دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۲۸۳) آیا برای مجتهد یا اجتهاد، شروطی وجود دارد؟

(۱۲۸۳) سوال: آیا برای مجتهد یا اجتهاد، شروطی هم وجود دارد؟

جواب:

علما برای اجتهاد شروطی ذکر می‌کنند که مهمترینشان اینهاست:

انسان دارای علم و ملکه‌ی علمی باشد: علم نسبت به ادله‌ی شرعی و ملکه‌ی علمی که به وسیله‌ی آن توانایی استنباط احکام شرعی از ادله را داشته باشد. چون کسی که علم شرعی نداشته باشد، چطور می‌تواند در زمینه‌ای که هیچ اطلاعی از آن ندارد، مجتهد شود؟ نیز کسی که علم دارد، اما ملکه‌ی علمی ندارد که به وسیله‌ی آن بتواند احکام را استنباط نماید، مثل کسی است که شمشیر در دست دارد، اما نمی‌تواند با آن بجنگد. بنا بر این برای اجتهاد، شخص حتما باید دارای علم و ملکه‌ی علمی باشد. کسی که این دو را داشته باشد، اهلیت اجتهاد را خواهد داشت.

همچنین فرقی نمی‌کند که شخص مجتهد عام باشد یا مجتهد خاص. چون بعضی هستند که در یک مساله‌ی معین، اهلیت اجتهاد را دارند. دلایلش را می‌دانند و می‌توانند بر اساس این دلایل، حکم را تطبیق دهند. اما در مسائل دیگر مثل یک بی سواد هستند. همچنین در میان طلاب علم هم کسانی هستند که مثلا ممکن است در یکی از مسائل عبادات، اهل اجتهاد باشد. اما در مورد معاملات چیزی بلد نیست. یا نسبت به برخی معاملات مثل بیوع و اجاره و رهن و وقف و امثال اینها علم دارد، ولی در مسائل دیگری مثل میراث و فرائض و غیره چیزی نمی‌داند.

در هر حال ممکن است اجتهاد گاهی جزئی باشد. به طوری که شخص در یک مساله یا یکی از ابواب علم مجتهد باشد، ولی در دیگر مسائل چنین نباشد.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: هل هناك شروط للمجتهد أو للاجتهاد؟

فأجاب رحمه الله تعالى: العلماء ذكروا للاجتهاد شروطا، أهمها: أن يكون عند الإنسان عِلْمٌ ومَلَكَة: علم بأدلة الشرع، وملكة يتمكن بها من استنباط الأحكام من أدلتها؛ لأن من ليس عنده علم من الشرع كيف يكون مجتهدا في شيء لا علم له فيه ؟ ومن عنده علم لكن ليس عنده ملكة يتمكن بها من استنباط الأحكام صار كمن بيده سيف لكن لا يعرف أن يقتل به، فلا بد من أن يكون عند الإنسان عِلمٌ ومَلَكَة، فإذا كان عند الإنسان علم وملكة صار من أهل الاجتهاد.

ولا فرق بين أن يكون مجتهدا اجتهادًا عاماً أو اجتهادا خاصا، فإن بعض الناس قد يكون مجتهدا في مسألة معينة يَعْلَم أدلتها ويتمكن من التطبيق على هذه الأدلة، ولكنه في مسائل أخرى جاهل بمنزلة الأُمِّي، فيوجد من طلبة العلم من يكون عنده علم في مسائل العبادات يمكن أن يجتهد به، ولكن في المعاملات ليس عنده علم، أو يكون عنده . علم في المعاملات العَقْدِية: كالبيوع والإجارة والرهن والوقف وما أشبه ذلك، وليس عنده علم في مسائل المواريث والفرائض.

فعلى كل حال قد يتجزأ الاجتهاد، فيكون الإنسان مجتهدا في مسألة أو باب من أبواب العلم دون المسائل الأخرى.

مطالب مرتبط:

(۱۲۸۸) حکم جواب دادن به فتوا از روی فتوای علما

کسی که حکم مساله‌ای را با استدلال به قرآن و سنت بیان می‌کند و اهلیت استدلال را هم دارد، اشکالی ندارد فتوا را از قول خودش جواب دهد.

ادامه مطلب …

(۱۲۷۱) معنی «اعتبار به عموم لفظ است نه سبب خاص آن»

منظور از این قاعده این است که اگر حکمی نازل شد که سبب خاصی داشت، آن حکم صورت عمومی به خود می‌گیرد و خاص همان مساله باقی نمی‌ماند

ادامه مطلب …

(۱۲۸۱) تقلید چیست و آیا در عصر صحابه بوده؟

اجتهاد یعنی نهایت تلاش برای رسیدن به حکم شرعی از طریق ادله‌ی قرآن و سنت و اجماع و قیاس صحیح. به این عملیات، اجتهاد می‌گویند

ادامه مطلب …

(۱۲۷۴) استصحاب چیست و چه موقع استفاده می‌شود

استصحاب، بنای بر اصل است؛ چون اصلی که ثابت است، همیشه باید به آن عمل شود مگر اینکه دلیلی مبنی بر عدم عمل به آن وجود داشته باشد

ادامه مطلب …

(۱۲۷۸) مجتهد کیست و چه شروطی دارد؟

مجتهد کسی است که تلاشش را برای رسیدن به حکم شرعی به وسیله‌ی دلیل آن حکم به کار می‌برد. در اجتهاد نیز بسته نشده و قرآن و سنت در دسترس هستند

ادامه مطلب …

(۱۲۹۴) نصیحت به کسانی که بدون علم فتوا می‌دهند

به هیچ عنوان نباید در فتوا تسرع داشت و انسان بی علم حق فتوا دادن ندارد. انسانی که سوال دارد هم باید آن را از کسانی بپرسد که اهلیت فتوا را دارند

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه