(۶۷۸۶) سوال: او جوانی ۲۷ ساله است که در خانوادهای متدین و با عقلی و بدنی سالم بزرگ شده و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را به خاطر آن سپاس میگوید اما او میگوید: باید به قضا و قدر ایمان داشت از این جهت که من به بیماری روانی مبتلا شدم و هیچ دلیلی برای این بیماری وجود ندارد جز یک دلیل، آن این است که در ایام امتحانات در دوران دبیرستان خود را بسیار خسته میکردم، شبها بیدار میماندم و فقط کمی از شب را میخوابیدم، پس از پایان امتحانات، با شکست در درس ریاضی مواجه شدم و در نهایت خودم را در تعطیلات تابستانی به مطالعه واداشتم و امتحان را در دور دوم با موفقیت گذراندم اما پس از مدت کوتاهی به بیماری روانی مانند بیخوابی مبتلا شدم و شبها سعی میکردم با این بیماری مقابله کنم اما موفق نشدم و او میگوید: احساس تنگی و هذیان داشتم و پس از آن به بسیاری از کلینیکهای روانپزشکی مراجعه کردم و بسیاری از پزشکان این بیماری را بهعنوان وسواس قهری تشخیص دادند و برخی از آنها به من گفتند که این بیماری ناشی از یک بیماری ارثی است و من هنوز به حرفهای پزشکان قانع نشدهام زیرا آنها به نتیجهای نرسیدند؛ سوال من این است که شما چه توصیهای به من میکنید؟ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ به شما اجر بدهد، ای شیخ بزرگوار، دوم این که گاهی در نماز تمرکز ندارم و سوم این که گاهی اوقات سخنانی خارج از ارادهام صادر میشود، مانند فحش یا شک و تردید؛ آیا در این مورد چیزی (گناهی) برای من نوشته میشود؟ لطفاً مرا راهنمایی کنید، پاداش شما را از الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میخواهم؟
جواب:
این حالتی که این سوال کننده بیان کرده، برای بسیاری از جوانان به دلیل خستگی فکری یا جسمی اتفاق میافتد، درمان آن این است که انسان به خودش زمانی برای استراحت بدهد تا جسم و روحش آرامش یابد و زیاد به ذکر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ و قرائت قرآن بپردازد و همیشه از شیطان راندهشده به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ پناه ببرد و به استغفار مشغول باشد زیرا استغفار یکی از دلایلی است که باعث کسب خیر و دور شدن شر میشود همچنین به همراهی با افراد صالح و نیکوکار از همنوعان خود بپردازد زیرا همنشینی دوست صالح «كَحَامِلِ الْمِسْكِ؛ إِمَّا أَنْ يُحْذِيَكَ، وَإِمَّا أَنْ تَبْتَاعَ مِنْهُ، وَإِمَّا أَنْ تَجِدَ مِنْهُ رِيحًا طَيِّبَةً»[۱]: (مانند دارندهی مِشک (عطار)، يا از آن به تو میبخشد و يا از او مِشک میخَری و يا بوی خوشی از او به تو میرسد).
از به یاد آوردن این حالت خودداری کند زیرا به یاد آوردن چیزی، فرد را از خیال به واقعیت میبرد لذا اگر او از یادآوری این حالت اجتناب کند و آن را فراموش کند، با ارادهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از آن رهایی خواهد یافت.
در مورد نماز، اگر هنگام نماز احساس میکند که وساوس او را از نمازش مشغول میکنند شایسته است که سه بار به سمت چپ خود تف کند و از شیطان راندهشده به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ پناه ببرد زیرا در حدیث آمده است که «أَنَّ عُثْمَانَ بْنَ أَبِي الْعَاصِ أَتَى النَّبِيَّ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ حَالَ بَيْنِي وَبَيْنَ صَلَاتِي وَقِرَاءَتِي، يَلْبِسُهَا عَلَيَّ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: ذَاكَ شَيْطَانٌ يُقَالُ لَهُ: خِنْزَبٌ، فَإِذَا أَحْسَسْتَهُ فَتَعَوَّذْ بِاللَّهِ مِنْهُ، وَاتْفِلْ عَلَى يَسَارِكَ ثَلَاثًا. قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِكَ، فَأَذْهَبَهُ اللَّهُ عَنِّي»[۲]: (عثمان بن ابیالعاص رَضِيَاللهُعَنْهُ نزد رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم آمد و گفت: ای رسول الله، شیطان میان من و نماز و قرائتم حائل شده و آن را بر من مشوش میکند، رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم فرمود: این شیطانی است که به او “خنزب” گفته میشود، پس هرگاه او را احساس کردی، به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ پناه ببر و سه بار به سمت چپ خود تف کن. عثمان میگوید: این کار را انجام دادم و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را از من دور کرد) سپس با انجام این کار، این وسواس با ارادهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از بین خواهد رفت.
اما در مورد شک و تردید، تا زمانی که فرد به آن اعتقاد پیدا نکرده و به سمت آن متمایل نشده و در نفس خود به آن اقرار نکرده است، هیچ گناهی برای او نوشته نمیشود بلکه این شک از شیطان است که آن را در قلب فرد مؤمن (که یقین دارد) میاندازد، به این امید که ایمان او را زایل کند و او را از یقین به شک برساند، بنابراین هرگاه فرد این شک را حس کرد، از شیطان راندهشده به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ پناه ببرد و از آن شک خودداری کرده و آن را نادیده بگیرد.
اما در مورد فحش و ناسزا گفتن، انسان به خاطر آن مورد مؤاخذه قرار میگیرد زیرا لازم است که هرگاه انسان خشمگین شد، به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از شیطان راندهشده پناه ببرد و به خشم خود تسلیم نشود زیرا خشم، اخگر آتشی است که شیطان در قلب انسان میاندازد تا رگهای او برآمده شوند، صورتش سرخ شود و سخنان ناپسند بگوید لذا اگر انسان این احساس را در خود دید، باید به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ پناه ببرد همچنین اگر ایستاده بود، بنشیند، اگر نشسته بود، دراز بکشد و وضو بگیرد زیرا همهی اینها از عواملی هستند که خشم را از بین میبرد اما تسلیم شدن در برابر خشم و فریب خوردن از آن، خلاف عقل و خرد است و «أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِيِّ: أَوْصِنِي؟ قَالَ: لَا تَغْضَبْ. فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ: لَا تَغْضَبْ»[۳]: (مردى به رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم گفتند: مرا نصيحت كنيد، فرمودند: خشمگين نشويد، آن مرد چندين بار آن را تكرار كرد، (رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم) فرمودند: خشمگين نشويد).
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] صحیح مسلم: كتاب السلام، باب التعوذ من شيطان الوسوسة في الصلاة، شماره (۲۲۰۳).
[۳] صحیح بخاری: كتاب الأدب، باب الحذر من الغضب، شماره (٥٧٦٥).