(۳۰۶) سوال: قصیدهی “البُردة” را شنیده و خواندهام و چنان که میدانم مؤلف این قصیده شخصی عالم است؛ آیا در عقیدهاش ایرادی وجود دارد؟
جواب:
ابیاتی از این قصیده “البُردة” ذکر میکنم که وضعیت ناظم آن را مشخص میکند؛ وی در مدح پیامبر ﷺ چنین میسراید:
إن لم تکن فی معادي آخذا بیدی فضلاً و إلا فقل یا زلّة القدم
اگر در روز رستاخیز، دستم را از روی لطف و کرم نگیری، پس آن گاه بگو که دیگر پایت لغزیده است.
یا أکرمَ الرُسلِ ما لي من ألوذُ بِهِ سِواك عند حلولِ الحادثِ العِمَمِ
ای بزرگوارترین و بهترین فرستاده! جز تو کسی را ندارم که به هنگام نزول حوادث و سختیهای فراگیر به او پناه ببرم.
فَإِنَّ مِنْ جُودك الدُّنْيَا وَضَرَّتَهَا وَمِنْ عُلُومِكَ عِلْمُ اللَّوْحِ وَالقَلَمِ
همانا دنیا و آخرت، قسمتی از جود و کرم تو است و علم و آگاهی از لوح محفوظ و قلم، از جمله دانشهای تو است.
آیا هیچ مؤمنی میتواند خطاب به رسول الله ﷺ چنین بگوید: “هنگام سختیها و حوادث فراگیر، جز تو چه کسی دارم که به او پناه ببرم”؟ ممکن نیست هیچ مؤمنی چنین بگوید. ممکن نیست رسول الله ﷺ از چنین گفتاری راضی و خشنود باشد. وقتی فردی به پیامبر ﷺ گفت: “هر چه الله و تو بخواهید” ایشان سخن آن فرد را انکار کرد و فرمود: «أجَعَلتَنِي لِلهِ نِدّاً بَل مَا شَاءَ اللهُ وَحدُهُ»: (آیا مرا همتای الله قرار دادی؟ بلکه فقط هر چه الله بخواهد) اگر این سخن را انکار نمود، چگونه ممکن است راضی و خشنود باشد که بگویند: هنگام حوادث فراگیر، هیچ کس جز تو پناهی ندارد) چه برسد به حوادث خاص؟
آیا ممکن است فرد مؤمن، خطاب به رسول الله ﷺ بگوید: “اگر در رستاخیز تو از سر بخشش، دستم را نگیری و مرا یاری نکنی، پایم در دوزخ میلغزد”؟ یعنی بخشش و مجازات را در اختیار رسول الله ﷺ قرار میدهد در حالی که این موارد در اختیار هیچ کس نیست مگر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ که پروردگار جهانیان است. آیا ممکن است فرد مؤمن چنین بگوید؟
ایا امکان دارد فرد مؤمن بگوید: “ای رسول الله! دنیا و آخرت، قسمتی از جود و کرم تو است”؟ اگر دنیا و آخرت، قسمتی از جود و کرم ایشان باشد (نه تمام جود و کرم ایشان!) چه چیز برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ باقی میماند؟ مضمون سخن وی چنین است: چیزی برای الله نمیماند، نه دنیا و نه آخرت. آیا یک مؤمن، راضی و خشنود میشود که بگوید: دنیا و آخرت، از جود و بخشش رسول الله ﷺ است و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ هیچ نقشی در آن ندارد؟ آیا برای فرد عاقل، قابل تصور است که رسول الله ﷺ که کمال توحيد را عملی نمود، راضی باشد به چنین جود و بخششی وصف شود؟
آیا ممکن است مؤمنی خطاب به پیامبر ﷺ بگوید: “علم لوح و قلم، قسمتی از علوم تو است”؟ یعنی بخشی از علوم و دانش ایشان است نه همهی آن! در حالی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به پیامبرش فرموده است: {قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ} [الانعام: ۵۰]: (بگو: به شما نمیگویم که گنجهای الله نزد من است، نمیگویم که از غیب آگاه هستم و نمیگویم که من فرشته هستم؛ من فقط از آن چه بر من وحی میشود پیروی میکنم) بنابراین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به او امر نمود که برای همگان تا روز قیامت اعلان کند که گنجینههای الله نزد او نیست، غیب نمیداند و ادعا نمیکند که فرشته است بلکه ایشان ﷺ بندهای برای الله است که او را عبادت میکند و و از آن چه الله بر او وحی مینماید پیروی میکند همان طور که فرمود: {إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ} [الانعام: ۵۰]: (فقط از آن چه الله بر من وحی مینماید پیروی میکنم) آیا ممکن است کسی که این آیات و مانند آن را خواند بگوید: (پیامبر ﷺ غیب را میداند و از جمله علوم او، علم لوح و قلم است)؟
تمام این موارد، کفر است که موجب خروج از دین میشود؛ هر چند که در مورد شاعر این قصیده “بوصیری” به طور خاص نمیگوییم كافر است؛ زیرا نمیدانیم چه چیزی او را به سرودن چنین چیزهایی واداشته است اما به طور عام میگوییم: این سخنان، کفر است و کسی که بدان معتقد باشد، کافر است.
به همین خاطر است که اعتقاد دارم بر مؤمنان واجب است از خواندن این قصیده خودداری کنند زیرا حاوی امور شرکآمیز بزرگی است، هر چند که ابیاتی درست و با معنای صحیح هم در آن یافت میشود. حق را هر کس بگوید از او پذیرفته میشود و باطل را هر کس بگوید از او پذیرفته نمیشود.
***