دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۸۱۱) حکم نماز زنی که بدون حجاب بیرون می‌رود

(۱۸۱۱) سوال: بعضی از مردم می‌گویند هر عبادتی مستقل خود است ترک بعضی از عبادات ارتباطی به انجام بعضی دیگر ندارد مثلا شخصی نماز می‌خواند ولی روزه نمی‌گیرد یا زنی نماز می‌خواند ولی خمار را بر روی چهره‌اش نمی‌اندازد و اگر به بگویی چرا نماز می‌خوانی ولی حجابت را رعایت نمی‌کنی؟ می‌گوید هر چیزی جداگانه است و اللهÀ برای نماز و خمار جداگانه من را محاسبه می‌کند و بعضی دیگر می‌گویند می‌دانیم که واجب است و شرایط به ما آن اجازه را نمی‌دهد. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا این از جنس کفر به بعضی از کتاب و ایمان به بعضی از آن است؟ و آیا نماز زنی که بدون حجاب بیرون می‌رود نمازش قبول و صحیح است؟ و حکم آن چیست از شوهرش او را از حجاب منع کند؟

جواب:

شکی نیست که برای عبادات پاداش است و هر عبادتی مستقل خود است، نماز است، صدقه است، روزه است، حج است و نیکی به والدین است که هر کدام جداگانه حکم می‌شود و هر کدام به صورت جداگانه پذیرفته می‌شود هر چند که در دیگری تفریط صورت گیرد مگر نماز که اگر ترک شد هیچ عبادتی دیگر قبول نمی‌گردد زیرا که ترک آن کفر است و زمانی که کفر باشد، عبادت از کافر قبول نمی‌شود به این خاطر که اللهÀ می‌فرماید: {وَمَا مَنَعَهُمۡ أَن تُقۡبَلَ مِنۡهُمۡ نَفَقَـٰتُهُمۡ إِلَّاۤ أَنَّهُمۡ كَفَرُوا۟ بِٱللَّهِ وَبِرَسُولِهِۦ وَلَا یَأۡتُونَ ٱلصَّلَوٰةَ إِلَّا وَهُمۡ كُسَالَىٰ وَلَا یُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمۡ كَـٰرِهُونَ} [سوره التوبة: ۵۴] (و هیچ چیز مانع قبول انفاق‌های آن‌ها نشد، مگر آنکه به الله و پیامبرش کافر شدند، و جز با کسالت (و بی میلی) برای نماز حاضر نمی‌شوند، و جز با کراهت انفاق نمی‌کنند) اما به نسبت غیر از نماز اگر عبادتی را ترک کرد، آن عبادتی که انجام داده است از او قبول می‌شود اگر که آن عبادتی که ترک کرده است از روی سهل انگاری بوده است و اگر ترک آن از روی تکذیب و انکار آن باشد او را از اسلام خارج می‌کند و عبادات دیگر همانگونه که گفتیم قبول نخواهد شد.

و اما به نسبت زنی که نماز می‌خواند و حجاب شرعی را رعایت نمی‌کند و حجاب شرعی همان پوشاندن صورت و دست و مواضع فتنه است که نماز او صحیح است ولی به خاطر ترک حجاب شرعی گناه کار است و اگر شوهرش به او امر می‌کند که حجاب نداشته باشد اطاعت از او صحیح نیست و نافرمانی از او در طاعت اللهÀ واجب است زیرا که رسول اللهﷺ می‌فرماید: «لا طاعة لمخلوق في معصیة الخالق»[۱] (از مخلوق در معصیت خالق فرمانبردای نمی‌شود) و اللهÀ می‌فرماید: {وَٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۤ أَحَقُّ أَن یُرۡضُوهُ إِن كَانُوا۟ مُؤۡمِنِینَ} [سوره التوبة: ۶۲] (در حالی‌که اگر ایمان داشتند، شایسته‌تر (این) است که اللهÀ و رسولش را خشنود سازند) در این حالت برای او حلال نمی‌باشد که چیزی از واجبات را ترک کند بدلیل اینکه نشوز او محسوب می‌شود زیرا که این نشوز (نافرمانی شوهر) محسوب نمی‌شود قطعا نافرمانی زن از شوهرش در اطاعت اللهÀ از نشوز نیست بلکه برای شخص شایسته است که چنین زنی را در قلبش گران شمرد که در طاعت اللهÀ نافرمانی او را کرده است.


[۱] رواه احمد (۶۶/۵).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: بعض الناس يقولون: إن كل شيء من العبادات مستقل بنفسه، ويُبررون تركهم لبعض الفرائض وهم يقومون ببعضها الآخر بذلك، فمثلا نجد شخصا يصلي ولا يصوم، أو امرأة تصلي ولا تضع الخمار على وجهها، فإن قلت لها: لماذا تصلين ولا تتحجبين؟ فتقول: كل شيء وحده، والله يحاسبني على الصلاة وحدها وعلى الخمار وحده، ومنهن من تقول: أعرف أنه واجب ولكن الظروف لا تسمح لي. فما رأيكم بذلك؟ أليس هذا من جنس الإيمان ببعض الكتاب والكفر ببعض ؟ وهل تكون صلاة المرأة التي تخرج سافرة صلاة صحيحة مقبولة ؟ وما الحكم لو كان زوجها هو الذي يمنعها من الحجاب؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: العبادات لا شك أنها تتجزأ، وأن كل عبادة مستقلة بنفسها، فهذه صلاة، وهذه صدقة، وهذا صيام، وهذا حج، وهذا بر والدين، ولكل منها حكم نفسه، ويقبل منها كل واحد وإن كان مُفَرِّطًا في الآخر، إلا عبادة واحدة وهي الصلاة، فإنه إذا تركها لا تقبل منه عبادة أخرى، وذلك لأن ترك الصلاة كفر مخرج عن الملة، وإذا كان كفرًا مخرجا عن الملة فإن الكافر لا تقبل منه العبادة، لقوله تعالى: ﴿ وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ ﴾ [التوبة: ٥٤].

لكن بالنسبة لغير الصلاة: إذا ترك عبادة وفعل عبادة أخرى فإنها تقبل منه التي فعلها، إذا كانت على الوجه الشرعي وإن كان متهاونا في العبادة الثانية، إلا إذا كان تركه للعبادة الثانية ترك تكذيب وجحود، وجحود بها مما يخرج عن الملة، فحينئذ لا تقبل منه العبادات الأخرى، لما ذكرناه آنفًا.

وأما بالنسبة للمرأة التي تصلي وهي لا تحتجب الحجاب الشرعي، والحجاب الشرعي هو تغطية الوجه واليدين ومواضع الفتنة من المرأة، فإن صلاتها تكون صحيحة، وهي آئمة بترك الحجاب الشرعي، وإذا كان زوجها يأمرها بألا تحتجب فإنه لا طاعة له، ويجب عليها معصيته في طاعة الله، لأنه صلى الله عليه وسلم يقول: «لا طاعة لمخلوق في معصية الخالق» وقال تعالى: ﴿ وَاللهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُوا مُؤْمِنِينَ ﴾ [التوبة: ٦٢]، وفي هذه الحال إذا عصته فإنه لا يحل له أن يقصر في شيء من واجباتها بناءً على هذه المعصية بحجة أنها نشزت بمعصيتها إياه، لأن هذا ليس من النشوز، فإن معصية المرأة زوجها في طاعة الله -سبحانه وتعالى ليست من النشوز في شيء، بل ينبغي للمرء أن تزيد زوجته غلاء في قلبه إذا كانت عصته في طاعة الله -سبحانه وتعالى-، أي: من أجل طاعة الله.

مطالب مرتبط:

(۱۷۷۳) حکم تعامل با کسانی که نماز نمی‌خوانند مگر وقتی که جماعتی را یافتند

به حال این‌ها نگاه می‌شود اگر نماز نمی‌خوانند مگر از ترس مردم پس هیچ نفعی به ایشان نمی‌رساند و ایشان به این اعتبار، تارک نماز هستند....

ادامه مطلب …

(۱۷۸۲) حكم مردی كه وفات کرده است و به اخلاق نیک متصف بوده است ولی نماز نمی‌خوانده است

این مردی که وفات کرده است و نماز و روزه را انجام نمی‌داده است والعیاذ بالله بر کفر مرده است چون که قول راجح از اقوال اهل علم که از قرآن و سنت و اقوال صحابه برمی‌آید این است که تارک نماز کافر است...

ادامه مطلب …

(۱۷۹۳) حکم قضای نمازهای شخص فوت شده

شخصی که وفات کرد هیچ عبادتی برای او قضا نمی‌شود مگر این نصّ برایش باشد و نصّ برای قضای حج و روزه آمده‌ است....

ادامه مطلب …

(۱۸۳۷) حکم شخصی که بعضی از نمازهایش را نمی‌خواند

با آنها باقی بمان و آنها را نصیحت کن و گاهی آنها را تحذیر بده و گاهی هم آنها ترغیب کن و از الله بخواه که هدایتشان کند....

ادامه مطلب …

(۱۷۵۱) استقامت در نصیحت جوانانی که نماز نمی‌خوانند

در نصیحت فرزندان و جوانانتان استقامت کنید و اگر دست کشیدند و آنچه برایشان واجب بود را انجام دادند پس آنچه برای شما و آنان هست همین است.....

ادامه مطلب …

(۱۷۷۶) حکم شخصی که شهادتین را می‌گوید ولی نماز نمی‌خواند

این مرد در تناقض است چگونه بر فعل خیر حریص است در صورتی که بزرگترین خیر نماز است؟ برای چه بر نماز حریص نمی‌باشد؟...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه