چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۱۲۲۸) حکم پوشیدن لباس پایین‌تر از قوزک

(۱۲۲۸) سوال: آیا حدیث: «الله نماز شخصی که لباسش از قوزک پایش پایین‌تر باشد را قبول نمی‌کند»،[۱] صحیح است؟

جواب:

این حدیث را از رسول اللهﷺ روایت می‌کنند، ولی ضعیف است و حجت به حساب نمی‌آید. اما کسی که لباسش از قوزک پایین‌تر باشد، گر چه نمازش قبول شود، اما گنهکار است و گناهش جزء گناهان کبیره به شمار می‌رود. زیرا رسول‌اللهﷺ وعید داده‌اند که هر چه از دو قوزک پایین‌تر باشد، در آتش است. ایشان ﷺ می‌فرمایند: «هر آنچه از قوزک‌ها پایین‌تر باشد، در آتش است».[۲] یعنی هر چقدر که از قوزک پایین‌تر باشد، در آتش است. بدین معنا که صاحبش به آن اندازه که لباسش از قوزکش پایین‌تر بوده، عذاب می‌بیند. عذاب در اینجا عذاب جزئی برای آن قسمت از بدن است که در مخالفت شرعی قرار بگیرد و شامل کل بدن نمی‌شود. تعذیب آن قسمت از بدن، چیزی است که اتفاق می‌افتد.

در صحیحین از ابوهریره رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ روایت می‌شود که رسول الله فرمودند: «وای بر پشت پاها از آتش».[۳] ایشان این را زمانی فرمودند که دیدند بعضی از اصحاب وضو می‌گیرند و پاهایشان را خوب نمی‌شویند. پس فرمودند: «وای بر پشت پاها از آتش».

در اینجا رسول اللهﷺ وعید را فقط شامل آن قسمتی قرار دادند که مخالفت شرعی در آن رخ داده است. حال اگر لباسش از قوزک بلندتر بود و این کار از روی غرور و تکبر بود، گناهش بیشتر و بزرگ‌تر است. رسول اللهﷺ می‌فرمایند: «سه گروه در روز قیامت، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ با آنها سخن نمی‌گوید و به آنها نظر نمی‌کند. ابوذر گفت: بدبخت شدند. آنها چه کسانی هستند؟ فرمودند: کسی که لباسش از قوزکش پایین‌تر است و کسی که منّت می‌گذارد و کسی که کالایش را با قسم دروغ، می‌فروشد».[۴]

در حدیث دیگری رسول اللهﷺ فرمودند: «کسی که لباسش را از روی غرور و تکبر بر زمین بکشد، الله تَعَالَىٰ به او نظر نمی‌کند».[۵]

بنا بر این عقوبت إسبال همراه با غرور و تکبر، بیشتر و شدیدتر از إسبال تنهاست. بر این اساس باید گفت: کسی که لباس یا شلوارش پایین‌تر از قوزک باشد، در هر صورت گنهکار است. اما اگر با غرور و تکبر نیز همراه باشد، این وعید سخت و شدید نیز شاملش می‌گردد.

بعضی از مردم در این زمینه سهل انگاری می‌کنند. آن برادرانی که مبتلا به این مساله هستند، باید از این کار توبه کنند و به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بازگردند و نعمت الله را با کفران، جواب ندهند. بلکه باید او را به خاطر لباسی که به آنها داده شکر گزار باشند و لباسشان را آن گونه استفاده کنند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خشمگین نشود. وقتی عمر بن خطاب رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ خنجر خورده بود، جوانی از انصار برای عیادتش آمد. وقتی بلند شد که برود، لُنگی که پوشیده بود، روی زمین کشیده می‌شد. عمر رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ به او گفت: «ای برادرزاده، لباست را بالاتر ببر، که هم به تقوا نزدیک‌تر است و هم لباست بیشتر عمر می‌کند».[۶] عمر رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ به او دستور داد که لباسش را بالاتر ببرد و دو فایده‌ی بزرگ را از این کار ذکر نمود: یک فایده‌ی دینی که همان تقواست و یک فایده‌ی دنیوی که عمر بیشتر لباس بود.

***


[۱] سنن أبوداود: کتاب الصلاة، باب الإسبال فی الصلاة، حدیث شماره (۶۳۸)، از ابوهریره رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ با این لفظ: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَا يَقْبَلُ صَلَاةَ رَجُلٍ مُسْبِلٍ إِزَارَهُ».

[۲] قبلا تخریج شد. لفظ عربی چنین است: «مَا أَسْفَلَ مِنَ الْكَعْبَيْنِ مِنَ الإزار ففي النار».

[۳] صحیح بخاری: کتاب الوضوء، باب غسل الأعقاب، حدیث شماره (۱۶۳). صحیح مسلم: کتاب الطهارة، باب وجوب غسل الرجلین بکمالهما، حدیث شماره (۲۴۲)، از ابوهریره رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ با این لفظ: «وَيْلٌ للأعقاب من النار».

[۴] تخریجش قبلا ذکر شد. لفظ عربی حدیث چنین است: «ثَلَاثَةٌ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ، وَلَا يُزَكِّيهِمْ، وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ. قَالَ: فَقَرَأَهَا رَسُولُ اللهِ صلى الله عليه وسلم ثَلَاثَ مِرَارٍ. فقَالَ أَبُو ذَرٍّ: خَابُوا وَخَسِرُوا، مَنْ هُمْ يَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: الْمُسْبِلُ، وَالْمَنَّانُ، وَالْمُنَفِّقُ سِلْعَتَهُ بِالْحَلِفِ الْكَاذِبِ».

[۵] صحیح بخاری: کتاب فضائل الصحابة، باب قول النبیﷺ لو کنت متخذا خلیلا، حدیث شماره (۳۴۶۵). صحیح مسلم: کتاب اللباس والزینة، باب تحریم جرّ الثوب خیلاء و بیان حد ما یجوز إرخاؤه إلیه و ما یستحب، حدیث شماره (۲۰۸۵)، از عبدالله بن عمر رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُمَا با این لفظ: «لَا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى مَنْ جَرَّ ثَوْبَهُ خيلاء».

[۶] صحیح بخاری: کتاب فضائل الصحابة، باب قصة البیعة و الإتفاق علی عثمان بن عفان رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ، حدیث شماره (۳۴۹۷)، با این لفظ: «ابن أخي ارفع ثوبك، فإنه أنقى ‌لثوبك، وأتقى لربك».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما صحة هذا الحديث: «إن الله لا يقبل صلاة رجل مُسْبِل إزاره»؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: هذا الحديث رُوِيَ عن النبي -صلى الله عليه وآله وسلم- لكنه ضعيف لا تقوم به حُجَّة. والمُسْبِل إزارَه وإِن قُبلت صلاته فهو آثم، بل إثمه كبيرة من كبائر الذنوب؛ لأن النبي صلى الله عليه وآله وسلم توعد ما كان أسفل من الكعبين بالنار، فقال -عليه الصلاة والسلام-: «ما أسفل من الكعبين ففي النار» أي: ما كان أسفل من الكعبين فإنه في النار، أي: يُعَذِّب به صاحبه على قدر ما نزل من ثَوْبِه. والتعذيب هنا التعذيب الجزئي للمكان الذي وقعت فيه المخالفة، وليس تعذيبا للبدن كله، فالتعذيب المجَزَّأُ أمر واقع، ففي الصحيحين من حديث أبي هريرة رضي الله عنه أن النبي – صلى الله عليه وآله وسلم – قال: «ويل للأعقاب من النار»، لما رأى بعض أصحابه توضؤوا وخففوا غَسْل الأقدام قال: «ويل للأعقاب من النار».

فجعل النبي – صلى الله عليه وآله وسلم- الوعيد على ما حصلت فيه المخالفة فقط. أما إذا جَرّ ثوبه خُيَلَاءَ فإنّ الأمر أشد وأعظم، قال النبي – عليه الصلاة والسلام-: «ثلاثة لا يكلمهم الله يوم القيامة، ولا ينظر إليهم، ولا يزكيهم، ولهم عذاب أليم. قال أبو ذر – وهو راوي الحديث: خابوا وخسروا، من هم يا رسول الله؟ قال: المُسْبِل، والمنان، والمنفق سِلْعَتَه بالحلف الكاذب».

وفي حديث آخر أن النبي – صلى الله عليه وآله وسلم- قال: «من جَرَّ ثوبه خيلاء لم ينظر الله إليه». فالعقوبة في جرّ ثوب الخيلاء أشدّ وأعظم.

وعلى هذا: فمن أَسْبَلَ ثوبه أو سِرْوالَه أو مِشْلَحَه إلى أسفل من الكعبين فهو آثم بكل حال، ولكنه إن كان خيلاء فعليه هذا الوعيد الشديد.

وقد تهاون بعض الناس في هذا الأمر، فعلى إخواني الذين ابتلوا بهذا الأمر أن يتوبوا إلى الله عز وجل مما صنعوا وأن لا يُبَدِّلُوا نعمة الله كفرًا بها، بل يشكروه على ما يَسَّرَ لهم من اللباس، ويستعملوه على الوجه الذي ليس فيه سَخط الله -عز وجل- . وقد جاء شاب من الأنصار إلى عمر بن الخطاب  رضي الله عنه حين طعن، جاء إليه يعوده، فلما وَلّى هذا الشاب إذا إزاره قد نزل، فقال له: «يا ابن أخي ارفع ثوبك، فإنه أَتْقَى لَرَبِّك، وأَبْقَى لِتَوْبِك». فأمره عمر رضي الله عنه بأن يرفع ثوبه، وبيّن له فائدتين عظيمتين فائدة دينية وهي التقوى، وفائدة دنيوية وهي بقاء الثوب لئلا تأكله الأرض بحكه عليها.

مطالب مرتبط:

(۱۲۴۷) حدیث در مورد زیارت قبور

شکی نیست که این کار، شرک اکبر است. منظور، رفتن انسان نزد قبور است تا از آنها بخواهد او را از بلاهایی که به آن گرفتار شده، نجات دهند

ادامه مطلب …

(۱۱۴۰) معنی حدیث: اسلام غریب بود و غریب می‌شود

اسلام اول که آمد، غریب بود. یک یا دو یا سه نفر آن را پذیرفته بودند. اما بعدا انتشار پیدا کرد و به همه‌ی نقاط دنیا رسید و خیلی از مردم به آن گردن نهادند

ادامه مطلب …

(۱۱۶۱) نظر پیرامون دو حدیث موضوع

این دو حدیث باطل و موضوع هستند و کسی حق روایت آن را ندارد مگر برای اینکه به مردم نشان دهد این دو حدیث موضوع هستند. در این صورت اشکالی ندارد

ادامه مطلب …

(۱۲۰۴) خوردن هفت خرما هنگام صبح قبل از هر چیز

این حدیث صحیح است. انسان وقتی صبح هنگام، هفت دانه خرما بخورد، در آن روز سمّ و سحر به او ضرری نمی‌رساند. برخی گفته این خرما باید عجوه باشد

ادامه مطلب …

(۱۱۲۹) علت اختصاص ثواب روزه به الله

چون روزه عبادتی است که در آن انسان خوردن و نوشیدن و همبستری با همسر را ترک می‌کند و فقط الله از آن خبر دارد و کسی دیگر خبر ندارد

ادامه مطلب …

(۱۲۳۰) نظر شرع در مورد ازدواج شغار

ازدواج شغار این است که مردی دخترش را به عقد مرد دیگری در آورد به این شرط که آن مرد نیز دختر خود را به عقد او در آورد و مهریه‌ای در کار نباشد

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه