوم نماز عصر با ظهر سلام داد و باری تشهد اول را ترک کرد و بلند شد و ننشست، ایشان فرمودند: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَنْسَى كَمَا تَنْسَوْنَ، فَإِذَا نَسِيتُ فَذَكِّرُونِي» : (ولی من هم بشری چون شما هستم و همچنان كه شما دچار فراموشی می شويد، من نيز دچار فراموشی می شوم. بنابراين هرگاه دچار فراموشی شدم، به يادم بیاورید): حکم سجده‌ی سهو بر بسیاری از مردم مخفی مانده و نمی‌گویم: فقط برای عوام بلکه برای عوام و خواص و در بعضی از احکام آن برای اشکال ایجاد شده و این است خاصتا برای امام‌ها واجب است که احکام در این باب را بشناسند تا وقتی که برای آنها واقع شد الله À را با بصیرت عبادت کنند.
و همچنین دوست دارم که در جوابم بر این سوال کننده خلاصه‌ای از احکام آن را بیان کنم لذا اسباب وجود سجده‌ی سهو سه تا است: زیادت، نقصان و شک.
و اما زیادت: مثل این که انسان رکوع یا سجود یا جلوس یا قیامی را در غیر محلش زیاد کند مثلا در یک رکعت دو رکوع انجام دهد یا سجده کند یا در محل جلوس بلند شود و در محل قیام بشیند این زیادتی است که اگر انسان آن را از روی عمدا انجام دهد نمازش باطل می‌شود زیرا رسول الله ﷺ می‌فرماید: «من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو رد» : (هر عملی که امر ما بر آن نیست مردود است): معلوم است که دو رکوع در یک رکعت (غیر از نماز کسوف) یا سه سجده در یک رکعت چیزی نیست که الله À و رسولش امر کرده باشند لذا باطل و مردود است اما اگر سهوا رخ دهد نمازش باطل نمی‌شود ولی باید برای آن بشیند و بعد از سلام سجده‌ی‌ سهو به جا آورد و دلیل آن این است که رسول الله ﷺ سهو نماز را پنج رکعت خواند و بعد از سلام دو سجده را به جا آورند زمانی که بعد سلام به یادش آوردند. وجه دلالت از این حدیث، هنگامی که برای زیادت در نماز دو سجده را بعد از سلام به جا آورند نفرمودند: اگر کسی از شما زیادتی به وجود آورد قبل از سلام سجده‌ کند بلکه امر اینگونه که بود بر آن اقرار نمود و دلیل دیگر نیز بر این، رسول الله ﷺ در نماز چهار رکعتی (ظهر یا عصر) بعد از دو رکعت سلام داد پس به یادش آوردند سپس نمازش را تمام کرد و بعد از سلام دادن دو سجده را به جا آورند و این سجود برای زیادت بود چون امام سلام دادن در اثنای را زیاد کرد بنابراین قاعده‌ای از این می‌گیریم: اگر سبب سجده‌ی سهو زیادت در نماز باشد محل آن بعد از سلام است.
همین‌طور که این مقتضای دلیل اثری (یعنی آن‌چه در سنت آمده) می‌باشد مقتضای دلیل نظری نیز می‌باشد و آن، این است که سجده‌ی سهو که بعد از انتهای نماز قرار دارد تا دو زیادت در نماز جمع نشود و این حکم سجده‌ای است که به سبب زیادت در نماز می‌باشد.
اما سجده‌‌سهو به سبب نقص (فقط نقص در واجبات): محل آن قبل از سلام می‌باشد، مثال آن: اگر انسان فراموش کرد که در سجده بگوید: سبحان ربی الأعلی، سجده‌ی سهو قبل از سلام قرار می‌گیرد و نمازش صحیح است.
و همچنین اگر تشهد اول را فراموش کند (همین‌طور که سوال سوال کننده است) تا این که بلند شود و بایستاد پس بر نمی‌گردد و بلکه نمازش را ادامه می‌دهد و قبل از سلام سجده‌ی سهو می‌کند.
و اما شک که سبب سوم است: یا بعد از انتهای نماز به شک می‌افتاد یا وهمی است که حقیقت ندارد و یا از شخصی است که بسیار بر او شک رخ می‌دهد به صورتی که نمازی نیست که او در آن شک نکند.
و در این سه حالت این شک‌ها اعتباری ندارد لذا اگر نماز‌گزار هنگامی که سلام داد شک کرد که نمازش ناقص است یا کامل؟ این شک ضرری به نمازش نمی‌رساند زیرا عبادتش تمام شده است و اصل این است که آن بر وجه مطلوب به جا آورده است و این شک تأثیری ندارد زیرا اگر این باب را باز کردیم راه تسلط شیطان را بر هر عبادت کننده‌ای باز کرده‌ایم که آن را بعد از عبادت به شک بیاندازد بنابراین این باب را بر شیطان می‌بندیم و می‌گوییم: شک بعد از انتهای عبادت اثری بر آن مترتب نمی‌شود، بله اگر یقین یافت به یقینش عمل می‌کند و برای آن مثالی می‌زنیم: کسی وضو گرفت و بعد از انتهای وضو شک کرد که سرش را مسح کرده یا نه؟ می‌گوییم: این شک اثری ندارد و وضویش کامل است مگر این که یقین داشته باشد سرش را مسح نکرده است که در این صورت به یقینش عمل کرده و سرش را مسح می‌کند و پاهایش را می‌شوید اگر بدون گذشتن زمان زیادی به یاد آورد.
و همچنین در نماز: اگر انسان سلام نماز ظهر را داده و شک کرد که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت؟ می‌گوییم: این شک اثری ندارد و به آن توجه نمی‌شود و سجده‌ی سهو نیز ندارد و یک رکعت دیگر نمی‌خواند مگر این که به یقین برسد که سه رکعت خوانده است که در این صورت رکعت چهارم را می‌خواند و سجده‌ی سهو می‌کند و سلام می‌دهد اگر که وقتی کمی گذاشته باشد اما اگر زمان زیادی گذشت تا به یاد آمده است باید نماز را از اول اعاده کند.
شک دوم که اعتباری ندارد: انسانی که بسیار شک می‌کند که در این صورت نیز به آن توجه نمی‌شود و اعتباری ندارد زیرا شک زیاد خارج از طبیعت اصلی بشر است و آن بیماری و وسواس می‌باشد که به آت توجه نمی‌شود و برای همین: اگر انسانی هر زمانی که نماز می‌خواند شک می‌کند که نماز را تمام کرده یا نه؟ می‌گوییم: به این شک توجه نکن و به طوری که انگار که نبوده است.
سوم این که شک، وهم باشد: یعنی مجرد وهم باشد و در واقع تردید نیست که در این صورت نیز به آن توجه نمی‌شود و اثر بر آن مترتب نمی‌شود زیرا که نوعی از وسواس است.
و الان شک حقیقی باقی ماند که در اثنای نماز به وجود می‌آید که آیا سه رکعت خوانده است یا چهار رکعت؟ می‌گوییم: این شک از دو حالت خارج نیست:
حالت اول: ترجیحی از دو طرف شک داشته باشد که به راجح نزدش عمل می‌کند و نمازش را تمام می‌کند و بعد از سلام سجده‌ی سهو را به جا می‌آورد.
حالت دوم: ترجیحی ندارد و دو طرف شک برای مساوی است که نماز را بر حداعقل آن که یقین دارد بنا می‌کند و بر آن اساس نمازش را پایان می‌دهد و قبل از سلام سجده‌ی سهو می‌کند.
این‌گونه فهمیدیم که به سبب شک گاهی سجده‌ی سهو قبل از سلام قرار می‌گیرد و گاهی بعد از سلام قرار می‌گیرد و اگر یکی از دو احتمال برایش ترحیج دارد به راجح نزدش عمل می‌کند و نماز را با توجه به آن تمام می‌کند و بعد از سلام سجده‌ی سهو می‌کند و اگر شکی دارد که از دو احتمال موجود ترجیحی ندارد و به هر دو به صورت مساوی شک دارد، حداقل را در نظر می‌گیرد و نماز را تمام می‌کند و قبل از سلام سجده‌ی سهو به جا می‌آورد و این تفصیلی است که در سنت آمده است و برای آن دو مثال می‌زنیم:
مثال اول: مردی نماز ظهر می‌خواند و شک می‌کند که سه رکعت خوانده چهار رکعت؟ و چهار رکعت نزدش ترجیح دارد لذا می‌گوییم: این آخرین رکعتش می‌باشد و سلام نماز را می‌دهد و بعد از سلام سجده‌ی سهو را به جا آورد و اگر سه رکعت نزدش ترجیح دارد می‌گوییم: یک رکعت دیگر بخواند و سلام دهد و بعد از سلام سجده‌ی سهو به جا آورد.
مثال دوم: مردی نماز ظهر می‌خواند و شک می‌کند که سه یا چهار رکعت خوانده است؟ و ترجیحی نیز ندارد که در این حالت به او می‌گوییم: آن را سه رکعت در نظر بگیر زیرا آن کمتر است و نماز با توجه به آن تمام کند و قبل از سلام سجده‌ی سهو را به جا آورد زیرا که در این شک ترجیحی ندارد و شکی که ترجیحی در آن ندارد آن را بر حداعقل بنا می‌کند که به آن یقین دارد و قبل از سلام سجده‌ی سهو را به جا می‌آورد.
این‌جا مسئله‌ای وجود دارد: اگر انسان نمازش را بر یقین یا ترجیح نزدش بنا کرد سپس برایش واضح شد که آن‌چه انجام داده است درست می‌باشد، آیا سجده‌ی بکند یا خیر؟ اهل علم دو قول دارند: برخی می‌گویند: سجده نمی‌کند زیرا که شک با یقین از بین رفته است و واضح گشته که فعل نه زیادتی در آن وجود دارد و نه نقصی.
بعضی دیگر نیز می‌گویند: سجده می‌کند چون قسمتی از نماز را با شک ادا کرده است پس برای جبران این تردید سجده‌ی سهو می‌کند.
مثال آن: مردی نماز ظهر می‌خواند پس شک می‌کند که او در رکعت سوم است یا چهارم؟ و شکی دارد که ترجیحی نزدش نیست، پس به او چه می‌گوییم؟ می‌گوییم: نماز را بر یقین بنا کن و آن کمتر می‌باشد یعنی آن را سه رکعت در نظر بگیر و یک رکعت دیگر بخوان اما هنگامی که در تشهد آخر می‌باشد به یاد می‌آورد که یقینا او در رکعت چهارم است (یعنی درست خوانده است)، آیا سجده‌ی سهو بکند یا خیر؟ که در آن خلافی که ذکر کردم وجود دارد بنابراین اگر سجده‌ کرد که خوب است و اگر نکرد نیز اشکالی ندارد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما الحكم إذا سها الإمام فوقف في الركعة الثالثة من غير أن يجلس للتشهد الأول؟ وهل يجب على المأمومين أن يقولوا: سبحان الله أم لا؟

فأجاب رحمه الله تعالى: السهو في الصلاة أمر لا يُلام عليه الإنسان؛ لأن كل بشر ينسى، ولهذا وقع من أكمل الناس خشوعا وهو رسول الله صلى الله عليه وسلم فإنه نسي في صلاته فصلَّى مرة خمسا وصلى مرة ركعتين وسلم من صلاة الظهر أو العصر، وترك التشهد الأول مرة، فقام عنه ولم يجلس. وقال عليه الصلاة والسلام: «إنما أنا بشر مثلكم أنسى كما تنسون، فإذا نسيت فذكروني»، وسجود السهو يخفي حكمه على كثير من الناس، لا أقول: على العامة فقط، ولكن على العامة والخاصة، قد يُشْكِلُ عليهم شيء من أحكامه، والذي يجب على الأئمة خاصة أن يعرفوا أحكام هذا الباب، حتى إذا وقعوا فيه عبدوا الله فيه على بصيرة.

ومن ثم فإني أحب أثناء جوابي على سؤال السائل أن أذكر شيئًا من أحكامه ملخصا، فأقول: أسباب سجود السهو ثلاثة: زيادة، ونقص، وشك.

فأما الزيادة: فمثل أن يزيد الإنسان ركوعًا في غير محله، أو سجودًا في غير محله، أو جلوسا في غير محله، أو قياما في غير محله، مثل أن يركع في الركعة الواحدة ركوعين، أو أن يسجد ثلاث سجدات، أو أن يقوم في محل جلوس أو أن يجلس في محل قيام هذه الزيادة إن تعمدها الإنسان بطلت صلاته؛ لقول النبي صلى الله عليه وسلم:«من عمل عملا ليس عليه أمرنا فهو رده»، ومن المعلوم أن ركوعين في ركعة – في غير صلاة الكسوف- أو ثلاث سجدات في ركعة ليس عليها أمر الله ورسوله، فيكون باطلا مردودًا، وأما إذا وقع منه سهوا فإن صلاته لا تبطل، لكن عليه أن يجلس للسهو، ويكون سجوده بعد السلام.

ودليل ذلك: «أن النبي صلى الله عليه وسلم لما سها في صلاته فصلى خمسا سجد سجدتين بعدما سلم، حينما ذكروه بذلك بعد سلامه». ووجه الدلالة من هذا الحديث أن النبي صلى الله عليه وسلم لما سجد السجدتين بعد أن ذكروه بالزيادة لم يقل: وإذا زاد أحدكم فليسجد قبل أن يسلم، بل أقر الأمر على ما هو عليه، ودليل آخر: أن النبي صلى الله عليه وسلم سلم من ركعتين في صلاة رباعية – الظهر أو العصر – فَذَكَّرُوه، فأتم صلاته وسلم، ثم سجد سجدتين بعد ما سلم». وهذا سجود لزيادة؛ لأن الإمام زاد التسليم في أثناء الصلاة فنأخذ من هذا قاعدة وهي: أن سجود السهو إذا كان سببه الزيادة فإنه يكون بعد السلام. وكما أن هذا مقتضى الدليل الأثري -أي: مقتضى ما جاءت به السنة- فهو أيضًا مقتضى الدليل النظري، وهو أن يكون السجود بعد انتهاء الصلاة؛ لئلا يجتمع في الصلاة زيادتان هذا حكم السجود عن الزيادة.

أما السجود عن النقص -ولا يكون هذا إلا في نقص الواجبات-: فإنه يكون قبل السلام، مثال ذلك: لو نسي الإنسان أن يقول: سبحان ربي الأعلى وهو ساجد، فإنه يسجد للسهو قبل السلام، وتصح صلاته.

وكذلك لو نسي التشهد الأول -كما في سؤال السائل- حتى قام واعتمد، فإنه لا يرجع إليه، بل يستمر في صلاته، ويسجد للسهو قبل السلام. وأما الشك – وهو السبب الثالث : فإما أن يكون بعد انتهاء الصلاة، أو يكون وهما لا حقيقة له، أو يكون من شخص يكثر منه الشكوك، بحيث أن لا يصلي إلا ويقع منه الشك.

ففي هذه الأحوال الثلاث لا يعتبر شيئًا أي لا يعتبر هذا الشك شيئًا، فلو أن المصلي لما سلَّم شك هل صلى صلاة تامة أو ناقصة؟ فإن هذا الشك لا يَضَرُّه؛ لأنه قد انتهى من عبادته، والأصل أنه إنما أتى بها على الوجه المطلوب، فلا يؤثر هذا الشك، ولأنه لو فتحنا هذا الباب لتسلط الشيطان على كل فاعل عبادة يشككه فيها بعد أن ينتهي منها، فنسد الباب على الشيطان ونقول: الشك بعد الفراغ من العبادة لا أثر له، نعم لو تيقن فهنا يعمل بيقينه. ولنضرب لهذا مثلا، لو أن متوضاً توضأ، ولما انتهى شك هل مسح رأسه أم لم يمسحه؟ نقول له: لا أثر لهذا الشك، امض لما تريد ووضوؤك تام، إلا إذا تيقن أنه لم يمسح رأسه، فحينئذ يعمل بيقينه، ويمسح رأسه ويغسل رجليه إذا ذكر في زمن قريب.

وكذلك في الصلاة لو سلم الإنسان من صلاة الظهر، وشك هل صلى ثلاثا أم أربعًا؟ نقول: هذا الشك لا أثر له، ولا تلتفت له، ولا تسجد للسهو، ولا تأتِ بركعة إلا إذا تيقنت أنك لم تصل إلا ثلاثا، فحينئذ تأتي بالرابعة وتسجد للسهو وتسلم إن ذكرت ذلك في وقت قريب، وإن ذكرت بعد مدة طويلة فإنه يجب عليك إعادة الصلاة من أولها.

الشك الثاني مما لا يعتبر أن يكون الإنسان كثير الشكوك، فهنا لا يعتبر الشك ولا يلتفت إليه؛ لأن كثير الشكوك خارج عن الطبيعة الأصلية للبشر، فيكون هذا الشك مرضًا ووسواسًا لا يلتفت إليه. وعلى هذا فإذا كان الإنسان كلما صلى شك هل أتم أم لم يتم ؟ نقول: لا تلتفت لهذا الشك، ألغه وكأنه لا شيء.

الثالث إذا كان الشك وهما يعني مجرد وهم ليس ترددًا حقيقيا، فإنه لا يلتفت إليه أيضًا، ولا يؤثر عليه؛ لأنه نوع من الوساوس. بقي علينا إذا كان الشك حقيقيًا في أثناء الصلاة، بأن شك هل صلى ثلاثا أم أربعًا؟ فإننا نقول: لا يخلو هذا الشك من حالين: الحالة الأولى: أن يكون لديه ترجيح بين الطرفين، فيعمل بالراجح ويتم عليه، ويسجد للسهو بعد السلام.

الحالة الثانية: ألا يكون ثَمَّ ،ترجيح، بل يكون الشك متساوي الطرفين، فيبني هنا على الأقل لأنه متيقن، ويتم عليه، ويسجد للسهو قبل السلام.

وبهذا عرفنا أن الشك تارة يسجد له قبل السلام وتارة يسجد له بعد السلام، فإن كان الشك فيه ترجيح لأحد الاحتمالين عمل بالراجح وأتم عليه وسجد بعد السلام، وإن كان الشك ليس فيه ترجيح لأحد الاحتمالين بل هما سواء فإنه يعمل بالأقل ويتم عليه ويسجد للسهو قبل السلام، وبهذا التفصيل جاءت السُّنَّة، وعلى هذا نضرب مثلين.

المثال الأول: رجل يصلي الظهر، وشك هل هذه هي الركعة الثالثة أو الرابعة؟ وترجح عنده أنها هي الرابعة فنقول هذه آخر ركعة من ركعاتك، فسَلَّمْ ثم اسجد للسهو بعد السلام. وإذا ترجح عنده أن هذه هي الثالثة نقول: هذه الثالثة: فأت بركعة وسلّم، واسجد للسهو بعد السلام، هذا مثال.

المثال الثاني: رجل يصلي الظهر، فشك في الركعة هل هي الرابعة أم الثالثة؟ ولم يترجح عنده شيء، ففي هذه الحال نقول: اجعلها الثالثة؛ لأنها الأقل، وأتم الصلاة، واسجد للسهو قبل السلام؛ لأن الشك هنا ليس فيه ترجيح، والشك الذي ليس فيه ترجيح يبني فيه الإنسان على اليقين، وهو الأقل ويسجد للسهو قبل السلام.

وهنا مسألة: لو أن الإنسان بَنَى على اليقين أو على المترجح، ثم تبين له أنه مصيب فيما فعل، فهل يسجد للسهو أو لا يسجد؟ فيه قولان لأهل العلم، فمنهم من قال: لا يسجد؛ لأن الشك زال باليقين، وتبين أن فعله ليس فيه زيادة ولا نقص.

ومنهم من قال: يسجد؛ لأنه أدى جزءًا من صلاته مترددًا فيه، فجبرا لهذا التردد يسجد للسهو.

مثال ذلك: رجل يصلي الظهر، فشك هل هو في الثالثة أو في الرابعة؟ شكا مترددًا فيه ليس ثم ترجيح، فماذا نقول له؟ نقول: ابن على اليقين وهو الأقل، اجعل هذه هي الثالثة، وأت بركعة، ففعل، فلما كان في التشهد الأخير هي الرابعة يقينًا، فهل يسجد للسهو أو لا يسجد؟ فيه الخلاف ذكر أن هذه الذي ذكرته، فإن سجد فهو خير، وإن ترك فلا حرج عليه.

مطالب مرتبط:

(۲۴۴۹) آیا جایز است که مأموم اگر سهوی انجام داد بعد از سلام امام سجده‌ی سهو کند؟

مأموم از اول نماز با امام بوده است و اگر اینگونه می‌باشد بر او سجده‌ی سهو نمی‌باشد و امام آن متحمل می‌شود ....

ادامه مطلب …

(۲۴۳۳) اگر سجده‌ی سهو بعد از سلام قرار داشته باشد بعد از سجده‌ی سهو نیز سلام کرده می‌شود؟

بله، اگر نماز‌گزار سجده‌ی سهو را بعد از سلام قرار دهد بعد از آن بلافاصله دو سجده سلام می‌دهد و طبق قول راجح تشهد نمی‌خواند.....

ادامه مطلب …

(۲۴۱۹) آیا سجود سهو در نماز فرض می‌باشد؟

سبب سجده‌ی‌ سهو به وجود بیاید در نماز فرض و نفل مشروع است و فرقی نمی‌کند....

ادامه مطلب …

(۲۴۴۳) حکم افزودن رکعت سوم در نماز صبح به صورت سهوی

واجب است که برگردد و بشیند و سلام دهد سپس دو سجده را بعد از سلام به جا آورد.....

ادامه مطلب …

(۲۴۵۵) حکم ایستادن سهوی امام برای رکعت پنجم در نماز چهار رکعتی

برای نمازگزار واجب است هنگامی که برای رکعت اضافی بلند شد (مثل رکعت پنجم در نماز چهار رکعتی و رکعت چهارم در نماز سه رکعتی و رکعت سوم در نماز دو رکعتی) هر زمانی که به یاد آورد یا به یادش آورند برگردد....

ادامه مطلب …

(۲۴۴۴) حکم سجده در سوره سجده و تصحیح اشتباه در نماز جماعت

به نسبت کسانی که گمان کردند امام نیز همراه آنها در سجده است سجده کردند سپس دانستند که امام در رکوع است در این حالت از سجده بلند می‌شوند و به رکوع می‌روند و از امامشان تبعیت می‌کنند و نمازشان صحیح می‌باشد....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه