دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۲ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۵۸۲) حکم ادعای برخی صوفيه مبنی بر اینکه مردگان دارای کرامت هستند

(۵۸۲ سوال: برخی صوفيه چنین ادعا می‌کنند که مردگان و صاحبان قبرها دارای کرامت هستند و به این آیه استدلال می‌کنند: {وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ… } [کهف: ۸۲]: (اما دیوار برای دو پسر بود…) می‌گویند: اگر پدر این دو پسر بچه صالح و نیکوکار نبود، گنج بیرون نمی‌آمد؛ این را از جمله کرامات پس از مرگ وی بر می‌شمارند. لطفا این نکات را برای رفع اشکال، توضیح دهید و ادعای باطل صوفیه که بندگان الله را گمراه می‌کنند را رد بنمایید. ما در سودان هستیم؛ در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که شرکیات، خرافات و بدعت‌ها زیاد است که از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌خواهیم ما را نجات دهد. این برنامه‌ی شما (برنامه‌ی نور علی الدرب) نقش بزرگی در نجات مردم ایفا می‌کند و خانواده‌های زیادی به سمت آن گرایش پیدا کرده‌اند.

جواب:

این یک پرسش مهم و سؤال بزرگ است و پاسخ به آن به یاری الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیاز به بسط و توضیح دارد؛ می‌گوییم: مردگان دو دسته هستند:
۱- مردگانی که مسلمان از دنیا رفته‌اند و مردم به خوبی از آنان یاد می‌کنند؛ به نسبت چنین افرادی امید خوب و نیک وجود دارد اما به برادران مسلمانش نیاز دارد تا برایش از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ دعا و درخواست مغفرت و رحمت نمایند و مشمول این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ هستند: {وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالإِيمَانِ وَلا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ} [الحشر: ۱۰]: (کسانی ‌که پس از آنان آمدند، می‌گویند: پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان از ما سبقت گرفته‌اند را ببخش و بیامرز و در دل ما هیچ کینه‌ای نسبت به کسانی‌ که ایمان آورده‌اند، قرار مده؛ پروردگارا! قطعا تو مهربان و مهرورز هستی) این شخص به کسی سودی نمی‌رساند زیرا او مرده‌ای بی‌جان است و نمی‌تواند زیانی را از خود و دیگران دفع کند و سودی به خود و دیگران برساند بلکه محتاج برادرانش است که به او سود برسانند اما وی برایشان سودی ندارد.
۲- مردگانی که کردارشان به فسق و نافرمانی می‌انجامد که موجب خروج از دین می‌شود؛ مانند کسانی ‌که ادعا می‌کنند اوليا هستند، غیب را می‌دانند، بیمار را شفا می‌دهند و ادعا دارند با اسبابی که از نظر حسی و شرعی شناخته شده نیست به دیگران سود می‌رسانند. این‌ افراد که با کفر می‌میرند، دعا و طلب رحمت از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای آنان جایز نیست؛ زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُوْلِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ * وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لأَبِيهِ إِلاَّ عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأَوَّاهٌ حَلِيمٌ} [التوبه: ۱۱۳-۱۱۴]: (پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده‌اند حق ندارند برای مشرکان، بعد از آن که برایشان آشکار شد که اهل دوزخ هستند از الله، درخواست مغفرت و آمرزش نمایند، حتی اگر خویشان و نزدیکان آن‌ها باشند. طلب مغفرت ابراهیم برای پدرش، فقط به خاطر وعده‌ای بود که به پدرش داده بود اما وقتی برایش روشن گشت که او دشمن الله است از او تبرّی جست. قطعا ابراهیم بسیار دارای خشیت از الله و بردبار بود) این‌ مردگان به هیچ کس سود و زیان نمی‌رسانند و جایز نیست کسی به آنان وابسته شود، حتی اگر کسی کراماتیاز آنان ببیند؛ مانند این که دیده شود قبرهایشان نور دارد، از قبرشان بوی خوش می‌آید و… در حالی که همه می‌دانند آنان با کفر مرده‌اند، این‌ها از فریب و نیرنگ ابليس است تا این بندگان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را با این مردگان به فتنه و مصیبت گرفتار کند.
تمامی برادران مسلمانم را از وابستگی به هر کسی جز الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ هشدار می‌دهم؛ زیرا مالکیت آسمان‌ها و زمین فقط در اختیار الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است، همه چیز به او بر می‌گردد، تنها الله است که دعای انسان درمانده را برآورده می‌نماید و هر بدی و مشکلی را فقط الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برطرف می‌سازد؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجۡـَٔرُونَ} [النحل: ۵۳]: (هر نعمتی که دارید، از جانب الله است سپس هنگامی که دچار مشکل می‌شوید به او پناه می‌آورید).
همچنین این افراد را نصیحت می‌کنم که در دینشان تقلید نکنند و از کسی جز رسول الله ﷺ پیروی ننمایند زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ الله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو الله وَالْيَوْمَ الآخِرَ} [الاحزاب: ۲۱]: (قطعا رسول الله، الگوی بسیار خوبی برای شما است؛ برای کسی ‌که به الله و روز آخرت امید دارد) همچنین می‌فرماید: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ} [آل عمران: ۳۱]: (بگو: اگر الله را دوست دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد) بر تمام مسلمانان واجب است که کردار کسانی که ادعای ولیّ الله بودن را دارند را با قرآن و سنت بسنجند؛ اگر با قرآن و سنت مطابق بود، امید است که از اولیاء الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باشد اما اگر مطابق نبود، از اولياء الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیست.
الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ترازوی عادلانه‌ای را برای شناخت اولیای خویش یاد نموده و فرموده است: {أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ الله لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ * الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ} [یونس: ۶۲-۶۳]: (آگاه باشید که دوستان الله، هیچ ترسی بر آنان نیست و اندهگین نمی‌شوند؛ آنان کسانی هستند ‌که ایمان آورده و تقوا پیشه ‌نموده‌اند) بنابراین هر کس مؤمن و با تقوا باشد، ولیّ الله است اما کسی‌ که چنین نباشد، وليّ الله نیست. اگر از مقداری از ایمان و تقوا برخوردار باشد، به همان مقدار از ولایت و دوستی الله برخوردار خواهد بود اما با این وجود، نمی‌توانیم درباره‌ی یک شخص خاص، مطمئن شویم؛ بلکه به طور عموم می‌گوییم: هر کس مؤمن و باتقوا باشد، ولیّ الله است زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {أَلا إِنَّ أَوْلِيَاءَ الله لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ}.
باید دانست که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ گاهی انسان را با چنین چیزهایی می‌آزماید؛ انسان گاهی به قبر وابسته می‌شود و از آن مرده، دعا و درخواست می‌کند یا خاکش را برداشته و بدان تبرک می‌جوید و به هدفش نیز می‌رسد؛ اما این آزمایشی از سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای آن فرد است؛ زیرا می‌دانیم که این قبر، دعا را اجابت نمی‌کند و این خاک، موجب دفع ضرر و کسب منفعت نیست؛ این را می‌دانیم زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ* وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ} [الاحقاف: ۵-۶]: (چه کسی گمراه‌تر از کسی است که غیر الله را به دعا فرا بخواند که تا روز قیامت نیز درخواستش را برآورده نمی‌کند؟ و آنان از دعا و درخواست اینان بی‌خبر هستند و هنگامی که مردم، حشر شوند، دشمنان اینان خواهند بود و به عبادت ایشان کفر خواهند ورزید) همچنین می‌فرماید: {وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَخْلُقُونَ شَيْئاً وَهُمْ يُخْلَقُونَ * أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ} [النحل: ۲۱-۲۰]: (کسانی ‌که غیر الله را به دعا فرا می‌خوانند، اینان چیزی نمی‌آفرینند و خودشان آفریده هستند؛ مرده‌اند و زنده نیستند و اصلا نمی‌دانند چه هنگام زنده خواهند شد).
آیات زیادی در این مفهوم وجود دارد که دلالت می‌دهد هر کسی که به جای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به دعا فرا خوانده شود، هرگز نمی‌تواند درخواست و دعا را برآورده سازد و به شخص دعا کننده سودی برساند؛ اما گاهی دعا و مقصود این شخص، هنگام دعا و درخواست از غیر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ اجابت می‌شود که این آزمایش و امتحانی از سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است. می‌گوییم: دعا و خواسته‌ی این شخص، هنگام دعا و درخواست از آن شخص برآورده شده است، نه به وسیله‌ی دعا و درخواست از او؛ میان وقوع چیزی هم‌زمان و در کنار چیز دیگر و میان وقوع چیزی به وسیله‌ی چیز دیگر، تفاوت وجود دارد زیرا به طور یقینی بنا بر آیات زیادی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در کتابش بیان نموده است می‌دانیم که دعا و درخواست از غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سببی برای رفع زیان یا کسب سود نیست اما گاهی دعای فرد به هنگام دعا و درخواست از غیر الله، برآورده می‌شود که این یک امتحان و آزمایش است و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیز گاهی انسان را با اسباب معصیت و گناه می‌آزماید تا مشخص نماید که چه کسی بنده‌ی او است و چه کسی بنده‌ی هوا و هوس خود است.
به اصحاب سبت از يهود بنگر که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ صید ماهی را در روز شنبه بر آنان حرام نمود و آن‌ها را مورد آزمایش قرار داد؛ ماهی‌ در روز شنبه، بسیار زیاد بود و در روزهای دیگر، پنهان می‌شدند. مدتی که گذشت، گفتند: چگونه می‌توانیم خود را از این ماهی‌ها محروم بسازیم؟! سپس فکر کردند، حیله یافتند و گفتند: در روز جمعه تورها را به آب می‌اندازیم و روز یکشنبه ماهی‌ها را جمع می‌کنیم. این کار را انجام دادند و با این نیرنگ بر محارم الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ تجاوز کردند. پس الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آنان را به بوزینه‌های حقیری تبدیل نمود؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَاسْأَلْهُمْ عَنْ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَيَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ} [الاعراف: ۱۶۳]: (از آنان درباره‌ی سرزمینی بپرس که کنار دریا بود آن‌گاه که در روز شنبه تجاوز کردند؛ هنگامی که در روز شنبه، ماهی‌ها در ورودی دریا نزدشان می‌آمدند و در روز دیگر نمی‌آمدند؛ این‌گونه آن‌ها را با فسق و گناهی که مرتکب می‌شدند، آزمودیم) همچنین می‌فرماید: {وَلَقَدْ عَلِمْتُمْ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ * فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ} [البقره: ۶۵-۶۶]: (دانستید از کسانی از میان خودتان که درباره‌ی شنبه تجاوز کردند، به آنان گفتیم: با حقارت، بوزینگان شوید. آن ‌را مجازات و عبرتی برای مردم آن زمان و آیندگان و پندی برای تقوا پیشگان قرار دادیم).
بنگر که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ چگونه این اسباب را برایشان فراهم نمود و ماهی‌ها در روزی که صید ممنوع بود، فراوان می‌شدند اما آنان (پناه بر الله) صبر نکردند و این‌گونه چیزی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ حرام کرده بود را با نیرنگ انجام دادند. حال به اصحاب پیامبر ﷺ بنگر که وقتی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آنان را آزمود و شکار در حال احرام را بر آنان حرام نمود، چگونه با وجود این ‌که حیوانات زیاد بودند و آنان به راحتی می‌توانستند شکار کنند اما آنان رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم آنان جرأت سرکشی نکرده و شکار نکردند لذا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمْ الله بِشَيْءٍ مِنْ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ الله مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنْ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ} [المائده: ۹۴]: (ای کسانی ‌که ایمان آورده‌اید! الله قطعا شما را با چیزی از صید می‌آزماید که در دسترس شما و تیرهای شما است تا بداند که چه کسی در نهان از الله می‌ترسد. پس هر کس از این پس تجاوز کند، عذاب دردناکی دارد).
شکار عادی و پرنده در دسترس آنان بود و به راحتی می‌توانستند با تیر و نیزه آن ‌را شکار کنند اما آنان رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ترسیدند و شکار نکردند؛ همین‌گونه بر مؤمن، واجب است زمانی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ زمینه‌های گناه را برایش فراهم نمود، از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ تقوا و پرهیز نماید و به آن کار حرام نپردازد و بداند که فراهم شدن اسباب و عوامل گناه توسط الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای آزمایش و امتحان او است؛ لذا باید دوری کند و صبر نماید زیرا سرانجام خوش برای پرهیزگاران و تقوا پیشگان است.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: لقد زعم بعض الصوفية أن لأهل القبور كرامات، واستدلوا بقوله تعالى في سورة الكهف: ﴿ وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَمَيْنِ ﴾ [الكهف: ٢]. الآية، وقالوا أيضًا: لولا أن أباهما كان صالحا ما خرج الكنز، وعَدُّوا هذه من الكرامات له بعد موته. أرجو الشرح والتوضيح لإزالة الغموض، وكذلك رد دعوى الصوفية الباطلة التي أضلت العباد ونحن في السودان نعيش في مجتمع تكثر فيه الشركيات والخرافات والبدع نسأل الله الإنقاذ- وبرنامجكم هذا له الدور العظيم في الإنقاذ، وكثير من الأسر اتجهت إليه.

فأجاب رحمه الله تعالى: هذا السؤال سؤال عظيم، وجوابه يحتاج إلى بسط بعون الله عز وجل، فنقول: إن أصحاب القبور ينقسمون إلى قسمين:

 ١ – قسم تُوفّي على الإسلام، ويُثني الناس عليه خيرا، فهذا يُرجَى له الخير، ولكنه مفتقر لإخوانه المسلمين يدعون الله له بالمغفرة والرحمة، وهو داخل في عموم قوله تعالى: ﴿ وَالَّذِينَ جَاءُو مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَغْفِرْ لنا و الإخوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلَّا لِلَّذِينَ ءَامَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴾ [الحشر: ١٠]. وهو بنفسه لا ينفع أحدا؛ إذ إنه ميت جثة، لا يستطيع أن يدفع عن نفسه الضرَّ ولا عن غيره، ولا أن يجلب لنفسه النفع ولا لغيره، فهو محتاج إلى نفع إخوانه غير نافع لهم.

2- قسم أفعاله تؤدي إلى فسقه الفسق المخرج من الملة، كأولئك الذين يدعون أنهم أولياء، ويعلمون الغيب ويَشفُون من المرض، ويجلبون الخير، والنفع بأسباب غير معلومة حِسّا ولا شرعًا، فهؤلاء الذين ماتوا على الكفر لا يجوز الدعاء لهم، ولا الترحم عليهم؛ لقول الله تعالى: ﴿ مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ ءَامَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ همْ أَنَّهُمْ أَصْحَبُ الْجَحِيمِ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن ا موْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ، عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّهُ حَلِيمٌ ﴾ [التوبة: ١١٣-١١٤]. وهم لا ينفعون أحدًا ولا يضرونه، ولا يجوز لأحد أن بهم، وإن قدر أن أحدًا رأى كرامات لهم، مثل أن يتراءى له أن في قبورهم نورا، أو أنه يخرج منها رائحة طيبة، أو ما أشبه ذلك، ومعروفون أنهم ماتوا على الكفر، فإن هذا من خداع إبليس وغروره؛ ليفتن هؤلاء العباد بأصحاب هذه القبور.

وإنني أحذر إخواني المسلمين من أن يتعلقوا بأحد سوى الله -عز وجل-، فإنه سبحانه وتعالى هو الذي بيده ملكوت السماوات والأرض، وإليه يرجع يرجع الأمر كله، ولا يجيب دعوة المضطر إلَّا الله، ولا يكشف السوء إلا الله، قال الله: ﴿ وَمَا بِكُم مِّن نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تحْشَرُونَ ﴾ [النحل: ٥٣].

و نصيحتي لهم أيضًا ألا يقلدوا في دينهم، ولا يتبعوا أحدًا إلا رسول الله صلى الله عليه وسلم؛ لقول الله تعالى: ﴿ لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أَسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كَانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِر [الأحزاب: ۲۱]. ولقوله تعالى: ﴿ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحببكُمُ اللهُ ﴾ [آل عمران: ۳۱]. ويجب على جميع المسلمين أن يزنوا أعمال من يدعي الولاية بما جاء في الكتاب والسنة، فإن وافق الكتاب والسنة فإنه يُرجَى أن يكون من أولياء الله، وإن خالف الكتاب والسنة فليس من أولياء الله.

وقد ذكر الله تعالى في كتابه ميزانًا قسطاً عدلا في معرفة أولياء الله؛ حيث قال: ﴿ ألا إن أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴾ [يونس : ٦٢-٦٣] . فمن كان مؤمناً تقياً كان الله وليا، ومن لم يكن كذلك فليس بولي الله ، وإن كان معه بعض الإيمان والتقوى كان فيه شيء من الولاية، ومع ذلك فإننا لا نجزم لشخص بعينه بشيء، ولكننا نقول على سبيل العموم كل من كان مؤمناً تقياً كان الله وليا؛ لقول الله تعالى: ﴿ أَلَا إن أولياء الله لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ ءَامَنُوا  وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴾ [يونس: ٦٢ – ٦٣].

وليعلم أن الله -عز وجل- قد يفتن الإنسان بشيء من مثل هذه الأمور؛ قد يتعلق الإنسان بالقبر، فيدعو صاحبه، أو يأخذ من ترابه يتبرك به، فيحصل مطلوبه، ويكون ذلك فتنة من الله عز وجل – لهذا الرجل؛ لأننا نعلم بأن هذا القبر لا يُجيب الدعاء، وأن هذا التراب لا يكون سببًا لزوال ضرر، أو جلب نفع، نعلم ذلك لقول الله تعالى: ﴿ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُوا مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَابِهِمْ عَقِلُونَ وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَفِرِينَ ﴾ [الأحقاف: ٥-٦]، وقال تعالى: ﴿ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ أَمْوَاتُ غَيْرُ أَحْيَاء وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴾ [النحل: ٢٠-٢١].

والآيات في هذا المعنى كثيرة، تدلُّ على أن كل من دُعِي من دون الله فلن يستجيب الدعاء، ولن ينفع الداعي، ولكن قد يحصل المطلوب المدعو به عند دعاء غير الله فتنة وامتحانًا، ونقول: إنه حصل هذا الشيء عند الدعاء -أي: عند دعاء هذا الذي دُعِي من دون الله – لا بدعائه، وفرق بين حصول الشيء بالشيء وبين حصول الشيء عند الشيء؛ لأننا نعلم علم اليقين أن دعاء غير الله ليس سببا في جلب النفع، أو دفع الضرر في الآيات الكثيرة التي ذكرها الله -عز وجل- في كتابه ولكن قد يحصل هذا الشيء عند هذا الدعاء فتنة و امتحانًا، والله تعالى قد يبتلي إنسانًا بأسباب المعصية ليعلم سبحانه وتعالى من كان عبدا الله ومن كان عبدا لهواه.

ألا ترى إلى أصحاب السبت من اليهود؛ حيث حَرَّم الله عليهم أن يصطادوا الحيتان في يوم السبت، فابتلاهم الله عز وجل، فكانت الحيتان تأتي يوم السبت بكثرة عظيمة، وفي غير يوم السبت تختفي، فطال عليهم الأمد، وقالوا: كيف نحرم أنفسنا هذه الحيتان؟ ثم فكروا وقَدَّروا، ونظروا فقالوا: نجعل شبكة نضعها في يوم الجمعة، ونأخذ الحيتان منها يوم الأحد. فأقدموا على هذا الفعل الذي هو حيلة على محارم الله ، فقلبهم الله تعالى قردة خاسئين قال الله تعالى: ﴿ وَسَئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُم بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴾ [الأعراف: ١٦٣] وقال عز وجل: ﴿ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَسِنِينَ فَجَعَلْنَهَا نَكَلًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ ﴾ [البقرة:65-66].

فانظر كيف يسر الله لهم هذه الأسباب، أو كيف يسر الله لهم هذه الحيتان في اليوم الذي منعوا من صيدها، ولكنهم -والعياذ بالله – لم يصبروا، فقاموا بهذه الحيلة على محارم الله. فلننظر لما حصل لأصحاب النبي صلى الله عليه وسلم، حيث ابتلاهم الله تعالى وهم محرمون بالصيد المحرم على المحرم، فكانت في متناول أيديهم، ولكنهم رضي الله عنهم لم يجرء وا على شيء منها، فقال الله تعالى: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللهُ مَن يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ [المائدة: ٩٤ ] .

كان الصيد العادي والطائر في متناول أيديهم؛ يمسكون الصيد العادي باليد، وينالون الصيد الطائر بالرماح، فيسهل عليهم جدا، ولكنهم رضي الله عنهم خافوا الله -عز وجل- فلم يُقدِموا على أخذ شيء من الصيد، وهكذا يجب على المرء إذا هيا الله له أسباب الفعل المحرم أن يتقي الله -عز وجل-، وألا يُقدم على هذا الفعل المحرَّم، وأن يعلم أن تيسير الله له أسبابه من باب الابتلاء والامتحان، فليحجم وليصبر، فإن العاقبة للمتقين.

مطالب مرتبط:

(۵۷۸) دیدگاه اسلام درباره‌ی تصوف و صوفیه

صوفيه طریقت‌های متعددی دارند که برخی از آنان به کفر صریح می‌انجامد؛ زیرا به عقیده‌ی وحدت وجود می‌رسند و فقط پروردگار را می‌بینند! آنان معتقد هستند که هر چیز و منظره‌ای از آيات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ همان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است! تردیدی نیست که این اعتقاد، کفر صریح است.

ادامه مطلب …

(۵۸۵) حکم پیروی از مسلک و طریقت صوفیه

بر تو واجب است پیرو سلف صالح باشی، بر پایبندی به منهج و روش آنان حرص بورزی و راه‌ها و روش‌هایی که بدعت و نوآوری است را رها کنی.

ادامه مطلب …

(۵۸۶) توضیحاتی در باره‌ی طریقت صوفیه

هر طریقتی اعم از صوفیه و غیر صوفیه باید با كتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ تطبیق داده و سنجیده شود که هر چه با این ‌دو موافق باشد، حق است و هر چه مخالف باشد، باطل است. اغلب روش‌های صوفيه، بدعت است؛ برخی از آن‌ها به کفر می‌انجامد و برخی دیگر کم‌تر از کفر هستند.

ادامه مطلب …

(۵۸۸) حکم مدیحه‌سرایی‌های نبوی و برپا کردن جشن تولد پیامبر ﷺ توسط صوفی‌ها

مدیحه‌سرایی‌های نبوی که این برادر بدان اشاره می‌کند، بدون شک مدایحی است که رسول الله ﷺ از آن راضی و خشنود نیست و بلکه از آن نهی نموده و هشدار داده است.

ادامه مطلب …

(۵۸۴) حکم تبعیت از طریقت تصوف

راه‌ها و طریقت‌هایی که در سؤال مطرح شد، واجب است با كتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، سنت رسول الله ﷺ و منش خلفای راشدين سنجیده شود؛ اگر موافق و مطابق آن بود، حق است اما اگر مخالفت داشت، باطل و رد کردن آن واجب است.

ادامه مطلب …

(۵۸۰) حکم تصوف و صوفيه

مسلمان به جای این ‌که خود را در مسیر صوفیه، یادگیری آن و عمل به اصطلاحاتش خسته کند، باید نیروی خود را در پیمودن راه پیامبر ﷺ، خلفای راشدین و امامان هدایت‌یافته صرف کند تا حق برایش آشکار گردد، از آن پیروی نماید و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را از روی علم و بصیرت، عبادت کند.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه