(۱۰۶) سوال: مذهب اهل سنت و جماعت در مورد اسماء و صفات چگونه است؟
جواب:
اهل سنت و جماعت هر اسم یا صفتی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ برای خود اثبات نموده را اثبات میکنند و از تحریف، تعطیل، بیان کیفیت و تشبیه و مثال زدن خودداری میکنند.
برای مثال: الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرموده است: ﴿الرحمن على العرشِ استوی﴾ [طه: ۵] بنابراین اهل سنت و جماعت میگویند: معنای آیه این است که الله بر عرش مستوی و مستقر شده است؛ یعنی: بر آن علوّ یافته است. اما چگونه علوّ یافته؟ الله بهتر میداند. دربارهی کیفیت و چگونگی صفاتش اظهار نظر نمیکنیم اما به معنایش ایمان میآوریم و میگوییم: ﴿الرحمن على العرش استوى﴾ یعنی: بر آن علوّ یافت؛ علوّی که سزاوار شکوه و عظمتش است.
اهل سنت از منش اهل بدعت اجتناب میکنند؛ از راه کسانی که نصوص را تحریف کردهاند و میگویند: ﴿الرحمن على العرش استوى﴾ یعنی: مستولی و چیره شد. شکی نیست که این برگرداندن و تغییر سخن از معنای ظاهری آن، بدون دلیل است. هیچ جای تردیدی نیست که این امر مستلزم لوازم باطلی است؛ زیرا وقتی گفتیم: استوی به معنای استولی و چیره شدن است، لازمهاش این است که عرش، قبل از خلقت آسمانها و زمین در مِلک و قبضه و تصرف غیر الله بوده که سپس الله بعد از آن، بر عرش مستولی و چیره شده است؛ پس میتوان گفت: الله بر زمین استوا یافت؛ زیرا بر آن مستولی و چیره است؛ که این باطل است.
مثال دوم: الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرمود: ﴿ويبقى وجه ربك ذو الجلال والإكرام﴾ [رحمن: ۲۷] اهل تعطیل (معطله) که نصوص را تحریف میکنند، گفتند: مقصود از وجه الله، ثواب و پاداش الله است نه این که وجه، صفتی از صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ باشد. وجه از صفات خبری است که عقل را به آن راهی نیست و صفتی معنوی نیست بلکه صفتی خبری است که نظیرش به نسبت ما، بخش و جزئی از ما است.
در پاسخ باید گفت: این برخلاف ظاهر آیهی کریمه و برخلاف اعتقاد سلف صالح اعم از صحابه، تابعین و ائمهی هدایت یافتهی بعد از آنها است. بنابراین وجه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ همان وجه او است و ثواب چیز دیگری است. سپس از آنان پرسیده میشود: قرینه کجا است؟ : ﴿كل من عليها فان * ويبقى وجه ﴾ [رحمن: ٢٦-۲۷] قرینهای که دلالت دهد منظور، عمل است کجا است؟ مگر این آیات با آیات قبلی تناسب ندارد که گفته شود: مقصود آیه عمل است؟ تفسیر آیه به ثواب، هیچ تناسبی با آیات قبلی ندارد.
الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به ابلیس فرمود: ﴿ما منعك أن تسجد لما خلقت بيدي﴾ [ص: ۷۵] : (چه چیز مانع شد که برای آن چه من با دو دست خود آفریدهام، سجده کنی؟) اهل تعطیل گفتهاند: منظور از دست در این جا قدرت است. باید گفت: سبحان الله! تمام بشر را الله با قدرت خویش آفرید؛ آیا قدرت، تقسیم و متعدد میشود؟ قدرت تنها یک صفت است که به وسیلهی آن فرد قوی و قدرتمند میتواند کاری را بدون ضعف و درماندگی انجام دهد.
بسیاری از صفات همین گونه است؛ بنابراین اهل سنت و جماعت میگویند: هر چه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خود را به آن نامیده باشد، اثبات آن بر ما واجب است و هر چه الله خود را به آن وصف کرده باشد، اثبات آن بر ما واجب است اما اثبات ما باید پاک و به دور از تشبیه و اظهار نظر دربارهی چگونگی و کیفیت آن باشد؛ بدین معنا که: این صفت را برای الله اثبات میکنیم و نفی میکنیم که در این صفت، شبیه مخلوقات باشد. این صفت را اثبات میکنیم و برایش کیفیتی مشخص نمیکنیم و نمیگوییم: چنین و چنان است. به همین خاطر وقتی یک نفر از امام مالک رَحِمَهُالله پرسید: ای أبا عبدالله! ﴿الرحمن علی العرش استوی﴾ [طه: ۵] چگونه مستوی شد؟ امام مالک رَحِمَهُالله سرش را به زیر انداخت تا این که عرق زیادی بر چهرهاش نشست؛ سپس فرمود: «يا هذا، الاستواء غير مجهول، والكيف غير معقول، والإيمان به واجب، والسؤال عنه بدعة» : (ای مرد! معنای استواء معلوم است، کیفیتش معقول نیست، ایمان به آن واجب است و سؤال در مورد آن بدعت است.)
امام مالک رَحِمَهُالله گفت: کیفیت معقول نیست؛ یعنی: امکان ندارد با عقلهای خود آن را درک کنیم. چون با عقلهایمان درک نمیکنیم، پس باید بر نقل اعتماد کنیم و کیفیت استوای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بر عرشش نیز در هیچ کدام از قرآن و سنت، نقل نشده است و بر همین اساس است که کیفیت استوا برای ما مشخص نیست.
***