سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۴۸۹ – حکم تقسیم دین به قشور و لُبّ چیست؟

۴۸۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم تقسیم دین به قشور و لُبّ چیست؟

جواب دادند: این چنین تقسیمی، اشتباه و باطل است. تمامِ دین لُبّ است. همه‌اش برای بنده سودمند است و او را به الله عز و جل نزدیک می‌کند. بنده به خاطر عمل به همه‌ی دین ثواب می‌برد و با ازدیاد ایمان خشوعش در مقابل الله تعالی، بهره مند می‌شود. حتی مسائلی که متعلق به لباس و قیافه و امثال آن است، وقتی انسان برای تقرب به الله عز و جل و پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم انجام دهد، به خاطر آن ثواب می‌برد. اما چنان که می‌دانیم، کسی از قشور بهره‌ای نمی‌برد. بلکه قشور دور ریخته می‌شود، و در دین و شریعت اسلام، چیزی که چنین برخوردی با آن شود، وجود ندارد. بلکه تمام دین اسلام، لُبّ است و وقتی که بنده نیت خود را خالص گردانده و در پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم به نحو احسن عمل کند، از همه‌ی آن سود می‌برد. بر کسانی که چنین سخنی را ترویج می‌دهند، واجب است که در این مورد به صورت جدی فکر کنند تا حق را از صواب تشخیص دهند. سپس وظیفه دارند از حق پیروی کنند و دیگر چنین تعبیراتی به کار نبرند. درست است که دین اسلام دارای امور مهم و بسیار بزرگی مانند ارکان پنج گانه‌ی اسلام است که رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را چنین معرفی فرمودند: «اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است: شهادت به اینکه هیچ معبود بر حقی جز الله نیست، و محمد فرستاده‌ی اوست، و برپا داشتن نماز، و دادن زکات، و روزه‌ی رمضان، و حج بیت الله الحرام»، و نیز در آن مسائلی وجود دارند که از اینها مرتبه‌ی کمتری دارند. اما در آن، قشور وجود ندارد که انسان هیچ نفعی از آن نبرد.

اما به نسبت مساله‌ی ریش: شکی در این نیست که رها کردن آن تا اینکه بلند شود، عبادت است. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم به این کار امر فرموده و هر چیزی که رسول الله صلی الله علیه وسلم به آن امر نماید، عبادتی است که انسان به وسیله‌ی آن و به خاطر به جای آوردن دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم، به الله تقرب می‌جوید. این کار، سیرت و روش رسول الله صلی الله علیه وسلم و دیگر انبیاست. چنان که الله تعالی از هارون نقل می‌فرماید که به موسی گفت: {قَالَ يَبْنَؤُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي}[۱]، یعنی: {گفت: ای فرزندِ مادر! (ای برادر)! ریش و سرم را مگیر}. نیز، در حدیث صحیح از رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت است که رها کردن ریش تا اینکه بلند شود، یکی از فطرت‌هایی است که طبیعت مردم بر آن بنا نهاده شده است. بنا بر این، گذاشتن ریش عبادت است، و عادت نیست، و چنان که عده‌ای گمان می‌برند، قشور هم نیست.


[۱] – سوره طه، آیه «۹۴».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(489) وسئل فضيلة الشيخ: عن تقسيم الدين إلى قشور ولب، (مثل اللحية)؟

فأجاب فضيلته بقوله: تقسيم الدين إلى قشور ولب، تقسيم خاطئ، وباطل، فالدين كله لب، وكله نافع للعبد، وكله يقربه لله – عَزَّوَجَلَّ – وكله يثاب عليه المرء، وكله ينتفع به المرء، بزيادة إيمانه وإخباته لربه – عَزَّوَجَلَّ – حتى المسائل المتعلقة باللباس والهيئات، وما أشبهها، كلها إذا فعلها الإنسان تقرباً إلى الله – عَزَّوَجَلَّ – واتباعاً لرسوله، ﷺ، فإنه يثاب على ذلك، والقشور كما نعلم لا ينتفع بها، بل ترمى، وليس في الدين الإسلامي والشريعة الإسلامية ما هذا شأنه، بل كل الشريعة الإسلامية لب ينتفع به المرء إذا أخلص النية لله، وأحسن في اتباعه رسول الله، ﷺ، وعلى الذين يروجون هذه المقالة، أن يفكروا في الأمر تفكيراً جدياً، حتى يعرفوا الحق والصواب، ثم عليهم أن يتبعوه، وأن يدعوا مثل هذه التعبيرات، صحيح أن الدين الإسلامي فيه أمور مهمة كبيرة عظيمة، كأركان الإسلام الخمسة، التي بينها الرسول، ﷺ، بقوله: “بني الإسلام على خمس: شهادة أن لا إله إلا الله، وأن محمداً رسول الله، وإقام الصلاة، وإيتاء الزكاة، وصوم رمضان، وحج بيت الله الحرام”. وفيه أشياء دون ذلك، لكنه ليس فيه قشور لا ينتفع بها الإنسان، بل يرميها ويطرحها.

وأما بالنسبة لمسألة اللحية: فلا ريب أن إعفاءها عبادة، لأن النبي، ﷺ، أمر به، وكل ما أمر به النبي، ﷺ، فهو عبادة يتقرب بها الإنسان إلى ربه، بامتثاله أمر نبيه، ﷺ، بل إنها من هدي النبي، ﷺ، وسائر إخوانه المرسلين، كما قال الله تعالى عن هارون: أنه قال لموسى: (يبنؤم لا تأخذ بلحيتي ولا برأسي) (سورة طه، الآية “94”). وثبت عن النبي، ﷺ، أن إعفاء اللحية من الفطرة التي فطر الناس عليها، فإعفاؤها من العبادة، وليس من العادة، وليس من القشور كما يزعمه من يزعمه.

مطالب مرتبط:

۴۶۶ – حکم این سخن چیست: «انسان از دو عنصر تشکیل شده: عنصری از خاک، که همان جسد است، و عنصر دیگر، از الله است که همان روح است»؟

۴۶۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن چیست: انسان از دو عنصر تشکیل شده: عنصری از خاک، که همان جسد است، و عنصر دیگر، از الله است که همان روح است؟ جواب دادند: این سخن احتمال دو معنا را دارد: اول: روح، جزئی از الله است. دوم: خلقت روح از طرف […]

ادامه مطلب …

۴۲۰ – حکم درخواست کسی با توسل به وجه الله چیست؟

۴۲۰ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم درخواست چیزی از کسی با توسل به وجه الله چیست؟ یعنی بگوید: به وجه الله از تو چنین و چنان می‌خواهم؟ جواب دادند: وجه الله بزرگ‌تر از آن است که انسان به وسیله‌ی آن دنبال خواسته‌ی دنیوی باشد، و در خواستش را به وجه الله قرار […]

ادامه مطلب …

۴۸۱ – حکم این عبارت چیست: «عصمت فقط برای الله است»، در حالی که در عصمت، حتما باید عاصم نیز وجود داشته باشد؟

۴۸۱ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این عبارت چیست: «عصمت فقط برای الله است»، در حالی که در عصمت، حتما باید عاصم نیز وجود داشته باشد؟ جواب دادند: هر کس این عبارت را می‌گوید، منظورش این است که کلام الله عز و جل و حکم او، کاملا صواب است و خطایی در […]

ادامه مطلب …

۴۳۲ – حکم «امام» خواندن یک شخص چیست؟

۴۳۲ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم گفتن «امام» به یک شخص، چیست؟ جواب دادند: گفتن امام خیلی بهتر از گفتن شیخ الاسلام است. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم امام مسجد را امام نامید، حتی اگر یک نفر جماعت بیشتر نداشته باشد. اما شایسته است در مورد اطلاق کلمه‌ی امام، سهل […]

ادامه مطلب …

۵۱۶ – حکم این سخن که عده‌ای می‌گویند: «الله می‌داند که چنین و چنان است» چیست؟

۵۱۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن که عده‌ای از مردم می‌گویند: «الله می‌داند که چنین و چنان است»، چیست؟ جواب دادند: گفتن این سخن، بسیار خطرناک است. تا جایی که حتی در کتاب‌های احناف دیده‌ام که اگر کسی در مورد چیزی بگوید: الله می‌داند، و قضیه بر خلاف آن باشد، […]

ادامه مطلب …

۴۵۰ – حکم اطلاق لفظ «کتاب‌های تراث» در مورد کتب سلف، چیست؟

۴۵۰ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم اطلاق لفظ «کتاب‌های تراث» در مورد کتب سلف، چیست؟ جواب دادند: ظاهر این است که اشکالی ندارد و درست است. زیرا معنایش، کتاب‌هایی موروثی از کسانی است که قبلا بوده‌اند، و مانعی نمی‌بینم که چنین لفظی به کار برده شود. تعداد بازدید: ۱

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه