(۶۵۶۳) سوال: اللهÀ در شما برکت بیاندازد، همسایهام به من و پسرانم بدی میکند و من صبر و تحمل میکنم؛ لذا مرا به چه چیز نصیحت میکنید اللهÀ به شما جزای خیر دهد؟
جواب:
در واقع تو کسی نیستی که (به صبر) نصیحت شود بلکه از کسانی میباشی که به خاطر صبرت بر اذیت همسایهات تبریک گفته میشود چون که تو با آن دارای اجر و ثواب میگردی در حالی که همسایهات گناهکار است و من این همسایه و دیگر همسایگان را نصحیت میکنم که تقوای اللهÀ را رعایت کنند و همسایگانشان را اکرام کنند چون رسول اللهﷺ فرمودند: «مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جاره»[۱]: (هر کسی که به الله و روز قیامت ایمان دارد پس همسایه اش را اکرام کند) و: «وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ، وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ؟. قِيلَ: وَمَنْ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: الَّذِي لَا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَايِقَهُ»[۲]: (قسم به الله مؤمن نیست، قسم به الله مؤمن نیست، قسم به الله مؤمن نیست، گفته شد: یا رسول الله چه کسی؟ فرمود: کسیکه همسایهاش از شر او در امان نباشد) و: «مَا زَالَ يُوصِينِي جِبْرِيلُ بِالْجَارِ، حَتَّى ظَنَنْتُ أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُ»[۳]: (همواره جبرئيل در مورد همسايه به من توصيه مىكرد تا اينكه گمان بردم همسايه از همسايه ارث مىبرد).
لذا بر همسایه واجب است که تقوای اللهÀ را در مورد خود و برادرانشان رعایت نمایند و به همسایگانشان بدی نکنند.
علما گفتهاند: همسایه ممکن است سه حق یا دو حق یا یک حق داشته باشد؛ لذا هنگامی که همسایه مسلمان و خویشاوند باشد، سه حق دارد: حق همسایگی، حق اسلام و حق خویشاوندی و اگر همسایه کافر و خویشاوند باشد، حق همسایگی و حق خویشاوندی دارد و اگر همسایه کافر غیر خویشاوند باشد، فقط یک حق دارد.
لذا مهم این است که همسایه حقی دارد حتی اگر کافر باشد؛ پس انسان تقوای اللهÀ را در مورد خودش رعایت کند و همسایهاش را اکرام نماید و به اندازهی توانش به او خوبی کند حتی رسول اللهﷺ به ابوذرJ فرمودهاند: «إِذَا طَبَخْتَ مَرَقَةً فَأَكْثِرْ مَاءَهَا، وَتَعَاهَدْ جِيرَانَكَ»[۴]: (اگر آب گوشتی را پختی، آب آن را بيشتر کن و به همسايهات نيز بده).
[۱] صحیح البخاری: كتاب الأدب، باب من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فلا يؤذ جاره، شماره (٥٦٧٣) ، و صحیح مسلم: كتاب الإيمان باب الحث على إكرام الجار والضيف، شماره (٤٨).
[۲] صحیح بخاری: كتاب الأدب، باب إثم من لا يأمن جاره بواقه، شماره (٥٦٧٠).
[۳] تخریج آن گذشت.
[۴] تخریج آن گذشت.