دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۲۵۳) حکم شکایت از بیماری‌ها

(۲۵۳) سوال: برای برخی بیماران که از بیماری خود بسیار ناله و شکایت می‌کنند، چه نصیحت و سفارشی دارید؟

جواب:

نصیحتم برای این برادرانی که در سلامتی، دارایی، خانواده و… دچار مشکل و مصیبت شده‌اند، این است که صبر و شکیبایی نمایند و امید اجر و پاداش داشته باشند و بدانند که این مشکلات، آزمایشی از سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است همان طور که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَةً وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ} [انبیاء: ۳۵]: (شما را به خاطر امتحان، با خوب و بد می‌آزماییم و به سوی ما بازمی‌گردید).

همان طور که الله ù انسان را با برخورداری از نعمت می‌آزماید تا بنگرد که شکرگزار یا ناسپاس است؟ گاهی نیز او را با مشکلات و گرفتاری‌ها می‌آزماید تا نمایان شود که صبر پیشه می‌سازد یا بی‌تابی کرده و بر تقدیر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خشم می‌گیرد. برخی امور، انسان را در صبر و شکیبایی، یاری می‌رساند؛ از جمله:

اول: ايمان به این ‌که الله ù پروردگار، فرمان‌روا و مالک همه چیز است و تمامی مخلوقات بنده‌ و آفریده‌ی او هستند که هر گونه بخواهد، بنا بر حکمتی که گاهی بدان پی می‌بریم و گاهی از دانستن آن باز می‌مانیم با آنان رفتار می‌نماید. پس جای هیچ اعتراضی نسبت به رفتار الله ù با آن‌ چه در ملک او است وجود ندارد؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ} [انبیاء: ۲۳]: (درباره‌ی آن‌چه انجام می‌دهد، بازخواست نمی‌شود و بلکه آن‌ها بازخواست می‌شوند).

دوم: ایمان به این ‌که مشکلات و گرفتاری‌هایی که بدان دچار می‌شود موجب بخشش و از بین رفتن گناهانش می‌شود همان طور که در این مورد از رسول الله ﷺ احادیثی نقل شده است. همچنین انگشت زنی از عبادت‌گزاران دچار آسیب شد اما هیچ بی‌تابی نکرد و اثر گلایه بر وی آشکار نشد؛ وقتی علت را جویا شدند گفت: (شیرینی اجر و پاداش، تلخی صبر را از یادم برد). روشن است که صبر، رتبه و جایگاه والایی است که فقط با وجود چیزی فراهم می‌شود که انسان بر آن صبر نماید تا از صابران قرار می‌گیرد که الله ù فرمود: {إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ} [زمر: ۱۰]: (قطعاً صابران، پاداش خود را به طور کامل، بدون محاسبه دریافت می‌کنند).

سوم: فرد مصیبت‌زده، خود را با تفکر درباره‌ی مشکلاتی که دیگران دارند، آرام نماید؛ چون او تنها کسی نیست که در این دنیا، مشکل و گرفتاری دارد؛ بلکه بسیاری از مردم مشکلاتی بدتر و سخت‌تر از او دارند. رسول الله ﷺ که بهترین آفریده‌ی الله بود، به مشکلات بسیار بزرگی دچار شد؛ حتی رنج و درد بیماری ایشان، همانند دو مرد از ما بود اما صبر می‌نمود و به اجر و پاداش الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ امید داشت. بنابراین نگریستن به مشکلات دیگران، از درد و سختی مشکلات می‌کاهد.

چهارم: با صبر و شکیبایی، به اجر و پاداش الله ù امیدوار باشد؛ اگر وی با صبر نمودن در باربر این مصیبت، از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ امید اجر و پاداش داشته باشد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ علاوه بر آمرزیدن گناهانش، جایگاه و مقامش را نیز بالا می‌برد؛ روشن است که بسیاری از مردم، غرق در اشتباه و گناه هستند؛ وقتی مشکلاتی هم چون بیماری، از دست دادن خانواده، مال، دوستان و… برایشان رخ می‌دهد، با نگاه به اجر و پاداشی که در نتیجه‌ی صبر نصیبشان می‌شود تحمل آن سختی‌ها برایشان آسان می‌گردد و هر چه مصیبت و مشکل بزرگ‌تر باشد، پاداش و اجرش نیز بیشتر است. پنجم: انسان بداند که این مشکلات و سختی‌ها از جمله بیماری همیشگی نیست و دیر یا زود از بین رفته و برطرف می‌شود زیرا محال است که انسان بر یک حالت باقی بماند؛ اما هر چه طولانی‌تر شود، پاداش و اجرش نیز بیشتر می‌باشد. شایسته است در این حالت، این فرموده‌ی الله ù را به یاد آوریم: {فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (۵) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً} [شرح: ۵-۶]: (قطعا با هر سختی، آسانی است؛ قطعاً که با هر سختی، آسانی است) همچنین این فرموده‌ی پیامبر ﷺ را به یاد آوریم: «واعلم أن النصر مع الصبر وأن الفرج مع الكرب وأن مع العسر يسراً»۱ : (بدان که پیروزی همراه با صبر است، گشایش همراه با اندوه و مشکلات است و با هر سختی، آسانی است)

ششم: امیدی بسیار قوی نسبت به بر طرف شدن این مصیبت داشته باشد؛ زیرا امید قوی داشتن، سبب با نشاط شدن، انشراح صدر و و آرامش قلب می‌شود. اگر هر لحظه‌ای که بر انسان می‌گذرد، خود را به نجات و بر طرف شدن مشکلش، نزدیک‌تر ببیند؛ چنان انرژی می‌گیرد و نیرومند می‌شود که مشکلش را از یاد می‌برد.

بدون شک انسانی که آن چه بدان دچار شده را فراموش می‌کند یا خود را به فراموشی می‌زند، درد و رنجش را نیز از یاد می‌برد که این حقیقت، قابل مشاهده است. اگر انسان از مشکلی که دارد از جمله بیماری، جراحت و… غافل شود خود را با نشاط می‌یابد، دردش را فراموش می‌کند و آن را حس نمی‌کند برخلاف این که اگر بر این بیماری یا این درد تمرکز کند بیماری یا دردش افزایش پیدا می‌کند.

کارگران را مثال می‌زنم؛ چه بسا کارگر در حال کار، سنگی به پایش اصابت کرده و آن را زخمی کند یا شیشه‌ای به برخورد کرده و دستش را زخمی کند و… اما او توجهی نمی‌کند و هم چنان به کارش ادامه می‌دهد و آن چه بدان دچار شده را احساس نمی‌کند اما همین ‌که کارش تمام شده و متوجه شود، درد را احساس می‌کند. به همین خاطر است وقتی که نزد رسول الله ﷺ شکایت کردند که انسان به وسوسه‌هایی دچار می‌شود فرمود: «إذا بَلَغَه فليستعذ بالله، ثم لينتهِ»۲: (وقتی وسوسه‌ای به او رسید، به الله پناه ببرد و دست از آن بکشد) یعنی از آن وسوسه روی بگرداند و بدان توجه نکند که در این صورت از بین می‌رود که این، مشاهده شده و کاربردی بوده است. پس این شش موردی که بیان شد، موجب آرامش و خیر بسیاری برای شخص بیمار می‌شود.

۷- ایمان داشته باشد که بی‌تابی و خشم گرفتن بر تقدیر، چیزی را از بین نمی‌برد؛ بلکه سختی و حسرت مصیبت را در قلب نیز زیاد می‌کند همان طور که به درد جسم هم دچار شده است.

به همین مناسبت دوست دارم به بیان این مسئله بپردازم که مردم در برابر مصیبت‌هایی که بدان دچار می‌شوند به چهار دسته تقسیم می‌شوند:

دسته‌ی اول: بی‌تابی کرده، خشم گرفته و صبر نمی‌کنند بلکه ناله و فریاد سر می‌دهند، لباس‌هایشان را پاره می‌کنند، به صورت‌هایشان می‌زنند، موهایشان را می‌کَنند و قلب‌هایشان نسبت به پروردگارشان آکنده از خشم و کیننه می‌شود که چنین افرادی، در دنیا و آخرت زیان کرده‌اند زیرا این کردارشان حرام است و دردشان با آن از بین نمی‌رود. پس در دنیا و آخرت زیان می‌بینند و چه بسا کارشان به کفر بیانجامد همان طور که الله ù فرمود: {وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ} [حج: ۱۱]: (از ميان مردم، كسى است كه الله را فقط بر يك حال عبادت می‌کند؛ اگر خيرى به او برسد، به آن اطمينان می‌يابد و وقتی مشکلی به او رسد، روى برمی‌تابد که در دنيا و آخرت زيان ديده است؛ اين همان زيان آشكار است).

دسته‌ی دوم: کسانی هستند که صبر پیشه می‌کنند؛ یعنی دوست ندارد مصیبت رخ دهد بلکه بر اثر آن اندوهگین می‌شود و آن‌را نمی‌پسندد؛ اما صبر پیشه می‌کند بدین صورت که قلبش را از خشم گرفتن، زبانش را از سخن و اندامش را از انجام فعلی که نشانه‌ی خشم بر تقدیر باشد حفظ می‌کند هر چند که سختی صبر را می‌چشد و از آن‌ چه برایش پیش آمده ناراحت است. این شخص به واجب عمل کرده و از گناه و عقوبت سالم مانده و نجات یافته است.

دسته‌ی سوم: کسانی که از این مصیبت با رضایت، انشراح صدر و آرامش قلب استقبال می‌کنند چنان که گویا اصلا به مصیبتی دچار نشده است که این حاصل قوت رضایت و خشنودی وی از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است. تفاوت این شخص با گروه قبلی در این است که فرد صابر از مشکلی که دچارش شده، ناخرسند است و تلخی صبر را می‌چشد اما فرد خشنود از مصیبتش ناراحت نیست و اصلا تلخی در دلش احساس نمی‌کند و می‌گوید: من بنده هستم و پروردگار، پروردگار است که این تقدیرش فقط از روی حکمت بوده است و بدین صورت کاملا راضی و خشنود می‌شود. علما É اختلاف نظر دارند که آیا رضایت واجب است یا مستحب؟ که بنا بر دیدگاه درست، مستحب است؛ زیرا رضایت و خشنودی از مصیبت، به معنای صبر و چیزی افزون بر آن است؛ چنان که گفتیم صبر، واجب است اما بیشتر از آن، مستحب است؛ پس شخص رضایت‌مند کامل‌تر از شخصی که فقط صبر پیشه کرده، است.

دسته‌ی چهارم: کسانی هستند که به خاطر مشکلی که رخ داده الله را شکر و سپاس می‌گویند. این شخص الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را به خاطر این مصیبت شکر می‌کند. شاید برخی بگویند: بنا بر سرشت و طبیعت انسان، امکان ندارد کسی به خاطر مصیبتی که بدان مبتلا شده، پروردگارش را شکر کند؛ گفته می‌شود: بله؛ اگر به اصل مصیبت بنگریم، چنین است که فطرت انسانی از این که در چنین حالتی شکرگزار باشد سر باز می‌زند اما اگر انسان به نتایج آن مصیبت اعم از بخشش گناهان، از بین بردن اشتباهات و بالا بردن مقام و جایگاه بنگرد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را شکر و سپاس می‌گوید که در نتیجه‌ی آن مصیبت، چنین اجر و پاداشی برایش در نظر گرفته است. پس بدین خاطر، شکرگزار و سپاس‌گزار الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌شود.

سنت و منش پیامبر ﷺ چنین بود که وقتی رخداد خوشایندی برایش اتفاق می‌افتاد، می‌فرمود: «الحمدُ للهِ الّذِي بِنِعمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَات»: (حمد و ستایش مخصوص الله است که با نعمت او، خوبی‌ها کامل می‌شود) وقتی که اتفاق ناخوشایندی رخ می‌داد، می‌فرمود: «الحَمدُ لِلهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ»: (حمد و ستایش، در هر حال، مخصوص الله است) این همان چیزی است که شایسته است انسان مسلمان بگوید.

آن چه در میان مردم مشهور است که وقتی کسی دچار مشکل یا مصیبتی می‌شود، می‌گوید: «الحَمدُ لِلهِ الَّذِي لاَ يُحمَدُ عَلَى مَكرُوهٍ سِوَاهُ»: (حمد و ستایش مخصوص الله است که هیچ کس جز او به خاطر امر ناخوشایند ستایش نمی‌شود) این سخن، زشت است و انسان نباید چنین سخنی بگوید زیرا به وضوح اعلان می‌کند که از آن ‌چه برایش رخ داده، ناخرسند است و آن‌ چه را که الله برایش مقدّر نموده نمی‍پسندد و شامل خشم بر تقدیر الله است هر چند که صریح نباشد. به همین خاطر می‌گوییم: شایسته است همان سخنی را بگویی که پیامبر ﷺ می‌گفت: «الحَمدُ لِلهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ».

در پایان، برادرانم که مبتلا به بیماری یا مصیبت و گرفتاری هستند، نصیحت می‌کنم که صبر پیشه کرده و به اجر و پاداش الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ امیدوار باشند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیز همان طور که فرمود با صابران است: {إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ} [زمر: ۱۰]: (قطعاً انسان‌هایی که صبر پیشه می‌کنند، پاداش خود را به طور کامل، بدون محاسبه دریافت می‌کنند).

***


  1. [تخریج طبرانی: (١٢٣/١١، رقم ١١٢٤٣) / أحمد (٣٠٧/١، رقم ٢٨٠٤)/ ضياء مقدسی (٢٣/١٠، رقم (۱۳)] ↩︎
  2. [تخریج بخاری: كتاب بدء الخلق، باب صفة إبليس وجنوده، رقم (٣٢٧٦)/ تخریج مسلم: كتاب الإيمان، باب الوسوسة في الإيمان وما يقوله من وجدها، رقم (١٣٤)] ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: بعض المرضى يتذمر ويكثر من الشكوى، ويتسخط مما فيه من مرض، فما نصيحتكم لأمثال هؤلاء؟

فأجاب رحمه الله تعالى: نصيحتي لإخواني -هؤلاء المرضى، ومن أصابتهم مصائب في أموالهم وأهليهم- أن يصبروا ويحتسبوا، و يعلموا أن هذه المصائب ابتلاء من الله سبحانه وتعالى واختبار، كما قال الله تبارك وتعالى -: ﴿ وَنَبْلُوكُم بِالشَّرِ وَالْخَيْرِ فِتْنَةٌ وَإِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴾ [الأنبياء: ٣٥].

و إذا كان الله تعالى يبتلي العبد بالنعم ليختبره أيشكر أم يكفر، فكذلك يبتلي عبده بما يضاد ذلك ليبلوه أيصبر أم يجزع ويتسخط. ويعين المرء على الصبر على هذه الأمور أشياء:

 الأول: الإيمان بأن الله سبحانه وتعالى رب كل شيء ومليكه، وأن الخلق كلهم خلقه وعبيده، يتصرف فيهم كيف يشاء، لحكمة قد نعلمها وقد لا نعلمها، فلا اعتراض عليه سبحانه وتعالى فيما فعل في ملكه، قال تعالى: ﴿لَا يُسْتَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْتَلُونَ﴾ [الأنبياء: ٢٣].

الثاني: أن يؤمن بأن هذه المصائب التي تصيبه تكفير السيئاته، تحط عنه الخطايا، ويغفر له بها الذنوب، كما جاء ذلك عن رسول الله -صلى الله عليه وعلى آله وسلم-. ولقد أصيبت امرأةٌ من العابدات في أصبعها، ولكنها لم تتسخط، ولم يظهر عليها أثر التشكي، فقيل لها في ذلك، فقالت: «إن حلاوة أجرها أنستني مرارة صبرها». ومن المعلوم أن الصبر درجة عالية، لا تنال إلا بوجود شيء يصبر الإنسان عليه حتى يكون من الصابرين، قال تعالى: ﴿ إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّبِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴾ [الزمر: ١٠].

الثالث: أن يتسلى بما يصيب الناس سواه، فإنه ليس وحده الذي يصاب حتى إنه يوعك كما يوعك الرجلان منا، ومع ذلك يصبر ويحتسب. وفي التسلي بالغير تهوين عن المصاعب.

الرابع: أن يحتسب الأجر على الله -عز وجل- بالصبر على هذه المصيبة، فإنه إذا احتسب الأجر على الله -عز وجل- بالصبر على هذه المصيبة فإنه – مع تكفير السيئات به- يرفع الله له بذلك الدرجات، بناء على احتسابه الأجر على الله – سبحانه وتعالى-.

و من المعلوم أن كثيرًا من الناس منغمرُ في سيئاته، فإذا جاءت مثل هذه المصائب، كالمرض، أو فقدان الأهل، أو المال، أو الأصدقاء، أو ما أشبه ذلك، هان عليه الشيء بالنظر إلى ما له من الأجر والثواب على الصبر عليه واحتساب الأجر من الله، وكلما عظم المصاب كثر الثواب.

الخامس: أن يعلم الإنسان أن هذه المصائب من الأمراض وغيرها لن تدوم، فإن دوام الحال من المحال، بل ستزول، إن عاجلا أو آجلا، لكن كلَّما امتدت ازداد الأجر والثواب وينبغي في هذه الحال أن نتذكر قول الله -تبارك وتعالى -: ﴿ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ سُرَا إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴾ [الشرح: ٥-٦]، وأن نتذكر قول النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «وَاعْلَمْ أَنَّ النَّصَرَ معَ الصَّبْرِ، وَأَنَّ الفَرَجَ مع الكَرْبِ، وأنَّ مع العُسْرِ يُسْرًا».

السادس: أن يكون لديه أمل قوي في زوال هذه المصيبة، فإن فتح الآمال يوجب نشاط النفس، وانشراح الصدر ، وطمأنينة القلب، فالإنسان كلما مضى عليه ساعة، ورأى أنه أقرب إلى الفرج وإلى زوال هذه المصائب، كان في ذلك منشطا لنفسه حتى ينسى ما حل به.

و لا شك أن الإنسان الذي ينسى ما حل به، أو يتناساه، لا يحس به، فإن هذا أمر مشاهد، إذا غفل الإنسان عما في نفسه من مرض أو جرح أو غيره يجد نفسه نشيطة، وينسى ما به من ألم ولا يحس به بخلاف ما إذا ركز شعوره على هذا المرض، أو على هذا الألم، فإنه سوف يزداد.

وأضرب لذلك مثلا بالعمال؛ فإنك تجد العامل في حال عمله ربما يسقط عليه حجر يجرح قدمه، أو تصيبه زجاجة تجرح يده، أو ما أشبه ذلك، وهو مستمر في عمله، ولا يحس بما أصابه، لكن إذا فرغ من عمله، ثم توجهت نفسه إلى هذا الذي أصابه، حينئذ يحس به.

ولهذا لما شكي إلى الرسول عليه الصلاة والسلام و الوساوس التي يجدها الإنسان في نفسه قال -عليه الصلاة والسلام-: «فَإِذَا بَلَغَهُ فَلْيَسْتَعِذْ بِاللَّهِ وَلْيَنْتَهِ». يعني: ليعرض عن هذا، ويتغافل عنه، فإنه يزول، وهذا شيء مشاهد ومجرب. ففي هذه الأمور الستة يحصل للمريض الطمأنينة والخير الكثير.

السابع: أن يؤمن بأن الجزع والتسخط لا يزيل الشيء، بل يزيده شدة وحسرة في القلب، كما أنه ألم في الجسد.

وبهذه المناسبة أود أن أبين أن الناس تجاه المصائب التي تقع بهم ينقسمون إلى أربعة أقسام:

القسم الأول: من جزع وتسخط ولم يصبر، بل دعا بالويل والثبور، وشق الجيوب، ولطم الخدود ، ونتف الشعور، وصار قلبه مملوءا غيظًا على ربه -عز وجل-، فهذا خاسر في الدنيا والآخرة؛ لأن فعله هذا حرام، والألم لا يزول به، فيكون بذلك خسر الدنيا والآخرة، وربما يؤدي ذلك إلى الكفر بالله -عز وجل، كما قال الله تبارك وتعالى-: ﴿ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ

فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرُ اطْمَأَنَّ بِهِ، وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ أَنقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ، خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴾ [الحج: ١١].

القسم الثاني: من صبر، بمعنى أنه لا يجب أن تقع المصيبة، بل يكرهها ويحزن لها، لكنه يصبر فيمنع قلبه عن التسخط، ولسانه عن الكلام، وجوارحه عن الفعال، ولكنه يتجرع مرارة الصبر، ولم يحب وقوع ذلك، فهذا أتى بالواجب، وسلم ونجا.

القسم الثالث: من قابل هذه المصيبة بالرضا، وانشراح الصدر، وطمأنينة القلب، حتى كأنه لم يصب بها؛ لقوة رضاه بالله -عز وجل-. والفرق بينه وبين الأول الذي قبله : أن الأول عنده كراهة لما وقع ويتجرع مرارة الصبر عليه، أما هذا فلا، ليس عنده كراهة ولا في نفسه مرارة، يقول: أنا عبد والرب رب ولم يقدر لي هذا إلا لحكمة. فيرضى تماما.

وقد اختلف العلماء -رحمهم الله – في هذا الرضا: هل هو واجب أم مستحب؟ والصحيح أنه مستحب؛ لأنه صبر وزيادة، والصبر سبق أنه واجب، وأما ما زاد على الصبر فإنه مستحب، فالراضي أكمل من الصابر. القسم الرابع من شكر الله عز وجل على ما حصل، فهو يشكر الله – سبحانه وتعالى على هذه المصيبة. ولكن قد يقول قائل: إن هذا أمر لا يمكن بحسب الفطرة والطبيعة أن يشكر الإنسان ربه على مصيبة تقع عليه. فيقال: نعم، لو نظرنا إلى مطلق المصيبة لكانت الفطرة تأبى أن يشكر الله على ذلك، ولكن إذا نظر الإنسان إلى ما يترتب على هذه المصيبة؛ من مغفرة الذنوب وتكفير السيئات ورفعة الدرجات شكر الله -سبحانه وتعالى- أن ادخر له من الأجر والثواب خيرًا مما جرى عليه من هذه المصيبة، فيكون بذلك شاكرا الله -سبحانه وتعالى-.

وقد كان من هدي النبي ﷺ أنه إذا أصابه ما يسره قال: «الْحَمْدُ لِلَّهِ حال. وهذا هو الذي ينبغي أن يقوله الإنسان.

أما ما اشتهر على لسان كثير من الناس؛ حيث يقول إذا أصيب بمصيبة: الحمد لله الذي لا يحمد على مكروه سواه. فهي عبارة بشعة، ولا ينبغي للإنسان أن يقولها؛ لأن هذا يعلن إعلانًا صريحًا بأنه كاره لما قدر الله عليه، وفيه شيء من التسخط، وإن كان غير صريح، ولهذا نقول: ينبغي لك أن تقول ما كان النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- يقول، وهو: «الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى كُل حَالٍ».

وفي النهاية أوصي إخواني المرضى، ومن أصيبوا بمصيبة، أن يصبروا على ذلك، وأن يحتسبوا الأجر من الله -عز وجل-، والله تعالى مع الصابرين، كما قال: ﴿ إِنَّمَا يُوَفَى الصَّبِرُونَ أَجْرَهُم بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴾ [الزمر: ١٠ ].

مطالب مرتبط:

(۲۱۱) حکم شرع در مورد کودکی که عقب‌ مانده‌ی ذهنی متولد می‌شود

نوزادی که عقب ‌مانده‌ی ذهنی متولد می‌شود همان حکم دیوانه را دارد که مکلّف نیست لذا در روز قیامت محاسبه نمی‌شود؛ اما اگر والدینش یا یکی از آن‌ها مسلمان باشند، حکمش همان حکم پدر یا مادر مسلمان است...

ادامه مطلب …

(۱۹۴) آیا عذاب قبر، خاص برای روح است یا بدن؟

عذاب قبر در اصل بر روح است که گاهی به بدن نیز متصل می‌شود؛ به‌ خصوص وقتی هنگام دفن، درباره‌ی پروردگار، دین و پیامبر می‌پرسند؛ زیرا روح به جسم بازگردانده می‌شود؛ اما بازگشت برزخی است که تعلق روح به بدن، مانند دنیا نیست....

ادامه مطلب …

(۲۵۹) قول صحیح در مسئله‌ی اختیار انسان

قول صحیح در این مسئله آن است ‌که انسان دارای اختیار است و چنان که اراده کند اختیار دارد...

ادامه مطلب …

(۲۰۲) عذاب قبر و راه‌های نجات از آن

راه‌های نجات از عذاب قبر، بسیار است که همان انجام طاعت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است؛ یعنی هر آنچه را که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بدان امر نموده انجام می‌دهد و آنچه را که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از آن نهی نموده رها ‌می‌نماید....

ادامه مطلب …

(۲۲۶) قرآن برای بنده شفاعت می‌کند

الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌تواند اجر و پاداش تلاوت قرآن را به شکل چیزی‌ در آورد که سخن بگوید...

ادامه مطلب …

(۱۹۰) وقتی انسان از دنیا برود، رهسپار بهشت می‌شود یا جهنم؟

جسم مرده تا روز قیامت در مکانی که دفن شده باقی می‌ماند؛ اما روح وی در بهشت یا جهنم خواهد بود...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه