(۱) سوال: حکم ناخرسندی و خشم داشتن در برابر مشکلات و مصیبتها چیست؟
جواب:
از جمله اصول ایمان این است که انسان به قَدَر اعم از خیر و شر آن ایمان داشته باشد و باید بداند آن چه به او رسیده امکان نداشته از او به خطا رود و آن چه از او به خطا رفته امکان نداشته به او برسد، این امور، به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بر میگردد و او در مورد آن چه از خیر یا شر به بندگان میرسد دارای کمال حکمت است. مصیبتها دو گونه هستند:
گونهی نخست: برای کفاره شدن گناهانی است که از شخص سر زده تا حالش بهبود یابد همان طور که در این فرمودهاش آمده است: {وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ} [شوری: ۳۰]: (هر مشکلی که به شما میرسد، به خاطر کردار خودتان است و این که بسیاری اشتباهات را از بین ببرد) همچنین میفرماید: {ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ} [روم: ۴۱]: (به خاطر کارهایی که مردم به دست خود مرتکب شدند، خرابی در خشكى و دريا پدیدار شد تا سزای برخى از آن چه انجام دادهاند را به آنان بچشاند؛ شاید كه برگردند)
گونهی دوم: این که مصیبتها عقوبت گناهانی که مرتکب شده نباشد بلکه برای بالا بردن درجات فرد و دستیابی به وصف صبر است که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از کسانی که این وصف را دارند تعریف نموده است؛ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ} [زمر: ۱۰]: (قطعاً صابران، پاداش خود را به طور کامل، بدون محاسبه دریافت میکنند)
از جمله این مصیبتها سختیهایی بود که رسول الله ﷺ به آنها دچار میشد تا جایی که وقتی بیمار میشد، به اندازهی دو مرد تب میکرد و رنج میبرد تا به بالاترین منزلتهای صبر دست یابد. پیامبر ﷺ به این مقام رسید؛ زیرا ایشان ﷺ برترینِ مردم در صبر بر طاعت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، صبر بر دوری از امور حرام و صبر در برابر مشکلات دردناک و رنجآور بود.
بنابر آن چه گذشت بر انسان واجب است در برابر قضا و قدر الله صبر کند و خشمگین و ناخرسند نباشد؛ زیرا خشم و ناخرسندی از قضا و قدر الله نقص در ایمان به ربوبیت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است زیرا مقتضای ربوبیت مطلق این است که هر چه بخواهد انجام میدهد.
به فضل و کرم بنگر! الله ù هر چه بخواهد با بندهاش انجام میدهد و در مقابل، اگر بندهاش صبر نماید و امید اجر و ثواب داشته باشد، در برابر آن مصیبتهایی که برایش پیش آمده به او اجر و ثواب ارزانی میدارد. برخی از علما گفتهاند: مردم در برابر مصیبتها به چهار دسته تقسیم میشوند: خشم، صبر، رضایت و شکر
۱- رتبهی خشم: که حرام است و فرقی ندارد که در قلب باشد، بر زبان جاری شود یا از اعضای بدن سر بزند. خشم در قلب چنین است که انسان چنین تصور کند که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ با این دچار کردن وی به این مصیبت، به او ستم کرده و او شایستهی چنین مشکلی نیست. این شخص در معرض خطر بسیار بزرگی است همان طور که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ} [حج: ۱۱]: (از ميان مردم، كسى است كه الله را فقط بر يك حال عبادت میکند؛ اگر خيرى به او برسد، به آن اطمينان میيابد و وقتی مشکلی به او رسد، روى برمیتابد که در دنيا و آخرت زيان ديده است؛ اين همان زيان آشكار است)
خشم بر تقدیر در سخن: چنین است که سخنان جاهلانه بگوید؛ مانند: چه بدبختیای! کمرم شکست! و چنین سخنانی که از خشم بنده و عدم رضایت وی به قضای الله خبر میدهد. خشم در کردار: مانند کندن موها، زدن بر صورت و پاره کردن گریبان است که پیامبر ﷺ از کسانی که چنین کنند اعلان برائت نموده است: «لَيسَ مِنَّا مَن شَقَّ الجُيُوبَ وَضَرَبَ الخُدُودَ وَدَعَا بِدَعوَى الجَاهِلِيَّةِ»۱ : (از ما نیست کسی که گریبان پاره کند، بر صورت بزند و سخنان جاهلی بگوید) بنابراین خشم و نارضایتی حرام است و از گناهان کبیره به شمار میرود که خشم قلبی بزرگترین و خطرناکترین انواع آن است. ۲- رتبهی صبر: یعنی خودداری از خشم و ناسپاسی؛ که برای نفس دشوار است اما واجب است زیرا اگر صبر نکند، خشم گرفته و ناسپاسی میکند که از گناهان کبیره است پس صبر و شکیبایی، واجب میشود. یکی از دختران پیامبر ﷺ پسر بچهای داشت که در حال جان دادن بود، وی کسی را نزد پیامبر ﷺ فرستاد تا او را به حضور دعوت کند که وقت مرگش فرا رسیده است؛ پیامبر ﷺ فرمود: «فَلتَصبِر وَلتَحتَسِب»۲
(باید صبر نماید و امید اجر و پاداش داشته باشد).
۳- رتبهی رضایت و خشنودی: بدین معنا که بنده از مصیبتی که برایش مقدّر شده، رضایت کامل داشته باشد. علما دربارهی واجب بودن این رتبه، اختلاف نظر دارند و دیدگاه درست نیز همین است که واجب نیست بلکه سنت است؛ زیرا این رفتار، شامل صبر و چیزی بیشتر از آن میشود. تفاوت میان صبر و رضایت چنین است که انسان در صبر، رخدادی که بدان دچار شده را نمیپسندد یعنی آن چه رخ داده را دوست ندارد اما از خشم و ناسپاسی خودداری میکند اما کسی که راضی و خشنود است آن چه رخ داده را بد و ناپسند نمیداند بلکه از جهت فعل الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ دچار شدن یا دچار نشدن به مصیبت برایش یکسان است زیرا از فعل الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ رضایت کامل دارد و میگوید: من بندهی او هستم و نیز او پروردگار من است، اگر کاری با من انجام دهد که مرا خوشحال کند بندهی او هستم و شکر و سپاس میکنم و اگر چنین نباشد نیز بندهاش هستم، خشنودم و صبر میکنم.
اصلا چه بسا از زوایهی دیگری به آن بنگرد که اگر در برابر این مصیبت، صبر پیشه سازد، الله گناهانش را کفاره کند و به او اجر و ثواب ارزانی دارد این مصیبت، پاداش است نه مجازات و عقوبت! که در این صورت، درد و پاداش برایش یکسان خواهد بود.
چنان چه به یاد دارم از رابعهی عدويه نقل میشود که وقتی انگشتش زخمی شد و عکس العملی نشان نداد علت را جویا شدند که چنین جواب داد: (شیرینی اجر و پاداشش تلخی صبر را از یادم برد).
۴- مرتبهی شكر و سپاس: این که انسان در برابر این مصیبت، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را شکر و سپاس نماید. این رتبه یا حالت، در همان آغاز مصیبت، برای انسان فراهم نمیشود؛ زیرا طبیعت و سرشت انسانی، مخالف چنین عکس العملی است؛ اما گاهی انسان با تأمل و درنگ، الله را به خاطر مصیبتی که دچارش شده، شکر و سپاس میگوید چنان چه اگر مصیبت و مشکل دیگری را بزرگتر و سختتر از مشکل خود میبیند پس الله را شکر و سپاس میکند که به مشکل آسانتر دچار شده است یا چنین میبیند که مصیبت و گرفتاری اگر تا زمان مرگ بماند درد و رنجش با پایان زندگی پایان مییابد یا قبل از مرگ به پایان میرسد اما اجر و پاداش آن، باقی میماند؛ بنابراین الله را بدین خاطر، شکر و سپاس میگوید.
برای نمونه، مردی طی حادثهی تصادف با ماشین پایش دچار آسیب میشود؛ این اتفاق، است اما پس از مکی درنگ و اندیشه میگوید: اگر کمرم میشکست، سختتر بود لذا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را به خاطر این که به جای کمرش ران پایش آسیب دیده شکر میکند و همچنین اگر شکستگی در ساق پایش بود آسانتر از شکستگی ران میبود. همچنین با خود میگوید: یا این مصیبتی که بدان دچار شدهام قبل از مرگ برطرف میشود و به حالت عادی باز میگردم یا بر اثر آن از دنیا میروم که بر اساس آن چه مقدر شده پایانی حتمی دارد اما در هر صورت، پاداش و اجر حاصل از این مصیبت، ثواب آخرت است که جاودانه باقی میماند. چنین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را به خاطر مشکلی که نتیجهاش بهتر و ماندگارتر است، شکر و سپاس مینماید.
بنابراین فهمیدیم که حال انسانها در زمان مبتلا شدن به مصیبت و گرفتاری، چهار رتبه دارند:
اول: خشم و ناسپاسی؛ که حرام و از جمله گناهان کبیره است.
دوم: صبر و شکیبایی؛ که واجب است.
سوم: رضایت و خشنودی؛ که سنت و مستحب است.
چهارم: شكر و سپاس؛ که بهترین و والاترین رتبه و جایگاه است.
***
- [تخریج بخاری: كتاب الجنائز، باب ليس منا من شق الجيوب رقم (١٢٩٤)، ومسلم: كتاب الإيمان، باب تحريم ضرب الخدود وشق الجيوب والدعاء بدعوى الجاهلية رقم (۱۰۳)] ↩︎
- » [تخریج بخاری: كتاب القدر، باب «وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ فَدَرًا مَّقْدُورًا»، رقم (٦٦٠٢)] ↩︎