چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۸۸۴) ارتباط میان تقوا و علم چگونه است؟

(۸۸۴) سوال: در آیه‌ی در سوره‌ی فاطر: {إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ} [فاطر: ۲۸]: (جز این نیست که از میان بندگان الله، عالمان از او می‌ترسند)، و تفسیر آیه‌ای که در سوره‌ی بقره است: {وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ الله} [بقره: ۲۸۲]: (و از الله بترسید و الله به شما می‌آموزد)، آیا تقوا قبل از علم به وجود می‌آید، یا علم قبل از تقوا؟ دیگر اینکه بر اساس آنچه در تفسیر  آیه‌ی کریمه‌‌ی {وَاتَّقُوا اللَّهَ} گفته‌اند، یعنی: از او بترسید و او را مراقب خویش بدانید و دستورش را پیروی کنید و نهی او را ترک کنید. چطور تقوای بدون علم، امکان پذیر است؟

جواب:

الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ} [فاطر: ۲۸]: (جز این نیست که از میان بندگان الله، عالمان از او می‌ترسند). خشیت، شدت ترس از اللهü به خاطر کمال عظمت و قدرتی است که دارد. این خشیت تنها از کسی مشاهده می‌شود که به الله و اسماء و صفات او آگاه باشد. به همین دلیل فرمود: {إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ} [فاطر: ۲۸]: (جز این نیست که از میان بندگان الله، عالمان از او می‌ترسند)، یعنی: خشیت تام نسبت به الله فقط از علما مشاهده می‌شود.

منظور از علما، عالمان به الله و اسماء و صفات و احکامش هستند، نه دانشمندان زمین شناس، هواشناس و فیزیکدان و غیره. چون علومی که اینها دارند، تاثیری بر خشیت از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ندارد. به همین خاطر است که می‌بینیم در میان این دانشمندان بزرگ، رؤوس کفر و الحاد وجود دارند. منظور از علما در اینجا، آنهایی است که به الله و اسماء و صفات و احکام الهی علم دارند؛ اینها هستند که نسبت به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ چنان که باید، خشیت دارند و خشیت آنها مبنی بر علم است. هر چقدر انسان بیشتر به الله علم داشته باشد، خشیت و محبتش نسبت به او بیشتر است.

اما این آیه: {وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ الله} [بقره: ۲۸۲]: (و از الله بترسید و الله به شما می‌آموزد)، خیلی از مردم تصور می‌کنند که {وَيُعَلِّمُكُمُ الله} مبنی بر {وَاتَّقُوا اللَّهَ} است. در حالی که چنین نیست. بلکه دستور به تقوا، امری جداست. تقوا نیز فقط به وسیله‌ی داشتن علم نسبت به الله ممکن است. امام بخاری رَحِمَهُ‌الله پیرامون همین معنا در صحیح خود بابی با عنوان: (باب العلم قبل القول و العمل)، یعنی: (باب: علم قبل از گفتار و عمل) منعقد نموده است. سپس به فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ استدلال کرده که: {فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ} [محمد: ۱۹]: (پس بدان که معبودی -به حق- جز الله نیست و برای گناه خود و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه).

بر اساس توضیحی که ارائه شد، منافاتی بین این دو آیه وجود ندارد، زیرا: {وَاتَّقُوا اللَّهَ}، به صورت جداگانه امر به تقوا می‌کند. ممکن نیست انسان از پرودگارش بترسد مگر وقتی‌که علم داشته باشد. اما {وَيُعَلِّمُكُمُ الله}، یک جمله‌ی جداگانه است که بیان می‌کند علمی که آن را به دست می‌آوریم تنها از جانب الله است. از این رو ما هیچ علمی نداریم مگر آنچه که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به ما آموخته است. آموختن الله به ما نیز دو نوع است:

 

غریزی.

اکتسابی.

علم غریزی: آن است که الله به بنده می‌دهد بدون اینکه بنده برای کسب آن نیازی به آموختن داشته باشد. مثلا بچه را دیده‌اید که مادرش او را به دنیا می‌آورد و خودش می‌داند که چطور پستان مادر را بگیرد و از آن شیر بخورد. بدون اینکه کسی به او آموخته باشد. همچنین حیوانات نیز بدون اینکه کسی به آنها بیاموزد، می‌دانند که چه چیزی برای آنها مفید و چه چیزی مضرّ است.

اما تعلیم اکتسابی عبارت است از: آنچه که الله به بنده می‌دهد به خاطر اینکه بنده به دنبال فراگیری آن بوده و اسبابش را پیگیری کرده است. برای یادگیری نزد مشایخ رفته و کتاب‌ها مطالعه کرده و نوارها گوش داده و غیره. به همین خاطر وقتی از رسول اللهﷺ پرسیدند: روح چیست؟ با اینکه روح مادّه‌ی حیات بوده و بدن جز با و جود روح، حیاتی ندارد، اما الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به پیامبرش امر کرد که بگو: {الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا} [الإسراء: ٨٥]: (روح به فرمان پروردگار من است و جز اندکی از علم به شما داده نشده است).

این آیه متضمن نوعی توبیخ و نکوهش آنها به خاطر سوالشان در مورد روح است. انگار که می‌گوید: هیچ چیز دیگری غیر از روح نبود که در مورد آن سوال کنید؟ هیچ علم دیگری برای آموختن نداشتید، که می‌خواهید علم روح را یاد بگیرید؟ به همین خاطر نیز فرمود: {وَمَا أُوتِيتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}.

 

نتیجه اینکه آیه‌ی: {إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ}، نشان می‌دهد که هر کس علمش به الله بیشتر باشد، خشیتش از او، بیشتر است. اما آیه‌ی سوره‌ی بقره که می‌فرماید: {وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ الله}، به معنی این نیست که تقوا بر علم مقدم است، زیرا تقوا بدون علم امکان پذیر نیست و جمله‌ی {وَيُعَلِّمُكُمُ الله}، ارتباطی با جمله‌ی قبل از خود ندارد و مستقل است.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: في الآية الكريمة في سورة فاطر ﴿ إِنَّمَا يَخشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَموا ﴾ [فاطر: ۲۸] وتفسير الآية في سورة البقرة: ﴿ وَاتَّقُوا الله وَيُعَلِّمُكُمُ الله ﴾ [البقرة: ۲۸۲]، هل تأتي التقوى قبل العلم، أم العلم قبل التقوى؟ وكيف تكون التقوى بدون علم، بناء على ما جاء في تفسير الآية الكريمة: ﴿ وَاتَّقُوا الله ﴾ أي: خافوه وراقبوه واتبعوا أمره واتركوا زجره،جزاكم الله خيرًا؟

فأجاب رحمه الله تعالى: قال الله تبارك وتعالى-: ﴿ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَموا ﴾ [فاطر: ۲۸] ، والخشية قوة الخوف من الله -تبارك وتعالى- لكمال عظمته وسلطانه، وهذا لا يتأتى إلا من شخص عالم بالله وأسمائه وصفاته، ولهذا قال: ﴿ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَموا ﴾ [فاطر: ۲۸] أي: ما يخشاه الخشية التامة إلا العلماء، والمراد العلماء بالله، وأسمائه وصفاته وأحكامه، وليس العلماء بطبقات الأرض، وأجواء السماء، وعلم الفيزياء وما أشبه ذلك، فإن هؤلاء علومهم لا تؤثر عليهم بالنسبة لخشية الله، ولهذا نجد من هؤلاء العلماء الكبار الذين هم رؤوس في الكفر والعياذ بالله، لكن المراد بالعلماء هنا: العلماء بالله وأسمائه وصفاته وأحكامه، فهم الذين يخشون الله تعالى حق خشيته، والخشية مبنية على العلم، فكلما كان الإنسان أعلم بالله كان أشد خشية الله، وأعظم محبة له -تبارك وتعالى-.

وأما قوله تعالى: ﴿ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللهُ ﴾ [البقرة: ۲۸۲] فإن كثيرا من الناس يظنون أن قوله: ﴿ وَيُعَلِّمُكُمُ اللهُ ﴾ مبني على قوله: ﴿ وَاتَّقُوا الله ﴾ وليس كذلك، بل الأمر بتقوى الله أمر مستقل، ولا يمكن تقوى الله إلا بالعلم بالله، وقد ترجم البخاري رحمه الله على هذا المعنى في قوله في صحيحه باب العلم قبل القول والعمل، ثم استدل لذلك بقول الله تعالى: ﴿ فَأَعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَتِ ﴾ [محمد: ١٩]، وعلى هذا فلا تعارض بين الآيتين، لأن قوله: ﴿وَاتَّقُوا الله﴾ أمر مستقل بالتقوى، ولا يمكن أن يتقي الإنسان ربه إلا إذا علم ما يتقيه، أما قوله: ﴿ وَيُعَلِّمُكُمُ الله ﴾، فهي جملة مستأنفة تفيد أن العلم الذي نناله إنما هو من عند الله وحده، فلا علم لنا إلا ما علمنا الله -تبارك وتعالى-، وتعليم الله إيانا نوعان: غريزي وكَسْبِي. فالغريزي: هو ما يؤتيه الله تعالى للعبد من العلم الذي لا يحتاج إلى تَعَلُّم، أرأيت الصبي تلده أمه ويهتدي كيف يتناول ثديها ليرضع منه دون أن يعلمه أحد، وكذلك البهائم تعلم ما ينفعها مما يضرها دون أن يسبق لها تعليم من أحد.

وأما التعليم الْكَسْبِي فهو: ما يورثه الله العبد بتعلمه بالعلم وتعاطي أسبابه، حيث يتعلم على المشايخ ومن بطون الكتب، ومن أصوات أشرطة التسجيل وغير ذلك، ولهذا لما سألوا النبي صلى الله عليه و سلم عن الروح ما هي؟ مع أنها مادة الحياة ولا حياة للبدن إلا بها، أمر الله نبيه أن يقول: ﴿ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا ﴾ [الإسراء: ٨٥] ، وهذا يتضمن توبيخهم عن السؤال عن الروح، كأنه قال: الروح من أمر الله، وما بقي عليكم أن تسألوا عن شيء إلا عن الروح؟ ما بقي عليكم من العلوم أن تدركوه إلا علم الروح؟ ولهذا قال: ﴿ وَمَا أُوتِيتُم مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا ﴾ [الإسراء: ٨٥]. والحاصل أن قوله: ﴿ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَموا ﴾ [فاطر: ۲۸] تفيد أنه من كان بالله أعلم كان له أخشى وأما آية البقرة: ﴿ وَاتَّقُوا الله وَيُعَلِّمُكُمُ اللهُ ﴾ [البقرة: ۲۸۲] فليس فيها أن التقوى مقدمة على العلم، لأنه لا يمكن تقوى إلا بعلم ما يتقى، وأن الجملة ﴿ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ﴾ ليس لها ارتباط بما قبلها.

مطالب مرتبط:

(۸۶۰) آیا درخت ممنوعه، گندم بود؟

معلوم نیست درخت ممنوعه در بهشت چه بوده که آدم از خوردن آن نهی شد. معلوم بودنش هم مهم نیست. بلکه اصل داستان دارای اهمیت است.

ادامه مطلب …

(۸۷۱) تفسیر آیه ۱۳۴ سوره بقره

امتی که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به آن اشاره می‌کند امت‌هایی هستند که ابراهیم، اسحاق، یعقوب و پیامبران گذشته به سویشان ارسال شده‌اند.

ادامه مطلب …

(۸۵۹) وجود موجوداتی در زمین قبل از بشر

مراد از «خلیفه» یعنی افرادی که جانشین یکدیگر می‌شوند. یعنی مردمانی می‌روند و دیگرانی جایگزینشان می‌شوند. نزدیک‌تر به صواب همان قول اول است.

ادامه مطلب …

(۸۷۸) تفسیر آیات ۱۹۹تا۲۰۲ سوره بقره

اهل مکه در عرفه توقف نمی‌کردند، بلکه در مزدلفه توقف می‌کردند. می‌گفتند: ما اهل حرم هستیم و فقط در حرم توقف می‌کنیم. به همین خاطر نیز در مزدلفه توقف می‌کردند.

ادامه مطلب …

(۸۸۱) نماز وسطی چه نمازی است؟

مراد از «صلاة الوسطی»، نماز عصر است و در تفسیر آن، از رسول اللهﷺ ثابت است که در غزوه‌ی خندق گفتند: «مشرکین ما را از نماز میانه، نماز عصر باز داشتند»

ادامه مطلب …

(۸۵۸) معنای حروف مقطعه در ابتدای سوره‌ها چیست؟

این حروف الفبا که به زبان عربی هستند، معنایی ندارند. بر این اساس می‌گوییم: این حروف الفبا، معنایی ندارند اما هدف و حکمت بزرگی در آنها نهفته است.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه