۱۰- وعن أبي بَكْرَة نُفيْعِ بْنِ الْحارِثِ الثَّقفِي رضي الله عنه أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله و سلم قال: «إِذَا الْتقَى الْمُسْلِمَانِ بسيْفيْهِمَا فالْقاتِلُ والمقْتُولُ في النَّارِ» قُلْت: يَا رَسُول اللَّه، هَذَا الْقَاتِلُ فمَا بَالُ الْمقْتُول؟ قَال: «إِنَّهُ كَانَ حَرِيصاً عَلَى قَتْلِ صَاحِبِهِ». [متفقٌ عليه]([۱])
ترجمه: ابوبکره، نُفَیع بن حارث ثقفی رضي الله عنه میگوید: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «هرگاه دو مسلمان، با شمشیرهایشان رویاروی هم قرار بگیرند، قاتل و مقتول، در دوزخاند». گفتم: ای رسولخدا! (دوزخی بودن) قاتل روشن است؛ ولی گناه مقتول چیست؟ فرمود: «او بر کشتن طرف مقابلش حریص بود».
شرح
«إِذَا الْتقَى الْمُسْلِمَانِ بسيْفيْهِمَا»؛ یعنی: «وقتی دو مسلمان، به روی هم شمشیر بکشند». شمشیر را به عنوان نمونه، ذکر کرد؛ ولی هر وسیلهای مانند تفنگ که نام سلاح بر آن اطلاق شود، و نیز سنگ یا هر چیز دیگری که برای قتل بهکار رود، در این مفهوم میگنجد. آری! وقتی دو مسلمان به روی هم اسلحه بکشند و در صدد قتل یکدیگر برآیند و یکی از آنها، دیگری را به قتل برساند، هر دو- قاتل و مقتول- دوزخیاند. ابوبکره رضي الله عنه عرض کرد: دوزخی بودن قاتل، روشن میباشد؛ چون مؤمنی را بهعمد و ناحق کشته است؛ پس دوزخيست. الله جل جلاله میفرماید:
﴿وَمَن يَقۡتُلۡ مُؤۡمِنٗا مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآؤُهُۥ جَهَنَّمُ خَٰلِدٗا فِيهَا وَغَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِ وَلَعَنَهُۥ وَأَعَدَّ لَهُۥ عَذَابًا عَظِيمٗا ٩٣﴾ [النساء : ٩٣]
و هر کس، مؤمنی را بهعمد بکشد، جزایش دوزخ است و جاودانه در آن خواهد ماند؛ و الله بر او خشم گرفته، و او را از رحمتش دور نموده و عذاب بزرگی برایش آماده ساخته است.
ابوبکره رضي الله عنه گفت: «هذا القاتل». چنین جملههایی در مناظره، برای پذیرش و قبول کردن موضوع بهکار میرود؛ یعنی: قبول داریم و درست است که قاتل، دوزخيست؛ ولی گناه مقتول چیست؟ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «او بر کشتن رفیقش، حریص بود». به همین خاطر نیز وسیلهی قتل را با خود آورده بود؛ ولی موفق نشد و طرف مقابلش، بر او برتری یافت. بنابراین از آنجا که نیت قتل داشته و بدین کار مبادرت کرده است، با وجودی که به مقصودش نرسیده، حکم قاتل را دارد. آری! اعمال، به نیتها بستگی دارند و این شخص به خاطر نیت قتل، گویا مرتکب قتل شده است. اینجاست که به تفاوت این حدیث با این فرمودهی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم پی میبریم که: «مَن قُتِلَ دون دمِه فهو شهیدٌ، و من قُتِلَ دون أهلِه فهو شهیدٌ و من قُتِلَ دون مالِه فهو شهیدٌ»؛ یعنی: «کسی که در دفاع از جانش کشته شود، شهید است؛ کسی که به خاطر دفاع از خانوادهی خود کشته شود، شهید است؛ و کسی که در دفاع از مالش کشته شود، شهید است». پیشتر نیز حدیثی گذشت که در آن آمده بود: «اگر او را بکشی، دوزخیست و اگر او، تو را بکشد، بهشتی هستی»؛([۲]) زیرا انسانی که از مال، خانواده، آبرو و جان خویش دفاع میکند، در برابر تجاوزگری به مقابله برمیخیزد که تنها با پیکار و قتال، میتوان جلویش را گرفت. در این صورت اگر تجاوزگر کشته شود، دوزخیست و اگر کسی که به دفاع برخاسته، به قتل برسد، شهید و بهشتی میباشد. تفاوت در اینجا روشن میشود؛ یعنی کسی که بهقصد و با نيت قتل برادر مسلمانش را بکشد، دوزخی خواهد بود و همینطور کسی که به دست برادر مسلمانش، کشته میشود و خود نیز قصد کشتن او را داشته، ولی موفق نشده است؛ چنین مقتولی نيز دوزخیست.
حدیث ابوبکره رضي الله عنه بیانگر بزرگ بودن گناه قتل است و نشان میدهد که قتل، یکی از مهمترین عوامل ورود به دوزخ بهشمار میرود. از این حدیث چنین برداشت میشود که صحابه رضي الله عنهم هر شبهه و اشکالی که داشتند، مطرح میکردند و رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم به پرسشها و شبهاتشان پاسخ میداد؛ از اینرو هیچ شبههای در کتاب و سنت، بیپاسخ نیست؛ در پارهای پاسخگویی به شبهات در کتاب و سنت با طرح سؤال همراه است و در مواردی نیز بیآنکه پرسشی مطرح شود، پاسخ شبههها ارائه میگردد. به عنوان مثال: رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی «دجال» خبر داد که چهل روز در زمین میماند که روز اولش، مانند یک سال است و روز دومش، همچون یک ماه و روز سوم، بهاندازهی یک هفته و سایر ایام، همانند روزهای عادیست. صحابه رضي الله عنهم پرسیدند: آیا در روزی که مانند یک سال است، باید فقط یک وعده نماز بخوانیم؟ رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «لا، لکن اقدروا له قدره».([۳]) بنابراین به فضل الهی، هیچ شبههای در کتاب و سنت، برای ما بیپاسخ نمانده است. اگر در پارهای از موارد، اشکالی پیش میآید که فکر میکنیم حل آن در کتاب و سنت وجود ندارد، دلیلش این است که ما، از شناخت حل آن در قرآن و سنت، عاجزیم یا برای شناخت آن، کوتاهی کردهایم و بهاندازهی کافی به کنکاش و بررسی نپرداختهایم؛ ولی در حقیقت، هیچ شبههای در کتاب و سنت، بیپاسخ نیست.
([۱]) صحیح بخاری، ش:۳۱ و…؛ صحیح مسلم، ش: ۲۸۸۸.
([۲]) صحیح الجامع، ش: ۶۴۴۵، از شیخ آلبانی رحمه الله
([۳]) صحیح مسلم، ش: ۲۹۳۷. [مفهوم حدیث این است که پس از طلوع صبح، بهاندازهی فاصلهی نماز صبح تا ظهر در روزهای عادی صبر کنید و با گذشت این مدت از طلوع صبح، نماز ظهر را بخوانید و به همین منوال، سایر نمازها را با اندازهگیری فاصلهی اوقات نماز در روزهای عادی، بهجا آورید. (مترجم)]