(۱۳۰۹) سوال: خانم معلمی در منطقهی دور افتادهای هستم که در سکونتگاه معلمانی که دولت فراهم نموده، زندگی میکنم. در میان همکارانم، یک معلم غیرمسلمان نیز حضور دارد که در خورد و نوش و آب شستشو با هم هستیم. آن آب را از ساحل میآوریم و ذخیره میکنیم. هنگام نماز مغرب که میترسم به رودخانه بروم، مجبورم با آن آب وضو بگیرم. چهار سال است که به همین شکل نماز میخوانم؛ آیا نمازم درست است؟ آیا زندگی با غیرمسلمان درست است؟
جواب:
دو سوال مطرح شد:
اول: حکم استفاده از آب مشترک میان شما و آن غیر مسلمان، چیست؟ آبی که ذخیره کردهاید، پاک و پاککننده است. زیرا بدن غیر مسلمان، نجس نیست. بلکه ناپاکی غیر مسلمان، از نوع معنوی است نه جسمی. زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَٰذَا} [توبه: ۲۸]: (ای کسانی که ایمان آوردهاید! قطعا مشرکان ناپاک هستند؛ در نتیجه بعد از امسال، به مسجد الحرام نزدیک نشوند). «إنَّ المُسلِم لا يَنجُسُ» یعنی: مسلمان، ناپاک نمیشود. پس جایز است که مسلمان با آبی که یک غیر مسلمان ذخیره کرده، وضو بگیرد.
همچنین میتواند لباسش را در آبی بشوید که غیرمسلمان میشوید و غذایی را بخورد که غیرمسلمان میپزد. فقط گوشتی که غیرمسلمان قربانی کرده باشد را نمیتواند بخورد. البته ذبیحهی یهود و نصاری حلال است. زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ} [مائده: ۵]: ( امروز، خوراکیهای پاک برایتان حلال شد. همچنین غذای کسانی که کتاب آسمانی دریافت کردند، برایتان حلال است و غذای شما هم برایشان حلال است). ابن عباس رَضِيَاللهُعَنْهُمَا اعتقاد دارد که منظور از طعام اهل کتاب، ذبیحهی آنهاست.
نیز به خاطر اینکه ثابت است پیامبرﷺ از گوشت گوسفندی که زن یهودی به ایشان هدیه داد، خورد.[۱] همچنین دعوت یک یهودی به صرف روغن دمبه و نان جو را پذیرفت.[۲] همچنین وقتی که عبدالله بن مُغَفَّل رَضِيَاللهُعَنْهُ در فتح خیبر، ظرفی از پوست که پر از چربی بود را برداشت، پیامبرﷺ چیزی به او نگفت.[۳]
پس بنا بر سنت عملی و سنت اقراری،[۴] ذبیحهی اهل کتاب حلال است و شایسته نیست بپرسیم: چگونه قربانی شده است و آیا نام الله را بر آن گفتهاند یا خیر؟ زیرا در صحیح بخاری از ام المومنین عایشه رَضِيَاللهُعَنْهَا روایت است که گروهی گفتند: یا رسول الله! مردمانی برایمان گوشت میآورند که نمیدانیم آیا اسم الله را بر آن گفتهاند یا خیر؟ رسول الله ﷺ فرمود: «نام الله را بر آن بگویید و آن را بخورید».[۵] عایشه رَضِيَاللهُعَنْهَا میگفت: آنان تازه مسلمان بودند.
گاهی احکام فرعی دقیقی وجود دارد که بر اشخاص تازه مسلمان، مخفی میماند و فقط کسانی که در میان مسلمانان زندگی کردهاند، آن را میدانند. با این حال، باز هم پیامبرﷺ آنهایی را که سوال پرسیدند، راهنمایی نمود تا خودشان به این کار مبادرت ورزند و فرمود: «خودتان اسم الله را بگویید و بخورید». یعنی روی آن غذا بسم الله بگویید و بعد بخورید. اما کسانی که تصرفشان در این امور صحیح است، عملشان حمل بر صحت میشود و پرسیدن در مورد آن شایسته نیست؛ زیرا تکلف و افراط به شمار میرود.
اگر خود را به این پرسشها ملزم کنیم، خود را گرفتار دشواری و تکلّف کردهایم. زیرا ممکن است هر غذایی که برایمان فراهم میشود، غیرمباح باشد. چرا که هر کس تو را به صرف غذایی دعوت کرد، امکانش وجود دارد که غذایش غصبی یا دزدی باشد، یا پولی که این غذا با آن خریداری شده، حرام باشد. نیز ممکن است گوشتی که از حیوان ذبح شده جلویمان میگذارند، گوشتی باشد که هنگام ذبح، نام الله را بر آن نبردهاند. اما به خاطر رحمت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بر بندگانش، هر گاه فعلی از مسلمان سر زند، حمل بر این میشود که این کار را به گونهای انجام داده که شرعیست و چیزی بر گردنش نمیماند و انسان در مورد آن به مشکلی بر نمیخورد.
دوم: دربارهی معاشرت و هم اتاقی با زن کافر بود: اگر معاشرت با کفار به این غرض باشد که امیدوار است مسلمان شوند و با این هدف، اسلام را به آنها عرضه نماید و مزایا و فضائل آن را برایشان بیان کند، اشکالی ندارد که انسان با چنین اشخاصی اختلاط داشته باشد تا آنها را به اسلام و مزایا و فضائل آن دعوت کند و اضرار شرک و گناه و عقوبت آن را برایشان بیان نماید.
اما اگر امیدی به مسلمان شدن کافر نداشت، با او نشست و برخاست نمیکند. زیرا این ارتباط، موجب گناه و از بین رفتن غیرت و احساس غیرتمندی میگردد و چه بسا به محبت دوستی هم بیانجامد. در حالی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ} [مجادله: ۲۲]: ( مردمی را که به الله و روز قیامت ایمان میآورند، چنین نمییابی که با کسی دوستی کنند که با الله و فرستادهاش دشمنی کرده است؛ هر چند آن دشمنان، پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشان آنها باشند. الله در دلهای آنان، ایمان را ثبت نموده و آنان را با روحی از جانب خود، یاری کرده است).
در نتیجه، دوستی و محبت با دشمنان الله، با چیزی که بر مسلمان واجب میباشد، در تضاد است. الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ مسلمانان را از این کار نهی میفرماید: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ} [مائده: ۵۱]: ( ای کسانی که ایمان آوردهاید! یهود و نصاری را به عنوان دوست برنگزینید؛ آنان دوست یکدیگرند. کسی که با آنان دوستی کند، از آنان است. قطعا الله، مردم ستمکار را هدایت نمیکند). همچنین میفرماید: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ} [ممتحنه: ۱]: (ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را به عنوان دوست نگیرید که به او محبت کنید؛ زیرا آنان به آن حقیقتی که برایتان آمده، کفر ورزیدهاند).
تردیدی نیست که هر کافری، دشمن الله و دشمن مؤمنان است. زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ} [بقره: ۹۸]: (کسی که دشمن الله و فرشتگانش و فرستادگانش و جبرئیل و میکائیل باشد، پس الله دشمن کافران است).
پس هر کافری، دشمن الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است و شایسته نیست که مسلمان، با دشمنان الله دوست باشد و به آنان محبت کند؛ زیرا برای دین و منهج او، خطر بزرگی دارد. از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ برای همگی، هدایت و توفیق را خواستارم و میخواهم که همه را از هر آنچه که او را غضبناک میکند، حفظ نماید.
***
[۱] صحیح بخاری: کتاب الهبة و فضلها و التحریض علیها، باب قبول الهدیة من المشرکین، حدیث شماره (۲۶۱۷). صحیح مسلم: کتاب الآداب، باب السمّ، حدیث شماره (۲۱۹۰). از انس بن مالک رَضِيَاللهُعَنْهُ با این لفظ: «أَنَّ يَهُودِيَّةً أَتَتِ النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم بِشَاةٍ مَسْمُومَةٍ فَأَكَلَ مِنْهَا، فَجِيءَ بِهَا، فَقِيلَ: أَلَا نَقْتُلُهَا؟ قَالَ: لَا. فَمَا زِلْتُ أَعْرِفُهَا فِي لَهَوَاتِ رَسُولِ اللهِ صلى الله عليه وسلم».
[۲] صحیح بخاری: کتاب البیوع، باب شراء النبیﷺ بالنسیئة، حدیث شماره (۲۰۶۹). از انس بن مالک رَضِيَاللهُعَنْهُ با این لفظ: «أَنَّهُ مَشَى إِلَى النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم بِخُبْزِ شَعِيرٍ، وَإِهَالَةٍ سَنِخَةٍ».
[۳] صحیح بخاری: کتاب فرض الخمس، باب ما یصیب من الطعام فی أرض الحرب، حدیث شماره (۳۱۵۳). از عبدالله بن مُغَفَّل رَضِيَاللهُعَنْهُ با این لفظ: «كُنَّا مُحَاصِرِينَ قَصْرَ خَيْبَرَ، فَرَمَى إِنْسَانٌ بِجِرَابٍ فِيهِ شَحْمٌ، فَنَزَوْتُ لِآخُذَهُ، فَالْتَفَتُّ فَإِذَا النَّبِيُّ صلى الله عليه وسلم فَاسْتَحْيَيْتُ مِنْهُ».
[۴] سنت اقراری یا سنت تقریری به عملی اطلاق میشود که پیامبرﷺ انجام ندادهاند، اما آن عمل در حضور ایشان انجام گرفته و یا به گوش ایشان رسیده و ایشان در مورد آن سکوت اختیار کردهاند.
[۵] صحیح بخاری: کتاب البیوع، باب من لم یر الوساوس و نحوها من الشبهات، حدیث شماره (۲۰۵۷). از ام المومنین عایشه رَضِيَاللهُعَنْهَا با این لفظ: «أَنَّ قَوْمًا قَالُوا: يَا رَسُولَ اللهِ، إِنَّ قَوْمًا يَأْتُونَنَا بِاللَّحْمِ، لَا نَدْرِي: أَذَكَرُوا اسْمَ اللهِ عَلَيْهِ أَمْ لَا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم: سَمُّوا اللهَ عَلَيْهِ وَكُلُوهُ».