(۵۸۸) سوال: من برای مجموعهای از افراد، فقه حنفي و تصوف تدريس میکنم و ذکر دست جمعی انجام میدهیم؛ دلیلمان این است که وقتی پیامبر ﷺ به مدينهی منوره هجرت نمود، مردم با سرودن شعر و نواختن دف به استقبال وی آمدند و او نیز آنها را تأیید نمود و از کارشان ایراد نگرفت. در قرآن نیز آمده است: {قُلْ اللَّهُمَّ} [آل عمران: ۲۶]: (بگو: ای الله) همچنین ضرورت اطاعت از شيخ، محبت به او و عدم روی آوردن به شیخ دیگر را به شاگردانم میآموزم تا به این فرمایش پیامبر ﷺ عمل کرده باشم: «مَن لاَ شَيخَ لَهُ فَشَيخُهُ الشَّيطَانُ»۱ : (کسی که شیخی ندارد، شیطان، شیخ او است) اما اخیرا یکی از شاگردانم دربارهی این مسائل با من مجادله کرده و بر من ایراد میگیرد که این کارها بدعت و مخالف سنت و منش پیامبر ﷺ است. لذا حیرتزده و سرگردان شدهام؛ وقتی در مورد این رفتارهای وی پرس و جو کردم، گفتند: این جوان، تحت تأثیر وهابیت قرار گرفته است و تفکر وهابیت، بدعتی است که به سوی تندروی دعوت میکند، مدیحهسراییهای نبوی و برپا کردن جشن تولد پیامبر ﷺ را حرام میداند و بسیاری از کارهای پسندیده را بدعت میشمارد. لطفا مرا راهنمایی کرده و حقیقت را برایم توضیح دهید زیرا این مسئله برایم جای سؤال و اشکال است.
جواب:
این سؤال، سؤال مهمی است که شامل مسائلی از اصول دين، مسائل تاريخی و عملی میشود.
مسائل عملی: وی یاد کرد که برای شاگردانش فقه را بر مذهب امام ابو حنیفه رَحِمَهُالله آموزش میدهد؛ تردیدی نیست که مذهب امام ابو حنیفه رَحِمَهُالله یکی از مذاهب چهارگانه است که مشهور و مردم از آنان پیروی میکنند اما باید دانست که حق فقط در این مذاهب منحصر نمیشود، بلکه چه بسا گاهی حق در دیگر مذاهب باشد؛ زیرا اجماع آنها بر یک حکم، اجماع تمام امت نیست. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نیز آنان را تنها برای این، امامانی برای بندگانش قرار داد که شایستگی امامت را داشتند زیرا آنان از جایگاه و منزلت خود باخبر بودند و میدانستند که اطاعتی برای آنان وجود دارد مگر زمانی که موافق با فرمانبرداری و اطاعت از پیامبر ﷺ باشد. آنان مردم را از تقلید کردن از آنان هشدار میدادند مگر این که سخن آنان مطابق با سنت رسول الله ﷺ باشد.
تردیدی نیست که مذهب امام ابوحنیفه رَحِمَهُالله، مذهب امام مالک رَحِمَهُالله، مذهب امام شافعی رَحِمَهُالله، مذهب امام احمد رَحِمَهُالله و مذاهب دیگر علما رَحِمَهُمُالله ممکن است درست یا اشتباه باشد؛ زیرا سخن هر کسی به جز رسول الله ﷺ قابلیت پذیرفتن و رد کردن دارد. بنابراین ایرادی ندارد که مذهب امام ابوحنیفه رَحِمَهُالله را به شاگردانش آموزش دهد به شرط این که هرگاه برایش واضح شد که دلیل شرعی بر خلاف مذهب است، مذهب را رها کرده و از دلیل شرعی پیروی کند و برای شاگرانش نیز روشن سازد که این حق است که واجب است به آن عمل کنند.
مسألهی صوفيه: آوازخوانی، مدیحهسرایی، دف زدن، غبيراء۲ و… که انجام میدهند، بدعت و حرام است؛ واجب است از آن دست بکشد و همراهان و شاگردانش را نیز از آن بازدارد؛ زیرا بهترین نسل که رسول الله ﷺ در بین آنان مبعوث شد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را اینگونه عبادت نکردهاند. این گونه عبادت کردن، قلب را متوجه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نمیکند و سبب خشوع، فروتنی و توبه به درگاه وی را برای فرد نمیشود؛ بلکه فقط تأثیرات روانی برای انسان در پی دارد که بر اثر آن، فریاد میزند و حرکات ناهنجاری از خود بروز میدهد.
تمام اینها دلیلی بر این است که این نوع عبادت، باطل است و سودی برای بنده ندارد؛ این یک دلیل از واقعیت است و از آثار نیز دلیلی وجود دارد که رسول الله ﷺ میفرماید: «فَعَلَيكُم بِسُنَّتِي وَسُنَةِ الخُلَفَاءِ المهدیین الرَّاشِدِينَ، تَمَسَّكُوا بِهَا وَعَضُّوا عَلَيهَا بِالنَّواجِذِ، وَإيَّاكُم وَمُحدَثَاتِ الأمُورِ»: (به سنت من و خلفای راشدین و هدایتیافته پایبند باشید؛ با دندانهای آسیاب به سختی آن را بگیرید و بسیار به آن تمسک جویید. از نوآوریها دوری کنید).
این از گمراهی آشکار است که بر شخص واجب است از آن دست بکشد، به درگاه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ توبه کند و سنت و روش پیامبر ﷺ و خلفای راشدین بازگردد که رهنمود آنان کاملترین رهنمود و راهشان بهترین راه است؛ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَى الله وَعَمِلَ صَالِحاً وَقَالَ إِنَّنِي مِنْ الْمُسْلِمِينَ} [فصلت: ۳۳]: (چه کسی نیکسخنتر از آن کسی است که به سوی الله دعوت میکند، عمل نیک و صالح انجام میدهد و میگوید: من از مسلمانان و تسلیمشدگان هستم) هر عملی فقط با وجود دو شرط، نیک و صالح خواهد بود: اخلاص برای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و مطابقت با سنت پیامبر ﷺ.
در مورد استدلال وی به استقبال اهالی مدینه از رسول الله ﷺ با دف و سرود، باید گفت: این داستان اگر صحت نیز داشته باشد، آنان این کار را به عنوان عبادت انجام ندادهاند بلکه فقط بهخاطر آمدن رسول الله ﷺ ابراز شادی نمودهاند و اصلا جنبهی عبادت نداشته است.
در مورد این که یکی از شاگران با او مجادله کرده و برخی گفتهاند: وی فردی وهابي بوده و وهابیان مدیحهسرایی نبوی و برخی مسائل دیگر را درست نمیدانند؛ باید گفت: ما به این شخص و دیگران خبر میدهیم که وهابیان الحمد لله از پایبندترین مردم به كتاب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و سنت رسول الله ﷺ هستند، بیش از دیگران برای رسول الله ﷺ تعظیم و احترام قائل هستند و بیش از دیگران از سنت وی پیروی میکنند؛ زیرا آنان همیشه نسبت به پیروی از سنت رسول الله ﷺ، پایبندی به آن و عدم پذیرش و انکار هر اعتقاد یا عمل قولی و فعلی که مخالف سنت او باشد حرص میورزند. آنان صلوات بر پیامبر ﷺ را از ارکان نماز به شمار میآورند و نماز را بدون آن، درست نمیدانند. آیا با این وجود، تردیدی برای تعظیم و بزرگداشت آنان نسبت به رسول الله ﷺ وجود دارد؟ همچنین آنان صلوات را یکی از اركان نماز میدانند چون مقتضای دلیل نزد آنان چنین است. آنها پیرو دلیل هستند و با انجام چیزی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و پیامبرش تشریع ننمودهاند، در مورد پیامبر ﷺ غلو نمیکنند.
در واقع، انکار و عدم پذیرش مدیحهسرایی نبوی که شامل غلو در حق رسول الله ﷺ است، تعظیم رسول الله ﷺ به طور حقیقی و رعایت ادب در برابر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و پیامبرش ﷺ است زیرا آنان بر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و پیامبرش پیشی نگرفته و غلو نکردهاند زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آنان را از این کار منع نموده است که پیامبر ﷺ میفرماید: «قُولُوا بِقَولِكُم أو بَعضَ قَولِكُم وَلاَ يَستَهوِيَنَّكُمُ الشَّيطَانُ»: (سخنتان یا قسمتی از سخنتان را بگویید و مبادا که شیطان، شما را فریب دهد و دنبال خو بکشاند) همچنین پیامبر ﷺ از غلو در حق خود نهی کردهاند چنان که نصارى در حق مسيح بن مريم غلو کردند! بله، ایشان فرمود: «لا تطرُوني كما أطرتِ النَّصَارَى ابنَ مريمَ فَإنَّمَا أنَا عَبدٌ فَقُولُوا عبدُ اللهِ ورَسُولُه»: (در حق من غلو و زیادهروی نکنید، آنگونه که نصاری در حق عیسی فرزند مریم غلو کردند. من فقط یک بنده هستم؛ پس بگویید: بنده و پیامبر الله).
هر کس با علم و انصاف در مورد راه و روش شيخ و امام مجدّد محمد بن عبد الوهاب رَحِمَهُالله و پیروانش تحقیق کند، خواهد دانست که همان راه پیامبر ﷺ و صحابه رَضِيَاللهُعَنْهُم است؛ اما کسی که از روی جهل و ظلم دربارهاش سخن بگوید، امکان ندارد سخنانش پایان داشته باشد زیرا ظالم یا جاهل، هر سخن درست و نادرستی که در توان دارد را میگوید و نظمی در سخنانش وجود ندارد و اگر حیا نداشته باشی، هر کاری خواستی انجام بده! هر کس منصف باشد و بخواهد حقیقت را در این باره بداند، باید به نوشتههای شيخ محمد بن عبد الوهاب رَحِمَهُالله، نوادگان وی و علما مراجعه کند تا حقیقت برایش آشکار شود.
مدیحهسراییهای نبوی که این برادر بدان اشاره میکند، بدون شک مدایحی است که رسول الله ﷺ از آن راضی و خشنود نیست و بلکه از آن نهی نموده و هشدار داده است؛ از جمله مدایحی که این افراد نسبت به آن حرص ورزیده و با آن ترانهسرایی میکنند، این شعر است:
یا أکرمَ الخلق ما لی من ألوذُ بِهِ سِواکَ عند حلولِ الحادثِ العَمِمِ
ای بزرگوارترین و بهترین مخلوقات! جز تو کسی را ندارم که به هنگام نزول حوادث سخت و دشوار به او پناه ببرم.
فَإِنَّ مِنْ جُودِكَ الدُّنْيَا وَضَرَّتَهَا وَمِنْ عُلُومِكَ عِلْمُ اللَّوْحِ وَالقَلَمِ
همانا دنیا و آخرت از بخشش تو است و علم و آگاهی از لوح محفوظ و قلم از جمله دانشهای تو است.
بیتردید چنین مدیحهای كفر به رسول الله ﷺ و شرک به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است زیرا رسول الله ﷺ انسان است و از غيب نمیداند مگر مواردی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ او را از آن باخبر نموده است. دنیا و آخرت از جود و بخشش رسول الله ﷺ نیست بلکه آفریدهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است و تنها او است که به بندگانش عطا مینماید. علم و آگاهی از لوح محفوظ و قلم نیز از دانش و علوم رسول الله ﷺ نیست بلکه تنها در انحصار الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است و رسول الله ﷺ چیزی از آن را نمیداند مگر آن مقدار که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ او را از آن باخبر نموده است.
حقیقت امر چنین است. این همان مدایحی است که آن را میخوانند و ادعا دارند رسول الله ﷺ را بزرگداشت و تعظیم میکنند! جای تعجب است که این افراد که مدعی تعظیم رسول الله ﷺ هستند نسبت به این چیزها تعصب دارند اما به بسیاری از سنتهای ایشان ﷺ پشت کرده و آن را انجام نمیدهند، پناه به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ.
برادری که این سؤال را پرسیده را نصیحت میکنم که به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بازگردد و در حق رسول الله ﷺ غلو نکند آنگونه که نصارى در حق عيسى فرزند مريم غلو کردند؛ همچنین بداند که رسول الله ﷺ انسان است که با وحی از جانب الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و خوبیها و اخلاق پسندیده و فضایل والایی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به او اختصاص داده از دیگر بندگان متمایز شده است اما ایشان هرگز اختیار تصرف در جهان آفرینش را ندارد؛ باید بداند که تنها کسی که جهان آفرینش را در اختیار دارد و آن را تدبیر میکند، تنها کسی که باید از او دعا و درخواست شود، به او امید داشت و او را عبادت کرد، فقط الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است که هیچ معبود بر حقّی جز او وجود ندارد و او از آنچه برایش شریک قرار میدهند، پاک و منزه است.
- تخریجی برای این حدیث، نیافتم (مترجم). ↩︎
- با شلاقی بر فرش میزنند؛ جای کسیکه غبار بیشتری داشت، وی در درخواست خویش صادقتر است. ↩︎