سه‌شنبه 1 ربیع‌الثانی 1447
۱ مهر ۱۴۰۴
23 سپتامبر 2025

۱۹۴ – تقدیر چیست و آیا انسان در اعمال خود اختیار دارد؟

۱۹۴ – از شیخ رحمه الله در مورد مساله‌ی قدر سوال شد. نیز سوال شد: آیا اصل فعل، مقدر شده و انسان فقط در مورد کیفیت آن، مخیّر است؟ مثلا اگر الله تعالی برای بنده‌ای مقدر باشد که مسجدی را بنا کند، آن بنده بدون شک مسجدی بنا خواهد کرد. اما آیا کیفیت بنای آن را به بنده واگذار می‌کند؟ همچنین گناه، وقتی الله برای بنده مقدر کرده باشد، بدون شک آن را انجام می‌دهد. اما کیفیت انجام آن را به عقل بنده واگذار می‌کند. خلاصه‌ی این نظریه این است که انسان در مورد کیفیتی که عمل را انجام می‌دهد، مخیّر است. آیا این نظریه درست است؟

جواب دادند: این مساله – یعنی مساله‌ی قدر – از قدیم الزمان در بین بشر محل اختلاف بوده و به همین خاطر، مردم در آن سه دسته هستند: طرفین و وسط. اما طرفین:

یکی از آنها به عموم قَدَر الله نگاه کرده و این گونه، اختیار بنده را نادیده گرفته، و می‌گوید: بنده مجبور است و هیچ اختیاری ندارد. سقوط انسان از پشت بام به خاطر باد و امثال آن، مثل پایین آمدن اختیاری او از پله‌هاست.

طرف دیگر این دیدگاه را دارد که بنده، فاعل بوده و همه چی به اختیار خود اوست و قَدَر الله را نادیده گرفته، و می‌گوید: بنده در افعالی که انجام می‌دهد مستقل بوده و افعال او هیچ ربطی به قَدَر الله تعالی ندارد.

اما گروهی که وسط هستند، به هر دو سبب نگاه می‌کنند. هم به عمومِ قَدَر الله و هم به اختیار بنده نگریسته و گفته‌اند: فعل بنده، با قَدَرِ الله و اختیار بنده حاصل می‌شود، و ضرورتا فرق بین سقوط انسان از پشت بام به وسیله‌ی باد و امثال آن، و پایین آمدن اختیاریِ او از پله‌ها، فهمیده می‌شود. اولی فعل بنده است، اما بدون اینکه اختیاری در آن داشته باشد، و دومی، با اختیار اوست، و وقوع هر دو به خاطر قضا و قَدر الهی است که در مُلک او هیچ چیز بدون اراده و خواست او، اتفاق نمی‌افتد. اما آنچه به اختیار بنده انجام می‌گیرد، تکلیف به آن تعلق می‌گیرد و در مخالفت با اموری که به آن امر و یا از آن نهی شده، نمی‌تواند به قدر احتجاج کند. زیرا او وقتی مرتکب آن خلاف می‌شده نمی‌دانسته که الله آن را برایش مقدر کرده و به این خاطر، اقدامی که انجام داده از روی اختیار بوده که باعث عقوبت می‌شود؛ چه در دنیا و چه در آخرت. به همین خاطر اگر کسی او را مجبور به خلاف کند، حکم مخالفت بر او اثبات نشده و مورد عقوبت قرار نمی‌گیرد؛ چون در آن لحظه، دارای عذر است. نیز، وقتی انسان می‌داند که فرار کردنش از آتش به محلی که در آن از آتش در امان است، با اختیار خود است، و انتخاب خانه‌ی زیبا و بزرگ و خوش نشینی که در آن سکونت گزیند نیز با اختیار خود اوست، با اینکه ایمان دارد فرار کردن از آتش و انتخاب خانه‌، با قضا و قدر الله به وقوع می‌پیوندند، و اینکه باقی ماندن در مکانی که آتش است تا اینکه آتش او را بسوزاند و سکونت نکردن در خانه، کوتاهی از جانب او و ضایع کردن فرصت، شمرده می‌شود که به خاطر آن مستحق است سرزنش شود؛ پس چرا همین را به نسبت کوتاهی‌اش در ترک اسبابی که باعث نجات از جهنم و واجب شدن دخولش به بهشت می‌شود، درک نمی‌کند؟

اما مثالی که زدید، که الله هنگامی که برای بنده‌اش مقدر کند مسجدی را بنا کند، بدون شک او آن مسجد را بنا خواهد کرد. اما این اختیار به او داده می‌شود تا با عقل خود، کیفیت بنای این مسجد را انتخاب کند. این مثال، صحیح نیست. زیرا چنین تصوری را ایجاد می‌کند که عقل در مورد کیفیت بنای آن، به صورت مستقل تصمیم می‌گیرد و به قدر الهی مربوط نیست، و فکر بنای مسجد نیز فقط مربوط به قدر است و هیچ اختیاری در آن برای بنده وجود ندارد. اما حقیقت این است که اصل فکر بنای مسجد به اختیار بنده نیز هست؛ چون مجبور به انجام آن نیست، همان طور که مجبور نیست به تعمیر خانه‌ی خاص خودش نیز فکر کند. اما الله تعالی این فکر را برای بنده از جایی که تصور نمی‌کند، مقدر می‌کند. زیرا بنده نمی‌داند الله چه چیزی را مقدر کرده تا اینکه آن چیز اتفاق بیفتد؛ چون که قَدَر، رازی سر بسته است که یا باید الله به وسیله‌ی وحی از آن خبر دهد، یا اینکه وقوع حسی صورت گیرد. کیفیت بنا نیز به وسیله‌ی قَدَر الهی است. زیرا الله تعالی همه چیز را به صورت مجمل و مفصل، مقدر نموده و برای بنده ممکن نیست چیزی را اختیار کند که الله آن را اراده و یا مقدر نکرده باشد، بلکه وقتی بنده چیزی را ارده کرد و انجام داد، یقینا فهمیده می‌شود که الله تعالی آن را قضا کرده و مقدر نموده است. بنا بر این، بنده بر حسب اسباب حسی ظاهری که الله تعالی آنها را به عنوان اسبابی برای وقوع فعل قرار داده، مختار است، و بنده وقتی آن فعل را انجام می‌دهد احساس نمی‌کند که کسی او را مجبور به انجام آن کار کرده است. ولی وقتی که آن را بر حسب اسبابی که الله تعالی آنها را اسباب قرار داده، انجام داد، یقینا می‌فهمیم که الله تعالی آن را جملتا و تفصیلا مقدر نموده است.

مثل همین را در مورد انجام معصیت توسط انسان می‌گوییم. شما گفتید: الله تعالی مقدر کرده که بنده، معصیتی را انجام دهد و او بدون شک آن را انجام خواهد داد. اما کیفیت انجام آن و تلاش برای آن را به عقل او واگذار کرده است.

در این مورد نیز مثل همان چیزی که در مورد بنای مسجد گفتیم، می‌گوییم: اینکه الله تعالی برای او مقدر کرده که معصیتی انجام دهد، با اختیار بنده هیچ منافاتی ندارد. چون وقتی بنده به اختیار خود انتخاب می‌کند که آن را انجام دهد، نمی‌داند که الله تعالی چه چیزی را برایش مقدر نموده است. او با اختیار خود برای انجام آن کار اقدام می‌کند و اصلا احساس نمی‌کند کسی او را مجبور به انجام آن کار کرده باشد. اما وقتی که اقدام کرد و آن معصیت را انجام داد، می‌فهمیم که الله، انجام آن را برایش مقدر نموده است. همچنین کیفیت انجام معصیت و تلاش برای آن که با اختیار بنده صورت می‌گیرد، با قَدر الهی منافاتی ندارد. زیرا الله تعالی همه چیز را با جمله و تفصیل، مقدر نموده، و اسبابی رسیدن به آن را نیز مقدر فرموده، و هیچ یک از افعالش و افعال اختیاری یا اضطراری بندگان، از این قاعده مستثنی نیست، چنان که می‌فرماید: {أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ}[۱]، یعنی: {آیا نمی‌دانی که الله آنچه را در آسمان و زمین است، می‌داند؟ این در کتابی «نوشته شده» است. همان این کار برای الله آسان است}، و می‌فرماید: {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}[۲]، یعنی: {و این‌چنین دشمنانی از شیاطین جن و انس که سخنان آراسته و فریبنده‌ای به یکدیگر القا می‌کردند، در برابر هر پیامبری قرار دادیم. و اگر پروردگارت می‌خواست، چنین نمی‌کردند. پس آنان را با دروغ‌هایشان واگذار}، و می‌فرماید: {وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}[۳]، یعنی: {و این چنین (شیاطین) در نظر بسیاری از مشرکان کشتن فرزندانشان را آراستند تا هلاکشان کنند (و با بدعت و خرافات) دینشان را بر آنان مشتبه و دگرگون سازند. و اگر الله می‌خواست، چنین نمی‌کردند. پس آنان را با (آیین خودساخته) و دروغ‌هایشان واگذار}، و می‌فرماید: {وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}[۴]، یعنی: {و اگر الله می‌خواست، کسانی که پس از پیامبران آمدند، با وجودِ دلایل روشنی که برایشان آمده بود، با هم نمی‌جنگیدند؛ اما الله هر چه بخواهد، به انجام می‌رساند}.

اما، بهتر است شخص نه با خود و نه با دیگران در مورد چنین مسائلی که موجب تشویش شده و توهم تعارض با شرع را ایجاد می‌کند، بحث نکند. زیرا این کاری نبوده که صحابه انجام داده باشند، در حالی که آنها حریص‌ترین مردمان برای شناخت حقایق و نزدیک‌ترین آنها به چشمه‌ی علم رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند، و در صحیح بخاری از علی بن ابی طالب رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «هیچ یک از شما نیست مگر اینکه جایگاهش در بهشت و جایگاهش در جهنم نوشته شده است». گفتیم: یا رسول الله، آیا بر همین تکیه نکنیم؟ (و در روایتی: آیا بر چیزی که برایمان نوشته شده، اتکا کرده و عمل را رها کنیم)؟ فرمود: ««خیر، عمل انجام دهید. زیرا هر کس چیزی که برای آن خلق شده، برایش میسر است»، و در روایتی آمده: «عمل انجام دهید. زیرا هر کسی برای آنچه خلق شده، برایش میسر می‌شود. کسی که اهل سعادت باشد، عمل اهل سعادت برایش میسر می‌شود. و کسی که اهل شقاوت باشد، عمل اهل شقاوت برایش میسر می‌شود»، سپس قرائت فرمود: {فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى . وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى . فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى . وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى . وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى . فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى}[۵]، یعنی: {اما کسی که (مالش را در راه الله) بخشید و تقوا پیشه کرد. و (آیین و وعده‌ی) نیک الهی را تصدیق نمود. پس او را در مسیری آسان (که انجام اعمالِ نیک و در نتیجه بهشت است) قرار خواهیم داد. ولی کسی که بخل ورزید و خود را (از پاداشی الهی) بی‌نیاز دانست. و آیین و وعده‌ی نیک الهی را تکذیب کرد. پس او را در مسیر دشواری (که همان گمراهی و در نتیجه دوزخ است،) قرار خواهیم داد}. پس، رسول الله صلی الله علیه وسلم از اتکا کردن به آنچه برای انسان نوشته شده، و دست کشیدن از عمل نهی کرده‌اند. چون راهی برای فهمیدن آن وجود ندارد، و دستور به چیزی داده که بنده توانش را دارد و می‌تواند انجام دهد که همان عمل است، و به آیه استدلال فرمودند که هر کس عمل صالح انجام دهد و ایمان بیاورد، او را در مسیر آسانی قرار خواهد داد، و این همان دوای شافی و مثمر است که بنده در آن نهایت سلامت و سعادتش را می‌یابد؛ تا جایی که آستین همت را برای انجام عمل صالحِ مبنی بر ایمان، بالا زده و وقتی توفیق برای آسانی در دنیا و آخرت با آن مقارن می‌شود، بشارت می‌گیرد.

از الله تعالی خواهانم که همگی ما را توفیق عمل صالح عنایت فرموده، و آسانی را برایمان میسر و ما را از سختی دور گرداند و در دنیا و آخرت ما را بیامرزد که او جواد و کریم است.


[۱] – سوره حج، آیه «۷۰».

[۲] – سوره أنعام، آیه «۱۱۲».

[۳] – سوره أنعام، آیه «۱۳۷».

[۴] – سوره بقره، آیه «۲۵۳».

[۵] – سوره لیل، آیات «۵-۱۰».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

194- سئل فضيلة الشيخ: عن مسألة القدر ؟ وهل أصل الفعل مقدر والكيفية يخير فيها الإنسان؟ مثال ذلك إذا قدر الله –تعالى –للعبد أن يبني مسجداً فإنه سيبني لا محالة لكنه ترك لعقله الخيار في كيفية البناء، وكذلك المعصية إذا قدرها الله فأن، الإنسان سيفعلها لا محالة، لكن ترك لعقله كيفية تنفيذها ، وخلاصة هذا الرأي أن الإنسان مخير في الكيفية التي ينفذ بها ما قدر عليه فهل هذا صحيح؟

فأجاب فضيلته بقوله : هذه المسألة –أي مسألة القدر– محل جدل بين البشر من قديم الزمان ، ولذلك انقسم الناس فيها إلى ثلاثة أقسام طرفين ووسط. أما الطرفان :

فأحدهما : نظر إلى عموم قدر الله فعمي عن اختيار العبد . وقال: إنه مجبر على أفعاله ، وليس له فيها أي اختيار، فسقوط الإنسان من السقف بالريح ونحوها كنزوله منه مختاراً من الدرج.

وأما الطرف الثاني: فنظر إلى أن العبد فاعل تارك باختياره ، فعمي عن قدر الله وقال: إن العبد مستقل بأفعاله ، ولا تعلق لقدر الله تعالى فيها.

وأما الوسط فأبصروا السببين ، فنظروا إلى عموم قدر الله-تعالى-وإلى اختيار العبد، فقالوا : إن فعل العبد كائن بقدر الله –تعالى –وباختيار العبد، وإنه يعلم بالضرورة الفرق بين سقوط الإنسان من السقف بالريح ونحوها، ونزوله منه مختاراً من الدرج، فالأول من فعله بغير اختياره ،والثاني باختياره، والكل منهما واقع بقضاء الله وقدره لا يقع في ملكه مالا يريد، لكن ما وقع باختيار العبد فهو مناط التكليف، ولا حجة له بالقدر في مخالفة ما كلف به من أوامر أو نواه ، وذلك لأنه يقدم على المخالفة حين يقدم عليها وهو لا يعلم ما قدر الله عليه ، فيكون إقدامه الاختياري على المخالفة هو سبب العقوبة سواء كانت في الدنيا أم في الآخرة ، ولذلك لو أجبره مجبر على المخالفة،لم يثبت عليه حكم المخالفة ولا يعاقب عليها لثبوت عذره حينئذ. وإذا كان الإنسان يدرك أن هروبه من النار إلى موضع يأمن فيه منها يكون باختياره ، وأن تقدمه إلى بيت جميل واسع طيب المسكن ليسكنه يكون باختياره أيضاً ، مع إيمانه أن هروبه وتقدمه المذكورين واقعان بقضاء الله وقدره، وأن بقاءه لتدركه النار، وتأخره عن سكنى البيت يعد تفريطاً منه وإضاعة للفرصة يستحق اللوم عليه؛ فلماذا لا يدرك هذا بالنسبة لتفريطه بترك الأسباب المنجية له من نار الآخرة الموجبة لدخوله الجنة ؟!

وأما التمثيل بأن الله إذا قدر للعبد أن يبني مسجداً فإنه سيبني هذا المسجد لا محالة ، لكنه ترك لعقله الخيار في كيفية البناء ، فهذا تمثيل غير صحيح ، لأنه يوحي بأن كيفية البناء يستقل بها العقل ولا تدخل في قدر الله –تعالى- ، وأن اصل فكرة البناء يستقل بها القدر ولا مدخل للاختيار فيها . والحقيقة أن أصل فكرة البناء تدخل في اختيار العبد لأنه لم يجبر عليها ، كما لا يجبر على فكرة إعادة بناء بيته الخاص أو ترميمه مثلاً ، ولكن هذه الفكرة قد قدرها الله-تعالى-للعبد من حيث لا يشعر ، لأنه لا يعلم بأن الله قدر شيئاً ما حتى يقع ذلك الشيء ، إذ القدر سر مكتوم لا يعلم إلا بإطلاع الله- تعالى- عليه بالوحي أو بالوقوع الحسي . وكذلك كيفية البناء هي بقدرـ ، فإن الله – تعالى – قد قدر الأشياء كلها جملة وتفصيلاً ، ولا يمكن أن يختار العبد ما لم يُرِدْه أو يقدره بل إذا اختار العبد شيئاً وفعله علم يقيناً أن الله – تعالى – قد قضاه وقدره . فالعبد مختار بحسب الأسباب الحسية الظاهرة التي قدرها الله تعالى ، أسباباً لوقوع فعله ، ولا يشعر العبد حين يفعل الفعل بأن أحداً أجبره عليه ، لكنه إذا فعل ذلك بحسب الأسباب التي جعلها الله – تعالى – أسباباً علمنا يقيناً بأن الله تعالى، قد قدرها جملة وتفصيلاً .

وهكذا نقول في التمثيل بفعل الإنسان المعصية حيث قلتم : إن الله قدر عليه فعل المعصية فهو سيفعلها لا محالة ، ولكن ترك لعقله كيفية تنفيذها والسعي إليها.

فنقول فيه ما قلناه في بناء المسجد: إن تقدير الله –تعالى – عليه فعل المعصية لا ينافي اختياره لها ، لأنه حين اختياره لها لا يعلم بما قدر الله تعالى عليه ، فهو يقدم عليها مختاراً لا يشعر بأن أحداً يجبره ، لكنه إذا أقدم وفعل علمنا أن الله قد قدر فعله لها ، وكذلك كيفية تنفيذ المعصية والسعي إليها الواقعة باختيار العبد ، لا تنافي قدر الله – تعالى – فالله – تعالى –قد قدر الأشياء كلها جملة وتفصيلاً وقدر أسبابها الموصلة إليها ، ولا يشذ عن ذلك شيء من أفعاله ، ولا من أفعال العباد الاختيارية منها والاضطرارية ، كما قال الله –تعالى – : (ألم تعلم أن الله يعلم ما في السماوات والأرض إن ذلك في كتاب إن ذلك على الله يسير) (سورة الحج، الآية “70”) . وقال – تعالى- : (وكذلك جعلنا لكل نبي عدوًّا شياطين الإِنس والجن يوحي بعضهم إلى بعض زخرف القول غروراً ولو شاء ربك ما فعلوه فذرهم وما يفترون) . (سورة الأنعام ، الآية “112”) وقال: (وكذلك زين لكثير من المشركين قتل أولادهم شركاؤهم ليردوهم وليلبسوا عليهم دينهم ولو شاء الله ما فعلوه فذرهم وما يفترون) (سورة الأنعام ، الآية “137”) . وقال: (ولو شاء الله ما اقتتل الذين من بعدهم من بعد ما جاءتهم البينات ولكن اختلفوا فمنهم من آمن ومنهم من كفر ولو شاء الله ما اقتتلوا) (سورة البقرة ، الآية “253”)

وبعد فإن الجدير بالمرء ألا يبحث في نفسه ولا مع غيره في مثل هذه الأمور التي توجب له التشوش ، وتوهم معارضة الشرع بالقدر،فإن ذلك ليس من دأب الصحابة –رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم – وهم أحرص الناس على معرفة الحقائق وأقربهم من معين إرواء الغلة ، وكشف الغمة ، وفي صحيح البخاري عن علي بن أبي طالب – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ- أن النبي ، ﷺ ، قال : “ما منكم من أحد إلا وقد كتب مقعده من الجنة ومقعده من النار” . فقلنا : يا رسول الله أفلا نتكل ؟ (وفي رواية أفلا نتكل على كتابنا وندع العمل؟) قال: “لا اعملوا فكل ميسر ” . وفي رواية “اعملوا فكل ميسر لما خلق له ، أما من كان من أهل السعادة فييسر لعمل أهل السعادة . وأما من كان من أهل الشقاوة فييسر لعمل أهل الشقاوة” . ثم قرأ : (فأما من أعطى واتقى . وصدق بالحسنى . فسنيسره لليسرى . وأما من بخل واستغنى . وكذب بالحسنى . فسنيسره للعسرى) . (سورةالليل الايات “5 –10”) فنهى النبي ، ﷺ ، عن الاتكال على الكتاب وترك العمل ، لأنه لا سبيل إلى العلم به ، وأمر بما يستطيعه العبد ويمكنه ، وهو العمل واستدل بالآية التي تدل على أن من عمل صالحاً وآمن فسييسر لليسرى ، وهذا هو الدواء الناجع المثمر ، الذي يجد فيه العبد بلوغ عافيته وسعادته ، حيث يشمر للعمل الصالح المبني على الإيمان ، ويستبشر بذلك حين يقارنه التوفيق لليسرى في الدنيا والآخرة . أسأل الله تعالى أن يوفقنا جميعاً للعمل الصالح، وأن ييسرنا لليسرى ويجنبنا العسرى ، ويغفر لنا في الآخرة والأولى، إنه جواد كريم.

مطالب مرتبط:

۲۰۶ – آیا حدیث احتجاج آدم و موسی، اقرار به احتجاج به قَدَر است؟

۲۰۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا در حدیث احتجاج آدم و موسی، اقرار به احتجاج به قَدَر است؟ از این رو که آدم و موسی با هم بحث کردند. موسی گفت: «تو پدر مایی. خود و ما را با بیرون کردنت از بهشت، گرفتار کردی». آدم گفت: آیا به خاطر چیزی مرا […]

ادامه مطلب …

۲۰۵ – حکمت وجود گناهان و کفر

۲۰۵ – از شیخ رحمه الله در مورد حکمت وجود گناهان و کفر سوال شد؟ جواب دادند: حکمت‌های بسیاری برای وجود معاصی و کفر وجود دارد. از جمله: ۱ . حتمی شدن سخن الله تعالی. چون وعده داده که جهنم پر خواهد شد. الله تعالی می‌فرماید: {وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ . إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ […]

ادامه مطلب …

۱۹۷ – آیا دعا تاثیری در تغییر آنچه برای انسان قبل از خلقتش نوشته شده، دارد؟

۱۹۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا دعا تاثیری در تغییر آنچه برای انسان قبل از خلقتش نوشته شده، دارد؟ جواب دادند: شکی نیست که دعا در تغییر آنچه برای انسان مکتوب است، تاثیر دارد. اما این تغییر نیز به سبب دعاست. پس تصور نکن وقتی از الله چیزی خواستی، چیزی را درخواست […]

ادامه مطلب …

۲۰۰ – آیا عمل کفار نیز از ازل نوشته شده؟ و چرا الله متعال آنها را عذاب می‌دهد؟

۲۰۰ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا عمل کفار نیز از ازل نوشته شده؟ و اگر چنین است، پس چرا الله تعالی آنها را عذاب می‌دهد؟ جواب دادند: بلکه، کفار از ازل، اعمالشان نوشته شده است. همچنین انسان وقتی در شکم مادرش کامل شد، عملش نوشته می‌شود. چنان که در حدیث صحیح از […]

ادامه مطلب …

۱۹۹ – آیا رزق و روزی و ازدواج، در لوح محفوظ نوشته شده است؟

۱۹۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا روزی و ازدواج، در لوح محفوظ نوشته شده است؟ جواب دادند: هر چیزی از آن روز که قلم خلق شده، تا روز قیامت اتفاق می‌افتد، در لوح محفوظ نوشته شده. زیرا الله تعالی وقتی که قلم را خلق کرد، به او فرمود: «بنویس. گفت: پروردگارم، چه […]

ادامه مطلب …

۲۰۱ – چگونه کتاب تقدیر از عمل شخص سبقت می‌گیرد؟

رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «همانا شخص، عمل اهل بهشت را انجام می‌دهد، تا جایی بین او و بهشت، جز یک ذرع، فاصله نیست، پس کتابش بر او سبقت گرفته، عمل اهل جهنم را انجام می‌دهد، و وارد جهنم می‌شود، و همانا شخص، عمل اهل جهنم را انجام می‌دهد، تا جایی که بین او و جهنم، جز یک ذرع، فاصله‌ی بیشتری نیست. پس کتابش بر او سبقت گرفته، عمل اهل بهشت را انجام می‌دهد، و وارد بهشت می‌شود»...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه