دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۲۹۴) نصیحت به کسانی که بدون علم فتوا می‌دهند

(۱۲۹۴) سوال: به سوال یکی از برادرانی که عمره به جای آورده بود، گوش می‌دادیم. بعضی برادران فتوا دادند که باید فدیه بدهد. دیگری گفت: باید از تنعیم، احرام ببندد. جناب شیخ، آیا در مورد تسرُّع بعضی از مردم در فتوا دادن، نظری دارید؟

جواب:

بله، در این مورد صحبت دارم. این کار یعنی تسرّع در فتوا دادن از روی عدم آگاهی، حرام است. الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ} [أعراف: ۳۳]. (بگو همانا پروردگارم، کارهای زشت را، چه آشکار و چه پنهان، حرام کرده. همچنین گناه و ظلم ناحق را و اینکه با الله چیزی را شریک قرار دهید که برایش دلیلی نازل نفرموده. و اینکه چیزی را که نمی‌دانید به الله نسبت دهید).

نیز به دلیل این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ که می‌فرماید: {فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ} [انعام: ۱۴۴]. (و چه کسی ظالم‌تر است از کسی که از روی بی علمی بر الله دروغ می‌بندد که مردم را گمراه نماید. همانا الله قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند). دلیل دیگر اینکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا} [إسراء: ۳۶]. (و آنچه را که به آن علم نداری دنبال نکن، زیرا گوش و چشم و دل همه مورد سوال قرار خواهند گرفت).

چه بسا شخص در این فرموده‌ی رسول اللهﷺ داخل شود که می‌فرماید: «هر کس در قرآن با رأی و نظر خویش سخن بگوید، جایگاهش در آتش را آماده می‌کند».[۱] همچنین در اثر می‌آید: «بی پرواترین شخص از میان شما در فتوا دادن، بی پرواترینتان برای وارد شدن به آتش است».[۲]

سلف رَحِمَهُمُ‌الله وقتی از آنها استفتا می‌شد، خودشان جواب نمی‌دادند و به کسی دیگر حواله می‌دادند.

اما ظاهرا کسی که به این سائل فتوا داده، عالم نبوده است. بلکه فتوای مجالس عوام است. یعنی هر کسی از خودش گفته: به نظرم باید چنین کنی و چنان کنی. با این حال باز هم او را معذور نمی‌دانیم؛ چون بر او واجب است از اهل علمی بپرسد که اهلیت فتوا دادن را دارند.

در اینجا همچنین طلاب نوپا را از تسرّع در فتوا بر حذر می‌دارم. مشاهده می‌شود که برخی از این طلاب به مجرد اینکه دلیلی در مورد یک مساله را بداند، بدون اینکه به بقیه‌ی دلایل موجود در این زمینه مراجعه نماید، به سرعت فتوا می‌دهد. چه بسا دلیلی که او می‌داند، دلیلی عام باشد که با دلیلی دیگر، خاص می‌شود. یا دلیلی مطلق باشد که با دلیلی دیگری، مقید می‌گردد و یا اصلا منسوخ شده باشد. این اشتباه محض است که انسان به محض دانستن یک دلیل، بر اساس آن فتوا دهد.

این باعث می‌شود مسلمانان از دینشان گمراه شوند. همچنین موجب نابسامانی می‌شود و باعث می‌شود که مردم حتی در پذیرفتن سخن علمایی که از روی علم فتوا می‌دهند نیز دچار اشکال شوند. زیرا ممکن است شیطان آن فتوای مردودی که از روی علم صادر نشده را در قلب مردم مورد قبول قرار داده باشد و به این خاطر، وقتی فتوای عالم را بشنوند، دچار شک و شبهه شوند.

از این رو به برادران می‌گویم: از تسرع در فتوا بر حذر باشید و خدایتان را شکر کنید که شما را ملزم به گفتن چیزی نکرده است. فقط در صورتی ملزم به گفتارید که نسبت به آن علم داشته باشید یا در زمینه‌ای باشد که در آن چنان تحقیق کرده‌اید که حداقل به درجه‌ی ظن غالب رسیده‌اید. چه بسیار مفاسدی که به خاطر فتوا دادن از روی جهل به وجود می‌آید. چه بسا با چنین فتاوایی، کسی روزه‌اش را خورده، یا روزه‌ی غیر واجبی را قضا نموده باشد، یا موجب چیزهایی بزرگ‌تر از اینها شود، چنان که در این باره خبرهای زیادی به گوشمان رسیده است. والله المستعان.

***


[۱] سنن ترمذی: کتاب تفسیر القرآن، باب ما جاء فی الذی یفسر القرآن برأیه، حدیث شماره (۲۹۵۱)، و می‌گوید: این حدیث، حسن است. از ابن عباس رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُمَا با این لفظ: «‌مَنْ ‌قَالَ ‌فِي ‌الْقرآن بِغَيْرِ عِلْمٍ فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ».

[۲] روایت دارمی در سنن (ج۱، ص۶۹، حدیث شماره ۱۵۷)، از عبیدالله بن ابوجعفر با این لفظ: «أَجْرَؤُكُمْ عَلَى الْفُتْيَا، أَجْرَؤُكُمْ عَلَى النَّارِ».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: استمعنا إلى سؤال عن أحد الأشخاص الذي أدى العمرة، وقد أفتاه مجموعة من الإخوان ما بين فدية وقال آخر : تُحرم من التنعيم. تسرع بعض الناس في الفتوى – فضيلة الشيخ – هل لكم تعليق عليه؟

فأجاب -رحمه الله تعالى-: نعم لنا تعليق على هذا، وهو أنه يحرم على الإنسان أن يسارع في الفتيا بغير علم؛ لقول الله تبارك وتعالى: ﴿ قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلُ بِهِ سُلْطَنَا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴾ [الأعراف: ۳۳] ولقول الله تبارك وتعالى: ﴿ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴾ [الأنعام: ١٤٤] ولقول الله تعالى: ﴿ وَلَا نَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمُ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَيْكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ﴾ [الإسراء: ٣٦].

وربما يدخل هذا في قول النبي صلى الله عليه وآله وسلم: «من قال في القرآن برأيه فليتبوأ مقعده من النار». وفي الأثر: «أجرؤكم علي الفتيا أجرؤكم على النار».

وكان السلف – رحمهم الله – يتدافعون الفتيا، كُلّ منهم يُحيلها على الآخر.

ولكن الذي يظهر لي أن هذا السائل لم يُفْتِه أحد من العلماء، لكنه فتوى مجالس من العامة، أي قال كل واحد منهم: أظن أن عليك كذا، أن عليك كذا، و مع ذلك فإننا لا نَعْذِره؛ لأن الواجب عليه أن يسأل أهل العلم الذين هم أهل للإفتاء.

لكنني أحذر صغار الطلبة الذين يتسرعون في الإفتاء، فتجد الواحد منهم يعرف دليلا في مسألة، وقد يكون هذا الدليل عاما مخصوصا، أو مطلقا مقيدا، أو منسوحًا غير مُحكم، فيتسرع في الفتيا على ضوئه، دون أن يراجع بقية الأدلة، وهذا غَلَط محض يحصل فيه إضلال المسلمين عن دينهم، ويحصل فيه البلبلة والإشكال حتى فيما يقوله العلماء الذين يفتون عن علم؛ لأن هذا الإفتاء الذي حصل لهم بغير علم والذي فيه مخالفة الحق ربما يضعه الشيطان في قلوبهم موضع القبول، فيحصل بذلك عندهم التباس وشك.

لهذا نقول لإخواننا: إياكم والتسرع في الفتيا، واحمدوا ربكم أنه لا يلزمكم أن تقولوا بشيء إلا عن علم، أو عن بحث تصلون فيه على الأقل إلى غَلَبَة في الظَّنِّ، وكم من مفسدة حصلت في الإفتاء بغير علم، ربما يحصل بذلك إفطار في صوم، أو قضاء صوم غير واجب أو ربما تصل إلى حد أكبر، كما يرد علينا أمور كثيرة في هذا الباب. والله المستعان.

مطالب مرتبط:

(۱۲۶۵) انواع اکراهی که الله رخصتشان را داده

معنای اکراه و استکراه یکی است.کسی که مجبورش می‌کنند حرفی را بزند یا عملی را انجام دهد، هیچ حکمی به سخن یا عملش تعلق نمی‌گیرد.

ادامه مطلب …

(۱۲۶۲) تعریف سنت و حکم ترک کردن آن

سنت آن است که انسان با انجامش ثواب دارد و به خاطر ترک آن گنهکار نیست. این در صورتی است که این کار از روی اکراهش نسبت به سنت نباشد

ادامه مطلب …

(۱۲۸۵) آیا پیروی از مذاهب واجب است؟

صحیح این است که بر هیچ مسلمانی لازم نیست حتما پیرو مذهبی باشد. بلکه واجب است تابع آن چیزی باشد که قرآن و سنت پیامبر بر آن دلالت می‌دهند

ادامه مطلب …

(۱۲۹۳) صفات عالم واقعی در فتوا دادن

سخن این شیخ که می‌گوید نباید از عالم، دلیل طلبید. این اشتباه است. عالم حقیقی آن است که از اول به قدر استطاعت و بر حسب فهم سائل، با دلیل صحبت می‌کند

ادامه مطلب …

(۱۲۷۵) شرح قاعده‌ی «المعروف عرفا کالمشروط شرطا»

آنچه در عرف به آن عمل می‌شود و معروف است، همانند چیزی است که شرط قرار داده شده است. برخی این قاعده را چنین گفته‌اند: «شرط عرفی مثل شرط لفظی است»

ادامه مطلب …

(۱۲۷۱) معنی «اعتبار به عموم لفظ است نه سبب خاص آن»

منظور از این قاعده این است که اگر حکمی نازل شد که سبب خاصی داشت، آن حکم صورت عمومی به خود می‌گیرد و خاص همان مساله باقی نمی‌ماند

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه