(۱۱۸۸) سوال: حدیثی با این مضمون شنیدم: «نماز حتما باید چنین باشد که فرد احساس لذت و سعادت کند. اگر چنین نباشد، درهای آسمان برای آن نماز بسته میشود».[۱] آیا این حدیث صحیح است؟
جواب:
این حدیث صحیح نیست. اما شکی نیست که هر کس نماز برایش لذت دارد و نور چشمش باشد، سهم زیادی از آن چیزی دارد که رسول اللهﷺ داشتند. زیرا ایشان میفرماید: «از دنیایتان سه چیز نیز من دوست داشتنی است: زنان و خوشبویی و نور چشمانم در نماز قرار داده شده است».[۲]
وقتی انسان وارد نماز شد و معتقد شد که دارد با پروردگارش مناجات میکند و اینکه زندگی حقیقیاش همانیست که در طاعت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ سپری میکند و عُمر حقیقیاش همین است؛ دیگر شکی نیست که نماز، نور چشم و راحت نفسش میشود و با آن الفت میگیرد. هر وقت از یک نماز، سلام بدهد، منتظر نماز بعدی است. بعد از هر نماز، نور و سعادت و دوری از منکر و فحشا را حس میکند. چنان که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ} [عنکبوت: ۴۵]. (بخوان آنچه از کتاب را که پروردگارت بر تو وحی نموده و نماز را برپا دار، همانا نماز از فحشا و منکر باز میدارد).
اما کسی که در زمینهی نماز سهل انگاری کند و آن را پایمال نماید و نماز خواندن برایش سنگین باشد و از اولی که نماز را شروع میکند تا آخر نماز، دلش مشغول است و به چپ و راست میچرخد، نماز بر او سخت است. او نماز را مثل کسی به پایان میبرد که انگار از درندگان فرار میکند. اصلا به ذهنش نمیآید این وقتی که در آن نماز میخواند را غنیمت شمارد و تصور کند که عمر حقیقیاش همین است.
به همین خاطر میگویم: شایسته است که انسان وقتی برای نماز بلند میشود، عظمت کسی را که در مقابلش به نماز ایستاده، در قلبش حاضر کند. کاملا ایمان داشته باشد که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آنچه را در قلبش میگذرد، میداند. کاملا حریص باشد بر اینکه دلش را حاضر نماید تا متوجه آنچه در نماز میگوید و میکند، باشد. حواسش به این طرف و آن طرف نرود. اگر کسی چنین نیست و دلش را نمیتواند در نماز حاضر کند، دوایش را پیامبرﷺ به ما دادهاند.
وقتی یکی از صحابه شکایت بردند که وقتی وارد نماز میشود، دل و ذهنش حاضر نیست، «رسول اللهﷺ به او دستور داد که وقتی دچار چنین حالتی در نماز شد، سه بار به سمت چپ خود تف کند و سپس از شیطان به الله پناه برد. آن مرد میگوید: چنین کردم و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن وسوسه را که در نماز مزاحمم میشد از من دور کرد».[۳] از الله خواهانم که به همهی ما برای ذکر و شکر و نیکو عبادت کردنش کمک فرماید.
***
[۱] شاید منظور سائل، روایتی باشد که بزّار چنان که در «کشف الأستار» هست، روایت میکند: (ج۱، ص۱۷۷، حدیث شماره۳۵۰). عُقیلی(ج۱، ص۱۲۰، بیوگرافی ۱۴۵ أحوص بن حکیم). طبرانی در مسند الشامیین (ج۱، ص۲۳۹، حدیث شماره ۴۲۷). بیهقی در شعب الإیمان (ج۳، ص۱۴۳، حدیث شماره ۳۱۴۰). لفظی که در سوال ذکر شد، چنین است: «أن الصلاة لا بد و أن يقابلها متعة من الفرد و سعادة، فإن لم يكن كذلك فإن أبواب السماء تغلق لتلك الصلاة». اما روایتی که در کتابها میآید، چنین است: «إِذَا صَلَّى الرَّجُلُ الصَّلاةَ فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ، وَأَتَمَّ رُكُوعَهَا وَسُجُودَهَا أَحْسِبُهُ قَالَ: وَالْقِرَاءَةَ فِيهَا قَالَتْ: حَفِظَكَ اللَّهُ كَمَا حَفِظْتَنِي، وَإِذَا أَسَاءَهَا وَلَمْ يُتِمَّ رُكُوعَهَا وَلا سُجُودَهَا، قَالَتْ: ضَيَّعَكَ اللَّهُ كَمَا ضَيَّعْتَنِي».
[۲] مسند احمد: (ج۳، ص۱۲۸، حدیث شماره ۱۲۳۱۵). سنن نسائی: کتاب عشرة النساء، حدیث شماره (۳۹۳۹). از انس بن مالک رَضِيَاللهُعَنْهُ با این لفظ: «حُبِّبَ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا النِّسَاءُ وَالطِّيبُ، وَجُعِلَ قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاةِ».
[۳] صحیح مسلم: بابت التعوذ من شیطان الوسوسة فی الصلاة، حدیث شماره (۲۲۰۳). از عثمان بن ابی العاص ثقفی رَضِيَاللهُعَنْهُ روایت کرده که نزد رسول اللهﷺ آمد و گفت: «يا رسول اللَّهِ. إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ حَالَ بَيْنِي وَبَيْنَ صَلَاتِي وَقِرَاءَتِي. يَلْبِسُهَا عَلَيَّ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِﷺ: ذَاكَ شَيْطَانٌ يُقَالُ لَهُ خَنْزَبٌ. فَإِذَا أَحْسَسْتَهُ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْهُ. واتفل على يسارك ثلاثا. فقال: ففعلت ذلك فأذهبه الله عني».