(۲۵۷) سوال: بین من و دوستم پیرامون این که انسان اختیار دارد مجبور است مناقشهای صورت گرفت اما به نتیجهی کاملی نرسیدیم؛ لطفا ما را راهنمایی کنید.
جواب:
پاسخ چنین است که به انسان بگوییم: نیاز نیست از کسی بپرسی بلکه به خودت بنگر. آیا برای کاری که انجام میدهی، مجبور هستی یا اختیار داری؟ وقتی در خانه وضو میگیری، به مسجد میروی و نمازت را با جماعت ادا میکنی آیا مجبور به این کار هستی یا با اختیار و انتخاب خودت آن را انجام میدهی؟ وقتی به بازار میروی، فروشگاهت را باز میکنی و خرید و فروش میکنی، آیا کسی تو را مجبور کرده یا با اختیار خود انجام دادهای؟ وقتی بخواهی در مدرسهی معینی در مقطع ابتدایی، متوسطه، دیپلم، دانشگاهی یا تحصیلات عالی به تحصیل بپردازی این کار را با انتخاب خودت انجام میدهی یا کسی تو را مجبور به این کار کرده است؟
برایم تعجب آور است که شخصی که خود و رفتارهایش را میشناسد چنین سؤالی بپرسد و بگوید: انسان اختیار دارد یا مجبور است؟ همگان تفاوت آن چه را که انسان با اختیار و اردهی خود انجام میدهد و آن چه را که به انجام آن مجبور میشود میدانند. شخصی که مجبور به انجام کاری شده باشد نیز آن کار به او نسبت داده نمیشود و گناهی هم ندارد همان طور که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرمود: {مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإيمَانِ وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ} [النحل: ۱۰۶]: (هر كس پس از ايمان آوردنش، به الله كفر بورزد؛ مگر آن كس كه مجبور شده و قلبش به ايمان اطمينان دارد؛ اما هر كس سينهاش برای كفر گشوده باشد، خشم الله بر آنان است و عذابى بزرگ در پیش دارند).
اگر انسان مجبور به انجام کارهایی که انجام میدهد باشد، مجازات کردن فرد گناه کار ظلم و ستم است؛ زیرا میگوید: پروردگارا! من که مجبور هستم و اختیاری از خود ندارم. همچنین اگر انسان مجبور باشد، نوشتن کارهای خوبش نیز کار بیهودهای است؛ زیرا در برابر کاری پاداش میگیرد که کار او نیست و در انجام آن اختیاری نداشته است.
برادر سؤال کننده و دیگر مسلمانان باید به این موضوع بیندیشند و بدانند که بر انجام کارهای خود مجبور نیستند؛ بلکه کارهایشان را با اختیار و بدون اجبار انجام میدهند؛ اما باید دانست که هر کاری از ما سر بزند بر اساس قضا و قدر سابق الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است و به خواست و ارادهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ اتفاق میافتد. قدر نیز همان تقدیر و اردهی الله است که تحقق این دو زمانی دانسته میشود که فعل بنده صورت بپذیرد.
علمای اهل سنت چنین ذکر کردهاند که قدر مراتبی دارد:
اول: علم؛ یعنی ایمان داشته باشی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از ازل تا ابد همه چیز را با جزئیات و تفاصیلش میداند؛ لذا پروردگارم گمراه نمیشود، فراموش نمیکند و هیچ چیز در زمین و آسمان، بر او پوشیده نیست.
دوم: کتابت و نوشتن؛ ایمان داشته باشی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ اندازهی هر چیزی را تا روز قیامت، در لوح محفوظ نوشته است.
سوم: خواست و اراده: ایمان داشته باشی که هر چه الله بخواهد، رخ میدهد و هر چه نخواهد، رخ نمیدهد و هیچ چیزی در آسمان و زمین وجود ندارد مگر این که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را آفریده است.
چهارم: خلق و آفرینش؛ ایمان داشته باشی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خالق و آفرینندهی همه چیز است؛ هیچ چیزی در آسمانها و زمین وجود ندارد مگر این که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آفرینندهی آن است. ایمان به قدر یکی از ارکان ششگانهی ایمان است که رسول الله ﷺ در پاسخ به پرسش جبريل فرمود: «أَن تُؤمِنَ بِاللهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَاليَومِ الآخِرِ وَتُؤمِنُ بِالقَدَرِ خَيرِهِ وَشَرِّهِ»۱ : (ایمان به الله، فرشتگانش، کتابهایش، پیامبرانش، روز آخرت و ایمان به قدر اعم از خیر و شر آن).
***
- صحیح مسلم: كتاب الإيمان، باب معرفة الإيمان والإسلام والقدر وعلامة الساعة، شماره (۸). ↩︎