(۴۹۵) سوال: شیخ بزرگوار! آیا توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با پیامبران و فرستادگان و افراد صالح، جایز است؟ لطفا این مسئله را با دلیل برایمان توضیح دهید.
جواب:
توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ یعنی چیزی را یاد کند که او را به هدفش برساند؛ یاد کردن چیزی برای توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ که تأثیری ندارد، بدعت است.
بنابراین میگوییم: اگر منظور از توسل به پیامبران، پیروی از آنها، محبتشان و ایمان به آنان باشد، ایرادی ندارد و مشروع است اما شایسته نیست که فرد متوسل بگوید: “با پیامبرت (یا پیامبرانت) به تو متوسل میشوم. ” بلکه بگوید: “با محبت به پیامبرانت و پیروی از پیامبرت محمد ﷺ به تو متوسل میشوم. ” بنابراین قید «پیروی، محبت و ایمان» باید گفته شود؛ زیرا اگر بگوید: “با پیامبرانت به تو متوسل میشوم” امکان دارد کسی گمان کند که توسل جدید و بدعت است؛ توسل بدعتی همان توسل به ذات پیامبران یا جاه و مقام آنان است؛ مانند: “به وسیلهی پیامبرت (پیامبرانت) و مقام پیامبرت (پیامبرانت) از تو میخواهم”. این توسل، بدعت است زیرا جاه و مقام پیامبر ﷺ فرد را به هدفش نمیرساند لذا استفاده از آن برای رسیدن به هدف، نادرست است. جاه و مقام پیامبران عَلَيْهِمُالسَّلَام فقط مخصوص خودشان است.
بنابراین اگر شنیدی که کسی گفت: “با پیامبرانت به تو متوسل میشوم”؛ نباید به بدعت یا سنت بودن این کارش حکم کرد؛ بلکه باید بپرسید: منظورت چیست؟ اگر گفت: “با ذات پیامبران، متوسل میشوم” این بدعت است؛ اگر گفت: “با جاه و مقام پیامبران به الله متوسل میشوم؛ چون نزد الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از جایگاه بالایی برخوردار هستند. ” این نیز بدعت است؛ زیرا جایگاه پیامبران، وسیله و چیز سودمندی برای توسل نیست اما اگر گفت: “با محبتی که به پیامبران دارم، به الله متوسل میشوم. ” این حق و درست است؛ زیرا محبت داشتن به پیامبران، عبادتی است که فرد را به هدفش میرساند و در پذیرش دعا و درخواست تأثیر دارد.
اگر گفت: “با ایمانی که به پیامبران دارم، به تو متوسل میشوم. ” این نیز درست است؛ زیرا عبادت محسوب میشود؛ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {قُولُوا آمَنَّا بِالله وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ} [البقره: ۱۳۶]: (بگویید: به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و آنچه به سوی ما نازل نمود و آنچه بر ابراهیم نازل نمود، ایمان آوردیم) اگر گفت: “با پیروی کردن از پیامبران، به تو متوسل میشوم” این مطلب، نیاز به درنگ و تأمل دارد زیرا پیروی از پیامبران پیشین عَلَيْهِمُالسَّلَام در مواردی که مخالف شریعت ما باشد، مطلوب نیست؛ پس باید گفت: “با پیروی کردنم از پیامبرت محمد ﷺ به تو متوسل میشوم” به این شکل، صحیح است.
شایان ذکر است که توسل دو نوع است: ممنوع و جایز.
توسل ممنوع: توسل به چیزی که وسیله محسوب نمیشود؛ در این صورت، توسل بدعت یا شرك است.
توسل جایز: توسل به چیزی که وسیله است؛ انواع این توسل عبارتاند از:
اول: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با نامهایش؛ مانند: “اللّهُّمَ إنِّي أسأَلُكَ بِأسمَائِكَ الحُسنى أن تَغفِرَ لِي”: (ای الله! با نامهای نیکویت به تو متوسل میشوم که مرا بیامرزی)؛ این توسل، جایز است؛ زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَلِلَّهِ الأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا} [الاعراف: ۱۸۰]: (الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نامهای بسیار نیکو دارد؛ او را با آنها فرا بخوانید) همچنین به دلیل حدیث عبد الله بن مسعود رَضِيَاللهُعَنْهُ در دعای ناراحتی و اندوه: «اللهمّ إني أسألُك بكلِّ اسمٍ هو لك سميتَ به نفسَك»: (ای الله! از تو میخواهم با هر اسمی که داری، خود را با آن نامیدهای… ) تا آخر حدیث.
دوم: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با صفاتش؛ این توسل، جایز و مشروع است؛ مثال: «اللَّهمَّ بعِلمِكَ الغيبَ وقدرتِكَ على الخلقِ أحيني ما عَلِمتَ الحَيَاةَ خَيراً لِي وأن تَتَوَفَّانِي مَا عَلِمتَ أن الوَفَاةَ خَيرٌ لي»: (ای الله! با علم و دانشت به غیب و قدرتت بر آفریدگان، مرا تا زمانی که میدانی برایم بهتر است، زنده بدار و تا زمانی که میدانی برایم بهتر است، بمیران) این توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با صفات او است که عبارت “يَا رَحمَانُ بِرَحمَتِكَ أستَغِيثُ”: (ای بخشنده! با توسل به رحمتت از تو کمک میخواهم) نیز از همین نوع است.
سوم: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با افعال و کارهایش؛ مثال: “اللّهُمَّ كَمَا أنعَمتَ عَلَيَّ بِالمَالِ فَأنعِمْ عَلَيَّ بِالعِلمِ”: (ای الله! آنگونه که به ما نعمت مال و دارایی عطا نمودی، نعمت علم را نیز عطا فرما) یا میگویی: “اللّهُمَّ كَمَا أنعَمتَ عَلَيَّ بِالعِلمِ فَأنعِمْ عَلَيَّ بِالمَالِ الَّذِي يُكفِينِي عَن خَلقِكَ”: (ای الله! آنگونه که مرا از نعمت علم برخوردار نمودی، نعمت دارایی را به من عطا فرما که مرا از مخلوقاتت بینیاز کند) این فرمودهی پیامبر ﷺ نیز از همین قبیل است: «قُولُوا: اللَّهمَّ صلِّ علَى محمَّدٍ وعلَى آلِ محمَّدٍ كما صلَّيتَ علَى إبراهيمَ وعلَى آلِ إبراهيمَ إنَّكَ حميدٌ مجيدٌ»: (بگویید: ای الله! بر محمد و بر پیروان محمد درود بفرست آنگونه که بر ابراهیم و بر پیروان ابراهیم درود فرستادی که تو ستودهی بزرگواری) در این دعا، توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با فعلی است که قبلا انجام داده است؛ یعنی او که ابراهيم عَلَيْهِالسَّلَام و پیروانش را از نعمت خویش برخوردار نموده است، بر محمد ﷺ و پیروانش درود بفرستد.
چهارم: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با ايمانی که به او داریم؛ مانند این سخن خردمندان: {رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ} [آل عمران: ۱۹۳]: (وردگارا! ما صدای منادی را شنیدیم که به ایمان ندا میدهد که به پروردگارتان ایمان آورید؛ پس ایمان آوردیم؛ پس گناهان ما را ببخش و اشتباهاتمان را بپوشان و ما را با انسانهای خوب بمیران) در این دعا، با ایمانی که به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ داشتند به او متوسل شدند.
پنجم: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با عمل صالح و نیک؛ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ} [آل عمران: ۵۳]: (پروردگارا! به آنچه نازل نمودی ایمان آوردیم و از پیامبر پیروی کردیم؛ پس ما را همراه شاهدان ثبت بفرما) مثال دیگر، ماجرای همان سه نفر است که وقتی وارد غار شدند، دهانهی غار بسته شد و نتوانستند آن را باز کنند؛ لذا با کارهای خوبی که انجام داده بودند، به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ متوسل شدند: نفر اول به خوبی کردن خود به پدر و مادر، نفر دوم به عفت و پاکدامنی کامل و نفر سوم به امانتداری متوسل شد که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نیز مشکل آنان را بر طرف نمود.۱
ششم: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با توصیف وضعیت دشواری که شخص دارد؛ حالتی که به خود ستم کرده و به پروردگارش بسیار نیازمند است. مانند این سخن موسى عَلَيْهِالسَّلَام: {رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ} [القصص: ۲۴]: (پروردگارا! به آنچه از خیر و نیکی به سوی من نازل کنی، محتاج هستم) همچنین اگر کسی در دعا بگوید: “اللّهُمَّ إنّي ظَلَمتُ نَفسِي فَاغفِرْ لِي“: (ای الله! همانا من به خود، ستم کردهام؛ پس مرا ببخش و بیامرز). هفتم: توسل به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با دعای فرد صالح؛ مانند سخن مردی که نزد پیامبر ﷺ آمد و ایشان در حال ایراد خطبهی نماز جمعه بود که گفت: «يَا رَسُولَ اللهِ، هَلَكَتِ الْمَوَاشِي، وَانْقَطَعَتِ السُّبُلُ، فَادْعُ اللَّهَ يُغِيثُنَا. فَرَفَعَ النَّبِيُّ ﷺ يَدَيْهِ وَدَعَا»۲ : (ای رسول الله! چارپایان هلاک شده و راهها قطع و تباه گردیدهاند، از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بخواه که بر ما باران ببارد؛ لذا رسول الله ﷺ دستانش را بالا برد و دعا نمود) این مرد از پیامبر ﷺ خواست که برای مصلحت عموم مسلمانان دعا نماید.
اما درخواست دعا از شخصی که به صالح و نیکوکار بودن وی معتقد است، بهتر است ترک شود؛ زیرا این درخواست، موجب نوعی حقارت و خواری برای فرد در برابر شخص دعا کننده میشود؛ همچنین شاید فرد دعاکننده نیز فریب خورده و به فتنه دچار شود که آنقدر خوب و صالح است که از او میخواهند دعا کند. همچنین چه بسا سبب وابستگی و اتکای شخص به آن فرد نیکوکار شود و خودش برای خود، دعا نکند. اما آنچه گفته میشود که پیامبر ﷺ به عمر بن خطاب رَضِيَاللهُعَنْهُ گفته است: «يَا أخِي، لا تَنسَنَا مِن دُعَائِكَ»۳ : (ای برادرم! ما را در دعایت فراموش مکن) این حدیث، ضعيف است و از ایشان ثابت نیست. همچنین توصیهی رسول الله ﷺ که در حدیث آمده است: «يَأْتِي عَلَيْكُمْ أَوَيْسُ بْنُ عَامِرٍ… فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ يَسْتَغْفِرَ لَكَ فَافْعَلْ»([۱]) : (اویس بن عامر به سوی شما خواهد آمد، اگر توانستی که برایت استغفار کند این کار را انجام بده) این خاص همین شخص است؛ لذا هیچ کس را توصیه نکرد که از صالحان اصحاب و یارانش درخواست دعا کند در حالی که بدون شک صحابه رَضِيَاللهُعَنْهُم از اویس قرنی بهتر و برتر بودند؛ مانند: ابوبكر، عمر، عثمان، علي، ابن مسعود، ابن عباس و دیگر اصحاب رَضِيَاللهُعَنْهُم که بیتردید از اویس بهتر بودند اما پیامبر ﷺ به هیچ کس نفرمود: اگر ابوبکر را دیدید، از او درخواست دعا کنید.
آن چه ذکر شد، انواع توسل جایز بود.
شایسته است هرگاه مسلمان، قصد توسل به نامهای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را داشت، به طور عموم به آن نامها متوسل شود؛ مانند حدیث: «أسأَلُكَ بّكُلِّ اسمٍ هُوَ لَكَ»: (با هر اسمی که از آنِ تو است، از تو میخواهم) اما اگر بخواهد به اسم خاصی متوسل شود، آن اسم باید با دعا و درخواستش مطابقت و مناسبت داشته باشد؛ اگر مغفرت و بخشش میخواهد، بگوید: (اللّهُمَّ يَا غَفُورُ اغفِر لِي): (ای الله!ای بخشنده! مرا بیامرز) یا بگوید: (اللّهُمَّ اغفِر لِي إنَّكَ أَنتَ الغَفُورُ الرَّحِيمُ): (ای الله! مرا ببخش و بیامرز زیرا تو بسیار آمرزنده و بسیار مهربان هستی) تا وسیله با هدف، مناسبت داشته باشد؛ و هرگز شایسته نیست که بگوید: (اللّهُمَّ يَا شَديدَ العِقَابِ اغفّر لّي واعفُ عَنّي): (ای الله!ای کسی که سخت، عذاب میدهی! مرا ببخش و بیامرز) و… چون میان وسیله و هدف، تضاد وجود دارد. ابوبكر رَضِيَاللهُعَنْهُ به پیامبر ﷺ گفت: (ای رسول الله! به من دعایی بیاموز تا آن را در نمازم بخوانم؛ پیامبر ﷺ فرمود: «قل: اللَّهمَّ إنِّي ظلَمتُ نَفسي ظلمًا كثيرًا ولا يغفرُ الذُّنوبَ إلَّا أنتَ فاغفِر لي مغفرةً من عندِكَ وارحَمني إنَّكَ أنتَ الغفورُ الرَّحيمُ»: (ای الله! همانا من بسیار به خود ستم کردهام و فقط تو هستی که گناهان را میبخشی؛ پس از جانب خود مرا با ببخش و بیامرز و بر من رحم فرما که تو همان بسیار بخشنده و بسیار مهربان هستی) که این، جمع کردن چند نوع وسیله است، از جمله:
اول: بیان وضعیت دعا کننده: “اللّهُمَّ إنِّي ظَلَمتُ نَفسِي ظُلماً كَثِيراً“.
دوم: ستایش و تمجید الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با صفتی از صفاتش: “ولا يغفر الذنوب إلا أنت“.
سوم: توسل به نامهای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ: “إنك أنت الغفور الرحيم“.
([۱]) صحیح مسلم: كتاب فضائل الصحابة، باب من فضائل أويس القرني، شماره (٢٤٤٢).
***
- صحیح بخاری: كتاب أحاديث الأنبياء، باب حديث الغار، شماره (٣٤٦٥) / صحیح مسلم: كتاب الرقاق، باب قصة أصحاب الغار الثلاثة والتوسل بصالح الأعمال، شماره (٢٧٤٣). ↩︎
- صحیح بخاری: باب الاستسقاء في المسجد الجامع، شماره (۱۰۱۳) / صحیح مسلم: كتاب الاستسقاء، باب رفع اليدين بالدعاء في الاستسقاء، شماره (۸۹۷). ↩︎
- مسند احمد: (٣٢٦/١، شماره ۱۹۵) / سنن أبوداود: كتاب الصلاة، باب الدعاء، ١٤٩٨ / سنن ترمذی: أبواب الدعوات، باب في التوبة والاستغفار وما ذكر من رحمة الله بعبادة، باب منه، شماره (٣٥٦٢) / سنن ابن ماجه: كتاب المناسك، باب فضل دعاء الحاج، شماره (٢٨٩٤). ↩︎