شنبه 25 ذیحجه 1446
۳۰ خرداد ۱۴۰۴
21 ژوئن 2025

۴۷۸ – آیا استعمال کلمه‌ی «صُدفَه» (ناگهان) درست است؟

۴۷۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: نظرتان در مورد استعمال کلمه‌ی «صُدفَه: ناگهانی» چیست؟

جواب دادند: نظرمان این است که این سخن اشکال ندارد و امری متعارف است، و گمان می‌کنم احادیثی نیز با این تعبیر وجود دارند: ناگهان با رسول الله صلی الله علیه وسلم مواجه شدیم، رسول الله صلی الله علیه وسلم ناگهان با ما مواجه شد. اما الان حدیث به خصوصی در این مورد به ذهنم نمی‌آید.

اما تصادفی و ناگهانی، به نسبت فعل انسان، واقعی است. چون انسان غیب نمی‌داند، گاهی اوقات چیزی ناگهانی برایش اتفاق می‌افتد، بدون اینکه قبلش احساس کند یا مقدماتی برای آن چیده باشد یا توقع آن را داشته باشد. اما به نسبت فعل الله، این گونه نیست. زیرا هر چیزی نزد الله معلوم و دارای اندازه‌ی مشخصی است، و اشیاء به نسبت او تعالی، ناگهانی نیستند. اما به نسبت من و تو بله. بدون هماهنگی قبلی با هم روبرو می‌شویم. بدون اینکه احساس آن را داشته باشیم یا قبلا برای این دیدار مقدمه چینی کرده باشیم، صورت می‌گیرد. به این می‌گویند: «صُدفه: ناگهانی»، و اشکالی در آن نیست. اما به نسبت فعل الله تعالی، ممتنع بوده و جایز نیست.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(478) وسئل: ما رأي فضيلتكم في استعمال كلمة “صدفة”؟

فأجاب بقوله: رأينا في هذا القول أنه لا بأس به وهذا أمر متعارف وأظن أن فيه أحاديث بهذا التعبير صادفْنا رسول الله صادفَنا رسول الله “لكن لا يحضرني الآن حديث معين في هذا الخصوص”.

والمصادفة والصدفة بالنسبة لفعل الإنسان أمر واقع، لأن الإنسان لا يعلم الغيب فقد يصادفه الشيء من غير شعور به ومن غير مقدمات له ولا توقع له، ولكن بالنسبة لفعل الله لا يقع هذا، فإن كل شيء عند الله معلوم وكل شيء عنده بمقدار وهو ـ سُبْحَانَهُ‌وَتعالى ٰ ـ لا تقع الأشياء بالنسبة إليه صدفة أبداً ، لكن بالنسبة لي أنا وأنت نتقابل بدون ميعاد وبدون شعور وبدون مقدمات فهذا يقال له : صدفة، ولا حرج فيه، وأما بالنسبة لفعل الله فهذا أمر ممتنع ولا يجوز.

مطالب مرتبط:

۴۹۲ – حکم سخنانی در عصبانیت مانند: «اگر چنین کرده بودم، چنان می‌شد» یا «لعنت الله بر این مریضی که مرا زمین‌گیر کرده»

۴۹۲ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم اینکه انسان با عصبانیت بگوید: «اگر چنین کرده بودم، چنان می‌شد»، یا بگوید: «لعنت الله بر مریضی که مرا زمین گیر کرده»، چیست؟ جواب دادند: اگر با پشیمانی و عصبانیت از قَدَر بگوید: «اگر چنین کرده بودم، چنان می‌شد»، حرام است، و جایز نیست انسان آن […]

ادامه مطلب …

۴۳۹ – حکم گفتن: «مرحوم فلانی»، و «الله او را غریق رحمت کند»، و «به رحمت الله رفت»، چیست؟

۴۳۹ – از رحمه الله سوال شد: حکم گفتن: «مرحوم فلانی»، و «الله او را در پوشش رحمتش قرار دهد»، و «به رحمت الله انتقال یافت»، چیست؟ جواب دادند: گفتن «مرحوم فلانی»، یا «الله او را در پوشش رحمتش قرار دهد»، اشکالی ندارد. زیرا وقتی می‌گویند: «مرحوم»، از باب تفاؤل و رجاء است، نه از […]

ادامه مطلب …

۴۷۴ – حکم گفتن این سخن چیست: «قدرت الهی چنین خواست» و «تقدیر چنین خواست»؟

۴۷۴ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم گفتن این سخن چیست: «قدرت الهی چنین خواست»، و «قَدَر چنین خواست»؟ جواب دادند: درست نیست بگوییم: «قدرت الهی چنین خواست». زیرا مشیئت، اراده است، و قدرت، معنا است، و معنا، دارای اراده نیست. بلکه اراده متعلق به اراده کننده، و مشیئت برای کسی است مشیئت […]

ادامه مطلب …

۴۶۷ – منظور از روح و نفْس چیست؟ و فرق بین روح و نفس چیست؟

۴۶۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: منظور از روح و نفس چیست؟ همچنین، فرق بین این دو در چیست؟ جواب دادند: غالبا روح به آن چیزی اطلاق می‌شود که دارای حیات است. چه این حیات، حسّی باشد یا معنوی. قرآن، روح نامیده شده. الله تعالی می‌فرماید: {وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا}[۱]، یعنی: […]

ادامه مطلب …

۵۰۵ – حکم گفتن: «فلانی مغفور است» یا «مرحوم فلانی» چیست؟

۵۰۵ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم گفتن: «فلانی مغفور است»، یا «مرحوم فلانی»، چیست؟ جواب دادند: بعضی از مردم، وقتی کسی می‌گوید: «فلانی مغفور است»، یا «مرحوم فلانی» را نادرست می‌دانند، و می‌گویند: ما که نمی‌دانیم این میت، جزء مرحومین مغفورین است یا خیر؟ این سخن زمانی درست است که انسان خبر […]

ادامه مطلب …

۴۴۸ – حکم ثنا گفتن بر الله با عبارت «خیر و شر به دست اوست»

۴۴۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم ثنا گفتن انسان بر الله با این عبارت: «خیر و شر به دست اوست»، چیست؟ جواب دادند: بهترین روشی که بنده با آن پروردگارش را ستایش می‌کند، آن چیزی است که الله سبحانه تعالی با آن خود را ستایش کرده، و یا رسول الله صلی الله […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه