(۵۹۰) سوال: من مهدی عبدالستار، یکی از جانشینان طریقت و مسلک رفاعيه هستم؛ سؤالم دربارهی مسلکهای صوفيه است. از برخی علمای بزرگوار شنیدم که در برنامهی شما مردم را در مورد طریقتهای صوفیانه به شک میاندازند و برخی علما میگویند: این طریقتها بدعت است زیرا از رسول الله ﷺ ثابت نشده است؛ اما من این مسلک را از پدرم و او از پدرش و پدر او از جدش گرفته است تا این که به سرور بزرگ ما سيد احمد الرفاعي میرسد. سيد احمد الرفاعي پسر سيد سلطان بن علي است که با شش واسطه به سرورمان حسين بن علي بن ابي طالب میرسد. مسلک رفاعیه برای او است و به او نسبت داده میشود. خودزنی با شمشیر و نیزه، ورود به آتش و عمل رفاعی را نیز وی پایهگذاری کرده است. شما چگونه میتوانید اینها را انکار کرده و بر آن ایراد بگیرید در حالی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ} [البقره: ۱۰۵]: (هر کس را بخواهد، به رحمت خویش اختصاص میدهد)؟ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ برای سيد احمد الرفاعي، كرامات و شواهدی اختصاص داده که در کتابهای صوفيه بیان شده است؛ مانند این که در حضور پیامبر ﷺ گفته است: ای مصطفى! تو از اسرار جایگاهش هستی… دستت را دراز کن تا آن را ببوسم تا لبهایم از برکت آن بهرهمند شود؛ سپس دست رسول الله ﷺ آشکار شده و سيد احمد الرفاعی آن را بوسیده است. لطفا در این مورد پاسخ دهید، با تشکر.
جواب:
این مسئلهی بسیار بزرگی است. مسئلهی طریقتها و مسلکهایی که برخی افراد با تبلیغات برای خود از جهت نسب با ادعای انتساب به نسب شريف یا با ادعای کراماتی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شخص وی را به آن اختصاص داده است، بدعتگزاری کردهاند؛ چنین مردم را فریب داده و چیزی را به دين الله اضافه کردهاند که از دین نیست.
به طور کلی طریقت رفاعیه و دیگر طریقتها را خطاب قرار داده و میگوییم: الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ کسانی که چیزهایی که از دین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نیست را در دینش اضافه و تشریع میکنند مانند بتهایی دانسته که به جای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شریک گرفته شده و عبادت میشوند و فرموده است: {أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنْ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ} [الشوری: ۲۱]: (آیا شریکانی دارند که چیزهایی را در دین برایشان تشریع میکند که الله اجازهی آن را نداده است؟) يهود و نصارى عابدان و عالمان خویش را به جای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به عنوان رب برگزیدند؛ زیرا در تشریع چیزهایی که مخالف شریعت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بود از آنان پیروی کردند. رسول الله ﷺ نیز از بدعتها هشدار شدیدی داده است تا جایی که در خطبهی جمعه از آن هشدار داده و میفرماید: «وَكُلَّ مُحدَثَةٍ بِدعَةٌ وَكُلَّ بِدعَة ضَلاَلَةٌ»: (هر نوآوری، بدعت است و هر بدعتی گمراهی است).
دربارهی این مسلکهایی که صاحبانش آن را بدعتگزاری میکنند تا با آن به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ تقرب جویند در حالی که در سنت پیامبر ﷺ چنین چیزی نبوده است، میگوییم: این کار بدعت و حرام است و فقط موجب دور شدن بیشتر آنان از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میشود. نسب شریف و کراماتی که ادعا میکنند الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به آنها اختصاص داده است تا زمانی که با شریعت پیامبر ﷺ مخالف هستند هیچ پایه و اساسی از صحت و درستی ندارد؛ زیرا كرامات فقط برای اولياء الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ اولیاء خود را در کتابش چنین معرفی مینماید: {أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ الله لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ} [یونس: ۶۲-۶۳]: (آگاه باشید که دوستان و اولیاء الله، هیچ ترسی بر آنان نیست و اندوهگین نمیشوند. آنان کسانی هستند که ایمان آورده و تقوا پیشه میکنند).
بنابراین حال و وضعیت کسی که ادعای کرامات دارد را با كتاب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ میسنجیم؛ اگر مؤمن و تقوا پیشه باشد که ولیّ الله است. از مهمترین مصادیق تقوا این است که انسان از بدعتگزاری در دین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ پرهیز کرده و چیزی را که از دين الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نیست به آن اضافه نکند. اگر معلوم شد که رفاعي یا دیگر سران و رهبران بدعت، روش و طریقتی را بدعتگزاری کردهاند که رسول الله ﷺ و خلفای راشدین بر آن نبودهاند، دانسته میشود که این روش و طریقت، بدعت و گمراهی است و پایبند بودن به آن جایز نیست و آنچه ادعا میکنند كرامات است، در حقیقت کرامات نیست بلکه وهم و خیالی است که با آن، مردم عوام را با ترفندهای حسی فریب میدهند و راه و روش آنان الهی و غیبی نیست. برای مثال، موادی وجود دارد که انسان میتواند آن را به جسم خود بمالد سپس وارد آتش شود و دچار آتشسوزی نشود؛ شخصی ادعا میکند ولیّ الله است و ادعا میکند که وی وارد آتش میشود و آسیبی نمیبیند چنان که ابراهيم عَلَيْهِالسَّلَام در آتش افکنده شد و آسیب ندید. این مادهی مقاوم در برابر آتش را به بدنش میمالد اما این کار را در برابر مردم ساده و عوام انجام نمیدهد بلکه مخفیانه و دور از چشم مردم، این کار را انجام میدهد. سپس در برابر مردم حاضر شده و وارد آتش میشود و ادعا میکند او ولیّ است که دچار آتشسوزی نمیشود و دیگر کارهایی که شعبدهبازان انجام میدهند.
اگر این شخص، ادعا کرد که این اتفاقی که رخ داد، کرامتی از جانب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ برای او است، واجب است به حال و وضعیت وی بنگریم؛ اگر مؤمن و تقوا پیشه باشد، ادعای کرامات، میتواند حق باشد اما اگر مؤمن و تقوا پیشه نباشد بلکه صاحب بدعت و خرافات و تشریعاتی باشد که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ اجازهی آن را نداده است، میدانیم که وی دروغگو است و از اولياء الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نیست بلکه از دورترین افراد به ولايت و دوستی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است.
این خطاب عام و کلی است که رفاعیه و دیگران از اهل بدعت را از آن آگاه میکنم. همچنین آنان را به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ سوگند میدهم که به دين و شریعت پیامبر ﷺ بازگردند و بدانند که دين الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ كامل است و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً} [المائده: ۳]: (امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم که اسلام، دین شما باشد) هر مبتدع باید بداند که با وجود حرام بودن مسلک و طریقتی که در پیش گرفته است، با بدعتگزاری خویش دين الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را ناقص دانسته و تحقیر میکند؛ چون وی میپندارد که آنچه نوآوری کرده است در دين الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ مورد نیاز است؛ معنای این ادعا، ناقص بودن دين الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است و با این رفتار و پندار، این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را تکذیب کرده که میفرماید: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً} [المائده: ۳].
هر آنچه با دین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ که آن را با پیامبرش محمد ﷺ کامل نموده است، در تضاد باشد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از آن راضی و خشنود نیست؛ زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَرَضِيتُ لَكُمْ الإِسْلامَ دِيناً} (راضی شدم که اسلام، دین شما باشد) فقط. همچنین میفرماید: {وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ} [آل عمران: ۸۵]: (هر کس دینی غیر از اسلام را برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد) بنابراین هر بدعتی، هرگز از اسلام نیست.
بنابراین کسانی که این طریقتها از جمله رفاعيه، قادريه، نقشبنديه و… را در پیش گرفتهاند را به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ سوگند میدهم که به دين الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ بازگردند و بدانند که آنان به ملاقات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خواهند رفت و وی آنان را محاسبه خواهد کرد؛ چنان که میفرماید: {يَا أَيُّهَا انسان إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ} [الانشقاق: ۶]: (ای انسان! البته تو به سوی پروردگارت، رنج بسیار میبری و او را ملاقات خواهی کرد) باید در این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نیز بسیار بیاندیشند: {قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً} [الانعام: ۱۵]: (بگو: بیایید آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام نموده را بر شما تلاوت کنم که چیزی را با او شریک قرار ندهید) تا این که فرمود: {وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ} [الانعام: ۱۵۳]: (قطعا این تنها راه مستقیم من است؛ پس از آن پیروی کنید و از دیگر راهها پیروی نکنید که شما را از راه الله پراکنده میکند. الله شما را چنین وصیت میکنید تا تقوا پیشه سازید).
اگر مسلمانان بر سنت جمع شده و در عقیده، سلوک و منهج، پراکنده و فرقه فرقه نشوند، پیروزی، قدرت، عزت و سربلندی و تسلّطی برای امت اسلامی رقم خواهد خورد و این وضعیت ناخوشایندی که امروز بدان گرفتار است را نخواهد داشت؛ این وضعیت به سبب دوری مسلمانان از دین و عدم پایبندی به آن است. از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میخواهم که مسلمانان، حاکمانشان و دستیاران حاکمان را اصلاح گرداند که او بخشندهی بزرگوار است.
سؤال: جناب شیخ! لطفا دربارهی دیدن دست رسول الله ﷺ که در سؤال ذکر شد بدین صورت که به طور واضح در برابر همگان دیده شده است نیز توضیح دهید.
جواب: برای اثبات صحت این خبر و ماجرا و هر خبر دیگری میبایست این خبر از طریق راویانی به ما برسد که عادل (صادق و باتقوا) باشند. سپس به انتهای این سند نیز مینگریم که این شخص که ادعا کرده رسول الله ﷺ را دیده است، کیست؟ آیا خبرش قابل قبول است یا خیر؟ همچنین مینگریم که چگونه پیامبر ﷺ یا قسمتی از جسم ایشان را دیده است؛ آیا همان صفات معروف و اثبات شده دربارهی رسول الله ﷺ است یا خیر؟ زیرا کسی که پیامبر ﷺ را در خواب ببیند، حقیقتا خود ایشان را دیده است و کسی که واقعا خود ایشان ﷺ را دیده باشد، باید به همان شکلی ایشان را ببیند که در زندگی دنيا بوده است؛ اما کسی که در خواب، یک دست ببیند و به او گفته شود یا چنین احساس کند که دست رسول الله ﷺ است، این قطعی و قابل قبول نیست که واقعا همن دست رسول الله ﷺ بوده باشد زیرا اگر کسی پیامبر ﷺ را ببیند، وی را به همان شکل و وصفی میبیند که در دنیا بوده است. چنان که قبلا نیز گفتم این قصه و ماجرا از جهت خبر، راوی و آنچه دیده است شک و تردید وجود دارد و هرگز قابل قبول نیست.