دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۲۷) حکم نوشتن اسماء الله بر روی کاغذ

(۱۲۷) سوال: کارت‌هایی وجود دارد که روی آن‌ها اسماء الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نوشته شده است؛ همانند این تصویر که در گوشه‌ی این پیام قرار دارد و در این پیام، تصویری از پوشش کعبه وجود دارد، که بر آن آیاتی از قرآن است؛ این‌گونه کارت‌ها که در دست مردم است، گاهی توسط کسانی که اسلام را نمی‌شناسند بر زمین انداخته می‌شود و دیگر مسائلی که درباره‌ی این کارت‌ها رخ می‌دهد. به فروشندگان و مسئولین این امور چه توصیه‌ای می‌کنید؟

جواب:

این مساله به شکل‌های متعددی در بین مردم شایع شده است؛ از جمله: کارت‌هایی که بر روی آن لفظ جلاله الله است، همچنین کارت‌هایی که در گوشه‌های آن لفظ محمد دیده می‌شود. همچنین لفظ جلاله‌ی الله را در کنار و به موازات واژه‌ی محمد می‌نویسند که در این‌ باره نیز صحبت می‌کنیم.

اولا: فایده‌ی آویزان نمودن کلمه‌ی الله یا محمد چیست؟ اگر گمان می‌رود این کار موجب تبرک می‌شود، باید گفت که برکت با این کار صورت نمی‌گیرد؛ چون در این جمله معنایی که برای تبرک باشد، وجود ندارد و تبرک با این کارها درست نیست؛ چون نمی‌توان به الله و اسماء الله تبرک جست مگر به همان شکلی که در شرع آمده است؛ زیرا تبرک، عبادت است و مبنای عبادت فقط از طریق شارع مشخص می‌شود.

همچنین کلمه‌ی الله را در کنار محمد به صورت موازی قرار می‌دهند. این کار نوعی مشارکت و موازنه بین الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و محمدﷺ است که جایز نیست. شخصی به پیامبرﷺ گفت: «ما شاءَ اللهُ و شِئتَ» هر چه تو و الله بخواهید. پیامبرﷺ فرمود: «أجَعلتَنی للهِ نِدّاًّ؟ بل ما شاء اللهُ وحدَه» : «آیا مرا شریک الله قرار می‌دهی؟ بلکه فقط آنچه الله بخواهد» تبرک جستن به اسم پیامبرﷺ نیز جایز نیست؛ بلکه تبرک با التزام و عمل به شریعت پیامبرﷺ کسب می‌شود.                     این یک صورت از آنچه است که مردم در این کارت‌ها آن را به کار می‌گیرند که مخالفت با شرع در آن آشکار شد.

درباره‌ی نوشتن قرآن روی برگه، تابلو و … جایز بودنش جای بحث دارد؛ چون اصل نوشتن قرآن بر روی ورقه‌ها و تابلو‌ها جایز است ولی آویزان نمودن آن بر دیوار‌، از سلف É اعم از پیامبرﷺ ، اصحاب رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم و تابعین É ثابت نشده است. دقیقا نمی‌دانم از چه زمانی، این بدعت منتشر شده است. این کار در حقیقت، بدعت است. چون قرآن نازل شده تا تلاوتش کنند نه این که بر دیوار‌ها و… آویزان کنند. علاوه بر این، از سلف نیز ثابت نشده است. در آویزان نمودن قرآن، مفسده‌ای وجود دارد بدین صورت که شخص به آن اعتماد می‌نماید و اعتقاد دارد که همین کار او را حفظ می‌کند و بدین ترتیب خود را از تلاوت قرآن که حفاظت حقیقی است بی‌نیاز می‌داند در حالی ‌که سود و بهره‌ی واقعی، در تلاوت قرآن است. پیامبرﷺ در مورد آیت الکرسی فرمود: «مَن قَرَأَها فی لیلةٍ لَم یَزَل علیه مِن اللهِ حافظٌ، وَ لا یَقرُبُه شیطانٌ حَتّی یُصبِح» : «کسی که آن را در شب بخواند، از طرف الله، پیوسته محافظی بر او حاضر است و شیطان تا صبح، به او نزدیک نمی‌شود» هرگاه انسان احساس کند آویزان کردن آیات بر دیوار از او محافظت می‌کند احساس بی‌نیازی از تلاوت قرآن به او دست می‌دهد. همچنین این کار نوعی تمسخر به آیات الله نیز می‌باشد؛ زیرا مجالس غالباً خالی از سخنان و کارهای حرام مانند: غیبت، فحش و پرخاش نیست؛ چه بسا در این مجالس، آلات موسیقی نیز باشد که شرع آن را حرام نموده است. این چیز‌ها وجود دارد در حالی‌ که قرآن بالای سرشان آویزان است. گویا در حقیقت آن را مسخره می‌کنند زیرا قرآن این چیزها را حرام نموده است؛ حال فرقی ندارد آن آیه‌ای که آویزان است همان آیه‌ای باشد که این چیزها را تحریم کرده یا آیه‌ی دیگری باشد. بدون شک نوعی تمسخر به آیات الله روی می‌دهد.

به این علت برادران مسلمانم را توصیه می‌کنم از چنین چیزها و کارهایی دوری کنند؛ چه نوشتن اسماء الله و نام‌های رسول اللهﷺ و چه آیات قرآن؛ توصیه می‌کنم همان چیزهایی را به کار گیرند که سلف صالح به کار گرفته‌‌اند چون خیر و برکت در همین است.

درباره‌ی کارت‌هایی که برادرمان اشاره کرد که قرآن بر آن نوشته می‌شود؛ باید گفت این‌ کارت‌ها در بازارها، زباله‌ها و زیر پا انداخته می‌شود لذا کسی که چنین کارت‌هایی تهیه می‌کند باید بداند که این کار جایز نیست چون شامل اهانت به قرآن کریم است؛ البته مخاطب این سخن، کسانی هستند که این کارت‌ها را به دست دارند اما فروشندگان نیز اگر می‌دانند که کارت‌ها غالباً چنین سرانجامی دارند خرید و فروش و تجارت با آن حرام می‌شود چون قاعده‌ی شرعی چنین است که: «أنه إذا کان العقدُ وسیلةً لازمةً أو غالبةً إلی شیءٍ محرمٍ فإنَّ ذلکَ العقدَ یکون حراماً» : (اگر عقدی وسیله‌ی لازم یا غالب برای چیز حرامی باشد، آن عقد حرام است) چون به معنای همکاری در ارتکاب گناه است.

درباره‌ی آویزان نمودن قرآن به قصد شفای مریض که فرقی ندارد مریضی جسمی یا روانی و نفسانی باشد؛ بین سلف و خلف اختلاف ‌نظر وجود دارد. برخی از علما آن را جایز می‌دانند چون مریض به این وسیله از این جهت که کلام الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را با خود حمل می‌کند در درون خود احساس راحتی و امنیت می‌کند و احساس مریض به چیزی در شدت، نقص یا از بین رفتن بیماری او تأثیر دارد.

برخی از علما نیز گفته‌اند: جایز نیست؛ چون از پیامبرﷺ ثابت نشده که برای مداوا این کار را انجام دهد. مداوا فقط با خواندن دعا و … بر مریض است. زمانی که از جانب شارع چیزی به عنوان سبب ذکر نشده باشد، اثبات آن به عنوان سبب نوعی شرک است. چون جایز نیست سبب بودن چیزی را اثبات کنیم مگر این که دلیلی از شرع وجود داشته باشد اما در غیر این‌ صورت، به این معنا است که چیز جدیدی در شرع ایجاد کرده‌ایم که از آن نیست و این نوعی شرک است.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائلان: يوجد بطاقات مكتوب عليها أسماء الله جل جلاله، مثل هذه الصورة التي بجانب الرسالة -وقد ضمنوا هذه الرسالة صورة لكسوة الكعبة، وعليها آيات من كتاب الله المبين – يقول: تُرمى في الأرض من قبل ناس لا يعرفون الإسلام، يقول: هذه فقط إشارة، وما تنصحون الباعة بذلك، أو من يهمه الأمر بذلك؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذه المسألة كثرت في الناس على أوجه متعددة، منها بطاقات تحمل لفظ الجلالة الله وأخرى إلى جانبها تحمل لفظ محمد، ثم توضع البطاقتان متوازنتين على الجدار أو على لوحة أو ما أشبه ذلك، ونحن نتكلم على هذه الصورة.

أولا: ما فائدة تعليق كلمة الله فقط ومحمد فقط؟ إذا كان الإنسان يظن أنه يستفيد من ذلك بركة فإن البركة لا تحصل بمثل هذا العمل، لأن هذا ليس بجملة مفيدة تكسب معنى يمكن أن يحمل على أنه للتبرك، ثم إن التبرك بمثل هذا لا يَسُوعُ، لأن التبرك بالله وأسمائه لا يمكن أن يستعمل إلا على الوجه الذي ورد، لأنه عبادة، والعبادة مبناها على التوقيف.

ثم إن هذا الوضع الذي أشرنا إليه سابقا: أن توضع كلمة الله وبجانبها موازية لها كلمة محمد هذا نوع من التشريك والموازنة بين الله وبين الرسولﷺ، وهذا أمر لا يجوز، وقد قال رجل للنبي: ما شاء الله وشئت. فقال النبي صلى الله عليه وسلم: «أجعلتني الله ندا؟ بل ما شاء الله وحده»، ثم إن التبرك بمجرد وضع اسم النبي صلى الله عليه وسلم لا يجوز التبرك إنما يكون بالتزام شريعة النبي صلى الله عليه وسلم والعمل بها.

هذه صورة مما يستعمله الناس في هذه البطاقات، وقد تبين ما فيها من مخالفة للشرع.

أما بالنسبة للصورة الثانية التي أشار إليها الأخ السائل: فجوازها محل نظر، وذلك لأن الأصل في كتابة القرآن على الأوراق والألواح الجواز، لكن تعليقه أيضًا على الجدران في المنازل لم يرد ذلك عن السلف الصالح -رحمهم الله- ، لا عن النبي صلى الله عليه وسلم ولا عن أصحابه ولا عن التابعين، ولا أدري بالتحديد متى حصلت هذه البدعة، هذا في الحقيقة بدعة، لأن القرآن إنما نزل ليتلى لا ليُعَلَّقَ على الجدران وغيرها، ثم إن في تعليقه على الجدران مفسدة، أضف إلى ذلك أنه لم يرد عن السلف وتلك المفسدة . هي أن يعتمد الإنسان على هذا الْمُعَلَّق، ويعتقد أنه حرز له فيستغني به عن الحرز الصحيح، وهو التلاوة باللسان، فإنها هي الحرز النافع، كما قال النبي صلى الله عليه وسلم في آية الكرسي: «من قرأها في ليلة لم يزل عليه من الله ،حافظ ولا يقربه شيطان حتى يصبح»، فالإنسان إذا شعر أن تعليق هذه الآيات على الجدران مما يحفظه، فإنه سيشعر باستغنائه بها عن تلاوة القرآن ثم إن فيها نوعا من اتخاذ آيات الله هزوا، لأن المجالس لا تخلو غالبًا من أقوال محرمة من غيبة أو سباب وشتم، أو أفعال محرمة، وربما يكون في هذه المجالس شيء من آلات اللهو التي حرمها الشرع، فتوجد هذه الأشياء والقرآن معلق فوق رؤوس الناس، فكأنهم في الحقيقة يسخرون به، لأن هذا القرآن يحرم هذه الأشياء، سواء كانت الآية المكتوبة هي الآية التي تحرم هذه الأشياء أو آية غيرها من القرآن، فإن هذا بلا شك نوع من الاستهزاء بآيات الله.

لذلك ننصح إخواننا المسلمين بالابتعاد عن استعمال مثل هذه التعليقات، لا بالنسبة لاسم من أسماء الله أو أسماء الرسول صلى الله عليه وسلم، أو آيات من القرآن، ويستعملوا ما استعمله سلفهم الصالح، فإن في ذلك الخير والبركة.

بالنسبة لما أشار إليه الأخ من أن هذه البطاقات التي يكتب عليها القرآن ترمى في الأسواق، وفي الزبل وفي مواطئ الأقدام، فهذا أيضًا لا يجوز، لما فيه من امتهان القرآن الكريم، لكن المخاطب بذلك من هي في يده، إلا أن الباعة الذين يبيعونها إذا علموا أن هذا يفعل بها غالبا يكون ذلك موجبا لتحريم بيعها والاتجار بها، لأن القاعدة الشرعية: «أنه إذا كان العقد وسيلة لازمة أو غالبة إلى شيء محرم فإن ذلك العقد يكون حراما»، لأنه من باب التعاون على الإثم والعدوان، وأظن أن الإجابة على السؤال انتهت.

أما بالنسبة لتعليق القرآن على المرضى، سواء كانت أمراضهم جسدية أو نفسية للاستشفاء بها، فإن هذه موضع خلاف بين السلف والخلف، فمن العلماء من يجيز ذلك، لما يشعر به المريض من راحة نفسية، حيث إنه يحمل كلام الله -عز وجل، وشعور المريض بالشيء له تأثير على المرض زيادةً ونقصا وزوالا كما هو معلوم.

و من العلماء من قال إنه لا يجوز، وذلك لأنه لم يرد عن النبي صلى الله عليه وسلم أن يستعمل مثل ذلك للاستشفاء، وإنما الاستشفاء بقراءة ما ورد على المريض وإذا كان لم يرد عن الشارع أن هذا سبب فإن إثباته سببا نوع من الشرك، ذلك لأنه لا يجوز أن نثبت أن هذا الشيء سبب إلا بدليل من الشرع، فإذا أثبتنا سببيته فمعنى ذلك أننا أحدثنا أمرًا لم يكن في الشرع، وهذا نوع من الشرك.

مطالب مرتبط:

(۱۱۷) منظور از این کلام رسول اللهﷺ چیست: «إنما بعثت رحمة للعالمین»

توصیف پیامبرﷺ به رؤوف و رحیم در قرآن کریم آمده است؛ ولی مختص مؤمنان است؛ ولی به این معنی نیست که ایشان رحمت است؛ بلکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به ‌وسیله‌ی ایشان به مخلوقاتش رحم و مهربانی نمود.

ادامه مطلب …

(۱۰۹) مذهب اهل سنت و جماعت در تعامل با اسماء و صفات

هر ویژگی و صفتی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خود را با آن توصیف نموده یا رسول اللهﷺ ذاتش را با آن توصیف نموده مذهب اهل سنت و جماعت آن را می‌پذیرد، به آن ایمان دارد و معتقد است که آن وصف، حق و حقیقت است.

ادامه مطلب …

(۱۱۱) معنای سخن «أَمِرُّوها كما جاءَت»

این گفته منسوب به عموم سلف است. یعنی (این نصوص را بدون بیان کیفیت و همان طور که وارد شده اثبات کنید).

ادامه مطلب …

(۱۲۶) شرح ابیاتی در خصوص علم الله عَزَّوَجَلَّ

این دو بیت صحیح هستند؛ زمانی که انسان تنها شد، نگوید: تنها شدم. چون از جانب الله، مراقبی دارد. علم و آگاهی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر همه چیز احاطه دارد؛ هر آنچه را اتفاق افتاده و می‌افتد، می‌داند؛ از چگونگی هر اتفاقی در گذشته و آینده با خبر است و از ظاهر و باطن آگاه است.

ادامه مطلب …

(۱۲۰) آیا پیامبرﷺ پروردگارش را دیده است؟

قول راجح این است که پیامبرﷺ پروردگارش را ندیده است.

ادامه مطلب …

(۱۰۶) مذهب اهل سنت و جماعت در مورد اسماء و صفات

اهل سنت و جماعت هر اسم یا صفتی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای خود اثبات نموده را اثبات می‌کنند و از تحریف، تعطیل، بیان کیفیت و تشبیه و مثال زدن خودداری می‌کنند.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه