۲۸۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم کسی که با طواف حول قبور و خواندن صاحبان آنها و نذر برای آنها، و انجام دیگر عبادات برای قبور، آنها را میپرستد، چیست؟
جواب دادند: این سوال بزرگ و مهمی است، و جوابش نیاز به بسط دارد. به یاری الله میگوییم: اصحاب قبور به دو نوع تقسیم میشوند:
نوع اول: آنهایی که مسلمان از دنیا رفتهاند و مردم ثنای آنها را میگویند. برای اینها امید خیر میرود. اما، اینها نیازمند برادران مسلمانشان هستند که برایشان از الله طلب مغفرت و رحمت کنند، و این دعا، در عمومِ این فرمودهی الله تعالی قرار میگیرد: {وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}[۱]، یعنی: {و (نیز از آنِ) آیندگان ایشان است که میگویند: ای پروردگارمان! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دلهایمان هیچ کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده؛ ای پروردگارمان! بیگمان تو، بخشایندهی رحیم هستی}، و او خود نمیتواند به کسی نفعی برساند. چه اینکه او جثهی مرداری است که نمیتواند از خود و دیگران هیچ ضرری را دفع، و یا برای خود و دیگران، نفعی را جلب کند. پس او محتاج است که برادرانش به او نفع برسانند، اما خودش نمیتواند به کسی نفعی برساند.
نوع دوم: مردگانی هستند که افعالشان منجر به فسقی است که انسان را از دین خارج میکند. مانند آنهایی که ادعا میکنند ولیّ هستند و غیب میدانند و مریضی را شفا میدهند، و خیر و نفع را با اسباب نامعلوم حسی و غیر شرعی، جلب میکنند. اینها کسانی هستند که بر کفر مردهاند. دعا کردن برای آنها جایز نیست و نباید بر آنها رحمت فرستاد. زیرا الله تعالی میفرماید: {مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ . وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ}[۲]، یعنی: {برای پیامبر و مومنان روا نیست که برای مشرکان، پس از آنکه برایشان روشن شد که آنان دوزخیاند، آمرزش بخواهند؛ هرچند خویشاوند باشند. و درخواست آمرزش ابراهیم برای پدرش فقط بهموجب وعدهای بود که به او داده بود و چون برایش روشن شد که او دشمن الله است، از او بیزاری جست. بهراستی ابراهیم خداترس و بردبار بود}. آنها نه نفعی برای کسی دارند و نه میتوانند به کسی ضرری برسانند و برای هیچ کس جایز نیست به آنها تعلق خاطر داشته باشد. اگر هم کسی از اینها بعد از مرگشان کرامتی مشاهد کرد، مثل اینکه ببیند از قبرشان نوری بیرون میزند یا بوی خوشی از آن میآید و امثال چنین چیزهایی، در حالی که آنها معروف است که بر کفر مردهاند، این یکی از نیرنگها و حیلههای ابلیس است تا پیروانش را به وسیلهی مردگان، بفریبد.
من برادران مسلمانم را تحذیر میدهم از اینکه به کسی جز الله تعالی تعلق داشته باشند. زیرا الله سبحانه و تعالی است که ملکوت آسمانها و زمین به دست اوست، و همه چیز به او بر میگردد، و کسی جز الله، دعای مضطرّ را اجابت نمیکند، و کسی جز او، سختی را از بندهاش نمیزداید. الله تعالی میفرماید: {وَمَا بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فَإِلَيْهِ تَجْأَرُونَ}[۳]، یعنی: {هر نعمتی که دارید، از سوی الله است و چون زیان و آسیبی به شما برسد، تنها او را میخوانید}. همچنین، نصیحتم به آنها این است که در دینشان از هیچ کسی جز رسول الله صلی الله علیه وسلم تبعیت و تقلید نکنند. زیرا الله تعالی میفرماید: {لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}[۴]، یعنی: {بهراستی برای شما، برای کسی که به (پاداش) الله و روز قیامت امیدوار است و الله را فراوان یاد میکند، در رسولالله، الگو و سرمشقی نیکوست}، و میفرماید: {قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ}[۵]، یعنی: {بگو: اگر الله را دوست دارید، از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد}.
بر همهی مسلمانان واجب است اعمال کسانی را که ادعای ولایت دارند، با آنچه در قرآن و سنت آمده است بسنجند. اگر با قرآن و سنت موافق بود، امید است که آن شخص از اولیاء الله باشد، و اگر مخالف با قرآن و سنت بود، از اولیاء الله نیست. الله عز و جل در کتاب خود میزانی عادلانه و نیک برای شناخت اولیاء الله معرفی کرده، و فرموده: {أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ . الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ}[۶]، یعنی: {بدانید که بر دوستان الله ترس و هراسی نیست و آنان غمگین نمیشوند. آنان که ایمان آوردند و تقوا و پرهیزکاری پیشه میکردند}. پس هر کس مومن و پرهیزکار باشد، ولی الله است، و کسی که چنین نباشد، ولی الله نیست، و اگر قسمتی از ایمان و تقوا در او بود، مقداری از ولایت در او وجود دارد. اما با این حال، ما برای هیچ کس به عینه مطمئن نیستیم که ولی الله باشد. اما به صورت عام میگوییم: هر کس مومن و متقی باشد، ولی الله است.
این نیز باید در نظر داشته شود که گاهی الله تعالی انسان را با چنین اموری به فتنه میاندازد. این گونه که انسان به قبر تعلق خاطر داشته و صاحب قبر را میخواند، یا کمی از خاک آن را برداشته و به آن تبرک میجوید و خواستهاش بر آورده میشود. این یک فتنه از جانب الله عز وجل برای این شخص است، چون ما میدانیم که این قبر، دعا را بر آورده نمیکند و خاکش سبب از بین رفتن ضرر یا جلب منفعتی نیست. زیرا الله تعالی میفرماید: {وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ . وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ}[۷]، یعنی: {و هیچکس گمراهتر از کسی نیست که کسانی جز الله را بهفریاد میخواند که تا روز قیامت نیز درخواستش را پاسخ نمیگویند و آنان (=معبودان باطل) از دعا و درخواست ایشان بیخبرند. و هنگامی که مردم برانگیخته میشوند، معبودان باطل، دشمن ایشان خواهند بود و منکِر عبادت اینها خواهند گشت}، و میفرماید: {وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ . أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ}[۸]، یعنی: {و کسانی که مشرکان به جای الله میخوانند، چیزی نمیآفرینند و خودشان آفریده (و مخلوق پروردگار)اند. مردهاند، نه زنده؛ و نمیدانند چه زمانی برانگیخته میشوند}، و آیاتی که در این زمینه وجود دارند، بسیارند و دال بر این هستند که هر کس جز الله که خوانده شود، دعا را برآورده نکرده و نفعی به دعا کننده نمیرساند. اما گاهی مطلوب حاصل میشود تا دعا کننده، به فتنه افتاده و امتحان شود، و میگوییم: این خواسته هنگام دعا حاصل شده – یعنی هنگام خواندن این چیزی که غیر الله است – نه به خاطر دعای شخص، و فرق است بین حصول چیزی به وسیلهی چیز دیگر، و بین حصول چیزی نزد چیزی دیگر. زیرا ما به خاطر آیات زیادی که الله تعالی در کتابش ذکر کرده، به علم الیقین میدانیم که خواندن غیر الله، سبب جلب نفع یا دفع ضرر نیست. اما گاهی اوقات هنگام این دعا، چیزی حاصل میشود تا شخص به فتنه افتاده و امتحان شود. الله تعالی گاهی انسان را با اسباب معصیت میآزماید تا بداند چه کسی بندهی الله و چه کسی بندهی هوای نفس است. آیا به اصحاب سبت (روز شنبه) که از یهود بودند، نمینگری که الله، ماهیگیری در روز شنبه را بر آنها حرام کرد. سپس آنها را امتحان نمود. مدتی، ماهیها روز شنبه بسیار زیاد میشدند، و در روزهای دیگر، اثری از آنها نبود. با خود گفتند: چرا این ماهیها را بر خود حرام کنیم؟ سپس فکر کردند و تصمیم گرفتند، و گفتند: روز جمعه تورهایمان را به آب میاندازیم و روز یک شنبه آنها را از آب میگیریم. سپس این عمل را که نوعی حیله در مقابل محارم الله بود، انجام دادند و به همین خاطر الله آنها را تبدیل به میمونهایی زبون کرد. الله تعالی میفرماید: {وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}[۹]، یعنی: {از آنان دربارهی شهری بپرس که در ساحل دریا بود؛ آن گاه که (از حکم پروردگار) در مورد روز شنبه تجاوز میکردند؛ بدین صورت که ماهیهایشان روز شنبه (به سطح آب) میآمدند و روی آب آشکار میشدند و روزهای دیگر نمیآمدند. این چنین آنان را به سبب نافرمانی و فسقی که مرتکب می شدند، آزمودیم}، و میفرماید: {وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ . فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ}[۱۰]، یعنی: {و شما حتماً سرگذشت آن دسته از گذشتگانتان را میدانید که چون در روز شنبه (از حدود الهی و ممنوعیت صید ماهی در این روز) تجاوز کردند، آنان را به صورت بوزینگانی زبون و راندهشده درآوردیم. و این مجازات را درسِ عبرتی برای مردم آن زمان و نسلهای پس از ایشان و نیز پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم}. بنگر که چگونه الله این ماهیها را در روزی برای آنها میسر نمود که در آن روز از صید، منع شده بودند. اما آنها صبر نکردند و این حیله را به کار بردند.
سپس به آنچه برای اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم اتفاق افتاد بنگر، که چگونه الله تعالی آنها را با صیدهایی، در حالی که در احرام بودند، مورد ابتلا قرار داد. آن شکارها در دسترسشان بود، اما اصحاب رضی الله عنهم جرئت نداشتند هیچ کدام از آنها را شکار کنند. الله تعالی میفرماید: {يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}[۱۱]، یعنی: {ای مؤمنان! الله، بهطور قطع شما را بهوسیلهی (تعدادی) شکار که در دسترس و تیررس شماست، میآزماید تا مشخص کند که چه کسی در نهان از او میترسد. و هرکس از این پس از حد بگذرد، عذاب دردناکی (در پیش) دارد}. صیدها همگی در دسترشان بودند. صید عادی را میتوانستند با دست خالی بگیرند و صید پرنده را با نیزه میتوانستند بزنند و برایشان بسیار راحت بود. اما آنها رضی الله عنهم از الله ترسیدند و اقدام به شکار نکردند.
این گونه بر شخص واجب است؛ که هر وقت اسباب عمل حرام برایش فراهم شد، از الله بترسد و آن فعل حرام را انجام ندهد و بداند که فراهم شدن اسباب این عمل، ابتلا و آزمایشی از جانب الله است. پس خود را نگه داشته و صبر نماید، زیرا سرانجام برای پرهیزکاران است.
[۱] – سوره حشر، آیه «۱۰».
[۲] – سوره توبه، آیات «۱۱۳و۱۱۴».
[۳] – سوره نحل، آیه «۵۳».
[۴] – سوره أحزاب، آیه «۲۱».
[۵] – سوره آل عمران، آیه «۳۱».
[۶] – سوره یونس، آیات «۶۲و۶۳».
[۷] – سوره أحقاف، آیات «۵و۶».
[۸] – سوره نحل، آیات «۲۰و۲۱».
[۹] – سوره أعراف، آیه «۱۶۳».
[۱۰] – سوره بقره، آیات «۶۵و۶۶».
[۱۱] – سوره مائده، آیه «۹۴».