(۵۸۹) سوال: برنامهی ارزشمند شما را به طور دائم، دنبال میکنم و در مورد سؤالات مربوط به تصوف، جوابهای متعددی از اساتید گرامی شنیدم که البته تقریبا اجماع بر نکوهش این روش بدون استثنا داشتند اما من بسیار تعجب کردم زیرا به نظر من در دین بزرگ ما، احکام در امور دینی تعمیم داده نمیشود؛ یعنی مثلا اگر شخص بدی در مکانی باشد، نمیتوانیم تمام افرادی که در آن مکان حضور دارند را بد و شرور بدانیم. لذا وقتی حکم میکنیم که تصوف، بد است، آیا بدین معنا است که ذات تصوف، بد است یا این که کسانی هستند که ادعای تصوف دارند اما اهل تصوف نیستد؟ اگر تصوف بد است، حکم بزرگان تصوف که در امور دینی از علم و عمل آنها بهره بردهایم، مانند: امام غزالي، ابن عطاء الله، عبدالقادر جيلاني، شيخ سنوسي و دكتر عبد الحليم محمود رَحِمَهُالله که از معاصرین است، چیست؟ عبادتگاههای این بزرگان نیز معروف است. سادهترین تعریفی که از تصوف میدانیم همان: زهد در دنیا، رها کردن چیزهایی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ برای بندگانش حلال کرده است، اخلاص نیت و عمل برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، ذکر، استغفار و حمد گفتن بسیار برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با کنار زدن هر گونه خرافات، بدعت و چیزهایی که به کفر میانجامد (که از آن به الله پناه میبرم) است؛ نظر دین در مورد آن چیست؟
جواب:
این سؤال، طولانی و حاوی چند سؤال است که برخی از آن نیاز به تحریر دارد:
کسانی که از آنان شنیده است که به طور مطلق تصوف را نکوهش میکنند، مقصودشان تنها این ایجاد و اثبات یک روش و مسلک معین و جدا از اهل سنت و جماعت است که این بیتردید نکوهیده است؛ شایسته است تمام مسلمانان یک گروه باشند که آن همان روش و منهج سلف صالح و اهل سنت و جماعت در عقیده و عمل است. بنابراین آنچه به طور مطلق نکوهیده میباشد این است که گروهی روش معیّنی است را ایجاد کنند و گفته شود: روش و منهج این افراد، چنین است؛ زیرا هر روش و منهجی که با منهج پیامبر ﷺ مخالفت داشته باشد، نکوهیده است.
کارهایی که این گروه نوآوری کردهاند، باید بررسی شود؛ اگر با رهنمود پیامبر ﷺ موافقت داشته باشد، حق است اما شایسته نیست که مثلا گفته شود: این کارها از منهج صوفيه، ساختهی صوفيه یا از تنظیم صوفیه است؛ بلکه باید گفت: سنت رسول الله ﷺ است و نباید به یک گروه خاص نسبت داده شود. بدین ترتیب از لقب و شهرتی که موجب نکوهش است، خارج میشود.
در مورد زهد در دنیا؛ بیتردید زهد در دنیا که ترک آنچه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ حلال کرده است و ترک چیزی که در آخرت، سودمند است را در بر نداشته باشد، خوب و پسندیده است؛ شایسته است که دنیا برای انسان، وسیله و ابزاری برای رسیدن به آخرت باشد و نباید تمام تلاش و هدفش دنیا باشد. اگر هدف انسان، فقط دنیا باشد، دنیا و آخرتش را خواهد باخت؛ زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاهَا مَذْمُوماً مَدْحُوراً * وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً} [إلاسراء: ۱۸-۱۹]: (هر کس دنیای زودگذر را بخواهد، هر چه بخواهیم برای هر کس که بخواهیم به زودی برایش فراهم میکنیم، سپس جهنّم را برایش قرار میدهیم که نکوهیده و رانده شده در آن بسوزد؛ و هر کس آخرت را بخواهد در حالی که مؤمن است و تلاشش را برای آن به کار ببرد، اینان هستند که سعی و تلاششان مقبول است و پاداش داده میشوند).
اذکار و اورادی که تصوف نوآوری کردهاند، بیتردید آنچه از آن که از نظر کیفیت، زمان، تعداد یا سبب با شریعت، مخالفت داشته باشد، بدعت است و بر صاحب آن انکار میشود؛ زیرا یک عبادت، تنها زمانی عبادت است که دلیل شرعی بر این امور داشته بادش: سبب، جنس، نوع، روش، زمان، مکان و مقدار. اگر دلیلی بر این موارد نداشته باشد بدعت است و میزان بدعت بودن آن به همان اندازه خواهد بود که با سنت فاصله و اختلاف داشته باشد.