چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۵۸۱) کثرت فرقه‌های گمراه در این زمان و نصیحتی در این‌باره

(۵۸۱) سوال: فرقه‌های گراه در زمان ما زیاد شده‌اند که از جمله‌ی این فرقه‌ها صوفیه و تیجانيه هستند؛ این فرقه‌ها یارانی دارند که ادعا می‌کنند راهشان درست و در مسیر حق هستند. لطفا در مورد این راه و روش‌های باطل توضیح دهید و حق را برای این افراد فریب‌خورده روشن سازید.

جواب:

پاسخ این سؤال، برگرفته از حدیث جابر رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ است که ثابت و در صحيح مسلم آمده است که: پیامبر ﷺ در خطبه‌ی جمعه چنین می‌فرمود: «أما بعدُ، فَإِنَّ خَیرَ الحَدِيثِ كِتَابُ اللهِ، وَخَيرَ الهَديِ هَديُ مُحمَّدٍ ﷺ، وَشَرَّ الأُمُورِ مُحدَثَاتُهَا، وَكُلَّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ»: (اما بعد؛ قطعا بهترین سخن، کتاب الله است و بهترین هدایت، هدایت و راهنمایی محمد ﷺ است. بدترین کارها، نوآوری‌ها است. هر بدعتی، گمراهی است) و در روایت امام نسائی آمده است: «وَكُلَّ ضَلالَةٍ فِي النَّارِ»: (هر گمراهی در آتش است).
این راه و روش‌هایی که در سؤال بدان اشاره شد و دیگر روش‌ها، آیا با رهنمود پیامبر ﷺ مطابق است یا خیر؟ اگر مطابق است که راه صحیح است، بهترین رهنمود و هدایت است که انسان را به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌رساند و همان هدایت، شفا، صلاح، اصلاح و استقامت است اما اگر با روش و رهنمود پیامبر ﷺ مطابق نیست، پس گمراهی و بدبختی است که برای پیروانش جز سختی‌های دنیا و عذاب آخرت، سودی ندارد و هر قدر که مخالفت آن با رهنمود و هدایت پیامبر ﷺ بیشتر باشد، گمراهی آن بیشتر است که البته برخی از این راه‌ و روش‌ها گاهی به کفر صریح و آشکار می‌انجامد؛ مانند کسانی که ادعا می‌کنند به حدّی رسیده‌اند که غیب را می‌دانند یا اولیای آنان غیب را می‌دانند، ادعا می‌کنند که فلانی از سختی‌ها نجات می‌دهد، خیر به ارمغان می‌آورد، باران می‌باراند و غیره از آن‌چه برای اولیا و پیشوایان خود ادعا می‌کنند. الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در کتاب خویش می‌فرماید: {قُلْ لا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ} [النمل: ۶۵]: (بگو: هیچ‌کس در آسمان‌ها و زمین جز الله غیب را نمی‌داند) بنابراین هر کس ادعا کند از غیب می‌داند یا فلان شخص از غیب می‌داند، این آیه را تکذیب کرده است.
الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به پیامبرش فرمان می‌دهد که به همگان بگوید: {قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ} [الانعام: ۵۰]: (بگو: به شما نمی‌گویم (و ادعا نمی‌کنم) که گنج‌های الله نزد من است، نمی‌گویم (و ادعا نمی‌کنم) ‌که از غیب آگاهم و نمی‌گویم (و ادعا نمی‌کنم) که من فرشته هستم؛ من فقط از چیزی پیروی می‌کنم که به من وحی می‌شود) فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ {إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا يُوحَى إِلَيَّ} دليلی بر این است که رسول الله ﷺ فقط بنده‌ای مأمور است و ایشان در عمل نیز چنین بودند یعنی عبادت‌گزارترین، با تقواترین و استوارترین فرد بر دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بودند. سلام و صلوات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر ایشان باد.
همچنین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به پیامبرش محمدٍ ﷺ دستور داده و می‌فرماید: {قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرّاً وَلا رَشَداً * قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً} [الجن: ۲۱-۲۲]: (بگو: قطعا من سود و زیانی برای شما در اختیار ندارم. بگو: هیچ کس هرگز مرا از الله در امان نخواهد داشت و جز او هیچ پناه‌گاهی ندارم) اگر پیامبر ﷺ چنین است، پس دیگر افراد از مخلوقات که از او مقام پایین‌تری دارند چگونه هستند؟ کسانی که ادعا می‌شود اولیا هستند، چگونه هستند؟ در حالی که این‌ها در واقع، دشمنان، سرکشان، ستم‌گران و گمراهان هستند.
بنابراین این‌ها و تمامی کسانی که از رهنمود پیامبر ﷺ خارج شده‌اند را نصیحت می‌کنم که به درگاه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه کنند، به كتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ مراجعه نمایند که تفسير و توضیح قرآن است، به روش و منش پیامبر ﷺ مراجعه نمایند که کاملا تطبیق عملی شریعت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است و همچنین به روش و منش صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم بازگردند که در رأس آنان خلفای راشدین یعنی: ابوبكر، عمر، عثمان و علي رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم هستند.
این روش‌ها و بدعت‌ها که با دين الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در تضاد هستند، گمراهی می‌باشند؛ هر چند که قلب انسان با آن‌ها آرام گیرد، هر چند که خاطر با چنین چیزهایی آسوده گردد و هر چند که برای انسان زیبا جلوه داده شود زیرا گاهی کردار زشت برای انسان، زیبا جلوه می‌کند؛ همان طور که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ الله يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ الله عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ} [فاطر: ۸]: (آیا کسی ‌که کردار زشتش برای او زیبا جلوه داده شده و آن ‌را خوب می‌بیند (مانند کسی است که الله او را به سوی دین صحیح و صراط مستقیم هدایت نموده است؟) همانا الله هر کس را که بخواهد گمراه می‌کند و هر کس را که بخواهد هدایت می‌نماید؛ پس مبادا که با حسرت خوردن برای آنان، خود را از بین ببری. الله به هر چه انجام می‌دهند، بسیار دانا است).
گاهی خاطر انسان به کفر نیز آسوده می‌گردد؛ چنان که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {مَنْ كَفَرَ بِالله مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنْ الله وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ} [النحل: ۱۰۶]: (هر کس بعد از ایمانش به الله کافر شود مگر کسی ‌که از روی اکراه و اجبار، کافر شود در حالی که ایمان در قلبش ثابت باشد اما کسی که خاطرش به کفر آسوده گردد، خشم و غضب بزرگی از سوی الله بر آنان است و عذاب بزرگی دارند) لذا پیروان این روش‌های بدعت‌آمیز نمی‌توانند بگویند: خاطر ما به این بدعت‌ها آسوده و قلب‌هایمان آرام است) چون این معیار نیست بلکه معیار، كتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ و راه و روش پیامبر ﷺ و خلفای راشدین است که بر حق و هدایت بوده‌اند. بدین خاطر است که پیامبر ﷺ به ما فرمان داده است از ایشان و سنت خلفای راشدین هدایت‌یافته‌ی پس از ایشان پیروی کنیم: «فَعَلَيكُم بِسُنَّتِي وَسُنَةِ الخُلَفَاءِ المهدیّین الرَّاشِدِينَ، تَمَسَّكُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَيهَا بِالنَّواجِذِ، وَإيَّاكُم وَمُحدَثَاتِ الأمُورِ»: (به سنت من و خلفای راشدین و هدایت یافته‌ی من پایبند باشید؛ به آن متمسک باشید و چنگ بزنید از و نوآوری‌ها دوری کنید). کسانی‌ که در روش و طریقت، منهج یا عقیده دچار این بدعت‌ها شده‌اند، اگر به حق بازگردند، نفسی مسرور و شادمان، قلبی آکنده از نعمت آرامش و روشی کامل می‌یابند که ادای حق الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، حق خود و حق بندگان را برایشان جمع می‌کند که این روش، بسیار بهتر و برتر از آن ‌چه بر آن هستند می‌باشد. همچنین برایشان آشکار می‌شود که روشی که قبلا بر آن بوده‌اند، شر و گمراهی و عذاب و سختی بوده است.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: كثرت الفرق الضالة في زماننا هذا، ومن هذه الفرق الضالة الصوفية والتيجانية؛ حيث إن لها أنصارا يدعون أنهم على طريقة صحيحة، وأنهم على حق. نرجو منكم معالجة هذه الطرق الباطلة، وإبانة الحق لأولئك المخدوعين والمغرورين بهذه الطرق الضالة؟

فأجاب رحمه الله تعالى: فإن الجواب على هذا السؤال مأخوذ مما ثبت في صحيح مسلم، من حديث جابر رضي الله عنه، أن النبي صلى الله عليه وسلم كان يقول في خطبة الجمعة: «أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ خَيْرَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ، وَخَيْرَ الْهَدْيِ هَدْيِ مُحَمَّدٍ، وَشَرَّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا، وَكُلَّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ»، والنسائي: «وَكُلَّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ».

فهذه الطرق التي أشار إليها السائل وغيرها من الطرق الأخرى، هل تنطبق على هدي النبي صلى الله عليه وسلم أو لا تنطبق ؟ فإن كانت منطبقة فهي صحيحة، وهي خير الهدي، وهي الطريق الموصل إلى الله عز وجل، وهي الهدى والشفاء والصلاح والإصلاح والاستقامة. وإن كانت مخالفة لهدي النبي صلى الله عليه وسلم فهي ضلال وشقاء على أصحابها، وعذاب عليهم، لا يستفيدون منها إلا التعب في الدنيا، والعذاب في الآخرة، وكلما كانت أشدَّ مخالَفةً لهدي النبي صلى الله عليه وسلم، أشدَّ مخالفة لهدي النبي صلى الله عليه وسلم كانت أكثر ضلالا، وقد تصل بعض هذه الطرق إلى الكفر البواح. مثل أولئك الذين يقولون: إنهم: وصلوا إلى حد يعلمون به الغيب. أو: إن أولياءهم يعلمون الغيب أو إن فلانًا يُنجِّي من الشدائد، أو يجلب الخير، أو ينزل الغيث أو ما أشبه ذلك، مما يُدعَى لهؤلاء الذين يزعمون أنهم أولياؤهم وأئمتهم، فإن الله عز وجل يقول في كتابه: ﴿ قُل لَّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا الله ﴾ [النمل: ٦٥]. فمن ادعى أن أحدا يعلم الغيب فقد كذب هذه الآية الكريمة، فمن ادعى أنه يعلم الغيب، أو أن أحدًا من الناس يعلم الغيب فقد كذب بهذه الآية الكريمة.

و يقول الله تعالى أمرًا نبيَّه أن يعلن للملأ أن يقول: ﴿ قُل لَّا أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَى﴾ [الأنعام: ٥٠]. وفي قوله تعالى: ﴿ إِن أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَى ﴾ [الأنعام: ٥٠]. دليل على أنه عبد مأمور، وقد كان و كذلك ، أي أنه أعظم الناس عبودية الله، وأتقاهم له، وأقومهم بدين الله – صلوات الله وسلامه عليه-.

ويقول الله تعالى لنبيه محمد صلى الله عليه وسلم آمرًا إياه: ﴿ قُلْ إِنِّي لَا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا إِنِّي لَن يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴾ [الجن: ٢١-٢٢]. فإذا كان هذا في حق النبي فما بالك بمن دونه من الخلق؟ بل ما بالك بمن ادعى أنهم أولياء، وأنهم هداة، وهم في الحقيقة أعداء وضُلال، وطغاة وبغاة؟

فنصيحتي لهؤلاء ولغيرهم ممن خرجوا ببدعهم من هدي النبي صلى الله عليه وسلم أن يتوبوا إلى الله عز وجل، وأن يرجعوا إلى كتاب الله وسنة رسوله صلى الله عليه وسلم التي هي تفسير للقرآن، وبيان له، وليرجعوا إلى هديه صلوات الله وسلامه عليه الذي هو تطبيق الشريعة الله تماما، وإلى هَذي الصحابة، وعلى رأسهم الخلفاء الراشدون؛ أبو بكر وعمر وعثمان وعلي رضي الله عنهم.

أما هذه الطرق وهذه البدع المخالفة لدين الله فإنها ضلال، مهما اطمأن إليها قلب الإنسان ومهما انشرح صدره بها، ومهما زينت له، فإن العمل السيئ قد يُزين للإنسان، كما قال الله تعالى: ﴿ أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ، فَرَوَاهُ حَسَنَا فَإِنَّ اللهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِى مَن يَشَاءُ فَلَا نَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يصنعون ﴾ [فاطر: ۸].

وقد ينشرح الصدر للكفر، كما قال الله تعالى: ﴿ مَن كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَنِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَنُ بِالْإِيمَيْنِ وَلَكِن مِّن شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِّنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴾ [النحل: ١٠٦]. فلا يقولن أصحاب هذه البدع: إن صدورنا تنشرح بهذه البدع، وإن قلوبنا تطمئن. لأن هذا ليس بمقياس، ولكن المقياس كتاب الله وسنة رسوله صلى الله عليه وسلم، وما كان عليه النبي -عليه الصلاة والسلام – وخلفاؤه الراشدون من الحق والهدى، ولهذا أمرنا النبي صلى الله عليه وسلم أن نتبعه، وأن نتبع سنة الخلفاء الراشدين المهديين من بعده فقال: «فَعَلَيْكُمْ بِسُنَّتِي وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الْمَهْدِيِّينَ الرَّاشِدِينَ، تَمَسَّكُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِدِ، وَإِيَّاكُمْ وَمُحْدَثَاتِ الْأُمُور». وأصحاب هذه البدع، سواء كانت في الطرق والمنهاج أم في العقيدة – إذا رجعوا إلى الحق سيجدون سرورًا للنفس، ونعيما للقلب، وسلوكًا جامعا بين القيام بحق الله، وحق النفس، وحق العباد أفضل مما هم عليه بكثير ، وسيتبيَّن لهم أن ما كانوا عليه من قبل شر وضلال، ومحنة وعذاب.

مطالب مرتبط:

(۵۸۸) حکم مدیحه‌سرایی‌های نبوی و برپا کردن جشن تولد پیامبر ﷺ توسط صوفی‌ها

مدیحه‌سرایی‌های نبوی که این برادر بدان اشاره می‌کند، بدون شک مدایحی است که رسول الله ﷺ از آن راضی و خشنود نیست و بلکه از آن نهی نموده و هشدار داده است.

ادامه مطلب …

(۵۸۴) حکم تبعیت از طریقت تصوف

راه‌ها و طریقت‌هایی که در سؤال مطرح شد، واجب است با كتاب الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، سنت رسول الله ﷺ و منش خلفای راشدين سنجیده شود؛ اگر موافق و مطابق آن بود، حق است اما اگر مخالفت داشت، باطل و رد کردن آن واجب است.

ادامه مطلب …

(۵۷۹) حکم شرع در مورد تصوف

دیدگاهم درباره‌ی تصوف، همانند دیدگاهم در مورد سایر بدعت‌هایی است که در اسلام نوآوری شده است؛ تصوفی که مخالف و مغایر با روش رسول الله ﷺ باشد، بدعت و گمراهی است که بر مسلمان واجب است از آن دوری کند.

ادامه مطلب …

(۵۸۲) حکم ادعای برخی صوفيه مبنی بر اینکه مردگان دارای کرامت هستند

تمامی برادران مسلمانم را از وابستگی به هر کسی جز الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ هشدار می‌دهم؛ زیرا مالکیت آسمان‌ها و زمین فقط در اختیار الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است، همه چیز به او بر می‌گردد، تنها الله است که دعای انسان درمانده را برآورده می‌نماید و هر بدی و مشکلی را فقط الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برطرف می‌سازد.

ادامه مطلب …

(۵۸۹) حکم شرع در مورد خرافات و بدعت‌های صوفیه

کارهایی که این گروه نوآوری کرده‌اند، باید بررسی شود؛ اگر با رهنمود پیامبر ﷺ موافقت داشته باشد، حق است اما شایسته نیست که مثلا گفته شود: این کارها از منهج صوفيه، ساخته‌ی صوفيه یا از تنظیم صوفیه است؛ بلکه باید گفت: سنت رسول الله ﷺ است و نباید به یک گروه خاص نسبت داده شود.

ادامه مطلب …

(۵۸۵) حکم پیروی از مسلک و طریقت صوفیه

بر تو واجب است پیرو سلف صالح باشی، بر پایبندی به منهج و روش آنان حرص بورزی و راه‌ها و روش‌هایی که بدعت و نوآوری است را رها کنی.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه