دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۵۸۷) حکم تصدیق سخنان مشایخ تصوف

(۵۸۷) سوال: بسیاری از علمای بد و گمراه را می‌بینیم که کاری جز خوردن اموال مردم به باطل ندارند؛ آنان همان کسانی هستند که مردم را گرفتار شرک کرده‌اند، عمامه‌ی سبز می‌پوشند، خود را خوب و در مظهر نیکوکاران جلوه می‌دهند اما نماز نمی‌خوانند و اگر کسی بپرسد که چرا نماز نمی‌خوانید، می‌گویند: (ما در مکه و در مسجد الحرام نماز می‌خوانیم). مریدانشان که پیرو آنان هستند،  آن‌ها را پاک می‌دانند و می‌گویند: (وقتی به مکه می‌روند، شما آن‌ها را نمی‌بینید؛ چون بسیار سریع می‌روند و میان شما و آنان حجاب و مانعی وجود دارد که آنان را نمی‌بینید). اگر درباره‌ی روزه از آن‌ها بپرسند، می‌گویند: (این از فضل الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر ما است که نیازی به روزه نداریم؛ چون ما ثروت‌مند هستیم اما روزه برای فقیران است که دارایی ندارند). اگر درباره‌ی حج از آنان بپرسند، بهانه می‌آورند و می‌گویند: (این نیز از فضل الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است؛ مكه سرزمین گرم و کوهستانی است و هیچ درخت و سایه‌ای در آن وجود ندارد) اما در مقابل، پیروانشان را می‌بینیم که وقتی به حج یا عمره می‌روند برای آنان طواف انجام می‌دهند، دعا می‌کنند و در هر گوشه از مسجد الحرام برایشان نماز می‌خوانند. حكم عمل این افراد چیست؟ حکم تصدیق سخنان آن‌ها چیست؟ آیا اعمال آنان مورد قبول واقع خواهد شد؟

جواب:

پیش از پاسخ به این سؤال، دوست دارم آن شيوخی را نصیحت و توصیه کنم که  وصف آنان در سؤال آمد؛ می‌گویم: ‌ای شيوخ! بر شما واجب است به درگاه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه نمایید و از این اعتقاد و کردارتان که بیان شد باز گردید، پایبند راه پیامبر ﷺ و صحابه رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم باشید و به عبادت‌های ظاهری و باطنی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شما را به آن فرمان داده است پایبند باشید تا پیشوایان هدایت، صلح و اصلاح باشید.

ای شیوخ! اگر بر وصفی که از شما بیان شد بمانید و پافشاری کنید، خسارت و زیان عظیمی در دین و دنیا متوجه شما است که این، گمراهی و کفر به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است؛ زندگی دنیا شما را نفریبد، شیطان شما را نسبت به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فریب ندهد و فریب نخورید که مردم بسیاری دست‌ها و پاهایتان را می‌بوسند و لباس و عمامه‌هایتان را دست می‌کشند؛ تمام این‌ها فریب و نیرنگ شيطان است که این ساده‌لوحان را به سویتان روانه می‌کند تا این اعتقاد و کردار برایتان خوشایند جلوه کند و به همین راه باطل ادامه دهید. درباره‌ی خود و بندگان الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ تقوا پیشه کنید و از آن روزی بترسید که هیچ پدری عقوبت فرزندش و هیچ فرزندی عقوبت پدرش را به عهده نمی‌گیرد.

بدانید که هر کس دیگران را به سوی گمراهی دعوت کند، گناه این دعوت و گناه کسانی که به او عمل کرده‌اند تا روز رستاخیز برایش ثبت می‌شود؛ دروازه‌ی توبه باز است؛ فقط کافی است به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بازگردید و برای دیگران تبیین نمایید که راه پیشین شما گمراهی بوده و شما دچار اشتباه شده‌اید اما اکنون از آن روش و مسلک به درگاه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه می‌نمایید.

در مورد آن‌چه در سؤال مطرح شد؛ انکار روزه و گفتن این که روزه فقط بر فقیران واجب است، کفر و خروج از اسلام است؛ زیرا روزه بر هر شخص مکلف (عاقل و بالغ) واجب است: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمْ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ} [البقره: ۱۸۳]: (ای کسانی‌که ایمان آوردید! روزه بر شما واجب شده است همان‌گونه که بر کسانی که پیش از شما بودند واجب شده بود تا تقوا پیشه کنید) بنابراین کسی ‌که وجوب روزه بر ثروتمندان را نپذیرد و بگوید: روزه فقط بر فقیران واجب است؛ به قرآن و سنت کفر ورزیده و اجماع مسلمانان را تکذیب کرده است. این شخص بدون هیچ شک و تردیدی، کافر است.

کسی ‌که از حج سر باز زده، استکبار ورزد و بگوید: مكه گرم و کوهستانی است و درخت ندارد، كافر است و از عبادت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سر باز زده است؛ زیرا با این سخنش فریضه‌ی حج که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نازل نموده و بر بندگانش فرض نموده را ناپسند و ناخوشایند دانسته است و این علت و بهانه‌ هم مانند کسی است ‌که دین و شریعت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را به مسخره و ریشخند می‌گیرد در حالی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ حج را بر بندگان توانمند خویش فرض نموده و از سرزمینی که حج را در آن فرض نموده به خوبی آگاه است؛ همان طور که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از ابراهیم خلیل F نقل نموده و می‌فرماید: {رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ} [ابراهیم: ۳۷]: (پروردگارا! من عده‌ای از فرزندانم را در سرزمین بی‌آب و علف در کنار بیت ‌الحرام تو، سکونت دادم؛ پروردگارا! تا نماز را بر پا دارند. پس دل‌هایی از مردمان را به سوی آنها مشتاق گردان و از ثمرات به آن‌ها روزی عطا فرما؛ امید است که شکرگزاری کنند).

کسی ‌که فریب این‌ شیوخ را بخورد که چنین اوصافی دارند و مانع رسیدن مردم به اسلام می‌شوند، به نیرنگ بزرگی دچار شده است؛ برای هیچ کس جایز نیست از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برای این افراد، دعا کند و چیزی غیر از هدایت را برایشان بخواهد. کسی ‌که برایشان حج و عمره انجام دهد، به سخنانشان عمل کند و سخنانشان ‌را تصدیق کند و از آنان پیروی کند، كافر است؛ زیرا هر کس تصدیق کند که روزه فقط برای فقیران واجب است و انجام حج، کاری خارج از توان مردم است زیرا مکه گرم و کوهستانی است، کافر شمرده می‌شود زیرا به حكم الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و حكمت وی اعتراض کرده و روزه که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن را بر بندگانش فرض نموده را انکار کرده است؛ مگر این ‌که جاهل باشد و این مسائل را نداند و فقط گرفتار این افراد شده و او را گمراه کرده‌ باشند و کسی نبوده که دروغ و باطل بودن این سخنان را برایش توضیح دهد که در این صورت، وضعیت این شخص بررسی می‌شود.

اما کسی ‌که از دین و اعتقاد مسلمانان آگاه باشد و سخنان آنان را تصدیق ‌کند، با تصدیق کردن آنان کافر می‌شود؛ زیرا آنان را در انکار فرض بودن روزه تصدیق کرده است. همچنین ادعای آن شیوخ به این که در مسجد الحرام نماز می‌خوانند که تصوری دروغ و باطل است را تصدیق کرده است. چگونه ممکن است شخصی که در آفریقا، شرق آسیا یا غیره است در مسجد الحرام نماز بخواند؟

این غیر ممکن است؛ اما آنان مردم عوام را با چنین سخنانی فریب می‌دهند زیرا آنان در مسجد الحرام نماز نمی‌خوانند و فقط می‌خواهند از خرده‌گیری و اعتراض مردم در امان باشند و بگریزند. به هر حال، تمامی مسلمانان را از فریب خوردن توسط این اشخاص هشدار می‌دهم و آنان را به رها کردن و کناره‌گیری از چنین افرادی فرا می‌خوانم؛ اما این بدین معنا نیست که آنان را نصیحت نکنیم و برایشان نامه ننویسیم. امید است که به سوی حق بازگردند.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل أبو حذيفة من مكة المكرمة: نرى كثيرًا من علماء السوء والضلال، الذين لا هم لهم سوى أكل أموال الناس بالباطل، وهم الذين أوقعوا الناس في الشرك، يلبسون العمائم الخضر، ويتسمون بسمات أهل الصلاح، ولكنهم لا يُصلّون، وإذا سئلوا: لماذا لا تصلون؟ يقولون: نحن نصلى في المسجد الحرام بمكة. ويأتي من المريدين من أتباعهم فيزكونهم، ويقولون: إنكم لا ترونه عندما يذهب إلى مكة؛ لأنه من أهل الخطوة، ولأن بينكم وبينه حجابًا فلا ترونه. وإذا سئلوا عن الصيام قالوا هذا من فضل الله علينا، فنحن لسنا بحاجة إلى الصيام؛ لأننا من أصحاب الأموال، والصيام هو للفقراء الذين لا يملكون المال. وإذا سُئلوا عن الحج قالوا هذا أيضًا من فضل الله. ويعتذرون ويقولون: إن مكة بلد حارة، وكلها جبال، ولا يوجد أشجار أو ظلال. وفي المقابل نرى البعض من الناس ممن يتبعون لهم عندما يؤدون العمرة أو الحج، نراهم يطوفون لهم، ويدعون لهم، ويؤدون الصلاة لهم، في كل جزء من المسجد الحرام. فما حكم فعل هؤلاء؟ وما حكم تصديقهم فيما يقولون؟ وهل أعمالهم مقبولة؟

فأجاب رحمه الله تعالى: قبل الجواب على هذا السؤال أحبُّ أن أوجه نصيحة إلى أولئك الشيوخ الذين وصفهم هذا السائل بما وصفهم به، أقول: أيها الشيوخ  إن الواجب عليكم التوبة إلى الله عز وجل، والرجوع عما أنتم عليه مما وصف فيكم، وأن تلتزموا طريق النبي صلى الله عليه وسلم وأصحابه، وأن تقوموا بما أمركم الله به من العبادات الظاهرة والباطنة حتى تكونوا أئمة هدى وصلاح وإصلاح.

وأما بقاؤكم على ما أنتم عليه، مما وصف السائل، فهو خسارة لكم في دينكم ودنياكم، وهو ضلال وكفر بالله عز وجل، ولا تغرنكم الحياة الدنيا، ولا يغرنكم بالله الغرور، لا يغركم أن السُّلَّج من الخلق يأتون إليكم يُقبلون أيديكم وأرجلكم، ويتمسحون بثيابكم وعمائمكم، إن هذا غرور من الشيطان يبعث إليكم هؤلاء السذج من أجل أن تستمرئوا ما أنتم عليه، وتستمروا على هذه الطريقة الباطلة فاتقوا الله في أنفسكم، واتقوا الله في عباد الله، واخشوا يوما لا يجزي والد عن ولده ولا مولود هو جاز عن والده شيئًا.

واعلموا أن من دعا إلى ضلالة كان عليه إثم هذه الدعوة، وإثم من عمل بها إلى يوم القيامة، وباب التوبة مفتوح، إن عليكم أن ترجعوا إلى الله، وأن تبينوا أن طريقتكم الأولى التي أنتم عليها طريقة ضلال، وأنكم خاطئون فيها، ولكنكم تتوبون إلى الله تعالى منها.

أما بالنسبة لما ذكره السائل من أحوالهم؛ فإن إنكارهم الصوم، وقولهم: إن الصوم إنما يجب على الفقراء، هذا كفر وردة كفر وردة عن الإسلام؛ لأن الصوم واجب على كل مكلف: ﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴾ [البقرة: ١٨٣]. فمن أنكر وجوب الصيام على الأغنياء، وقال: إنه واجب على الفقراء فقط. فقد كفر بالقرآن وكفر بالسنة، وكذب إجماع المسلمين، وهو كافر بلا شك.

وكذلك من استكبر عن الحج، وقال: إن مكة حارة، وفيها جبال، وليس فيها أشجار. فإنه كافر مستكبر عن عبادة الله -عز وجل-؛ لأنه كره ما أنزل الله بهذا من فريضة الحج على عباده، وتعليله هذا كالمستهزئ بشريعة الله -سبحانه وتعالى-، والله -عزوجل- فرض الحج على عباده على المستطيع منهم، وهو يعلم حال هذه البلاد التي فرض الحج إليها، كما قال الله عن إبراهيم خليله: ﴿ رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَوَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِى إِلَيْهِمْ وَارْزُقَهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴾ [إبراهيم: ٣٧].

والمغرور بهؤلاء الشيوخ الذين هذه صفتهم، والذين هم يصدون عن الإسلام، المغرور بهم مخدوع، فلا يجوز لأحد أن يدعو الله لهم إلا بالهداية، وأما أن يحج لهم، أو يعتمر لهم، أو يأخذ بقولهم، ويصدقهم فيما يقولون، ويتبعهم فيما إليه يذهبون، فإنه كافر؛ لأن كل من صدق أن الصوم لا يجب إلا على الفقراء فقط، أو أن تكليف الناس الحج تكليف لهم بما لا يطاق؛ لأن مكة جبال وحارة، فإنه يعتبر كافرًا؛ لاعتراضه على حكم الله وحكمته، وإنكاره ما فرض الله تعالى على عباده من الصوم، إلا أن يكون جاهلا لا يعرف، وإنما سقط في أحضان هؤلاء وضللوه، ولم يهيأ له من يقول له: إن هذا كذب و باطل. فهذا ينظر في أمره.

وأما من صدقهم، وهو يعرف ما المسلمون عليه، فإنه يكون كافرًا بتصديقهم؛ لأنه صدقهم في إنكارهم فرضَ الصيام، كذلك زعمهم -أي: زعم هؤلاء الشيوخ، إذا أمروا بالصلاة – أنهم يصلون في المسجد الحرام، زعم كاذب باطل، فكيف يصلي في المسجد الحرام من كان في إفريقيا، أو شرق آسيا، أو ما أشبه ذلك؟

هذا أمر لا يمكن، ولكنهم يَغرُّون العامة بمثل هذه الكلمات فهم لا يصلون في المسجد الحرام، وإنما يريدون التملُّص والتخلص من الاعتراض عليهم. وعلى كل حال فإني أُحذر إخواني المسلمين من الاغترار بأمثال هؤلاء، وأدعوهم إلى نبذ هؤلاء، وإلى البعد عنهم، ولكن لا يمنع ذلك من مناصحتهم، والكتابة إليهم، لعلهم يرجعون إلى الحق.

مطالب مرتبط:

(۵۷۹) حکم شرع در مورد تصوف

دیدگاهم درباره‌ی تصوف، همانند دیدگاهم در مورد سایر بدعت‌هایی است که در اسلام نوآوری شده است؛ تصوفی که مخالف و مغایر با روش رسول الله ﷺ باشد، بدعت و گمراهی است که بر مسلمان واجب است از آن دوری کند.

ادامه مطلب …

(۵۸۳) حکم ادعای صوفیه مبنی بر اینکه اوليا علمی را به طور مستقیم از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ دریافت می‌کنند

کسانی را که اولیاء می‌نامند، اگر ادعای آگاهی از علم غیب داشته باشند، اولياء نیستند؛ بلکه دشمنان الله هستند زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و آن‌چه را در شریعت پیامبرش محمد ﷺ به ثبوت رسیده است، تکذیب کرده‌اند.

ادامه مطلب …

(۵۷۷) حکم شرع در مورد فرقه‌هایی که از مردم بیعت می‌گیرند

نصیحتم برای این افراد و دیگران این است که در امور دینی خود به آن‌چه پیامبر ﷺ و اصحاب و یارانش  رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم بر آن بوده‌اند باز گردند زیرا این بهترین روش است و تنها همین است که نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ برایشان سودبخش خواهد بود اما چیزهایی که اینان بدان وابسته شده‌اند، هیچ پایه و اساسی ندارد.

ادامه مطلب …

(۵۷۵) صابئه چه کسانی هستند؟

علما رَحِمَهُمُ‌الله درباره‌ی آنان اختلاف نظر دارند؛ برخی گفته‌اند: صابئه بر دینی بوده‌اند و از دین قومشان خارج شده‌اند. برخی دیگر گفته‌اند: صابئه کسانی هستند که ‌دین ندارند.

ادامه مطلب …

(۵۷۳) ضوابط شناخت فرقه‌های گمراه

ضابطه برای شناخت نوع بدعت، ‌ مراجعه به قرآن و سنت است. هر آن‌چه قرآن و سنت دلالت دهند که بدعت کفری است آن بدعت، شخص را از اسلام خارج می‌کند.

ادامه مطلب …

(۵۷۶) اهل کلام و فلسفه چه کسانی هستند؟

اهل كلام، کسانی هستند که برای اثبات عقیده بر عقل تکیه کرده و گفته‌اند: هر آن‌چه از صفات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و امور اعتقادی که عقل، آن را اثبات کند، ثابت است و هر آن‌چه عقل، آن را اثبات نکند، ثابت نیست.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه