سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۶۷۸۶) علاج مشکلات تمرکز در نماز و تأثیر افکار ناخواسته بر مسئولیت شرعی

(۶۷۸۶) سوال: او جوانی ۲۷ ساله است که در خانواده‌ای متدین و با عقلی و بدنی سالم بزرگ شده و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را به خاطر آن سپاس می‌گوید اما او می‌گوید: باید به قضا و قدر ایمان داشت از این جهت که من به بیماری روانی مبتلا شدم و هیچ دلیلی برای این بیماری وجود ندارد جز یک دلیل، آن این است که در ایام امتحانات در دوران دبیرستان خود را بسیار خسته می‌کردم، شب‌ها بیدار می‌ماندم و فقط کمی از شب را می‌خوابیدم، پس از پایان امتحانات، با شکست در درس ریاضی مواجه شدم و در نهایت خودم را در تعطیلات تابستانی به مطالعه واداشتم و امتحان را در دور دوم با موفقیت گذراندم اما پس از مدت کوتاهی به بیماری روانی مانند بی‌خوابی مبتلا شدم و شب‌ها سعی می‌کردم با این بیماری مقابله کنم اما موفق نشدم و او می‌گوید: احساس تنگی و هذیان داشتم و پس از آن به بسیاری از کلینیک‌های روان‌پزشکی مراجعه کردم و بسیاری از پزشکان این بیماری را به‌عنوان وسواس قهری تشخیص دادند و برخی از آن‌ها به من گفتند که این بیماری ناشی از یک بیماری ارثی است و من هنوز به حرف‌های پزشکان قانع نشده‌ام زیرا آن‌ها به نتیجه‌ای نرسیدند؛ سوال من این است که شما چه توصیه‌ای به من می‌کنید؟ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به شما اجر بدهد، ‌ای شیخ بزرگوار، دوم این که گاهی در نماز تمرکز ندارم و سوم این که گاهی اوقات سخنانی خارج از اراده‌ام صادر می‌شود، مانند فحش یا شک و تردید؛ آیا در این مورد چیزی (گناهی) برای من نوشته می‌شود؟ لطفاً مرا راهنمایی کنید، پاداش شما را از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌خواهم؟

جواب:

این حالتی که این سوال کننده بیان کرده، برای بسیاری از جوانان به دلیل خستگی فکری یا جسمی اتفاق می‌افتد، درمان آن این است که انسان به خودش زمانی برای استراحت بدهد تا جسم و روحش آرامش یابد و زیاد به ذکر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و قرائت قرآن بپردازد و همیشه از شیطان رانده‌شده به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پناه ببرد و به استغفار مشغول باشد زیرا استغفار یکی از دلایلی است که باعث کسب خیر و دور شدن شر می‌شود همچنین به همراهی با افراد صالح و نیکوکار از هم‌نوعان خود بپردازد زیرا هم‌نشینی دوست صالح «كَحَامِلِ الْمِسْكِ؛ إِمَّا أَنْ يُحْذِيَكَ، وَإِمَّا أَنْ تَبْتَاعَ مِنْهُ، وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ مِنْهُ رِيحًا طَيِّبَةً»[۱]: (مانند دارنده‌ی مِشک (عطار)، يا از آن به تو می‌بخشد و يا از او مِشک می‌خَری و يا بوی خوشی از او به تو می‌رسد).

 از به یاد آوردن این حالت خودداری کند زیرا به یاد آوردن چیزی، فرد را از خیال به واقعیت می‌برد لذا اگر او از یادآوری این حالت اجتناب کند و آن را فراموش کند، با اراده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از آن رهایی خواهد یافت.

در مورد نماز، اگر هنگام نماز احساس می‌کند که وساوس او را از نمازش مشغول می‌کنند شایسته است که سه بار به سمت چپ خود تف کند و از شیطان رانده‌شده به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پناه ببرد زیرا در حدیث آمده است که «أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ أَبِي الْعَاصِ أَتَى النَّبِيَّ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ حَالَ بَيْنِي وَبَيْنَ صَلَاتِي وَقِرَاءَتِي، يَلْبِسُهَا عَلَيَّ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: ذَاكَ شَيْطَانٌ يُقَالُ لَهُ: خِنْزَبٌ، فَإِذَا أَحْسَسْتَهُ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْهُ، وَاتْفِلْ عَلَى يَسَارِكَ ثَلَاثًا. قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِكَ، فَأَذْهَبَهُ اللَّهُ عَنِّي»[۲]: (عثمان بن ابی‌العاص رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ نزد رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم آمد و گفت: ‌ای رسول الله، شیطان میان من و نماز و قرائتم حائل شده و آن را بر من مشوش می‌کند، رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم فرمود: این شیطانی است که به او “خنزب” گفته می‌شود، پس هرگاه او را احساس کردی، به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پناه ببر و سه بار به سمت چپ خود تف کن. عثمان می‌گوید: این کار را انجام دادم و الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن را از من دور کرد) سپس با انجام این کار، این وسواس با اراده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از بین خواهد رفت.

اما در مورد شک و تردید، تا زمانی که فرد به آن اعتقاد پیدا نکرده و به سمت آن متمایل نشده و در نفس خود به آن اقرار نکرده است، هیچ گناهی برای او نوشته نمی‌شود بلکه این شک از شیطان است که آن را در قلب فرد مؤمن (که یقین دارد) می‌اندازد، به این امید که ایمان او را زایل کند و او را از یقین به شک برساند، بنابراین هرگاه فرد این شک را حس کرد، از شیطان رانده‌شده به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پناه ببرد و از آن شک خودداری کرده و آن را نادیده بگیرد.

اما در مورد فحش و ناسزا گفتن، انسان به خاطر آن مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد زیرا لازم است که هرگاه انسان خشمگین شد، به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از شیطان رانده‌شده پناه ببرد و به خشم خود تسلیم نشود زیرا خشم، اخگر آتشی است که شیطان در قلب انسان می‌اندازد تا رگ‌های او برآمده شوند، صورتش سرخ شود و سخنان ناپسند بگوید لذا اگر انسان این احساس را در خود دید، باید به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پناه ببرد همچنین اگر ایستاده بود، بنشیند، اگر نشسته بود، دراز بکشد و وضو بگیرد زیرا همه‌ی این‌ها از عواملی هستند که خشم را از بین می‌برد اما تسلیم شدن در برابر خشم و فریب خوردن از آن، خلاف عقل و خرد است و «أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِيِّ: أَوْصِنِي؟ قَالَ: لَا تَغْضَبْ. فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: لَا تَغْضَبْ»[۳]: (مردى به رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم گفتند: مرا نصيحت كنيد، فرمودند: خشمگين نشويد، آن مرد چندين بار آن را تكرار كرد، (رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم) فرمودند: خشمگين نشويد).


[۱] تخریج آن گذشت.

[۲] صحیح مسلم: كتاب السلام، باب التعوذ من شيطان الوسوسة في الصلاة، شماره (۲۲۰۳).

[۳] صحیح بخاری: كتاب الأدب، باب الحذر من الغضب، شماره (٥٧٦٥).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: إنه شاب يبلغ من العمر السابعة والعشرين، نشأ في أسرة متمسكة بدينها، ونشأ سليم العقل والبدن، ويحمد الله على ذلك، ولكن يقول: يجب الإيمان بالقضاء والقدر، حيث إنني أصبت بمرض نفسي، ولا يوجد لهذا المرض أسباب إلا سبب واحد، وهو أني كنت أرهق نفسي في أيام الامتحانات وأنا بالمرحلة الثانوية، حيث كنت أسهر الليل، ولا أنام إلا قسطا قليلا من الليل، وبعد نهاية الامتحانات فوجئت برسوبي في مادة الرياضيات، وأخيرا ضغطت على نفسي أيام العطلة الصيفية في الدراسة، وأتممت الامتحان في الدور الثاني والحمد لله تم النجاح، وبعد ذلك بفترة بسيطة جدا أصبت بمرض نفسي مثل الأرق، فأحاول في الليل أن أقاوم هذا المرض، فلم أفلح. ويقول: أُحِس بضيقٍ وهَلْوَسَة، وبعد ذلك راجعت كثيرا و من العيادات النفسية، وكثير من الأطباء شخصوا هذا المرض بأنه وسواس قهري، والبعض منهم قال لي: إن هذا المرض ناتج عن مرض وراثي. وأنا الآن ما زلت غير مقتنع بكلام الأطباء، لأنهم لم يتوصلوا إلى نتيجة. وسؤالي: بماذا تنصحونني أثابكم الله يا فضيلة الشيخ؟ ثانيا : أحيانا يحصل لي عدم التركيز وأنا في الصلاة. ثالثا: في بعض الأحيان يصدر مني كلام خارج عن إرادتي مثل سَبِّ، أو شَكٍّ، فهل يُكتب عليَّ شيء في ذلك؟ أرجو النصح والتوجيه مأجورين؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: إن هذه الحال التي قصها هذا السائل قد تعرض لكثير من الشباب بسبب الإرهاق الفكري أو البدني، والدواء لذلك أن يعطي الإنسان نفسه من الراحة ما تستريح به، وأن يُكثر من ذكر الله، وقراءة القرآن، وأن يستعيذ بالله من الشيطان الرجيم دائما، وأن يلزم الاستغفار، لأن الاستغفار من أسباب حصول الخير، واندفاع الشر، وأن يحرص على مصاحبة الأخيار من بني جنسه، فإن الجليس الصالح: «كَحَامِلِ المِسْكِ، إِمَّا أَنْ يُحْذِيَكَ، وَإِمَّا أَنْ تَبْتَاعَ مِنْهُ، وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ مِنْهُ رِيحًا طَيِّبَةٌ».

وليعرض عن تذكَّر هذه الحال، لأن تذكر الشيء ينتقل به المتذكر من الخيال إلى الحقيقة، فإذا أعرض عنه وتناساه، فإنه بإذن الله يزول عنه.

وأما مسألة الصلاة، فإنه ينبغي له إذا أحسّ بما يشغله عن صلاته من الهواجس أن يَنْفُلَ عن يساره ثلاث مرات، مستعيذا بالله من الشيطان الرجيم، لحديث عُثمانَ بْنِ أَبِي الْعَاصِ رضي الله عنه حَيْثُ أَتَى النَّبِيَّ صلى الله عليه وسلم فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ حَالَ بَيْنِي وَبَيْنَ صَلَاتِي وَقِرَاءَتِي، يَلْبِسُهَا عَلَيَّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: ذَاكَ شَيْطَانٌ يُقَالُ لَهُ خَنْزَبٌ، فَإِذَا أَحْسَسْتَهُ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْهُ، وَاتْفِلْ عَلَى يَسَارِكَ ثَلَاثًا ». قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِكَ فَأَذْهَبَهُ اللهُ عَنِّي. ثم بعد ذلك يزول بإذن الله.

أما الشك، فلا يُكتب على الإنسان إثم، ما دام لم يقتنع به ولم يمل إليه، ولم يقرره في نفسه، بل هذا الشك يكون من الشيطان، يلقيه في قلب الإنسان الموقن لعله يزول إيقانه، وينتقل من اليقين إلى الشك، ولهذا يجب إذا أحسست به أن تستعيذ بالله من الشيطان الرجيم وأن تنتهي عنه، وتعرض عنه.

وأما السب والشتم، فإن الإنسان يؤاخذ به، لأن الذي ينبغي للإنسان إذا غضب أن يستعيذ بالله من الشيطان الرجيم، وألا يستأسر لغضبه، فإن الغضب جمرة يلقيها الشيطان في قلب الإنسان، حتى تنتفخ أَوْدَاجُه، ويحمر وجهه، ويقول ما لا ينبغي، فإذا أحس بذلك فَلْيَسْتَعِذْ بالله من الشيطان الرجيم، وإن كان قائما فليقعد، وإن كان قاعدا فليضطجع، وليتوضأ أيضا، فإن ذلك كله مما يزيل الغضب عنه، وأما استئسار الإنسان للغضب، وكونه ينخدع له، فإن هذا خلاف الحزم، وقد استوصى النبي صلى الله عليه وسلم رجل فقال له: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِي. قَالَ: «لَا تَغْضَبْ». فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: «لَا تَغْضَبْ».

مطالب مرتبط:

(۶۷۸۱) حکم صحت نماز و روزه در حالت ابتلا به کبر

بر کسی که به یک بیماری روانی - مانند وسواس‌ها و غیره - مبتلا شده است، واجب است که به پروردگارش پناه ببرد و با اصرار و امید به اجابت و حسن ظن به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بسیار دعا کند...

ادامه مطلب …

(۶۷۷۶) تاثیر وسواس‌های قلبی در ذکر و شهادتین

این‌ها وسواس هستند، پس به آن‌ها اهمیت نده و توجهی نکن و اگر چنین وسواسی را احساس کردی، از شیطان رانده به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پناه ببر....

ادامه مطلب …

(۶۷۸۲) آیا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ افرادی را که به وسواس قهری مبتلا هستند، مورد مؤاخذه قرار می‌دهد؟

الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ کسی را که به وسواس قهری مبتلا شده است، مؤاخذه نمی‌کند زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید...

ادامه مطلب …

(۶۷۸۷) علاج وسواس شدید و آثار آن بر زندگی و آرامش روان

نظر من در این‌باره این است که داروی مؤثر برای این وسواس، طبق راهنمایی‌های رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم، پناه بردن به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از شیطان رانده‌شده و اجتناب از این وساوس است...

ادامه مطلب …

(۶۷۷۳) علاج افسردگی و سستی در عبادت

درمان آن با این دو کار می‌باشد: اول: بی‌توجهی به این حالت، فراموش کردن آن و استمرار در انجام اعمال صالح...

ادامه مطلب …

(۶۷۶۴) راهنمایی شرعی وسواس در وضو و نماز

راه علاج این است که انسان از شیطان رانده شده به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ پناه ببرد و به وسوسه‌های او اعتنا نکند ...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه