دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۵۹۰) حکم طریقت‌ها و مسلک‌های صوفیه

(۵۹۰) سوال: من مهدی عبدالستار، یکی از جانشینان طریقت و مسلک رفاعيه هستم؛ سؤالم درباره‌ی مسلک‌های صوفيه است. از برخی علمای بزرگوار شنیدم که در برنامه‌ی شما مردم را در مورد طریقت‌های صوفیانه به شک می‌اندازند و برخی علما می‌گویند: این طریقت‌ها بدعت است زیرا از رسول الله ﷺ ثابت نشده است؛ اما من این مسلک را از پدرم و او از پدرش و پدر او از جدش گرفته است تا این که به سرور بزرگ ما سيد احمد الرفاعي می‌رسد. سيد احمد الرفاعي پسر سيد سلطان بن علي  است که با شش واسطه به سرورمان حسين بن علي بن ابي طالب می‌رسد. مسلک رفاعیه برای او است و به او نسبت داده می‌شود. خودزنی با شمشیر و نیزه، ورود به آتش و عمل رفاعی را نیز وی پایه‌گذاری کرده است. ‌شما چگونه می‌توانید این‌ها را انکار کرده و بر آن ایراد بگیرید در حالی ‌که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ} [البقره: ۱۰۵]: (هر کس را بخواهد، به رحمت خویش اختصاص می‌دهد)؟ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای سيد احمد الرفاعي، كرامات و شواهدی اختصاص داده که در کتاب‌های صوفيه بیان شده است؛ مانند این که در حضور پیامبر ﷺ گفته است: ‌ای مصطفى! تو از اسرار جایگاهش هستی… دستت را دراز کن تا آن را ببوسم تا لب‌هایم از برکت آن بهره‌مند شود؛ سپس دست رسول الله ﷺ آشکار شده و سيد احمد الرفاعی آن ‌را بوسیده است. لطفا در این مورد پاسخ دهید، با تشکر.

جواب:

این مسئله‌ی بسیار بزرگی است. مسئله‌ی طریقت‌ها و مسلک‌هایی که برخی افراد با تبلیغات برای خود از جهت نسب با ادعای انتساب به نسب شريف یا با ادعای کراماتی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شخص وی را به آن اختصاص داده است، بدعت‌گزاری کرده‌اند؛ چنین مردم را فریب داده و چیزی را به دين الله اضافه کرده‌اند که از دین نیست.
به طور کلی طریقت رفاعیه و دیگر طریقت‌ها را خطاب قرار داده و می‌گوییم: الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ کسانی که چیزهایی که از دین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیست را در دینش اضافه و تشریع می‌کنند مانند بت‌هایی دانسته که به جای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شریک گرفته شده و عبادت می‌شوند و فرموده است: {أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنْ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ} [الشوری: ۲۱]: (آیا شریکانی دارند که چیزهایی را در دین برایشان تشریع می‌کند که الله اجازه‌ی آن را نداده است؟) يهود و نصارى عابدان و عالمان خویش را به جای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به عنوان رب برگزیدند؛ زیرا در تشریع چیزهایی که مخالف شریعت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بود از آنان پیروی کردند. رسول الله ﷺ نیز از بدعت‌ها هشدار شدیدی داده است تا جایی که در خطبه‌ی جمعه از آن هشدار داده و می‌فرماید: «وَكُلَّ مُحدَثَةٍ بِدعَةٌ وَكُلَّ بِدعَة ضَلاَلَةٌ»: (هر نوآوری، بدعت است و هر بدعتی گمراهی است).
درباره‌ی این مسلک‌هایی که صاحبانش آن را بدعت‌گزاری می‌کنند تا با آن‌ به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ تقرب جویند در حالی که در سنت پیامبر ﷺ چنین چیزی نبوده است، می‌گوییم: این کار بدعت و حرام است و فقط موجب دور شدن بیشتر آنان از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌شود. نسب شریف و کراماتی که ادعا می‌کنند الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به آن‌ها اختصاص داده است تا زمانی که با شریعت پیامبر ﷺ مخالف هستند هیچ پایه و اساسی از صحت و درستی ندارد؛ زیرا كرامات فقط برای اولياء الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ اولیاء خود را در کتابش چنین معرفی می‌نماید: {أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ الله لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ} [یونس: ۶۲-۶۳]: (آگاه باشید که دوستان و اولیاء الله، هیچ ترسی بر آنان نیست و اندوهگین نمی‌شوند. آنان‌ کسانی هستند که ایمان آورده و تقوا پیشه می‌کنند).
بنابراین حال و وضعیت کسی ‌که ادعای کرامات دارد را با كتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ می‌سنجیم؛ اگر مؤمن و تقوا پیشه باشد که ولیّ الله است. از مهم‌ترین مصادیق تقوا این است که انسان از بدعت‌گزاری‌ در دین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پرهیز کرده و چیزی را که از دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیست به آن اضافه نکند. اگر معلوم شد که رفاعي یا دیگر سران و رهبران بدعت، روش و طریقتی را بدعت‌گزاری کرده‌اند که رسول الله ﷺ و خلفای راشدین بر آن نبوده‌اند، دانسته می‌شود که این روش و طریقت، بدعت و گمراهی است و پایبند بودن به آن جایز نیست و آن‌چه ادعا می‌کنند كرامات است، در حقیقت کرامات نیست بلکه وهم و خیالی است که با آن، مردم عوام را با ترفندهای حسی فریب می‌دهند و راه و روش آنان الهی و غیبی نیست. برای مثال، موادی وجود دارد که انسان می‌تواند آن را به جسم خود بمالد سپس وارد آتش شود و دچار آتش‌سوزی نشود؛ شخصی ادعا می‌کند ولیّ الله است و ادعا می‌کند که وی وارد آتش می‌شود و آسیبی نمی‌بیند چنان که ابراهيم عَلَيْهِ‌السَّلَام در آتش افکنده شد و آسیب ندید. این ماده‌ی مقاوم در برابر آتش را به بدنش می‌مالد اما این کار را در برابر مردم ساده و عوام انجام نمی‌دهد بلکه مخفیانه و دور از چشم مردم، این کار را انجام می‌دهد. سپس در برابر مردم حاضر شده و وارد آتش می‌شود و ادعا می‌کند او ولیّ است که دچار آتش‌سوزی نمی‌شود و دیگر کارهایی که شعبده‌بازان انجام می‌دهند.
اگر این شخص، ادعا کرد که این اتفاقی که رخ داد، کرامتی از جانب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای او است، واجب است به حال و وضعیت وی بنگریم؛ اگر مؤمن و تقوا پیشه باشد، ادعای کرامات، می‌تواند حق باشد اما اگر مؤمن و تقوا پیشه نباشد بلکه صاحب بدعت و خرافات و تشریعاتی باشد که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ اجازه‌ی آن را نداده است، می‌دانیم که وی دروغگو است و از اولياء الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیست بلکه از دورترین افراد به ولايت و دوستی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است.
این خطاب عام و کلی است که رفاعیه و دیگران از اهل بدعت را از آن آگاه می‌کنم. همچنین آنان را به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سوگند می‌دهم که به دين و شریعت پیامبر ﷺ بازگردند و بدانند که دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ كامل است و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً} [المائده: ۳]: (امروز دینتان را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و راضی شدم که اسلام، دین شما باشد) هر مبتدع باید بداند که با وجود حرام بودن مسلک و طریقتی که در پیش گرفته است، با بدعت‌گزاری خویش دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را ناقص دانسته و تحقیر می‌کند؛ چون وی می‌پندارد که آن‌چه نوآوری کرده است در دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ مورد نیاز است؛ معنای این ادعا، ناقص بودن دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است و با این رفتار و پندار، این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را تکذیب کرده که می‌فرماید: {الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً} [المائده: ۳].
هر آن‌چه با دین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ که آن ‌را با پیامبرش محمد ﷺ کامل نموده است، در تضاد باشد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از آن راضی و خشنود نیست؛ زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَرَضِيتُ لَكُمْ الإِسْلامَ دِيناً} (راضی شدم که اسلام، دین شما باشد) فقط. همچنین می‌فرماید: {وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ} [آل عمران: ۸۵]: (هر کس دینی غیر از اسلام را برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد) بنابراین هر بدعتی، هرگز از اسلام نیست.
بنابراین کسانی ‌که این طریقت‌ها از جمله رفاعيه، قادريه، نقشبنديه و… را در پیش گرفته‌اند را به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سوگند می‌دهم که به دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ بازگردند و بدانند که آنان به ملاقات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خواهند رفت و وی آنان را محاسبه‌ خواهد کرد؛ چنان که می‌فرماید: {يَا أَيُّهَا انسان إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ} [الانشقاق: ۶]: (ای انسان! البته تو به سوی پروردگارت، رنج بسیار می‌بری و او را ملاقات خواهی کرد) باید در این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیز بسیار بیاندیشند: {قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلاَّ تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً} [الانعام: ۱۵]: (بگو: بیایید آن‌چه را که پروردگارتان بر شما حرام نموده را بر شما تلاوت کنم که چیزی را با او شریک قرار ندهید) تا این‌ که فرمود: {وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَٰلِكُمۡ وَصَّىٰكُم بِهِۦ لَعَلَّكُمۡ تَتَّقُونَ} [الانعام: ۱۵۳]: (قطعا این تنها راه مستقیم من است؛ پس از آن پیروی کنید و از دیگر راه‌ها پیروی نکنید که شما را از راه الله پراکنده می‌کند. الله شما را چنین وصیت می‌کنید تا تقوا پیشه سازید).
اگر مسلمانان بر سنت جمع شده و در عقیده، سلوک و منهج، پراکنده و فرقه فرقه نشوند، پیروزی، قدرت، عزت و سربلندی و تسلّطی برای امت اسلامی رقم خواهد خورد و این وضعیت ناخوشایندی که امروز بدان گرفتار است را نخواهد داشت؛ این وضعیت به سبب دوری مسلمانان از دین و عدم پایبندی به آن است. از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌خواهم که مسلمانان، حاکمانشان و دست‌یاران حاکمان را اصلاح گرداند که او بخشنده‌ی بزرگوار است.
سؤال: جناب شیخ! لطفا درباره‌ی دیدن دست رسول الله ﷺ که در سؤال ذکر شد بدین صورت که به طور واضح در برابر همگان دیده شده است نیز توضیح دهید.
جواب: برای اثبات صحت این خبر و ماجرا و هر خبر دیگری می‌بایست این خبر از طریق راویانی به ما برسد که عادل (صادق و باتقوا) باشند. سپس به انتهای این سند نیز می‌نگریم که این شخص که ادعا کرده رسول الله ﷺ را دیده است، کیست؟ آیا خبرش قابل قبول است یا خیر؟ همچنین می‌نگریم که چگونه پیامبر ﷺ یا قسمتی از جسم ایشان را دیده است؛ آیا همان صفات معروف و اثبات شده درباره‌ی رسول الله ﷺ است یا خیر؟ زیرا کسی ‌که پیامبر ﷺ را در خواب ببیند، حقیقتا خود ایشان را دیده است و کسی که واقعا خود ایشان ﷺ را دیده باشد، باید به همان شکلی ایشان را ببیند که در زندگی دنيا بوده است؛ اما کسی که در خواب، یک دست ‌ببیند و به او گفته شود یا چنین احساس کند که دست رسول الله ﷺ است، این قطعی و قابل قبول نیست که واقعا همن دست رسول الله ﷺ بوده باشد زیرا اگر کسی پیامبر ﷺ را ببیند، وی را به همان شکل و وصفی می‌بیند که در دنیا بوده است. چنان که قبلا نیز گفتم این قصه و ماجرا از جهت خبر، راوی و آن‌چه دیده است شک و تردید وجود دارد و هرگز قابل قبول نیست.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل الخليفة مهدي عبد الستار من العراق من محافظة صلاح الدين: إني مهدي عبد الستار أحد خلفاء الطريقة الرفاعية، سؤالي حول موضوع الطرائق الصوفية: إني سمعت من فضيلة العلماء أنهم يشكون في الطرائق في برنامجكم هذا، ويقول بعض العلماء: إن الطريقة بدعة، حيث إنها لم ترد عن رسول الله ، حيث إني أخذت الطريقة عن شيخي، وإن شيخي أخذ الطريقة عن أبيه، وأخذها أبوه عن جده، وهكذا إلى سيدنا الكبير سيد أحمد الرفاعي. أما السيد أحمد الرفاعي فهو ابن السيد سلطان بن علي، وستة أظهر ينتسب إلى سيدنا الحسين بن علي بن أبي طالب، وهو الذي له الطريقة الرفاعية وتُنسب إليه، وهو الذي أسس ضرب الحراب والسيوف، والدخول في النار، وعمل الرفاعي فكيف تنكرون هذا وقد قال الله سبحانه وتعالى-: يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ ﴾ [البقرة: ١٠٥]. وقد خص الله سيد أحمد الرفاعي بالكرامات والشواهد التي جاءت بها الكتب الصوفية، مثل قوله أمام حضرة الرسول صلى الله عليه وسلم: يا مصطفى أنت من أسرار منزلها إلى آخره… فمد يدك، أو فمد يمينك، لأقبلها لكي تحظى بها شفتي وظهرت يد الرسول فقبلها سيد أحمد الرفاعي، هل هذا حق؟ أفتونا فيها وشكرًا لكم.

فأجاب رحمه الله تعالى: هذه المسألة مسألة عظيمة، وهي مسألة الطرق التي ابتدعها من ابتدعها بواسطة الدعاية له، إما من جهة النسب، و دعواه أنه يتصل بنسب شريف، وإما من جهة ما يدعيه من الكرامات التي اختصه الله بها، فيلبس بذلك على عامة الناس ويبتدع في دين الله تعالى ما ليس منه.

ونحن نذكر جملة عامة أمام الطريقة الرفاعية وغيرها، فنقول: إن الله -تبارك وتعالى جعل المشرعين في دين الله تعالى ما ليس منه، جعلهم بمنزلة الأصنام اللاتي تتخذ من دون الله تعالى شركاء، فقال: ﴿ أَمْ لَهُمْ شُرَكَوا شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّينِ مَا لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللهُ ﴾ [الشورى: ٢١]. واليهود والنصارى اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أربابًا من دون الله؛ لأنهم تابعوهم في تشريع ما يخالف شريعة الله سبحانه وتعالى، ورسول الله صلى الله عليه وسلم حذر من البدع تحذيرا بالغا، حتى إنه في خطبة الجمعة يحذر منها ويقول: « وَكُلَّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ، وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ».

وهذه الطرق التي يبتدعها أهلها ليتقربوا بها إلى الله، ولم تكن في سنة النبي صلى الله عليه وسلم، نقول عنها: إنها بدع محرمة، وإنها لا تزيدهم من الله إلا بعدا، وإن ما يدَّعُونه من نسضب شريف، أو من كرامات يختصهم الله بها، فإنه لا أساس لها من الصحة، ما داموا مخالفين في ذلك الشريعة النبي صلى الله عليه وسلم، فإن الكرامات لا تكون إلا لأولياء الله – سبحانه وتعالى- وأولياء الله تبارك وتعالى- بينهم الله سبحانه في كتابه في قوله: ﴿ أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴾ [يونس: ٦٢-٦٣].

فنحن نعرض حال هذا الرجل الذي يدَّعِي الكرامات، نعرضها على كتاب الله وسنة رسوله صلى الله عليه وسلم، فإن كان مؤمناً تقياً كان الله وليا، ومن أعظم التقوى أن يتقي الإنسان البدعة في دين الله؛ بأن يشرع في دين الله ما ليس منه، فإذا عُلم أن الرفاعي، أو غيره من زعماء البدع، ابتدعوا طريقة ليس عليها رسول الله صلى الله عليه وسلم ولا خلفاؤه الراشدون عُلم أنها طريقة بدعية ضالة، وأنه لا يجوز التمسك بها، وأن ما يدَّعون من كرامات فليست بكرامات في الحقيقة، وإنما هي أشياء يُموّهون بها على العامة يتخذونها بطرق حسية، لا بطرق إلهية غيبية، ويدعون أنها الكرامات، فالدخول في النار مثلا هناك أشياء يستعملها الإنسان، فيُدهن بها، ويدخل بها النار ، ولا يحترق، فيأتي هذا الرجل الذي يدعي أنه ولي، وأنه يدخل في النار ولا تضره، كما دخل إبراهيم -عليه الصلاة والسلام – النار ألقي فيها، ولم تضره، يُدهن بهذه الأشياء المضادة للاحتراق، لكنه لا يُدهن بها أمام هذه العوام، بل يُدهن بها خفية، ثم يأتي أمام الناس، ويدخل في النار، ويزعم أنه ولي لم يحترق بالنار، إلى غير ذلك مما يفعله المشعوذون.

فإذا قال هذا الرجل: إن ما حصل هو كرامة من الله -عز وجل-، فإنما يجب أن ننظر حاله؛ إن كان مؤمناً تقياً فإن ما ادعاه من الكرامات قد يكون حقا، وإن كان ليس بمؤمن تقي، بل هو صاحب بدعة وخرافة، وتشريعات لم يأذن بها الله -عز وجل- علمنا أنه كاذب، وأنه ليس من أولياء الله، بل هو من أبعد الناس عن ولاية الله -سبحانه وتعالى-.

هذه جملة عامة أزفها للرفاعية ولغيرهم من أهل البدع، وإنني أناشدهم الله -عز وجل- أن يرجعوا إلى دين النبي صلى الله عليه وسلم وإلى شريعته، وأن يعلموا أن دين الله تعالى كامل وأن الله تعالى يقول: ﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ﴾ [المائدة: ٣]. وليعلم كل مبتدع أنه مع تحريم سلوكه وابتداعه هو متنقص لدين الله -عز وجل-، – الله حيث زعم أن ما ابتدعه مما تدعو الحاجة إليه في دين الله -عز وجل-، وهذا معناه أن دين الله تعالى ناقص، ويكون بهذا مكذبًا لقول الله -عز وجل-: ﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتَمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ﴾ [المائدة: ٣].

فكل ما خالف هذا الدين الذي أكمله الله على يدي رسوله صلى الله عليه وسلم فإن الله لا يرضاه، فإن الله يقول: ﴿ وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلَامَ دِينًا ﴾ [المائدة: ٣]. فقط، وقال: ﴿ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ ﴾ [آل عمران: ٨٥]. فكل بدعة فإنها ليست من الإسلام بشيء.

فأناشد هؤلاء الذين يسلكون هذه الطرق من الرفاعية والقادرية والنقشبندية وغيرهم، أناشدهم الله -عز وجل- أن يرجعوا إلى دين الله، وإلى سنة رسول الله ، وأن يعلموا أنهم ملاقو الله -عز وجل- ومحاسبهم على ذلك، كما قال: ﴿ يَأَيُّهَا الْإِنسَنُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَقِيهِ ﴾ [الانشقاق: 1]. وليتأملوا كثيرًا قول الله -عز وجل-: ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا ﴾ [الأنعام: ١٥١]. إلى أن قال: ﴿ وَأَنَّ هَذَا صِرَ طِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ، ذَلِكُمْ وَصَنَكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾ [الأنعام: ١٥٣].

ولو أن المسلمين اجتمعوا على السنة، ولم يتفرقوا شيعًا في عقائدهم ومناهجهم وسلوكهم، لو أنهم اجتمعوا على ذلك لحصل للأمة الإسلامية من النصر والتأييد والعز والتمكين ما لم يكن مما هم عليه اليوم من الوضع المشين، وذلك بسبب بعدهم عن دينهم وتمسكهم به والله أسأل أن يصلح المسلمين وولاة أمورهم وبطانتهم، إنه جواد كريم.

يقول السائل: لكن بالنسبة لرؤية يد الرسول صلى الله عليه وسلم كما ذكر هذا الشخص، وترى مثلا واضحة أيضًا أمام الحضور، هذا أيضًا نريد التعليق عليه.

فأجاب رحمه الله تعالى: أولا :نقول إن هذه القصة، بل وكل قصة وكل خبر، فإنه لا يغني ثبوته إلا إذا وصل إلينا من طريق العدول، ثم إذا وصل إلى غاية السند فإننا ننظر أيضًا من هو هذا الرجل الذي تحدث بأنه رأى الرسول صلى الله عليه وسلم؟ هل هو مقبول الخبر أم غير مقبول الخبر؟ ثم كذلك أيضًا ننظر كيف رأى النبي صلى الله عليه وسلم، أو شيئًا من جسمه عليه الصلاة والسلام؟ هل هو على الوصف المعروف، الذي ثبت من أوصاف الرسول صلى الله عليه وسلم أم لا؟ لأن من رأى النبي صلى الله عليه وسلم في المنام فقد رآه حقا، ومن رآه حقا فإنما يكون على حسب ما هو عليه في الحياة الدنيا صلى الله عليه وسلم، ثم إن من رأى يدا، قيل له أو وقع في نفسه- إنها يد الرسول – عليه الصلاة والسلام – فليس بِمُسلَّم أن تكون هي يد الرسول صلى الله عليه وسلم لأن النبي – عليه الصلاة والسلام- إذا رُئي فإنما يرى على الوصف الذي هو عليه، وهذه القصة كما قلتُ أولًا يُشَكٍّ في خبرها، ويشك في المخبر بها، ويشك أيضًا فيما رآه، فليست بمُسلَّمة إطلاقا.

مطالب مرتبط:

(۵۸۷) حکم تصدیق سخنان مشایخ تصوف

بدانید که هر کس دیگران را به سوی گمراهی دعوت کند، گناه این دعوت و گناه کسانی که به او عمل کرده‌اند تا روز رستاخیز برایش ثبت می‌شود؛ دروازه‌ی توبه باز است؛ فقط کافی است به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بازگردید و برای دیگران تبیین نمایید که راه پیشین شما گمراهی بود.

ادامه مطلب …

(۵۸۳) حکم ادعای صوفیه مبنی بر اینکه اوليا علمی را به طور مستقیم از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ دریافت می‌کنند

کسانی را که اولیاء می‌نامند، اگر ادعای آگاهی از علم غیب داشته باشند، اولياء نیستند؛ بلکه دشمنان الله هستند زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و آن‌چه را در شریعت پیامبرش محمد ﷺ به ثبوت رسیده است، تکذیب کرده‌اند.

ادامه مطلب …

(۵۷۷) حکم شرع در مورد فرقه‌هایی که از مردم بیعت می‌گیرند

نصیحتم برای این افراد و دیگران این است که در امور دینی خود به آن‌چه پیامبر ﷺ و اصحاب و یارانش  رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم بر آن بوده‌اند باز گردند زیرا این بهترین روش است و تنها همین است که نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برایشان سودبخش خواهد بود اما چیزهایی که اینان بدان وابسته شده‌اند، هیچ پایه و اساسی ندارد.

ادامه مطلب …

(۵۸۹) حکم شرع در مورد خرافات و بدعت‌های صوفیه

کارهایی که این گروه نوآوری کرده‌اند، باید بررسی شود؛ اگر با رهنمود پیامبر ﷺ موافقت داشته باشد، حق است اما شایسته نیست که مثلا گفته شود: این کارها از منهج صوفيه، ساخته‌ی صوفيه یا از تنظیم صوفیه است؛ بلکه باید گفت: سنت رسول الله ﷺ است و نباید به یک گروه خاص نسبت داده شود.

ادامه مطلب …

(۵۷۳) ضوابط شناخت فرقه‌های گمراه

ضابطه برای شناخت نوع بدعت، ‌ مراجعه به قرآن و سنت است. هر آن‌چه قرآن و سنت دلالت دهند که بدعت کفری است آن بدعت، شخص را از اسلام خارج می‌کند.

ادامه مطلب …

(۵۸۴) حکم تبعیت از طریقت تصوف

راه‌ها و طریقت‌هایی که در سؤال مطرح شد، واجب است با كتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، سنت رسول الله ﷺ و منش خلفای راشدين سنجیده شود؛ اگر موافق و مطابق آن بود، حق است اما اگر مخالفت داشت، باطل و رد کردن آن واجب است.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه