دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۲۰) آیا پیامبرﷺ پروردگارش را دیده است؟

(۱۲۰) سوال: در مورد اختلاف سلف پیرامون این که پیامبرﷺ پروردگارش را دیده یا خیر، توضیح دهید؟

جواب:

قول راجح این است که پیامبرﷺ پروردگارش را ندیده است. چون از ایشان سوال شد که آیا پروردگارت را دیدی؟ فرمود: «نور أنَّی أراه؟»۱«او نور است؛ چگونه او را ببینم» در روایتی آمده است: «رأیت نورا»۲ : «نوری را دیدم» الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بین خود و بندگانش پرده‌ای از نور قرار داده است که از بین رفتن آن، ممکن نیست. وقتی پیامبرﷺ نفی نمود که الله را دیده باشد ممکن نیست شخصی ادعا کند که پیامبرﷺ پروردگارش را دیده است.

از ابن عباس رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُمَا روایت است که پیامبرﷺ پروردگارش را دیده است؛ شیخ الاسلام ابن تیمیه رَحِمَهُ‌الله در این باره می‌گوید: «ابن عباس رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُمَا به صراحت نگفته که پیامبرﷺ در هنگام بیداری، پروردگارش را دیده است؛ منظور از سخن ابن عباس این است که او با قلبش الله را دیده که این کنایه از علم یقینی است که در قلب وجود دارد؛ گویا او را با چشم دیده است» آنچه شیخ الاسلام رَحِمَهُ‌الله بیان کرد، درست است. هیچ ‌کس نمی‌تواند در این دنیا در حالت بیداری پروردگارش را ببیند. موسی عَلَيْهِ‌السَّلَام فرمود: (رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ) [اعراف: ۱۴۳] : «پروردگارا! خودت را به من نشان بده تا به تو بنگرم» این را از روی اشتیاق به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ  گفت و سپس الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: (لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي) [اعراف: ۱۴۳] : «هرگز مرا نخواهی دید؛ ولی به کوه بنگر؛ اگر در جایش ثابت ماند، تو مرا می‌بینی». الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ امر محالی را برایش مثال زد. چون محال است کوه بر رؤیت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ  مقاومت کند در حالی ‌که کوه، قدرت شنیداری ندارد و سنگی محکم و سخت است. الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: (فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا) [اعراف: ۱۴۳] : «چون پروردگارش بر کوه تجلی کرد، آن را متلاشی ساخت و موسی از هوش رفت و افتاد» کوه در برابر دیدگان موسی عَلَيْهِ‌السَّلَام متلاشی شد و او از وحشتِ آنچه دید، از هوش رفت (لَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ) [اعراف: ۱۴۳]: «هنگامی ‌که به هوش آمد، عرض کرد: تو پاک و بی‌عیبی، من به سوی تو بازگشتم و من نخستین مؤمنان هستم» سپس الله از او شکر نمود و فرمود: (إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ)[اعراف: ۱۴۴] : «من تو را با پیام‌هایم و با سخن خود، بر مردم برگزیدم؛ پس آنچه را به تو داده‌ام، بگیر و از سپاس گزاران باش» در نتیجه هیچ ‌کس نمی‌تواند الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را در این دنیا در حالت بیداری ببیند و هیچ‌ کس نمی‌تواند این قضیه را اثبات نماید.

اما در آخرت: قرآن، سنت متواتر و اجماع صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم بیان می‌کند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آخرت به طور حقیقی با چشم دیده می‌شود. الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) [قیامت: ۲۲-۲۳] : «در آن روز چهره‌هایی تازه و شاداب است. به ‌سوی پروردگارش می‌نگرد» در این آیه به صراحت بیان شده که انسان پروردگارش را با چشم می‌بیند؛ زیرا ابزار دیدن، چشم است و جای آن در صورت است اما الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ دیدن را به صورت نسبت داد؛ چون با دیدن پروردگار شادی در قلب و نور در صورت حاصل می‌شود. مانند این که کل صورت به ‌خاطر متأثر شدن از این نگاه، به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌نگرد. از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خواهانم که من و برادرانم را محروم نسازد.

از جمله ادله‌ی دیدن الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آخرت، این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است: (لِّلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ) [یونس: ۲۶] : «کسانی ‌که خوبی کردند، پاداش خوب (بهشت) و افزون بر آن را دارند».

«حسنی» به معنای بهشت و «زیادة» نگاه نمودن به صورت الله است. این تفسیر رسول اللهﷺ که آگاه‌ترین شخص به الله و آیاتش است می‌باشد.

علما به فرمایش الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مورد بهشتیان استدلال نموده‌اند: (لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ) [ق: ۳۵] : «هر چه بخواهند در آنجا برای آن‌ها فراهم است و در نزد ما افزون است». گفته‌اند: «مزید» به معنای همان «زیادة» می‌باشد که در آیه‌ی قبل بیان کردیم و منظور از آن، نگاه به صورت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است. استدلال دیگر، فرمایش الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ درباره‌ی درست کاران است: (عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ) [مطففین: ۲۳] : «بر تخت‌ها تکیه زده و می‌نگرند». گفته‌اند: آن‌ها به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و آنچه از نعمت برایشان مهیا ساخته می‌نگرند. در مورد ستم کاران نیز می‌فرماید: «(َلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ)[مطففین: ۱۵] : «هرگز چنین نیست. بی‌گمان آن‌ها در آن روز از پروردگارشان یقیناً محجوب و محروم هستند» زمانی ‌که کفار در حالت خشم محروم ماندند، نگاه ‌کردن را از روی رضایت برای مؤمنان قرار می‌دهد. در سنت: رسول اللهﷺ که آگاه‌ترین مخلوقات به الله و شدیدترین اشخاص در تنزیه و بی‌عیب دانستن الله است؛ در سنت متواتر از او، رؤیت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در بهشت ثابت است تا جایی ‌که رسول اللهﷺ این مسأله را با صراحتی صریح‌تر از خورشید در نیم روز، بیان نمود. زمانی‌ که فرمود: «إنکم سترون ربکم کما ترون القمر لیلة البدر، لا تضامون فی رؤیته»۳ : «شما همان‌ گونه که این ماه را بدون هیچ ‌گونه زحمت و مشکلی می‌بینید، پروردگارتان‌ را نیز خواهید دید» همچنین فرمود: «إنکم سترون ربکم عیانا، کما ترون الشمس صحوا لیس دونها سحاب»۴ : «شما همان گونه که خورشید را در حالی ‌که هیچ ابری نیست به وضوح می‌بینید، پروردگارتان را نیز به وضوح خواهید دید».

اقوال صحابه: صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم بر رؤیت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آخرت اجماع نموده‌اند. هیچ ‌یک از آن‌ها حتی یک حرف درباره‌ی عدم رؤیت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آخرت نگفته است و اقوال آن‌ها  که در کتب سنت آمده موجود است. همه‌ی آن‌ها بر این قضیه اجماع دارند تا جایی ‌که برخی از علما می‌گویند: کسی که رؤیت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در آخرت را انکار کند، کافر است؛ این حکم به علت وضوح و صراحت ادله‌ای است که در این مورد وجود دارد. همچنین به ‌خاطر اجماع صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم و اجماع ائمه بر این قضیه است و که انکار این مسأله از هیچ یک از آن‌ها وارد نشده است.

از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای خود و برادرانم، خواهانم که نگاه نمودن به صورتش را نصیب فرماید و از او برای کسانی که این رؤیت بزرگ که لذت ‌بخش‌ترین نعمت بهشتیان است را انکار می‌کنند، طلب هدایت می‌کنم. الله بر همه چیز قادر و توانا است.

***


  1. [تخریج مسلم: کتاب الله الایمان، باب فی قوله -علیه السلام-: «نور أنَّی أراه؛ شماره ۱۷۸.] ↩︎
  2. » [تخریج مسلم: کتاب الله الایمان، باب فی قوله -علیه السلام-: «نور أنَّی أراه؛ شماره ۱۷۸.] ↩︎
  3. [تخریج آن گذشت] ↩︎
  4. [تخریج بخاری: کتاب التوحید، باب قول الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ)[قیامت: ۲۲-۲۳]، شماره ۷۴۳۵] ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: اختلاف السلف في العقيدة في مسألة رؤية النبي صلى الله عليه وسلم لربه أم لا؟ نريد توجيها سديدا في هذه المسألة مأجورين.

فأجاب رحمه الله تعالى: القول الراجح في هذه المسألة أن النبي صلى الله عليه وسلم لم ير ربه، لأنه نفسه -صلوات الله وسلامه عليه – سئل: هل رأيت ربك؟ فقال: «نور أنى أراه»؟ و في رواية: «رأيت نورًا». والله -عز وجل- قد احتجب عن عباده بحجب النور لا يمكن اختراقها، فإذا كان النبي صلى الله عليه وسلم نفسه نفى أن يكون رأى الله، فلا يمكن بعد ذلك أن يدعي مدع أن النبي صلى الله عليه وسلم رأى ربه، وما ذكر عن عبد الله بن عباس رضي الله عنهما أن النبي صلى الله عليه وسلم رأى ربه، فقد قال عنه شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله: «إن ابن عباس لم يصرح أن النبي صلى الله عليه وسلم رأى ربه بعينه يقظة، وإن قوله – أي: ابن عباس – يعني: أنه رآه بفؤاده، وهو كناية عن العلم اليقيني الذي يكون في القلب حتى كأنه رآه بالعين». وما قاله شيخ الإسلام رحمه الله، هو الحق، ولن يتمكن أحد في الدنيا أن يرى ربه يقظة أبدا. ولهذا لما قال موسى -عليه الصلاة والسلام: ﴿رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ﴾ [الأعراف: ١٤٣] شوقا إلى الله عز وجل، قال الله له: ﴿لَن تَرَينِي وَلَكِن أَنْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ, فَسَوْفَ تَركني﴾ [الأعراف: ١٤٣] فعلق الرب -عز وجل- على أمر مستحيل، لأنه يستحيل على الجبل أن يصمد على رؤية الله -عز وجل-، وهو جبل أصم، حجر غليظ قاس، قال الله – تعالى -: ﴿فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكَّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقَا﴾ [الأعراف: ١٤٣] انْدَك الجبل أمام موسى يشاهده بعينه، فصعق -عليه الصلاة والسلام- من هول ما رأى ﴿فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ﴾ [الأعراف: ١٤٣] فشكر الله له وقال: ﴿وإنِّي أَصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَلَتِي وَبِكَلِّمِي فَخُذْ مَا ءَاتَيْتُكَ وَكُن مِّن الشكرينَ﴾ [الأعراف: ١٤٤] فالمهم أنه لا يمكن لأحد أن يرى الله -تبارك وتعالى- يقظة في الدنيا، ولن يستطيع أحد أن يثبت لذلك.

أما في الآخرة: فقد دل ،القرآن والسنة المتواترة، وإجماع الصحابة رضي الله عنهم أن الله تعالى يُرَى في الآخرة رؤية حقيقة بالعين قال الله تبارك وتعالى-: ﴿وُجُوهٌ يَوْمَذٍ نَاضِرَةٌ إِلَى رَيْهَا نَاظِرَةٌ﴾ [القيامة: ٢٢-٢٣]، وهذا صريح بأن الإنسان يرى ربه بعينه، إذ إن ما تحصل به الرؤية هو العين، وهي موجودة في الوجه، لكن أضاف الله -تعالى- النظر إلى الوجه لأن هذه النظرة إلى الرب -عز وجل- يحصل بها سرور في القلب ونور في الوجه، حتى كأن الوجه كله ينظر إلى الله -عز وجل، لتأثره بهذه النظرة التي أسأل الله -تعالى- أن لا يحرمني وإخواني منها.

ومن الأدلة على أن الله -تعالى- يرى في الآخرة قول الله -تعالى-: ﴿لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ﴾ [يونس: ٢٦] فالحسنى: هي الجنة، والزيادة هي النظر إلى وجه الله، كما فسرها بذلك أعلم الخلق بالله وآياته محمد رسول الله – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-.

واستدل العلماء بقوله -تعالى- في أهل الجنة: ﴿هُم مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزيدٌ﴾ [ق: ٣٥] وقالوا: إن هذا المزيد هو الزيادة التي ذكرت في الآية التي سقناها الآن، وهو النظر إلى وجه الله -عز وجل-. واستدلوا أيضًا بقول الله -تبارك وتعالى- في الأبرار: ﴿عَلَى الْأَرَابِكِ يَنظُرُونَ﴾ [المطففين: ٢٣] قالوا: إنهم ينظرون الله عز وجل، وينظرون ما أعد الله لهم من النعيم، لقوله في الفجار: ﴿كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَذٍ مَحْجُوبُونَ﴾ [المطففين: ١٥] فلما حجب الفجار في حال الغضب جعل النظر للأبرار في حال الرضا، فهذه أربع آيات من كتاب الله.

أما السنة عن رسول الله صلى الله عليه وعلى آله وسلم الذي هو أعلم الخلق بالله، وأشدهم تنزيها الله – فقد تواترت السنة عن النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- بثبوت رؤية الله -تعالى- في الجنة حتى إن الرسول عليه الصلاة والسلام- قال بوجه صريح أصرح من الشمس في رابعة النهار، حيث قال: «إنكم سترون ربكم كما ترون القمر ليلة البدر ، لا تضامون في رؤيته». و قال: «إنكم سترون ربكم عيانا، كما ترون الشمس صحوا ليس دونها سحاب».

و أما أقوال الصحابة فقد أجمع الصحابة رضي الله عنهم على ثبوت رؤية الله – تعالى – في الآخرة، فما منهم أحد قال ولا بحرف واحد: إن الله -تعالى- لا يرى في الآخرة، وهذه أقوالهم مأثورة في كتب السنة، ما منهم أحد نفى أن يرى الله -تعالى- في الآخرة، بل كلهم مجمعون على هذا، حتى إن بعض أهل العلم قال: من أنكر رؤية الله -تعالى- في الآخرة فهو كافر، لوضوح الأدلة فيها وصراحتها، وإجماع الصحابة عليها، وإجماع الأئمة المتبوعين عليها، ولم يرد عن أحد منهم إنكارها.

أسأل الله تبارك وتعالى لي ولإخواني النظر إلى وجه الله الكريم، وأسأل الله الهداية لمن أنكروا هذه الرؤية العظيمة التي هي أ ألذ ما يجده أهل الجنة في الجنة، والله على كل شيء قدير.

مطالب مرتبط:

(۱۰۸) دیدگاه اهل سنت و جماعت در مورد صفات الله

هر ویژگی و صفتی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خود را با آن توصیف نموده یا رسول اللهﷺ ذاتش را با آن توصیف نموده مذهب اهل سنت و جماعت آن را می‌پذیرد، به آن ایمان دارد و معتقد است که آن وصف، حق و حقیقت است.

ادامه مطلب …

(۱۲۹) دیدگاه اهل سنت در مورد اثبات صفات الله جَلَّ‌جَلَالُهُ

دیدگاه سلف صالح که صحابه، تابعین و ائمه‌ی مسلمانان بعد از آن‌ها بر آن هستند چنین است که: هر آن چه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در کتابش خود را بدان وصف نموده یا رسول الله ﷺ او را بدان وصف نموده را بدون هیچ ‌گونه تحریف و تعطیل یا تکییف و تمثیل، اثبات می‌کنند....

ادامه مطلب …

(۱۲۶) شرح ابیاتی در خصوص علم الله عَزَّوَجَلَّ

این دو بیت صحیح هستند؛ زمانی که انسان تنها شد، نگوید: تنها شدم. چون از جانب الله، مراقبی دارد. علم و آگاهی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر همه چیز احاطه دارد؛ هر آنچه را اتفاق افتاده و می‌افتد، می‌داند؛ از چگونگی هر اتفاقی در گذشته و آینده با خبر است و از ظاهر و باطن آگاه است.

ادامه مطلب …

(۱۲۷) حکم نوشتن اسماء الله بر روی کاغذ

کارت‌هایی که برادرمان اشاره کرد که قرآن بر آن نوشته می‌شود؛ باید گفت این‌ کارت‌ها در بازارها، زباله‌ها و زیر پا انداخته می‌شود لذا کسی که چنین کارت‌هایی تهیه می‌کند باید بداند که این کار جایز نیست چون شامل اهانت به قرآن کریم است...

ادامه مطلب …

(۱۱۱) معنای سخن «أَمِرُّوها كما جاءَت»

این گفته منسوب به عموم سلف است. یعنی (این نصوص را بدون بیان کیفیت و همان طور که وارد شده اثبات کنید).

ادامه مطلب …

(۱۱۲) تعلیم مسائل توحید اسماء و صفات به مردم

دیدگاه صحیح و راجح همین است که چیزی را در این باب به مردم تعلیم دهیم که به آن نیاز دارند و نباید چیزی که بدان علم نداریم را بیان نکنیم بلکه از آن روی بگردانیم. وقتی مذهبی مخالف مذهب سلف در بین مردم شایع شد، ناگزیر باید مذهب سلف را در این باب تبیین کنیم.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه