(۴۸۷۸) سوال: شخصی رابطهاش با فرزندان و نزدیکانش را قطع کرده است. این شخص مقداری اموال و اراضی زراعی دارد و بسیار مسن بوده سنش نزیک به صد و سی سال میباشد. این فرد حافظه و بینایی خود را از دست داده است و مانند یک کودک رفتار میکند و بسیار به مرگ نزدیک است و کسی را هم ندارد که به امورات وی رسیدگی کند. من چند عموزاده دارم که به طمع مال دنیا ادعا میکنند که وارث او هستند و در واقع با این کار آخرت خود را فراموش کردهاند. از آنها پرسیده شد: چگونه شما خود را وارث وی میدانید؟ گفتند: مزرعه او همسایه مزرعه ماست (که من این مساله را رد میکنم و من بیست سال از آنها بزرگتر هستم). از بزرگان قبیله هم سوال کردیم ایشان گفتند این مرد هیچ ارتباط فامیلی با ما ندارد و حتی اجدادش هم با اجداد ما هیچ رابطه فامیلی نداشتهاند! حال سوال این است که حکم ما ترک این شخص و حکم ادعای این افراد چیست؟
جواب:
حکم درباره وراث این شخص تا موقعی که وی فوت نکند و معلوم نشود که چه کسی از اموال او ارث میبرد قابل ارایه نخواهد بود. کسی چه میداند شاید این اشخاصی که الان سالم و سرزنده هستند قبل از او بمیرند؟! تا زمانی که ذرهای حیات در بدن او باقی مانده باشد، نمیتوان درباره ورثه او حکم داد. اما وقتی فوت نمود نظر علما این است که باید شروط توارث برای کسی که داعیه ورثه بودن دارد برقرار باشد و آن عبارت است از این که ارتباط فامیلی این مدعی توارث با فرد متوفی چیست و چگونه از لحاظ فامیلی به او متصل میگردد و از چه جهت مستحق دریافت این ارثیه است؟ این مساله باید به دست قاضی دادگاه و در هنگام فوت این فرد مسن حل شود.