۶- وَعَنْ أبييَزِيدَ مَعْنِ بْن يَزِيدَ بْنِ الأَخْنسِ رضي الله عنهم، وَهُوَ وَأَبُوهُ وَجَدّهُ صَحَابِيُّونَ، قَال: كَانَ أبي يَزِيدُ أَخْرَجَ دَنَانِيرَ يَتصَدَّقُ بِهَا فَوَضَعَهَا عِنْدَ رَجُلٍ في الْمَسْجِدِ فَجِئْتُ فَأَخَذْتُهَا فَأَتيْتُهُ بِهَا. فَقال: وَاللَّهِ مَا إِيَّاكَ أَرَدْتُ، فَخَاصمْتُهُ إِلَى رسولاللَّهِ صلی الله علیه و سلم فَقَالَ: «لَكَ مَا نويْتَ يَا يَزِيد، وَلَكَ مَا أَخذْتَ يَا مَعْنُ». [روایت بخاری]
ترجمه: ابويزيد، معن بن يزيد بن اخنس رضي الله عنهم- که خودش، پدرش، و پدربزرگش، صحابی بودهاند- میگوید: پدرم، یزید رضي الله عنه چند دینار برای صدقه درآورد و نزد شخصی در مسجد گذاشت تا آن را صدقه دهد. من نزد آن شخص رفتم و آن چند دینار را گرفتم و نزد پدرم بردم. پدرم گفت: «به خدا سوگند که من، این چند دینار را برای تو نگذاشته بودم». پدرم را برای داوری نزد رسولالله صلی الله علیه و سلم بردم. رسولالله صلی الله علیه و سلم فرمود: «ای یزید! ثواب نیتی که کردهای، به تو میرسد؛ و تو ای معن! آنچه گرفتهای، مالِ توست».
شرح
در این حدیث، داستان معن بن یزید و پدرش رضي الله عنهما آمده است؛ یزید رضي الله عنه چند دینار برداشت و نزد شخصی در مسجد گذاشت تا آنها را به فقرا بدهد. پسرش، معن رضي الله عنه میرود و آن چند دینار را از آن شخص میگیرد. امکان دارد آن شخص، معن را نمیشناخته و یا نمیدانسته که پسر یزید است. شاید هم از آن جهت دینارها را به معن داده که او را مستحق میدانسته است. خبرش به یزید رسید؛ به پسرش گفت: «من، این دینارها را برای تو نگذاشته بودم». معن رضي الله عنه نزد رسولالله صلی الله علیه و سلم رفت و ماجرا را بازگو کرد. رسولالله صلی الله علیه و سلم فرمود: «ای یزید! ثواب نیتی که کردهای، به تو میرسد؛ و تو ای معن! آنچه گرفتهای، مالِ توست». سخنی که رسولالله صلی الله علیه و سلم به یزید رضي الله عنه گفت (لَكَ مَا نويْتَ)، بیانگر این نکته است که اعمال به نیتها بستگی دارند. و اگر انسان نیت خیر کند، به آن میرسد؛ زیرا یزید رضي الله عنه نمیخواست و اراده نکرده بود که پسرش معن رضي الله عنه آن دینارها را برای خود بگیرد؛ ولی معن رضي الله عنه که مستحقش بود، آنها را گرفت و بدین ترتیب دینارها، از آنِ او شد و رسولالله صلی الله علیه و سلم نیز به او فرمود: «آنچه گرفتهای، مالِ توست».
این حدیث، بیانگر رابطهی اعمال و نیتهاست و نشان میدهد که هر کس نیت خیری کند، پاداش آن برایش ثبت میشود؛ هرچند نیتش آنگونه که میخواهد، محقق نشود. از این قاعده، نکات زیادی برداشت میشود:
از جمله: علما- که رحمت الله بر آنان باد- گفتهاند: اگر شخصی زکاتش را به کسی بدهد که او را مستحق زکات میپندارد، و بعد برایش مشخص شود که او مستحق زکات نبوده، زکاتش درست است و پرداخت دوبارهی زکات بر عهدهی او نیست؛ زیرا نیتش، این بوده که زکاتش را به مستحق آن بدهد.
همچنین اگر کسی، چیزی را وقف کند؛ مثلا یک خانهی کوچک را، و بگوید: فلان خانهام را وقف کردم و بر خلاف نیتش، خانهی بزرگ را نام ببرد، حکم وقف بر خانهی کوچک که نیت کرده است، جاری میگردد و اشتباه زبانش اعتبار ندارد.
همینطور اگر انسان ناآگاهی که فرق حج و عمره را نمیداند، با مردم حج بگزارد و «لبیک حجًّا» را بر زبان بیاورد و قصدش ادای عمره قبل از حج باشد، نیتش اعتبار دارد و اگر «لبیک حجًّا مع الناس» گفت، به نیتش بستگی دارد و لغزش زبان، اشکالی وارد نمیکند.
و نیز اگر مردی به همسرش بگوید: انتِ طالق (تو رها و آزاد هستی)، و نیت و منظورش از این عبارت، رها از چیزی مانند «بند» باشد، نه رها از نکاح؛ در این صورت طلاق واقع نمیشود و نیت آن شخص، اعتبار دارد.
خلاصه اینکه این حدیث، حاوی نکات و مسایل فقهی مهمیست. و میتوان از آن این نکته را نیز برداشت کرد که صدقه دادن پدر به فرزند نیازمندش، درست است. دلیلش، سخن عبدالله بن مسعود رضي الله عنه به همسرش میباشد. رسولالله صلی الله علیه و سلم مردم را به صدقه دادن تشویق کرد. زینب، همسر عبدالله بن مسعود رضي الله عنهما تصمیم گرفت بخشی از ثروتش را صدقه دهد. عبدالله رضي الله عنه که فقیر بود، به همسرش گفت: «همسر و فرزندت، بیش از هر کسی مستحق صدقهی تو هستند». زینب رضي الله عنها گفت: «نه؛ باید از رسولالله صلی الله علیه و سلم سؤال کنم». رسولالله صلی الله علیه و سلم فرمود: «صَدَقَ عبدُالله، زَوْجُكِ وَوَلَدُكِ أَحَقُّ مَنْ تَصَدَّقْتِ بِهِ عَلَيْهِمْ»؛([۱]) یعنی: «عبدالله، راست گفته است؛ شوهر و فرزندت بیش از دیگران مستحق صدقهی تو هستند».
همچنین میتوان از این حدیث، چنین برداشت کرد که انسان میتواند زکاتش را به فرزند خویش بدهد؛ البته به شرط آنکه این کار باعث کوتاهی در سایر وظایفی که دارد، نشود. به عنوان مثال: اگر بهقصد رفع مسؤولیت از خود در قبال نفقهی فرزندش، زکات مال خویش را به او بدهد تا فرزندش از او درخواست نفقه نکند، در این صورت دادن زکات به فرزند درست نیست. ولی اگر فرزندش، بدهکار است و بهطور مثال حادثهای برایش اتفاق افتاده که زیر بار جریمه یا بدهی رفته است، در چنین حالتی پدر میتواند برای پرداخت بدهیهای فرزندش، زکات مال خویش را به او بدهد؛ زیرا واضح است که قصدش، اسقاط نفقهی فرزند از عهدهی خود نمیباشد و فقط میخواهد او را از زیر بار بدهی نجات دهد.