۱۹۴ – از شیخ رحمه الله در مورد مسالهی قدر سوال شد. نیز سوال شد: آیا اصل فعل، مقدر شده و انسان فقط در مورد کیفیت آن، مخیّر است؟ مثلا اگر الله تعالی برای بندهای مقدر باشد که مسجدی را بنا کند، آن بنده بدون شک مسجدی بنا خواهد کرد. اما آیا کیفیت بنای آن را به بنده واگذار میکند؟ همچنین گناه، وقتی الله برای بنده مقدر کرده باشد، بدون شک آن را انجام میدهد. اما کیفیت انجام آن را به عقل بنده واگذار میکند. خلاصهی این نظریه این است که انسان در مورد کیفیتی که عمل را انجام میدهد، مخیّر است. آیا این نظریه درست است؟
جواب دادند: این مساله – یعنی مسالهی قدر – از قدیم الزمان در بین بشر محل اختلاف بوده و به همین خاطر، مردم در آن سه دسته هستند: طرفین و وسط. اما طرفین:
یکی از آنها به عموم قَدَر الله نگاه کرده و این گونه، اختیار بنده را نادیده گرفته، و میگوید: بنده مجبور است و هیچ اختیاری ندارد. سقوط انسان از پشت بام به خاطر باد و امثال آن، مثل پایین آمدن اختیاری او از پلههاست.
طرف دیگر این دیدگاه را دارد که بنده، فاعل بوده و همه چی به اختیار خود اوست و قَدَر الله را نادیده گرفته، و میگوید: بنده در افعالی که انجام میدهد مستقل بوده و افعال او هیچ ربطی به قَدَر الله تعالی ندارد.
اما گروهی که وسط هستند، به هر دو سبب نگاه میکنند. هم به عمومِ قَدَر الله و هم به اختیار بنده نگریسته و گفتهاند: فعل بنده، با قَدَرِ الله و اختیار بنده حاصل میشود، و ضرورتا فرق بین سقوط انسان از پشت بام به وسیلهی باد و امثال آن، و پایین آمدن اختیاریِ او از پلهها، فهمیده میشود. اولی فعل بنده است، اما بدون اینکه اختیاری در آن داشته باشد، و دومی، با اختیار اوست، و وقوع هر دو به خاطر قضا و قَدر الهی است که در مُلک او هیچ چیز بدون اراده و خواست او، اتفاق نمیافتد. اما آنچه به اختیار بنده انجام میگیرد، تکلیف به آن تعلق میگیرد و در مخالفت با اموری که به آن امر و یا از آن نهی شده، نمیتواند به قدر احتجاج کند. زیرا او وقتی مرتکب آن خلاف میشده نمیدانسته که الله آن را برایش مقدر کرده و به این خاطر، اقدامی که انجام داده از روی اختیار بوده که باعث عقوبت میشود؛ چه در دنیا و چه در آخرت. به همین خاطر اگر کسی او را مجبور به خلاف کند، حکم مخالفت بر او اثبات نشده و مورد عقوبت قرار نمیگیرد؛ چون در آن لحظه، دارای عذر است. نیز، وقتی انسان میداند که فرار کردنش از آتش به محلی که در آن از آتش در امان است، با اختیار خود است، و انتخاب خانهی زیبا و بزرگ و خوش نشینی که در آن سکونت گزیند نیز با اختیار خود اوست، با اینکه ایمان دارد فرار کردن از آتش و انتخاب خانه، با قضا و قدر الله به وقوع میپیوندند، و اینکه باقی ماندن در مکانی که آتش است تا اینکه آتش او را بسوزاند و سکونت نکردن در خانه، کوتاهی از جانب او و ضایع کردن فرصت، شمرده میشود که به خاطر آن مستحق است سرزنش شود؛ پس چرا همین را به نسبت کوتاهیاش در ترک اسبابی که باعث نجات از جهنم و واجب شدن دخولش به بهشت میشود، درک نمیکند؟
اما مثالی که زدید، که الله هنگامی که برای بندهاش مقدر کند مسجدی را بنا کند، بدون شک او آن مسجد را بنا خواهد کرد. اما این اختیار به او داده میشود تا با عقل خود، کیفیت بنای این مسجد را انتخاب کند. این مثال، صحیح نیست. زیرا چنین تصوری را ایجاد میکند که عقل در مورد کیفیت بنای آن، به صورت مستقل تصمیم میگیرد و به قدر الهی مربوط نیست، و فکر بنای مسجد نیز فقط مربوط به قدر است و هیچ اختیاری در آن برای بنده وجود ندارد. اما حقیقت این است که اصل فکر بنای مسجد به اختیار بنده نیز هست؛ چون مجبور به انجام آن نیست، همان طور که مجبور نیست به تعمیر خانهی خاص خودش نیز فکر کند. اما الله تعالی این فکر را برای بنده از جایی که تصور نمیکند، مقدر میکند. زیرا بنده نمیداند الله چه چیزی را مقدر کرده تا اینکه آن چیز اتفاق بیفتد؛ چون که قَدَر، رازی سر بسته است که یا باید الله به وسیلهی وحی از آن خبر دهد، یا اینکه وقوع حسی صورت گیرد. کیفیت بنا نیز به وسیلهی قَدَر الهی است. زیرا الله تعالی همه چیز را به صورت مجمل و مفصل، مقدر نموده و برای بنده ممکن نیست چیزی را اختیار کند که الله آن را اراده و یا مقدر نکرده باشد، بلکه وقتی بنده چیزی را ارده کرد و انجام داد، یقینا فهمیده میشود که الله تعالی آن را قضا کرده و مقدر نموده است. بنا بر این، بنده بر حسب اسباب حسی ظاهری که الله تعالی آنها را به عنوان اسبابی برای وقوع فعل قرار داده، مختار است، و بنده وقتی آن فعل را انجام میدهد احساس نمیکند که کسی او را مجبور به انجام آن کار کرده است. ولی وقتی که آن را بر حسب اسبابی که الله تعالی آنها را اسباب قرار داده، انجام داد، یقینا میفهمیم که الله تعالی آن را جملتا و تفصیلا مقدر نموده است.
مثل همین را در مورد انجام معصیت توسط انسان میگوییم. شما گفتید: الله تعالی مقدر کرده که بنده، معصیتی را انجام دهد و او بدون شک آن را انجام خواهد داد. اما کیفیت انجام آن و تلاش برای آن را به عقل او واگذار کرده است.
در این مورد نیز مثل همان چیزی که در مورد بنای مسجد گفتیم، میگوییم: اینکه الله تعالی برای او مقدر کرده که معصیتی انجام دهد، با اختیار بنده هیچ منافاتی ندارد. چون وقتی بنده به اختیار خود انتخاب میکند که آن را انجام دهد، نمیداند که الله تعالی چه چیزی را برایش مقدر نموده است. او با اختیار خود برای انجام آن کار اقدام میکند و اصلا احساس نمیکند کسی او را مجبور به انجام آن کار کرده باشد. اما وقتی که اقدام کرد و آن معصیت را انجام داد، میفهمیم که الله، انجام آن را برایش مقدر نموده است. همچنین کیفیت انجام معصیت و تلاش برای آن که با اختیار بنده صورت میگیرد، با قَدر الهی منافاتی ندارد. زیرا الله تعالی همه چیز را با جمله و تفصیل، مقدر نموده، و اسبابی رسیدن به آن را نیز مقدر فرموده، و هیچ یک از افعالش و افعال اختیاری یا اضطراری بندگان، از این قاعده مستثنی نیست، چنان که میفرماید: {أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}[۱]، یعنی: {آیا نمیدانی که الله آنچه را در آسمان و زمین است، میداند؟ این در کتابی «نوشته شده» است. همان این کار برای الله آسان است}، و میفرماید: {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}[۲]، یعنی: {و اینچنین دشمنانی از شیاطین جن و انس که سخنان آراسته و فریبندهای به یکدیگر القا میکردند، در برابر هر پیامبری قرار دادیم. و اگر پروردگارت میخواست، چنین نمیکردند. پس آنان را با دروغهایشان واگذار}، و میفرماید: {وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}[۳]، یعنی: {و این چنین (شیاطین) در نظر بسیاری از مشرکان کشتن فرزندانشان را آراستند تا هلاکشان کنند (و با بدعت و خرافات) دینشان را بر آنان مشتبه و دگرگون سازند. و اگر الله میخواست، چنین نمیکردند. پس آنان را با (آیین خودساخته) و دروغهایشان واگذار}، و میفرماید: {وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}[۴]، یعنی: {و اگر الله میخواست، کسانی که پس از پیامبران آمدند، با وجودِ دلایل روشنی که برایشان آمده بود، با هم نمیجنگیدند؛ اما الله هر چه بخواهد، به انجام میرساند}.
اما، بهتر است شخص نه با خود و نه با دیگران در مورد چنین مسائلی که موجب تشویش شده و توهم تعارض با شرع را ایجاد میکند، بحث نکند. زیرا این کاری نبوده که صحابه انجام داده باشند، در حالی که آنها حریصترین مردمان برای شناخت حقایق و نزدیکترین آنها به چشمهی علم رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند، و در صحیح بخاری از علی بن ابی طالب رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هیچ یک از شما نیست مگر اینکه جایگاهش در بهشت و جایگاهش در جهنم نوشته شده است». گفتیم: یا رسول الله، آیا بر همین تکیه نکنیم؟ (و در روایتی: آیا بر چیزی که برایمان نوشته شده، اتکا کرده و عمل را رها کنیم)؟ فرمود: ««خیر، عمل انجام دهید. زیرا هر کس چیزی که برای آن خلق شده، برایش میسر است»، و در روایتی آمده: «عمل انجام دهید. زیرا هر کسی برای آنچه خلق شده، برایش میسر میشود. کسی که اهل سعادت باشد، عمل اهل سعادت برایش میسر میشود. و کسی که اهل شقاوت باشد، عمل اهل شقاوت برایش میسر میشود»، سپس قرائت فرمود: {فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى . وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى . فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى . وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى . وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى . فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى}[۵]، یعنی: {اما کسی که (مالش را در راه الله) بخشید و تقوا پیشه کرد. و (آیین و وعدهی) نیک الهی را تصدیق نمود. پس او را در مسیری آسان (که انجام اعمالِ نیک و در نتیجه بهشت است) قرار خواهیم داد. ولی کسی که بخل ورزید و خود را (از پاداشی الهی) بینیاز دانست. و آیین و وعدهی نیک الهی را تکذیب کرد. پس او را در مسیر دشواری (که همان گمراهی و در نتیجه دوزخ است،) قرار خواهیم داد}. پس، رسول الله صلی الله علیه وسلم از اتکا کردن به آنچه برای انسان نوشته شده، و دست کشیدن از عمل نهی کردهاند. چون راهی برای فهمیدن آن وجود ندارد، و دستور به چیزی داده که بنده توانش را دارد و میتواند انجام دهد که همان عمل است، و به آیه استدلال فرمودند که هر کس عمل صالح انجام دهد و ایمان بیاورد، او را در مسیر آسانی قرار خواهد داد، و این همان دوای شافی و مثمر است که بنده در آن نهایت سلامت و سعادتش را مییابد؛ تا جایی که آستین همت را برای انجام عمل صالحِ مبنی بر ایمان، بالا زده و وقتی توفیق برای آسانی در دنیا و آخرت با آن مقارن میشود، بشارت میگیرد.
از الله تعالی خواهانم که همگی ما را توفیق عمل صالح عنایت فرموده، و آسانی را برایمان میسر و ما را از سختی دور گرداند و در دنیا و آخرت ما را بیامرزد که او جواد و کریم است.
[۱] – سوره حج، آیه «۷۰».
[۲] – سوره أنعام، آیه «۱۱۲».
[۳] – سوره أنعام، آیه «۱۳۷».
[۴] – سوره بقره، آیه «۲۵۳».
[۵] – سوره لیل، آیات «۵-۱۰».